نماز در ادیان مختلف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از آنجائی که
خداوند سرشت انسان را خداپرست آفریده و
خداشناسی و خداگرایی
فطری است، لذا بشر در طول
تاریخ همواره به دنبال پرستش و
عبادت معبودی بوده است که مظهر و نمود عینی آن
عبادت در ادیان الهی در
نماز تجلّی یافته است.
اگر بیشتر درباره این موضوع بخواهیم کنکاش کنیم درمی یابیم که مساله
نیایش به ویژه نماز، مخصوص ادیان وحیانی نبوده بلکه در ادیان غیر وحیانی یا غیر الهی هم مطرح بوده که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم.
به طور مثال در تاریخ ادیان جان ناس میخوانیم که تبّتیان در مواقعی که در دیر یا صومعهای جشن معیّن بر پا میشد زوّار از هر طرف به آنجا روی میآوردند و هدایایی از جنش
قماش و کره و غیره برای راهبان میآوردند و در آنجا چند
روز اقامت کرده، به
طواف و نماز و
دعا و رقص مشغول میشدند و پس از یک سلسله عملیات سحرآمیز به اوطان خود مراجعت میکردند
و نیز یاد آوری شده: «در اواسط قرن ۱۴ میلادی بعد از این که امپراطوری مغول از دیار چین محو و منقرض گردید، یکی از راهبان تبّتی به نام «شونگ ـ خا ـ پا» در صدد اصلاحاتی در دین «لاما» بر آمد و شریعتی بنیان نهاد که به نام معبد زرد موصوف است.این اصلاح مذهبی انتظامات دیرها را شدیدتر و سخت تر گرداند و استعمال نوشابههای به کلّی
حرام و عبادت و نمازها زیادتر معمول گردید.»
همچنین جان ناس به نقل از کتاب پنجلی که به نام «راجه یوگه» موسوم است هشت قاعده برای جوکی سالک (یکی از مکاتب هندوان) مقرّر داشته است که از جمله آنها رعایت نظامات (یناما)، خودداری،
نظافت، آرامش
نفس، مطالعه و نماز.
ویل دورانت در تاریخ تمدّن خود در مورد عبادت یونان باستان مینویسد: «مؤمنان در جریان
عبادت، خود را به مذبح، که در جلوی معبد قرار داشت میرساندند و به وسیله قربانی و نماز از
خشم خدا ایمنی مییافتند و یاری او را جلب میکردند».
و طبق آماری که جان ناس در کتاب تاریخ ادیان خود میآورد، معابد مذهبی شینتو (
مذهب وطن پرستی ژاپن) تعدادشان در سال ۱۹۴۵ یکصد هزار میرسید.این معابد عموماً دارای حصار مقدّس و دروازههایی موسوم به «توری» که شهرت جهانی دارد و منارهای به سبک گلدستههای مساجد
اسلامی و برج زنگ و بالاخره رواِ عبادت بود.پیش از آغاز پرستش،
زائر باید
تطهیر میکرد و
دست و
دهان خود را میشست و در وضو خانه معبد وضویی میساخت و با بر هم نهادن دو کف دست به مجازات سینه که شیوه مخصوص پرستش ژاپنی است،
تعظیم و با به صدا در آوردن زنگ و انجام نماز و نیایش و تعظیم محدود و در حالت
مراقبه و تامّل از واجبان معابد بود
درباره کنفسیوس آمده است، او ادّعای این که
پیامبر بوده و به او
وحی میشده اشارهای نکرده است، و در واقع بیشتر
حکیم بوده تا این که مرد
دین باشد، ولی با وجود این احساس دینی داشت که منجر به احترام خدایان و مداومت بر اقامه شعائر دینی میشد.او نماز میخواند، در حالی که ساکت بوده، حرفی نمیزده است بر خلاف عادت مردم در زمان خودش و
زشت میدانست نماز بخواند تا این که خداوند او را ببخشد و یا نعمتی به او بدهد، زیرا او معتقد بود نماز هدفی جز تنظیم سلوک افراد و الفت میان آنها نمیباشد.
از ادیان دیگر در زمان پارتها و ساسانیان «صابئین و مندائیان» هستند.این
قوم خود را صابی مینامیدند.صابی دین کسانی است که در زبان عربی «مغتسلة» خوانده میشدند یعنی کسانی که در امر پاکیزگی تن و جامه و شستشوی در
آب رودخانه دلبستگی کامل داشتند.
