• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

موافقان تفسیر اجتهادی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تلاش برای تبیین قرآن و استنباط معارف آن بر اساس منابع گوناگون و عقل را تفسیر اجتهادی می‌گویند. برخی با این روش تفسیری مخالف و برخی موافق می‌باشند. در این مقاله ادله موافقان تفسیر اجتهادی مورد بررسی قرار می‌گیرد.



برخی تفسیر اجتهادی را در صورتی روا می‌دانند که مفسّر جامع علوم مورد نیاز در تفسیر باشد
[۱] الاتقان، ج ۲، ص ۳۹۵ - ۳۹۷.
[۲] الاتقان، ج ۲، ص ۳۹۹.
و برخی دیگر آن را جایز نمی‌دانند، گرچه مفسر در علوم گوناگون مانند لغت، فقه و حدیث متبحر باشد. بر پایه رأی دوم مفسر تنها می‌تواند از روایات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تفسیر استفاده کند.
[۳] مقدمة جامع التفاسیر، ص ۹۳.
[۴] التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص ۴۹.
در دیدگاهی افراطی هر کس که ادیب و آگاه به اسالیب لغت باشد می‌تواند قرآن را تفسیر کند، اگر چه شرایط دیگر را نداشته باشد.
[۵] مقدمة جامع التفاسیر، ص ۹۳.



برخی از مهم‌ترین ادله موافقان تفسیر اجتهادی عبارت‌اند از:

۲.۱ - آیات

از مهم‌ترین ادله جواز تفسیر اجتهادی که موافقان به آن استناد کرده‌اند آیاتی است که انسان را به تدبّر و تفکر در آیات دعوت و روی‌گردانان از تدبر را سرزنش می‌کند: «اَفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرءانَ اَم عَلی قُلوب اَقفالُها» (محمّد /۴۷، ۲۴)، «کِتبٌ اَنزَلنهُ اِلَیکَ مُبرَکٌ لِیَدَّبَّروا ءایتِهِ ولِیَتَذَکَّرَ اولوا الاَلبب». (ص /۳۸، ۲۹)
[۸] المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۷.
[۹] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۲.

استدلال به این آیات به یکی از دو معناست:
أ. همه آیات قرآن با کلیه مقاصد و معانی آن می‌توانند برای مفسر از راه تدبر و تعقل و استفاده از مقدمات تفسیر اجتهادی معلوم گردند.
ب. تدبر به معنای اندیشیدن و دریافت حقیقت است
[۱۰] تاج العروس، ج ۶، ص ۳۸۹.
[۱۱] لسان العرب، ج ۴، ص ۲۸۳.
[۱۲] مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۲۴.
و متدبّر واجد شرایط لازم می‌تواند با تدبر و تأمل در مدلول آیات قرآن، به فراخور ظرفیت فکری، علمی و معنوی خود، مراتبی از معانی و مقاصد آیات را ادراک و بخشی از مفاهیم بلند نهفته در آن‌ها را کشف و استخراج کند،
[۱۳] مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ص ۳۳۱ - ۳۳۲.
زیرا معنا ندارد خداوند ما را ملزم به تدبر در چیزی کند که آن را نمی‌فهمیم. معنای دوم با تفسیر اجتهادی متناسب است.
به آیات دیگری مانند ۸۳ نساء /۴،
[۱۵] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۲.
آیات هدایت و بیان بودن قرآن مانند ۱۸۵ بقره و ۸۹ نحل /۱۶ و ۱۳۸ آل عمران بر جواز تفسیر به روش اجتهادی و عقلی استدلال شده است.

۲.۲ - روایات

به روایاتی نیز استدلال شده است؛ مانند این روایت معتبر از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله): «فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن».
[۱۹] الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹.

با توجه به این‌که ظاهر از «الفتن» همه فتنه‌ها و «القرآن» همه قرآن است رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به طور مطلق در هر فتنه‌ای ما را به قرآن کریم ارجاع داده است، بنابر این باید در حد توان از هدایت معارف و احکام قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احکام روشنی که نیاز به تفسیر ندارند یا معارف و احکام نیازمند تفسیر؛ همچنین حدیث متواتر ثقلین که تمسک به قرآن و عترت را شرط گمراه نشدن قرار داده است و نیز این سخن امیرمؤمنان، علی (علیه‌السلام): «علیکم بکتاب الله فإنه الحبل المتین و العصمة للتمسک»
[۲۰] نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.
که مسلمانان را به کتاب خدا ارجاع می‌دهد، دلیل لزوم اجتهاد در فهم و تفسیر قرآن‌اند. روایت مرسل نبوی: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه علی أحسن وجهه؛ قرآن انعطاف‌پذیر و دارای وجوهی است، پس آن را بر بهترین وجه حمل کنید» نیز مؤید جواز استنباط و اجتهاد در قرآن است.
[۲۳] الاتقان، ج ۲، ص ۳۹۵ - ۳۹۶.

