میرزا علی آقا شیرازی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حاج
میرزا علیآقا شیرازی، فاضل مشهور، ادیبِ محقق،
فقیه فرزانه، طبیب صاحب نفس و سرآمد
عارفان عصر خویش بودهاند و
استاد شهید مطهری وی را «نهج البلاغه مسلم» میدانست.
آنچه که به زندگی این شخصیت بزرگ امتیاز خاصی میدهد، حالات ویژه اخلاقی و تاثیر آن بر رادمردانی چون شهید مطهری و دیگر انسانهای جویای
تهذیب نفس است. افکار
میرزا در علوم متداول آن زمان تحول آفرید، وی مبنای
درس اخلاق و جلسات
وعظ خویش را بر محور
نهج البلاغه قرار داد و گروه کثیری از شهرهای مختلف، حتی
عتبات عالیات در محضرش گرد آمدند.
«محمدقاسم شیرازی» چهره شناخته شده و تاجر معتبر شیراز به شمار میرفت.
بعد از وفات حاج علیاکبر فرزند محمد قاسم شغل پدر را پی گرفت، اما مدتی بعد اشتیاق به تحصیل او را به نجف اشرف رساند. البته در نجف نیز فعالیتهای تجاری را ادامه داد.
کشش درونی و همنشینی با اهل دانش سبب شد تا حاج علیاکبر سعادت حضور در مکتب دانشورانی گرانمایه، چون علامه مولا
حسین بن محمداسماعیل اردکانی، معروف به
فاضل اردکانی (۱۲۳۵ - ۱۳۰۵ ه. ق) راه یابد.
(مؤلف «
الذریعه» مکان این تلمذ را معین ننموده ولی
سیدمصلحالدین مهدوی ضمن آن که حاجی
علیاکبر شیرازی را در جمله فاضلان معرفی کرده، میافزاید نامبرده نزد مولی
محمدحسین کاظمینی در
نجف تحصیل نموده است، اما چون فاضل اردکانی در نجف حوزه درسی نداشته شاید حاج علیاکبر سید نجف تا
کربلا را طی مینموده تا در جوار بارگاه
حضرت امام حسین (علیهالسّلام) از مقامات علمی استادش بهرهمند گردد.)
حاج علیاکبر پس از فراغت از تحصیل، پژوهشی را در
روایات و
احادیث انجام داده و کتاب معروف «شرح الاربعین حدیثا فی فضیلة الصلوة علی النبی و آله صلی
الله علیهم اجمعین» را نوشت. این کتاب ضمن تایید کمالات علمی این بازرگان اهل فضل، گویای علاقه وی به
خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) نیز هست.
اولین مکتب درسی علی در خانه تشکیل شد و نخستین معلم پدرش بود، حاج علیاکبر برای
تربیت چنین فرزندی از جان و دل کوشید
و سرانجام در سال ۱۳۰۴ ه. ق جان به جان آفرین تسلیم کرد.
بعد از فوت پدر،
آیت
الله میرزا حسین شیرازی که این خانواده را به خوبی میشناخت،
سیدعبدالله ثقةالاسلام را
قیم و
وصی وی قرار داد.
حاج
میرزا علیآقا در سال ۱۳۱۶ ه. ق راهی
اصفهان شد و بخشی از تحصیلاتش را در مدرسه نیمآورد - واقع در انتهای بازار بزرگ اصفهان - گذراند.
جاذبه معنوی مدرسان این مدرسه، خصوصا آقا
سیدمحمدباقر درچهای، موجب شده بود تا علی به این مکان روی آورد. مرحوم درچهای یکی از علما و فقهای مشهور اصفهان بود. به طوری که پس از درگذشت
آیت
الله سیداسماعیل صدر در
کاظمین (۱۳۳۸ ه. ق) اهالی اصفهان و برخی نقاط ایران به ایشان رجوع کردند.
و بزرگانی چون مرحوم
آیتالله بروجردی و
شهید مدرس نزد وی شاگردی کردهاند.