نماز در آئین مندایی شبیه نماز مسلمانان بود و حتّی قبل از نماز،
وضو گرفتن را هم لازم میدانستند و یکی از اساسیترین آداب و واجبات در دین مندایی ـ قبل از این که به نماز بایستند ـ انجام رشامه (وضو) است زیرا هر فرد مندایی باید سه بار در روز، صبح، ظهر و عصر عمل رشامه (وضو) را انجام دهد و این کار در بسیاری از مراسم دیگر مانند تعمید و غیره هم به جا آورده میشود و هر فرد برای این کار در بسیاری از مراسم دیگر مانند
تعمید و غیره هم به جا آورده میشود و هر فرد برای این که بخواهد وضو بگیرد باید اوّل نیّت کند و نیز فکر خویش را پاک و از هر گونه آلودگی افکار مادّی آزاد کند، آنگاه خالصانه به کنار رودخانه بیابد و با تواضح به طرف مجرای آب بایستد و دعاهایی را بخواند و به طریق
خالص وضو بگیرد.
همچنین براخته (نماز)، دعایی است که بعد از رشامه (وضو) خوانده میشود.«براخه» هر روزی سه بار یعنی صبح، ظهر و عصر بعد از رُشامه (وضو) انجام میشود.براخه در هر مکان که مقدور باشد میتوان به جا آورد و نمازشان را با بوثه ی (آیه) زیر که بوثه ی توحید است آغاز میکردند.«به نام خدای بزرگ، خداوند را با قلبی
پاک ستایش باد! پروردگار وجود دارد به
شهادت توای خدای جاویدان که مالک عالم انواری و از
ذات خویش منبعث شدهای و کسی را در وجود آمدنت دخالتی نبوده و نیست، نام تو هیچ گاه از بین نخواهد رفت و بعد نوبت به ادای
احترام به پیامبران و مقدّسین میرسد که طولانی است.»
برای تایید این مطلب در کتاب آثار الباقیّة،
ابوریحان بیرونی میگوید: صابئین سه نماز واجب دارند.نسخت هنگام طلوع
خورشید که هشت رکعت میباشد.دوم قبل از زوال خورشید از وسط
آسمان که پنج رکعت میباشد.و سوم هنگام
غروب آفتاب که پنج رکعت میباشد و در هر رکعت از نماز شان سه
سجده است و در ساعت دوم روز یک نماز نافله میخواندند و یکی را در ساعت نه روز و سومی را در ساعت سوم از شب و از برای نماز
طهارت و وضو به جا میآورند و
غسل جنابت میکنند.
و شاهد دیگری که این مطلب را تایید میکند سخنی از مرحوم شهرستانی در ملل و نحل میباشد آنجا که او میگوید: «صابئون همه آنها سه نماز میخواندند و
غسلجنابت و
مس میّت میکنند.»
بالاخره در مورد مانی و آئین او گفته شده که در شبانه روز چهار نماز را
واجب میدانستند و نماز گزار باید با آب روان یا راکد
مسح کند و روبروی آفتاب بایستد و به سجده رود و بگوید: «مبارک است راهنمای ما،
فاراقلیط، پیامبر ما و مبارک است فرشتگان نگهبان او و مسبّحان، لشکریان پرتو افشان او» پس از گفتن این کلمات برخیزد و راست بایستد و بعد به سجده دوم رود، بگوید: «به پاکی یاد شدهای توای مانی پرتو افشان و راهنمای ما، که ریشه روشنایی و نهال زندگی و شجره بزرگی هستی که تمامش بهبودی بخش است» باز بلند شود و بایستد و به سجده سوم رود و دعاهایی بگوید تا سجده دوازدهم.
اوقات نمازهای آنها عبارتند از: ۱ـ وقت نماز اوّل در هنگام زوال است.(متمایل شدن خورشید از میانه آسمان به سوی مغرب) ۲ـ وقت نماز دوّم بین
زوال و غرب آفتاب است.۳ـ وقت نماز سوّم که نماز
مغرب نامیده میشود بعد از غروب آفتاب تا سه ساعت بعد از آن میباشد.۴ـ وقت نماز چهارم که نماز عشاء (شام) است، پس از گذشتن سه ساعت از غروب است.در تمام این نمازها و سجدهها نماز گزار باید همان کارهایی را انجام دهد که در نماز اوّل، انجام داده است.
