مُغاضباً (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُغاضباً:(وَ ذا النّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغاضِبًا) «مُغاضباً» به معنای
خشم است و به كسانى اطلاق مىشود كه مورد خشم و
غضب خداوند قرار گرفتهاند و آنها گمراهان لجوج و يا منافقانند كه در بسيارى موارد،
غضب و
لعن خداوند در مورد آنها
ذکر شده است.
در اين
آیه تعبير به «
مُغاضباً» بدون
شک اشاره به خشم و
غضب یونس (علیهالسلام) نسبت به
قوم بىايمان است و چنين خشم و ناراحتى در چنان شرايطى كه پيامبر دلسوزى سالها براى
هدایت قوم گمراهى
زحمت بكشد اما به
دعوت خيرخواهانه او هرگز پاسخ مثبت ندهند، كاملا طبيعى بوده است. از سوى ديگر از آنجا كه
يونس مىدانست بزودى
عذاب الهى آنها را فرا خواهد گرفت ترک گفتن آن
شهر و ديار گناهى نبوده، ولى براى
پیامبر بزرگى همچون
يونس، اولى اين بود كه بازهم تا آخرين لحظه-لحظهاى كه بعد از آن عذاب الهى فرامىرسد - آنها را ترک نگويد، به همين
دلیل يونس به خاطر اين عجله، به عنوان يک ترک اولى، از ناحيه خداوند مورد مؤاخذه قرار گرفت.
به موردی از کاربرد «
مُغاضباً» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ ذا النّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادَى في الظُّلُماتِ أَن لّا إِلَهَ إِلّا أَنتَ سُبْحانَكَ إِنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ) «و ذالنون (
يونس) را به ياد آور در آن هنگام كه خشمگين از ميان قوم خود رفت؛ و چنين مىپنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ اما موقعى كه در كام
نهنگ فرو رفت، در آن ظلمتهاى متراكم
صدا زد: (خداوندا! جز تو معبودى نيست؛ منزهى تو! من از ستمكاران بودم.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ ذا النّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ ...) کلمه نون به معناى ماهى است و ذوالنون (صاحب ماهى)
يونس پيغمبر فرزند متى است كه صاحب داستان ماهى است و از طرف
پروردگار مبعوث بر اهل نينوى شد و ايشان را
دعوت كرد ولى ايمان نياوردند پس نفرينشان كرد و از خدا خواست تا عذابشان كند همين كه نشانههاى عذاب نمودار شد
توبه كردند و ايمان آوردند. پس خدا عذاب را از ايشان برداشت و
يونس از ميانشان بيرون شد و خداوند صحنهاى به وجود آورد كه در نتيجه
يونس به
شکم يک ماهى بزرگ فرو رفت و در آنجا زندانى شد تا آنكه خدا آن بليه را از او برداشته دو باره به سوى قومش فرستاد.
(وَ ذا النّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ) يعنى به ياد آر ذوالنون را آن
زمان كه با خشم از قومش بيرون رفت و پنداشت كه ما بر او تنگ نمىگيريم
(نَقْدِرَ عَلَيْهِ) بطورى كه گفتهاند به معناى تنگ گرفتن است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مغاضبا»، ج۳، ص ۳۲۶.