زمانی که حاج
میرزا علیآقا از مکتب
آیت
الله درچهای استفاده میکرد، دو نامآور عرصه اندیشه آخوند
ملامحمد کاشی و
جهانگیرخان قشقایی مشغول تربیت شاگردان در میدان
حکمت و
فلسفه بودند، نیم
قرن فلسفه
ملاصدرا را در اصفهان تدریس میکردند. مرحوم
آیت
الله بروجردی آخوند کاشی را مجتهد در معقول و منقول معرفی کرده است و میگویند: هنگام
شب و
سحر ذکر ملکوتی «یا سبوح» «یا قدوس» از حجره این حکیم بلند بود و شخص موثقی خاطر نشان ساخته است. احساس مینمودم درختان با این ذکر گویی با وی همنوا میباشند.
فیلسوف، فقیه و حکیم ربانی جهانگیرخان قشقایی استاد دیگر حاج
میرزا علیآقا است که
حاج شیخ عباس قمی از وی به عنوان عالم جلیل و فاضل نبیل و صاحب مهارت در معقول، منقول و
عرفان یاد کرده است.
حاج
میرزا علیآقا در بوستان شیخ
اسدالله قمشهای (۱۲۹۷ - ۱۳۳۴ ه. ق) که بهاری کوتاه داشت، گشت و گذاری کرد و ذهن مشتاق خود را از رایحه دانش و تقوای این مرد الهی، عطرآگین ساخت.
شیخ
عبدالحسین محلاتی (۱۲۷۰ - ۱۳۱۲ ه. ق)
بود و در مدرسه صدر اصفهان دروس خارج را تدریس مینمود، یکی دیگر از اساتید حاجی
میرزا علیآقا بود.
آیتالله العظمی حاجآقا حسین بروجردی (۱۲۹۲ - ۱۳۸۱ ه. ق) مرجع عظیمالشان قرن اخیر در اصفهان، به دلیل تسلط بر منابع، تشریح مبانی
فقه و
اصول با زبانی رسا و قابل فهم، حوزه درسی گرم و پر رونقی داشت و یکصد نفر در آن حضور مییافتند حاج
میرزا علیآقا شیرازی علاوه بر آنکه از شاگردان برجسته
آیت
الله بروجردی محسوب میشد، رابطهای تنگاتنگ با آن
فقیه داشت و استادش از همت عالی، علو طبع و حالات اخلاقی وی بر خویشتن میبالید.
حاج
میرزا علیآقا شیرازی مباحثی، چون فقه، اصول،
رجال و
درایه را نزد حاجآقا
میرزا کمالالدین ابوالهدی کرباسی (متوفی ۱۳۵۶ ه. ق) که عالمی فقیه و زاهدی مجتهد بود، فرا گرفت.
شیخ
محمد حکیم خراسانی گنابادی اصفهانی، از مفرسان و حکمای معاصر است که بعد از درگذشت آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی، استاد مسلم فلسفه در اصفهان بود.
شهید مطهری مینویسد: «حاج
میرزا علیآقا از نظر سنی با حکیم خراسانی تفاوت چندانی نداشته و با معظمله و
حاجآقا رحیم ارباب دوستی در کمال صمیمیت داشتهاند اما با توجه به اینکه فلسفه را از بزرگسالی تحصیل کرده به احتمال زیاد از محضر دوست صمیمیاش بهرهمند شده است.
چون حاج
میرزا علیآقا از دوران نوجوانی به آموزش
طب علاقه داشت و احساس میکرد با فراگیری آن میتواند خدمتی به جامعه انجام دهد، به محضر حاج
میرزا محمدباقر حکیمباشی (متوفی ۱۳۲۷ ه. ق) از اطباء معروف راه یافت.
حاج
میرزا علیآقا شیرازی که مدتی از جوار باراه مقدس مولای متقیان دور مانده بود، نگاه مشتاقش همیشه راه نجف را میکاوید، گویی این ندا از نجف گوشش را نوازش میداد:
گرفتم این که ز ما چند گاه ماندی دور ••• دوباره باز به آغوش ما در آیی زود
هنگامی که وی وارد نجف شد،
حوزههای علمیه این شهر در اوج شکوه و مزین به وجود فقیهانی فرخنده و فرزانگانی والامقام بود. از شخصیتهایی که حاجی به محضرشان شتافت و از اندوختههای علمی آنان استفاده کرد،
شیخ الشریعه اصفهانی (۱۲۶۶ - ۱۳۳۹ ه. ق)، (در مورد وی بنگرید به این کتاب
)
ملامحمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵ - ۱۳۲۹ ه. ق) و
سیدمحمدکاظم یزدی (۱۲۴۸ - ۱۳۳۷ ه. ق) که از مفاخر
شیعه و استونههای عظیم
فقاهت به شمار میآیند، میتوان نام برد.