زرتشتیان نماز شان بسیار شبیه نماز مسلمانان بوده و همان طور در پنج وقت باید نماز و دعاهای مخصوص را بخوانند و نیز مقدّماتی برای انجام مراسم عبادی دارند که بی شباهت به مقدّمات نماز در
اسلام نمیباشد.در کتاب «دیانت زرتشتی» آمده است، زرتشتیها هر ۲۴ ساعت را به ۵ دوره یا گاه تقسیم مینمایند و آداب مذهبی تابع این پنجگانه است.بر هر زرتشتی مؤمن فرض است که در هر یک از پنج دوره،
ادعیه و مناجاتهای خاصّ بخواند.این ادعیه و نیایشها با ستایش و تمجید اورمزد همراه است و از اصول و واجبات ضروری زندگانی روزانه زرتشتیان محسوب میگردد.امّا این روزه فرضیات پنجگانه را معمولاً موبدان به جا میآورند و اکثر زرتشتیان به خواندن ادعیه در صبحگاه و شامگاه اکتفا میکنند.جهت نیایش زرتشتیان، به سوی
منبع نور (آفتاب، ماه و چراغ) میباشد و اکثر با خم شدن و سجده بر روی زمین و نشان دادن عبودیّت و بندگی خود به اورمزد، دعای خود را پایان میدهند.فرضیات به زبان اوستایی تلاوت میشود.مؤمنین زرتشتی اغلب همراه آن، ادعیهای نیز به فارسی یا گجراتی میخوانند.برخی از بهدینان نه تنها فرضیات را حفظ هستند بلکه بعضی از یشتها و یا قسمتی از آنهاـ از جمله بهرام یشت ـ را حفظ مینمایند
جان ناس در تاریخ جامع ادیان خود میگوید: افراد زرتشتی در هر وقت
روز بخواهند میتوانند منفرداً به درون آتشکده بروند قبل از ورود به معبد دست و روی خود را آب شسته، قسمتی از اوستا را تلاوت کرده
دعا و مناجات بخوانند.سپس کفشها را از پا در آورده به اطاِ
معبد داخل میشوند و در برابر آتشدان مقدّس نماز برده، هدیه و نیازی با مقداری چوب صندل به موبد تقدیم میدارند و برابر، یک چمچمه از خاکستر مقدّس از او میستانند.و آن خاکستر قدوّسی را به نیّت کسب فیض و
برکت به صورت و چشم خود میمالند.پس به سوی
آتش، به تعظیم خم شده و آهسته رو به قهقراء رفته، با کفش کن میرسند و سپس به خانه خود باز میگردند
او در جایی دیگر خاطر نشان میسازد زرتشتیان شبانه روزی پنج بار نماز و پرستش خدای یگانه به جای آورند.نخست از سپیدی بامداد تا نیمروز (گاههاون) دوم از نیمروز تا سه ساعت از نیمروز گذشته (گاه رپتون). سوم از سه ساعت از نیمروز گذشته تا پیش از تیرگی شام (گاه ازیرن). چهارم از تیرگی شام تا نیمه شب (گاه ایوه سزیترم). پنجم از نیمه شب تا سپیدی بامداد (گاه اشهن) و اشهن آغاز گاهان است.
در آئین مزدیسنی از این نمازها سه نماز از همه مهم تر و معروف تر است.زرتشتیان قبل از هر چیز آن را به
اطفال خود یاد میدهند.و در تمام قسمتهای اوستا از این سه نماز، مکرر نام برده که عبارتند از:
۱ـ یتا اهوو ئیریو: یعنی به هماناندازه که سرور جسمانی (پادشاه) نیرومند است؛ سرور
روحانی به واسطه داشتن صفات راستی و پارسایی خود، همچنان تواناست.بخشش
فرشته بهمن از آن کسی است که فقط برای خدا کار کند و فیض قدرت الهی شامل کسی است که پاسبان بینوایان و حامی درویشان باشد.
۲ـ اشم و هو: یعنی راستی بهترین نیکی و سعادت است.سعادت از آن کسی است که راست و خواستار بهترین راستی باشد.
۳ـ نیگههها تام: یعنی فردا اهورا آگاه است از زنان و مردانی که در ستایش او هستند، به این گونه مردان و زنان به سبب پارسایی و پرهیزکاریشان درود میفرستیم.
اکنون بحث در این باب را با سخن یکی از همین نویسندگان زرتشتی به پایان میبریم، او در پاسخ به این سؤال اینکه چرا باید نماز بخوانیم؟ میگوید: «شبانه روزی چند بار باید نماز کرد و نامه خدا را خواند تا آنچه اهورا مزدا فرموده به یاد و به جای آوریم و منش (اندیشه) و گوشن (گفتار) و کنش (کردار) خویش را برابر فرموده اهورا مزدا پاک و راست داشته گمراه نگردیم.»
این سخن مشابه آنچه در قرآن در مورد نماز گفته شده، میباشد.یعنی آیه «اقم الصّلوة لذکری»
نماز را به خاطر یاد من بپادار «انّ تنهی عن الفحشاء و المنکر»
«بدرستی که نماز انسان را از کارهای زشت و ناروا باز میدارد.»
در این باب ابتدا از
قرآن به عنوان متّقنترین منبعی که خبر از گذشتگان داده است شواهدی را درباره نماز در
شریعت حضرت موسی (علیهالسلام) خواهیم آورد.سپس از مضمون چند روایت از ائمه معصومین (علیه
السلام) درباره موضوع بحث خواهیم کرد و در پایان هم به مطالبی از کتاب تورات (
عهد عتیق) و نویسندگان و مورّخان صاحبنظر استشهاد میکنیم.