امام علی (علیه‌السلام) در حدیثی می‌فرماید: خداوند کلامش را بر سه قسم قرار داده است: یک قسم آیاتی‌اند که عالم و جاهل هر دو آن‌ها را می‌فهمند. قسم دیگر آیاتی‌اند که افراد دارای صفای ذهن و فهم و حس لطیف و تشخیص صحیح که خداوند به آن‌ها شرح صدر داده است آن‌ها را می‌فهمند. قسم سوم آیاتی‌اند که خداوند متعالی، فرشتگانش و راسخان در علم آن‌ها را ادراک می‌کنند. دلالت این روایت بر این‌که غیر از معصومین (علیهم‌السلام) نیز می‌توانند بخشی از معانی و معارف قرآن را بفهمند آشکار است. در تقسیمی که از ابن عباس نیز روایت شده است یک قسم از تفسیر آیات را ویژه علما می‌داند: تفسیر یعلمه العلماء
[۲۶] جامع البیان، ج ۱، ص ۵۴.
که این نیز مؤید جواز اجتهاد در قرآن کریم است.

۲.۳ - سیره معصومین

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کیفیت اجتهاد عقلی در فهم نصوص دینی (قرآن و سنت) را به اصحاب خویش می‌آموخت،
[۲۸] تطور تفسیر القرآن، ص ۹۸.
چنان‌که برای ابن عباس دعا کرد: «اللّهمّ فقهه فی الدین و علمه التأویل». اگر تفسیر منحصر در نقل و روایت می‌بود، دعای پیامبر به ابن عباس هیچ ویژگی‌ای نداشت.
[۳۱] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۳.

هر چند نقل‌های یاد شده از جهت سند ضعیف‌اند؛ ولی می‌توانند مؤیدی بر جواز تفسیر اجتهادی باشند؛ همچنین سیره ائمه اطهار (علیهم‌السلام) چنین بوده است که شاگردانی برای فهم قرآن و احکام شرعی تربیت کرده، به آنان اجازه اجتهاد و استنباط از آیات و روایات می‌داده‌اند.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «إنّما علینا أن نلقی إلیکم الأُصول و علیکم أن تفرّعوا (در روایتی مشابه، امام رضا (علیه‌السلام) به احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی فرمود: «علینا إلقاء الأُصول و علیکم التفریع» )؛ بر ماست که اصول و مبانی استنباط را بر شما القا کنیم و وظیفه شما استخراج احکام فرعی و جزئی است». حتی بر برخی از شاگردان (مانند عبد الاعلی مولا آل سام) قواعد تفریع مسائل را می‌آموخت، چنان‌که مولی آل سام از کیفیت وضوی جبیره برای کسی که دارای جراحت است و قادر نیست روی پا را مسح کند پرسید و حضرت پاسخ داد: بر جبیره مسح شود؛ آن‌گاه فرمود: یُعرف هذا و أشباهه من کتاب الله عزوجل؛ قال الله تعالی: «ما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدّینِ مِن حَرَج». (حجّ /۲۲، ۷۸).
بر پایه این روایت، غیر امام نیز می‌تواند چنین احکامی را استنباط کند و گرنه می‌فرمود: «حکم این مسئله و مانند آن را من از کتاب خدا می‌فهمم». همین‌گونه است آموزش امام باقر (علیه‌السلام) درباره استنباط حکم مسح بخشی از سر، و مسئله رجعت و نیز آموزش امام صادق (علیه‌السلام) درباره استنباط وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر افراد توانا و آگاه.