احتمال قوی حاج
میرزا علی در سال ۱۳۲۳ ه. ق به اصفهان عزیمت نمود، و خود میگوید: «در جریان
مشروطهخواهی به اصفهان آمدم.
»
موقعی که حاجی به اصفهان قدم نهاد، با تلاش علما و استادان حوزه علمیه که شهید
آیت
الله مدرس در بین آنان چون ستارهای میدرخشد، آرامش نسبی به اصفهان بازگشته بود. حاج
میرزا علیآقا با کمال
فروتنی و به رغم تواناییهای علمی، در اصفهان به امور بازرگانی مشغول شد تا آن که روزی به درس
نهج البلاغه مرحوم مدرس حاضر شد. شهید مدرس وقتی وی را دید، چون از سوابق علمی حاجی آگاهی داشت، به او گفت: «آقا حیف است، با آن کمالات، به چنین اموری بپردازید. مسیر خودتان را عوض کنید و به تجارتِ آخرت روی آورید، و به این ترتیب حاجی گام در مسیر جدید گذاشت. آری نسبنامه تدریس نهج البلاغه در
حوزههای علمیه ایران به شهید مدرس میرسید و حاجی این تبارنامه را روشن میکند و فراگیری این کتاب را مدیون مدرس میداند، زیرا وی سپس از تذکر مدرس به تدریس و کاوش در آثار علمی و نیز ارشاد مردم از طریق
وعظ و
خطابه روی میآورد.
حاج
میرزا علیآقا چنان در اقیانوس نهج البلاغه به غواصی پرداخت که گویی با نهج البلاغه زندگی میکرد.
استاد شهید
آیت
الله مرتضی مطهری مینویسد: «قبل از برخورد با وی این کتاب (نهج البلاغه) را نمیشناخت... یک نهج البلاغه مجسم بود.
مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته بود. برای من محسوس بود که
روح این مرد با روح
امیرالمؤمنین پیوند خورده و متصل شده است.
»
و در جای دیگر مینویسد: «نهج البلاغه به او حال میداد و روی بال و پر خود مینشاند و در عوالمی که ما نمیتوانستیم درک کنیم، سیر میداد. جملههای این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد مینمود. غالبا جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان
اشک از چشمانش بر
محاسن سپیدش همراه بود.
»
وقتی
آیت
الله سیدمحمدرضا خراسانی، رئیس حوزه علمیه وقت اصفهان، از حاجی خواست برای طلبههای مدرسه، مباحث اخلاقی مطرح کند، به تدریس نهج البلاغه روی آورد. او وقتی سخن میگفت، تسلط و تبحّرش آشکار میشد.
یکی از شاگردانش،
سیدرضا سیادت موسوی میگفت: «غیر ممکن بود حاجی لب به سخن بگشاید و از نهج البلاغه چیزی بر زبان نیاورد.
»
آیت
الله سیداسماعیل هاشمی نیز گفته است: «
آیت
الله حاج
میرزا علیآقا شیرازی از بزرگ علمایی است که در میان اهل علم و همه مردم قداست وافری داشت در همان اوقات نخستین که برای تحصیل
علوم دینی به اصفهان آمدم، از محضر این بزرگمرد استفاده میکردم به خصوص که در خطب و بیان نهج البلاغه تخصصی خاص داشتند و قطع نظر از تبحر در
ادبیات و خطب شریف، آن معنویتی که در خطبهها نهفته بود، از سیمای این انسان وارسته مشاهده میگردید.
»
استاد
مهدی خلفزاده که از سال ۱۳۲۴ ه. ق در درس نهج البلاغه حاجی شرکت مینمود و هم حجره ایشان بود، از انقلاب درونی استاد در حال شرح نهج البلاغه سخن گفته است.