وقتی
حضرت موسی (علیه
السلام) در راه
رسالت الهی با همسرش از وطن هجرت نمود و سر به بیابان گذاشت و در تاریکی و ظلمت
شب، به طوفان و
باران برخورد کرد و به خاطر سختیها و مشکلات فراوان دستخوش اضطراب و ناراحتی گشت، پروردگار مهربان برای آرامش او به او
وحی نمود که: «اننی انّا اللّه لا اله الاّ انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری»
یعنی همانا من اللّه هستم و معبودی جز من نیست، پس مرا عبادت کن و نماز را برای یاد من بپادار.در این آیه پس از بیان عبادت خدای یکتا به
حضرت موسی مساله
نماز یاد آوری شده است.در آیهای دیگر به
موسی و برادرش
هارون دستور داده شده که: «شما و پیروانتان در
مصر منزل گیرید و خانههایتان را
قبله و معبد قرار دهید و نماز به پا دارید.»
در این آیه هم، خطاب به موسی و هارون به پا داشتن نماز مطرح گردیده است.
همچنین قرآن در آیه ۷۷
سوره بقره ضمن اشاره به پیمانی که از بنی اسرائیل گرفته شده نماز را به عنوان یکی از ارکان و موادّ این پیمان شمرده است». «و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لاتعبدون الاّ اللّه و بالوالدین احساناً...و اقیموا الصلوة» و هنگامی که از بنی اسرائیل ما پیمانی گرفتیم که جز او را نمیپرستید و به
پدر و
مادر نیکی کنید..و نماز را به پا دارید.این
آیه به طور آشکار از نماز به عنوان میثاق و پیمانی یاد کرده که از بنی اسرائیل، دوشادوش مساله عبادت خداوند یکتا و نیکی به پدر و مادر و غیره گرفته شده است، که این خود بیانگر اهمیت مساله نماز و شدّت اهتمام به آن در شریعت آسمانی
حضرت موسی (علیه
السلام) است.طبری در
تفسیر خود در ذیل این آیه حدیثی را نقل میکند از قول امام باقر (علیه
السلام) که فرمودند: «احبار
یهود و
منافقین، مردم را به
اقامه نماز و دادن
زکات فرمان میدادند ولی خود انجام نمیدادند پس خداوند فرمان داد به آنها که با
مسلمانان تصدیق کننده پیامبر باشند و اقامه نماز کنند و...»
در تایید این مطالب که یهودیان باید نمازهایشان را در معابد شان اقامه کنند در کتاب «گنجینه تلمود» (
تلمود به معنی تعلیم دیانت یهود و آداب آنهاست و در تاریخ ادبی و فکری قوم یهود کتاب تلمود بزرگترین و جامع تری کتاب شمرده شده است که این کتاب در
قرن پنج میلادی «یوخاس» نامی از روحانیون و خاخامهای یهود و با همکاری کاهنان یهودی دو کتاب «میشنا و گمارا» را با هم ترکیت و تلفیق کردند و چند کتاب کوچک دیگر به ان افزودند و در نتیجه کتاب ترکیبی را به نام تلمود خواندند)
آمده است که: «علاوه بر عبادتها و نمازهای فردی و خصوصی که انسان به وسیله آن حاجات خود را از خدا میطلبد نمازهای جماعتی نیز هستند که افراد موظّف هستند در آن شرکت جویند.اهمیّت نماز
جماعت در گفتههایی مورد تایید قرار گرفته است.که در اینجا برای نمونه مطلبی را به نقل از براخوت ـ ۶ الف آورده: «
دعا و نماز انسان فقط در صورتی مورد اجابت قرار میگیرد که در
کنیسه خوانده شود.»
و درباره برگزاری نماز جماعت در کنیسه گفته شده است «هر آن کس که در شهر او کنیسهای وجود دارد و برای خواندن نماز بدانجا نمیرود وی را
همسایه بد میخوانند و با شدّت، این همسایگان بد را مورد نکوهش و مذمت قرار میدهد.»
بعد از بیان آیاتی چند از کلام اللّه مجید درباره نماز در آئین یهود، در روایاتی هم که از ائمه ـ (علیهم
السّلام) ـ به ما رسیده وجود نماز را در این
شریعت آسمانی تایید میکند که به بیان چند مورد از آنها اکتفا میکنیم.از جمله، روایتی است در ارشاد القلوب دیلمی که میگوید: «خداوند
سبحان به
حضرت موسی بن عمران (علیه
السلام) وحی فرمود: ای
موسی!...اگر ببینی آن کسانی را که نماز میخوانند در تاریکی شب و خود را به من نزدیک مینمایند به حدی که گویی مرا میبینند و با من خطاب و تکلّم میکنند، من به آنها جلال و عزّت میدهم.»
و نیز در روایتی دیگر آمده است که خداوند به
حضرت موسی (علیه
السلام) میفرماید: «علیک بالصلوة فانّها لی به مکان و لها عهد وثیق»
«بر تو باد نماز! زیرا آن جایگاهی خاصّ نزد من دارد و نزد من پیمانی محکم دارد.»