۲.۴ - سیره عقلا

دلیل دیگر بر جواز تفسیر اجتهادی سیره عقلاست. روش عقلا در فهم مطالب هر کتابی این است که مطالب مبهم آن را با شیوه‌ای خاص روشن و معنای کلام و مراد نویسنده را آشکار می‌کنند. این سیره همان اجتهاد در فهم معنای کلام و مراد گوینده و نویسنده است که همواره معمول بوده و خداوند متعالی و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را رد نکرده‌اند.
قرآن کریم گرچه باطنی دارد که فهم آن با قواعد ادبی و اصول عقلایی محاوره ممکن نیست و از این نظر با کتاب‌های دیگر فرق دارد؛ ولی ظاهری نیز دارد که روش تفهیم آن مانند روش تفهیم دیگر کتاب‌هاست و با این سیره جواز اجتهاد در فهم معنای متن و صحت روش تفسیر اجتهادی در تفسیر قرآن ثابت می‌شود.
حتی می‌توان گفت چون دانستن بسیاری از معارف و احکام قرآن ضروری‌اند و کوشش برای فهم آن‌ها از راه مناسب از نظر عقل و عقلا لازم است، وجوب تفسیر اجتهادی فی الجمله ثابت می‌شود.
[۴۰] مکاتب تفسیری، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶.



(۱). الاتقان، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ ق.
(۸). البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)، انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق.
(۹). بصائرالدرجات، الصفار (م. ۲۹۰ ق.)، به کوشش کوچه باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ ق.
(۱۰). تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق.
(۱۴). تطور تفسیر القرآن، محسن عبدالحمید، بغداد، جامعة بغداد بیت الحکمة، ۱۹۸۹ م.
(۱۶). تفسیر الثوری، سفیان الثوری (م. ۱۶۱ ق.)، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۳ ق.
(۱۷). تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۱۸). تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۲۰). التفسیر والمفسرون، محمد حسین الذهبی، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ ق.
(۲۳). تهذیب الاحکام، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش.
(۲۵). جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۲۷). الخرائج والجرائح، الراوندی (م. ۵۷۳ ق.)، قم، مؤسسة الامام المهدی (عج).
(۳۵). عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور (م. ۸۸۰ ق.)، به کوشش عراقی، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۳ ق.
(۳۹). الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۴۱). لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
(۴۴). مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۵۴). مکاتب تفسیری، علی اکبر بابایی، تهران، ۱۳۸۱ ش.
(۵۵). مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ ق.)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، الحیدریة، ۱۳۷۶ ق.
(۶۱). نهج البلاغه، صبحی صالح، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ ق.
(۶۲). وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.) به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.


۱. الاتقان، ج ۲، ص ۳۹۵ - ۳۹۷.
۲. الاتقان، ج ۲، ص ۳۹۹.
۳. مقدمة جامع التفاسیر، ص ۹۳.
۴. التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص ۴۹.
۵. مقدمة جامع التفاسیر، ص ۹۳.
۶. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    
۷. ص/سوره۳۸، آیه۲۹.    
۸. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۷.
۹. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۲.
۱۰. تاج العروس، ج ۶، ص ۳۸۹.
۱۱. لسان العرب، ج ۴، ص ۲۸۳.
۱۲. مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۲۴.
۱۳. مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ص ۳۳۱ - ۳۳۲.
۱۴. نساء/سوره۴، آیه۸۳.    
۱۵. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۲.
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۱۷. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۱۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۱۹. الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹.
۲۰. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.
۲۱. بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۳.    
۲۲. عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۱۰۴.    
۲۳. الاتقان، ج ۲، ص ۳۹۵ - ۳۹۶.
۲۴. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۳.    
۲۵. تفسیر الثوری، ص ۱۴.    
۲۶. جامع البیان، ج ۱، ص ۵۴.
۲۷. مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۶.    
۲۸. تطور تفسیر القرآن، ص ۹۸.
۲۹. الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۵۷ - ۵۸.    
۳۰. المناقب، ج ۱، ص ۷۴.    
۳۱. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۳.
۳۲. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۴۱ ۴۰.    
۳۳. تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۳۶۳.    
۳۴. وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۳۲۷.    
۳۵. حج/سوره۲۲، آیه۷۸.    
۳۶. تفسیر عیاشی، ج ۱،ص ۲۹۹.    
۳۷. نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۶.    
۳۸. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۱۲.    
۳۹. نور الثقلین، ج ۱، ص ۳۸۰.    
۴۰. مکاتب تفسیری، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر اجتهادی، ج۸، ص۱۳۳.    




جعبه ابزار