عالمان بزرگی مانند شیخ
جواد جبل عاملی و
سیدروح الله خاتمی نیز در درس و تفسیر نهج البلاغه این عارف متعبد شرکت نمودهاند. از حالت روحانی استاد و تاثیربخشی بر خلق و خوی شاگردان سخن گفتهاند.
آیت
الله محمد واعظزاده خراسانی که در سال ۱۳۲۷ ه. ش حاجی را در اصفهان دیده، میگوید: یکبار او را در بیت
آیت
الله برجردی (در
قم) دیدم. فرمود:
سیدرضی در نهج البلاغه خطبهها را تقطیع کرده و دارم قطعات حذف شده را جمع میکنم و متوجه شدهام که این تقطیعات گاه مخل مقصود است.
این عالم عامل غیر از نهج البلاغه تفسیر
قرآن، شرحی کبیر و شرح نفیسی را درس میگفت. او به کتب روایی نیز نظر خاصی داشت و طلاب را به مطالعه آنان تشویق میکرد. گر چه از اهل معقول به شمار میرفت ولی حکمت و فلسفه تدریس نکرد و در تدریس سایر علوم از اندیشههای حکیمان بیبهره نبود. در
ادبیات عرب و
ادبیات فارسی در بین متاخرین از نوادر بود و
علم طب خود را خوب میدانست. شهید مطهری مینویسد: «این مرد در عین اینکه فقیه (در حد
اجتهاد) و حکیم و عارف و طبیب و ادیب بود و در بعضی قسمتها؛ مثلا طب قدیم و ادبیات طراز اول بود و قانون بوعلی را تدریس میکرد. از خدمتگزاران آستان مقدس
حضرت سیدالشهداء (علیهالسّلام) بود.
جلالالدین همایی میگوید قسمت معالجات
قانون ابوعلی سینا را خدمت مرحوم، حاج
میرزا علیآقا شیرازی فرا گرفتم.
یکی از فرزانگانی که به محفل نورانی این عالم ربانی راه یافت، شهید
آیت
الله مطهری است. وی در تابستان سال ۱۳۲۱ ه. ش یعنی چهار سال پس از اقامت در قم ایشان به اصفهان رفت، با این مرد بزرگ آشنا شده و از محضرش استفاده کرد. این آشنایی تبدیل به ارادت زیاد از سوی وی و لطف استاد از طرف آن مرد بزرگ شد. به طوری که بعدها حاج
میرزا علیآقا به قم میآمد و در حجره شهید مطهری اقامت میگزید و علمای بزرگ در آنجا با ایشان دیدار داشتند
و آن متفکر شهید درک محضر این استاد را از ذخائر گرانبهای عمر خود میدانست و حاضر نبود با هیچ چیزی معاوضه کند.
فقیه عارف، حکیم و ادیب معاصر
آیت
الله حاجآقا رحیم ارباب (۱۲۹۷ - ۱۳۹۶ ه. ق) از شاگردان خاص حاج
میرزا علیآقاست، وی به آقارحیم احترام بسیاری میگذاشت و در اصفهان به
نماز جمعه او حاضر میشد.
حسن نیت و
خلوص از سراسر وجود این دانشمند گرانمایه نمایان بود.
آیت
الله سیدروح
الله خاتمی (متوفی ۱۳۶۷ ه. ق) در این باره میگوید: «در مدرسه صدر اصفهان از استادانی استفاده کردم که از حیث مقام
اخلاق،
زهد و عرفان معروف بودند و یکی از آنها حاج
میرزا علیآقا شیرازی است که از ابتدا با ایشان مانوس شدم و استفادههایی از محضرش کردم.
شرح شمسیه و قسمتی از نهج البلاغه را نزدشان خواندم و اساسا باهم مانوس بودیم و ایشان به حجره من میآمدند و میرفتند.
استاد سیدجلال الدین همایی (۱۲۸۷ - ۱۳۵۹ ه. ق) یکی دیگر از پرورشیافتگان برجسته حوزه درسی و تهذیب حاج
میرزا علیآقاست. رابطه این استاد و شاگرد نیز به مرور زمان به اشتیاق و ارادت متقابل مبدل شد. استاد منوچهر قدسی مینویسد: «مرحوم همایی به حاجی عشق و ارادتی مالا کلام داشت و تا او آخر عمر آن مرحوم هرگاه به ایشان بر میخورد، عاشقانه و صداقانه میگفت: دلم میخواهد یک بار دیگر قانون را در خدمت شما دوره کنم. از استعداد حاجی سخنها داشت.