در مورد چگونگی اقامه نماز در میان بنی اسرائیل، در کتاب اشعیا فصل چهل و پنجم آیه ۲۴ معیّن شده، در بنی اسرائیل معمول بوده است که
رکوع و
سجود و
تشهد و خم کردن زانویی نداشته و ندارند و جمیعاً عباداتشان قاعدا، مربّع نشسته و مینشینند و بسیار دو زانو نشستن را بد دارند و اعراض کرده و میکنند و بچّهها را از ابتدا از نشستن دو زانو منع میکنند، زیرا که مشتبه به صورت عبادت ما مسلمانان بوده است.
در پایان این بحث به نمونهای از دعاهایی که دانشمندان تلمود نقل کردهاند و اکنون بخشی از نماز آنهاست اشاره میکنیم.«ای خداوند خدای ما، میل و رضای تو بر این تعلّق گیرد که به ما عمری دراز عطا فرمایی، عمری مشحون از صلح و
سلامت، پر از نیکی و رحمت، آکنده از برکت، با معیشت و روزی
حلال، همراه با تندرستی و نیروی جسمانی، قرین با ترس از خطای عمری که در آن
خجالت و شرمندگی یافت نشود، عمری توام با
ثروت و عزّت و سعادت، که در آن عشق به تورات و علم و دانش و
ترس از
خدادل و جان ما را پر کند، و تو در آن، همه آرزوهای قلبی ما را به خوبی و خوشی بر آورده سازی».
بالاخره در کتاب گنجینه تلمود چنین نتیجه گیری شده: «دانشمندان یهود دعا و نماز را چیزی بزرگتر و والاتر از در خواستی برای رفع احتیاجات مادّی میدانند در عین حال که تقاضای زندگی جسمانی را از یاد نبردهاند.ایشان دعا و نماز را به عنوان واسطهای برای ارتباط با خدا و گسترش پاکترین و عالیترین احساسات و انگیزههای طبیعی انسان به کار میبرند.در نظر ایشان عبادت و خواندن دعا و نماز ورزشی روحانی است برای افزودن قدرت روان، بدین
نیّت که روح، نیروی فرمانده زندگی و ارباب و سرور جسم شود.
» از مجموع آنچه گفته شد به خوبی میتوان دریافت که نماز در آئین یهود از دستورات قطعی و واجبی بوده که توسّط
حضرت موسی (علیه
السلام) به مردم ابلاغ شده است.و خود آن
حضرت اهتمام زیادی بر انجام آن داشتهاند.
در این باب نیز همچون باب گذشته ابتدا به نمونههایی از آیات و روایات در ارتباط با موضوع نماز در این شریعت آسمانی خواهیم پرداخت و سپس شواهدی را از
کتابانجیل مقدّس (عهد جدید) آورده و از نظر چند تن از مورّخان و نویسندگان صاحب نظر در این باب بهره خواهیم گرفت.
امّا قرآن در آیات متعدّدی چندین بار از
حضرت عیسی (علیه
السلام) سخن به میان آورده است.آنگاه که
مریم پاکدامن طبق قدرت و به
معجزه خداوندی بدون داشتن
همسر حامله گردید و فرزندش
حضرت عیسی را به دنیا آورد.این وضع موجب شگفتی و حتّی باعث
تهمت ناروا به او گردید که در این هنگام
مریم به فرمان خدا
سکوت کرد تنها کاری که انجام داد این بود که اشاره به نوزادش کرد و افراد ماجرا جو را به طرف
گهواره عیسی (علیه
السلام) ارجاع داد.امّا این کار بیشتر تعجّب آنها را برانگیخت و برخی آن را حمل بر سخریه گرفته و خشمناک شدند ولی این حال چندان به طول نکشید، چرا که آن نوزاد زبان به سخن گشود و گفت: «انّی عبداللّه آتانی الکتاب و جعلنی نبیّا و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیّاً»
به درستی که من بنده خدایم به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر قرار داده است، مرا هر کجا باشم مایه برکت گردانید و تا زندهام به زکات و نماز سفارش کرد.
در این آیه
حضرت عیسی (علیه
السلام) پس از بیان این که فرستاده خداست و کتاب آسمانی به او داده شده از میان برنامهها، توصیه به نماز و زکات را مطرح میکنند.
آنهم با بیان، مادامی که زنده باشم و این به خاطر اهمیّت فوق العاده این دو برنامه است چرا که این دو، رمز ارتباط خالق و خلق است.در تفسیر این آیه آمده است: این آیه دلالت دارد به این که نماز و زکات و نیکی به پدر و مادر بر امّتهای گذشته واجب بوده است، پس حکمش ثابت میباشد و در هیچ شریعتی امر به آن نسخ نشده است.