وقتی همایی در تابستان از
تهران به اصفهان میآمد، با حاجی دیدار تازه میکرد و این ملاقات همه افاضه و استفاضه بود.
آیت
الله احمد فیاض (متولد ۱۳۲۴ ه. ش) این توفیق را به دست آورد تا در اصفهان از محضر پر فیض حاج
میرزا علیآقا شیرازی بهرهمند شود. وی میگوید: حجره ایشان در جوار حجره من بود. نهج البلاغه تدریس مینمود و افراد زیادی در درسش شرکت میکردند. در زهد،
تقوا و حالات معنوی شهرت داشت و چون به
نماز میرفت و طلبهها متوجه میشدند، به وی اقتدا مینمودند. با وجود آن که در علوم متعدد صاحبنظر و متبحر بود، ولی جنبه اخلاقی وی این تواناییها را تحت الشعاع قرار میداد.
آیت
الله فیاض، مدرس پاکسیرت و بدون پیرایهای است که در نهایت سادگی و
قناعت زندگی میکرد و از مدرسان مشهور
حوزه علمیه اصفهان به شمار میرود.
آیتالله مشکوة (متوفی ۱۳۶۹ ه. ش) شاگرد مبرز حاجی
میرزا علیآقاست که بسیاری از کمالات را نزد وی آموخته.
آیت
الله مشکوة او که در اصفهان و نجف تحصیلات خویش را تکمیل کرده بود، در زادگاهش «خمینیشهر» مدرسهای تاسیس کرد و به تربیت طلاب دینی پرداخت. وی در مشکلات درسی به
اهل بیت توسل میجست.
آیت
الله شیخ جواد جبل عاملی میگوید: خدمت حاج
میرزا علیآقا که مرد مذهبی بود، درس
تفسیر قرآن و
نهج البلاغه میرفتم که واقعا کمنظیر بود و برای کسانی که این جلسات علمی را درک نکردهاند، تصورش مشکل است. آنچه میگفت، از دل بر میخاست و بر دل مینشست.
از دیگر شاگردان مرحوم حاج
میرزا علیآقا، میتوان حاج شیخ
عبدالرحیم ملکان (متولد ۱۳۰۲ ه. ش)،
آیت
الله سیداسماعیل هاشمی (متولد ۱۳۳۳ ه. ق)، مرحوم
حسین عمادزاده (متوفی ۱۳۶۹ ه. ش) (صاحب تالیفات متعدد در شرح حال اهل بیت (علیهمالسّلام)، استاد
فضلالله ضیاء نور (متوفی ۱۶۰۴ ه. ق) و پروفسور
علی شیخالاسلام (متولد ۱۳۰۲ ه. ش) نام برد.
حاج
میرزا علیآقا شیرازی به موازات تدریس، از کاوش در منابع قرآنی، روایی و نیز آثار سلف غافل نبود و ضمن تلاشهای علمی به ارزش والای «
تفسیر تبیان» پی برد و پس از تحقیق و تفحص و تصحیح علمی و چاپ اصلاح شده این اثر نفیس را عهده دار شد. در این راستان از اهتمام
آیت
الله سیدمحمد حجت کوهکمری و جهد برخی شاگردان فاضل خود از جمله
حسین عمادزاده، حاجآقا رحیم ارباب و جلالالدین همایی بهره برد و سرانجام تفسیر تبیان
شیخ طوسی در سال ۱۳۶۵ ه. ق با چاپ سنگی در دو مجلد رحلی انتشار یافت.
احیاء انتشار کتاب «
زاد المعاد»
علامه مجلسی و تصحیح و منقح نمودن این کتاب ارزشمند نیز به عهده حاج
میرزا علیآقا شیرازی بود که با هزینه مرحوم روغنیزاده بازرگانی خیر در سال ۱۳۲۴ ه. ش به چاپ رسید. همچنین کتاب «
من لا یحضره الطبیب» مربوط به
زکریای رازی نیز پس از تحقیق لازم به ضمیمه کتاب برء الساعة (بهبودی آنی) با دستیاری آقا جمالالدین معارفپرور به زیور طبع آراسته کرد.