این آیه به خوبی مؤیّد این مطلب میباشد که در شریعت آسمانی
حضرت عیسی (علیه
السلام) نماز و اقامه آن، از واجبات میباشد که در شریعت آسمانی
حضرت عیسی (علیه
السلام) نماز و اقامه آن، از واجبات مهمّی بوده که از طرف خداوند از ابتدای تولّد به آن
حضرت توصیه شده بود و مادرش
حضرت مریم (علیهالسلام) هم از طرف فرشتگان امر به اقامه نماز شده بود.چنانچه از جمله پندهای
حضرت عیسی (علیه
السلام) در انجیل است: «به حقّ برایتان میگویم، چیزی بالاتر از نظر شرافت اخروی و یاری کننده تر بر حوادث دنیوی از نماز همیشگی نیست و چیزی نزدیک تر از آن به خداوند رحمان نیست، پس مداومت بر آن نمایید و آن را زیاد بشمرید. و هر کار شایستهای نزدیک میکند (ما را) به خدا پس نماز به سوی او نزدیک کننده تر است و برگزیده تر در نزد اوست.»
در قاموس کتاب مقدّس در بخشی تحت عنوان نماز آمده است که (نماز از جمله واجبات دینیّه همه روز تمام ملل و مذاهب است چه به صورت منفرد و چه به صورت جماعت، و مقصود از نماز، گفتگو کردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتیاجات و اظهار تشکّر و امتنان برای الطاف و مراحم حق تعالی میباشد.»
در قاموس کتاب مقّدس میخوانیم «
روح القدس وضع و طور و طرز نماز را به ما میآموزد و جمیع انبیاء و مؤمنین و مقدّسین سلف برای نماز و دعا مشهور بودهاند.از جمله
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) و موسی و
یوشع و
سموئیل و
داود، چنانچه از تمام مزامیز، آن چنان واضح میگردد و بسیاری از اوقات، منجی ما منفردا برای دعا و نماز در صحراها میرفت.»
همچنین در قاموس کتاب مقدّس در مورد فایده نماز آمده است.«فایده دعا و نماز متنّبه ساختن قوی و منوّر نمودن قلوب و ضمایر و سبب ترغیب و استحکام اعتماد و توکّل بر
حضرت خالق و قادر کلّ میباشد به طوری که از آن پس امکان دارد و استدعاها و در خواستها و تضرعات ما را مرحمت فرماید.امّا نماز خانگی که عبارت از نماز جماعتی اهل خانه باشد، سبب استحکام و تقویت و تسلّط
والدین و حفظ نظامات خانوادگی شده حقایق دینی را در قلوب
اطفال غرس مینماید.»
مسیحیان در کنیسههاشان کتاب مخصوص برای نماز دارند و بر حسب آن چه در آن مکتوب است نماز باید بخوانند و امّا درباره نماز ارتجالی (فرادی) که شخص مصلّی به خودی خود نماز کند این است که افکار و استدعاهای مخصوص خود را به نوع مخصوص در
حضور خالق خود میآورد و البتّه در این صورت با اختلاف ظروف و حرارت نفس مصلّی، تفاوت کلّی خواهد داشت و به هیچ وجه مقیّد به قیود مخصوصه نخواهد بود.طبق معتقدات اینان، مراعات اوقات معینّه برای نماز خالی از اهمیّت نخواهد بود، چنان که
یهود در ساعت سوم و ششم و نهم روز و ساعت اوّل شب و آخر شب و وقت تناول طعام نماز میگزارد.و بلندترین نمازی که
مسیح به جا میآورد و نسبت به سایر نمازها اهمیّتش بیشتر است همان نماز آخری است که حضرتش با شاگردان و به جهت شاگردان خود بجا آورد که به سه قسم تقسیم میشود.اوّل دعا به جهت خودش فی نفسه، دوم دعائی که به جهت محافظت شاگردان خود فرمود، سوم دعا به جهت مؤمنین که از آن وقت تا
آخرالزمان ایمان خواهند آورد.
همان گونه که اشاره شد نماز در تمام ادیان و شرایع الهی بوده است که به برخی از سایر شرایع آسمانی اشاره مینماییم:
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه: «فتلقّی
حضرت آدم من ربّه کلمات»
(یعنی پس
آدم از پروردگارش کلمات را فرا گرفت) روایتی از
امام صادق (علیهالسلام) نقل شده که در فرازی از آن تصریح شده به این که «
حضرت آدم پس از اقامه نماز عصر جبرئیل به او نازل شد و کلمات توبه را به اذن حق به وی تعلیم داد» و این خود نشان دهنده این معنی است که نماز از جانب خداوند به عنوان عبادتی بزرگ در زمان
حضرت آدم
ابوالبشر(علیه
السلام) مطرح بوده است و شریعت آن
حضرت از نماز خالی نبوده است.
همچنین مرحوم
شیخ حرّ عاملی (رحمه الله) در کتاب شریف «حر عاملی، محمد حسن،
وسایل الشیعه» روایتی را از قول امام صادق (علیه
السلام) نقل میکنند که چون حدیث، مفصل میباشد فرازهایی از ترجمه آن را نقل میکنیم: «زمانی که
حضرت آدم (علیه
السلام) از بهشت، هبوط نمود نشان (خال) سیاهی تمام بدنشان را فرا گرفت.پساندوه حضرتش زیاد شد و بر آنچه آشکار شده بود گریست.
جبرئیل آمد و گفت چرا
گریه میکنی؟ ای
حضرت آدم! گفت: از این خال و نشان سیاهی که در من آشکار شده است گفت: ای
حضرت آدم! نماز بخوان این زمان، نماز اولی است پس
حضرت نماز را به جا آوردند پس نشان سیاه از سر آن
حضرت به گردنشان رسید.بعد دوباره جبرئیل آمد و گفت حال زمان نماز دوم است پس حضرتش نماز دوم را اقامه نمود. نشان سیاه به قسمت
شکم آن
حضرت رسید (جای ناف) و همین طور بعد از نماز سوم به زانوها و بعد از نماز چهارم به پاها و پس از خواندن نماز پنجم به کلّی نشان و
خال سیاه از بین رفت آنگاه جبرئیل گفت: ای
حضرت آدم! مثل فرزند تو به این نماز، مانند مثل توست به این نشان و خال سیاه، از فرزندان تو آن کسی که در هر شبانه روز نمازهای پنجگانه را بخواند از گناهانش رهایی مییابد. همانگونه که تو از این نشان و خال سیاه رهایی یافتی.
مرحوم
مجلسی(رحمه الله) در
بحار الانوار روایتی را از
امام باقر (علیهالسلام) نقل میکنند که در آن، حضرتش در مورد شریعت
حضرت نوح (علیهالسلام) میفرمایند: «شریعت
حضرت نوح (علیه
السلام)، این بود که خدا را به یگانگی و خالصانه و بدون این که شریک برای او قائل شوید بپرستید همان فطرت و سرشتی که بر آن، مردم را آفرید و خداوند، او را به نماز و امر و نهی و
حلال و
حرام و...فرمان داد.»
در این روایت، آشکارا امام پنجم (علیه
السلام) نماز را از دستورات مهمّی بر میشمرند که خداوند پس از مساله
توحید، آن را به پیامبرش
حضرت نوح (علیه
السلام) متذکّر میشود و این خود نشانگر مرتبه والایی است که این عبادت بزرگ در نزد خداوند دارد.
از امام صادق (علیه
السلام) روایتی نقل شده است که ایشان از مسجد سهله در
کوفه به عنوان خانه
حضرت ادریس پیامبر (علیه
السلام) یاد کرده که در آن خیّاطی میکردند و نماز میخواندند.روایت در جلد ۱۱ بحارالانوار آمده است: «عن الصّادق (علیه
السلام) قال: اذا دخلت الکوفة فات مسجد السهلة فصلّ فیه و اسال اللّه حاجتک لدینک و دنیاک فانّ مسجد السهلة بیت
حضرت ادریس النّبی (علیه
السلام) الّذی کان یخیط فیه و یصلّی فیه و من دعا اللّه فیه بما احبّ قضی له حوائجه». «هنگامی که وارد کوفه شدی پس به
مسجد سهله برو و در آن نماز بخوان از خداوند
حاجت دنیوی و اخروی خود را بخواه زیرا مسجد سهله خانه
حضرت ادریس (علیهالسلام) بوده که او در آنجا خیاطی میکرد و نماز میخواند و کسی که خدا را در آنجا بخواند، حاجتهایش برآورده میشود.»
حضرت ابراهیم (علیه
السلام) که قهرمان توحید است،
کعبه را به فرمان خدا ساخت.در پایان این کار بزرگ رو به درگاه الهی نمود و چنین با خداوند به راز و نیاز پرداخت: «ربّنا انی اسکنت من ذرّیّتی بوادغیر ذی زرع عند بیتک المحرّم ربّنا لیقیموا الصّلوة»
«پروردگارا من برخی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علفی در کنار خانهای که
حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را بر پای دارند.» در این آیه
حضرت ابراهیم (علیه
السلام) غرض از اسکان
اسماعیل و مادرش هاجر را مساله نماز مطرح میکند و در فراز دیگری از دعاهایش میگوید: «ربّ اجعلنی مقیم الصّلوة و من ذریّتی ربّنا و تقبّل دعاء»
پروردگارا مرا برپا کننده نماز قرار ده و همچنین نسل مرا نماز گزار قرار ده و در خواست میکند که دعایش را بپذیرد.»