حاج
میرزا علی نسبت به ارشاد و هدایت جامعه احساس وظیفه میکرد و بر فراز
منبر به
موعظه حاضران میپرداخت. از این رو محضر مرحوم آقا
سیدعلی نجفآبادی (متولد ۱۲۸۷ ه. ق) و
آیت
الله حاج شیخ
محمدحسن عالم نجفآبادی (متوفی ۱۳۸۴ ه. ق) بهره برد.
وقتی که مرجع عالیقدر -
آیت
الله بروجردی - جهان تشیع تصمیم گرفت کلاسی اخلاقی در
حوزه علمیه قم برگزار کند، با وجدو آن که اشخاص برجستهای در قم بودند، حاج
میرزا علیآقا را که با مراتب فضل و کمالش از قبل آشنایی داشت برای این منظور به قم فراخواند.
طهارت روح، قداست نفس و صفای ضمیرش سبب شد تا آوازهاش حتی عتبات عالیات بپیچید. شهید مطهری دربارهاش میگوید: «یکی از بزرگترین اهل معنایی است که من در عمر خود دیدهام.
»
آیتالله فاضل لنکرانی در وصف وی گفته است. مرحوم حاج
میرزا علیآقا شیرازی... انصافا اخلاق علمی و عملی متجسم بود و هر کس که با ایشان برخورد میکرد، تحت تاثیر و جاذبه او قرار میگرفت. مدتی هم از محضر ایشان از نظر اخلاق استفاده کردیم.
از عوامل عمده توفیق حاجی در رسیدن به
کمالات معنوی انجام
فرائض دینی،
عبادات و
مستحبات و پرهیز از
محرمات، مداومت بر
ادعیه و
زیارات بود، در مدرسه صدر چون به
نماز میایستاد، با وجود اینکه میخواست در اختفا نماز بخواند و از
امامت جماعت پرهیز داشت، هنوز در رکعت اول بود که صحن و ایوان مدرسه از نمازگزار پر میشد.
شهید مطهری میگوید: این پیرمرد با حالی عجیب
سوره والفجر را میخواند. وقتی به این
آیه میرسید؛ «و جیء یومئذ بجهنم» دیگر منقلب میشد و اشکهایش میریخت، درست مثل مرغی که پرپر بزند.
حاجی به دنیا اعتنایی نداشت، اما حالات زاهدانه او را از وضع محرومان غافل نمیکرد و رسیدگی به دردمنان جزو برنامههایش بود.
اقشار گوناگون مبالغی را به عنوان
سهم امام به وی میدادند ولی در مسیر بین محل درس تا منزل همه پولها را به نیازمندان میداد و چون به خانه میآمد، دیگر دیناری در جیبش نبود.
وقتی مشغول تدریس شد گاه در باغچه مدرسه صدر و روی خاکها مینشست. خانه مسکونیش به عیالش که از
سادات بود، تعلق داشت.
آیت
الله میرزا اسدالله جوادی گفته است: وقتی حاجی از
مشهد بازگشت و به دیدنش رفتیم، در خانهای محقر ساکن بود که درب اتاقهایش شیشه نداشت و با کاغذ جای قاب شیشهها را پوشانیده بودند. سرانجام دردهای جانگداز در گذرگاههای دشوار وادی ایمن به کمین نشستند و بدن نحیف این پیر پارسا را در بند بستر گرفتار ساختند با آشکار شدن هلال ماه
جمادی الاول که مقارن با اوایل فصل زمستان بود، اندکاندک ستاره فروزان فضیلت در چهار دواری خانه محقرش محصور شد تا آنکه در
بینالطلوعین روز یکشنبه هفدهم دیماه سال ۱۳۳۴ ه. ش مطابق با ۲۴ جمادی الاول ۱۳۷۵ ه. ق تن خاکی را به خاک باز پس داد و میهمان عرشیان شد.
پیکرش را با احترام فراوان از
اصفهان به قم انتقال داده، بنابر وصیتش در جوار بارگاه
حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) و
مزار شیخان، ضلع جنوبی شرقی دفن کردند.
پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «شیرازی، میرزا علی»، تاریخ بازیابی ۹۶/۰۸/۱۳.