قرآن در آیه ۵۴
سوره مریم پس از این که
حضرت اسماعیل (علیه
السلام) به عنوان پیامبر و نبی سخن میگوید و برخی از ویژگیهای او را به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) گوشزد میکند به این که آن
حضرت صادق الوعد (در وعدههایش صادق بوده) و پیامبری عالی مقام است میفرماید: «و کان یامر اهله بالصّلوة و الزکاة و کان عند ربّک مرضیّاً» «و او (
حضرت اسماعیل (علیه
السلام)) همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان میداد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.» و ما مشابه همین فرمان را خطاب به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) داریم: «و امر اهلک بالصّلوة و اصطبر»
یعنی خانواده خود را به نماز دعوت کن و بر انجام نماز، شکیبا باشد.
و جالب تر این که خداوند در پایان آیه اشاره میکند که
حضرت اسماعیل با انجام این دو وظیفه و سایر کارهایش، رضایت خداوند را جلب نموده است.یعنی اینگونه برداشت میشود که از جمله کارهایی که جلب رضایت خداوند را میکند اقامه نماز و خانواده خود را به نماز فرا خواندن است.
خداوند در قرآن از جمله موهبتهای مهمّی را که به
حضرت ابراهیم (علیه
السلام) داده، داشتن فرزندان صالح و نسلی برومند و شایسته است آنجا که میگوید: «و وهبناله اسحاق و یعقوب نافلة و کلاّ جعلنا صالحین و جعلنا هم ائمّة یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزکاة و کانوا لنا عابدین»
و به او (
حضرت ابراهیم)
اسحاق و علاوه بر او یعقوب را بخشیدیم و همه آنها را مردانی صالح قرار دادیم و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکنند و انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی نمودیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند.
برای تایید این که
حضرت داود (علیهالسلام) هم به اقامه نماز اهتمام و توجّه خاص داشتهاند.روایتی را که از
حضرت صادق (علیه
السلام) به دست ما رسیده نقل میکنیم: «
حضرت داود (علیه
السلام) گفت: خدای را بسیار عبادت میکنم و بسیار او را میخوانم بهاندازهای که کسی مانندش را هرگز انجام نداده پس وارد
محراب نمازش میشد و عبادت میکرد.»
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر آیه ۳۰
سوره ص«و وهبنا لداود
سلیمان نعم العبدانّه اوّاب» روایتی را از امام صادق (علیه
السلام) نقل میکند که آن
حضرت میفرمایند: «
حضرت سلیمان (علیهالسلام) اسبها را دوست میداشت. روزی مشغول سان دیدن از اسبها شد و به نظاره آنها سر گرم گردید تا این که خورشید غایب شد و نماز عصرشان فوت گردید. پس
حضرت را غم و ناراحتی شدیدی فرا گرفت لذا از خداوند درخواست نمودند که
خورشید را بر او برگرداند تا این که نماز
عصر را بخواند.پس خداوند بلند مرتبه خورشید را باز گرداند تا نماز عصرشان را خواندند.»
این حدیث با آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره «ص» قابل تطبیق است.«یاد کن وقتی را که بر او اسبهای بسیار تند رو و نیکو را هنگام عصر ارائه دادند (و او به بازدید اسبان پرداخت برای
جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند) در آن حال گفت (افسوس) که من از علاقه و حبّ (اسبهای) نیکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آن که آفتاب در
حجاب شب رخ بر تافت.آنگاه خطاب کرد که (به امر خدا) آفتاب را بر باز گردانید.» این آیه و روایت، بیانگر اهمیّت فوق العاده این فریضه الهی در نزد
حضرت سلیمان بوده است و بهاندازهای که یک نماز عصرش که به دلیلی از او فوت میشود از خداوند در خواست باز گرداندن خورشید را میکند تا آن نماز فوت شده را در وقت خصوص به خود بخوانند.
خداوند در
سوره صافات به جریان زندگی
حضرت یونس (علیهالسلام) اشاره میکند که آن
حضرت چون از تبلیغ نمودن در میان قوم خود مایوس شد و به سوی کشتی پری فرار نمود که طبق روایات ماهی بزرگی راه راه بر کشتی میگیرد و دهان باز کرده گویی غذایی میطلبد.سر نشینان کشتی گفتند به نظر میرسد گناهکاری در میان ماست که باید طعمه این ماهی شود لذا چارهای جز قرعه زدن نبود که وقتی قرعه زدند نام یونس در آمد، سپس ماهی
حضرت یونس (علیهالسلام) را بلعید در حالی که مستحقّ ملامت بود.
مراد ما از بیان این جریان، همان دنباله این آیات است که میگوید: «فلو لا انّه کان من المسبّحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون»
اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز
قیامت در شکم ماهی میماند.در ذیل این آیه مرحوم طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان از قول قتاده میفرمایند: «نقل شده که منظور از تسبیح و ستایش یونس، نماز او بوده است».
سایت اندیشه قم، برگرفته شده از مقاله «نماز در ادیان مختلف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۰۷.