مهدویت و ختم ولایت در عرفان اسلامی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«مهدویت و ختم
ولایت در عرفان اسلامی (نقدی بر نظریان ابن عربی)»، اثر
محمد نصیری، به بررسی نظریات
ابن عربی و برخی شاگردان و شارحان نظریات وی پیرامون
مهدویت پرداخته است.
کتاب به
زبان فارسی و در سال ۱۳۸۵ ش نوشته شده است.
انگیزه تالیف، نشان دادن برخی قرابتهای موجود در میان تفکرات مختلف پیرامون موضوع
مهدویت میباشد.
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در سه بخش ارائه شده است.
نویسنده به دنبال تحقیق موضوع
منجی موعود و
اعتقاد به
مهدویت در میان همه
مکاتب عرفانی و فرق و مذاهب گوناگون نبوده؛ چنان که به دنبال تبیین نظرات و دیدگاههای
عرفای شیعه هم نیست، بلکه قصد دارد نگاهی به دیگاه
ابن عربی و برخی شارحان و شاگردان او در این عرصه انداخته و برخی قرائن و نشانههایی را که نشانگر قرابت میان دیدگاه ابن عربی و دیدگاه
شیعه امامیه تلقی شده است را حکایت نماید.
از این رو ابتدا به واژه و اصطلاح شناسی «
ولی» و «
ولایت» در
عرفان اسلامی پرداخته و سپس به پیشینه مباحث اشاره کرده و بعد از آن، به بررسی دیدگاه ابن عربی و برخی شارحان او پرداخته است.
اشاره به برخی کارکردهای مهدویت و جمع بندی مطالب، مباحث پایانی را تشکیل میدهد.
مقدمه به بررسی این مطلب پرداخته که
قطب و هسته مرکزی
جهان از منظر دیدگاههای مختلف چیست و در عرفان اسلامی، جهان بشریت به دور کدام محور چرخیده و در پرتو کدام قطب و هسته مرکزی به زندگی خود ادامه میدهد؟
در اندیشه برخی از
ادیان و
مذاهب، به ویژه
تشیع و از جمله
عرفان و
تصوف اسلامی، به گونهای جامع از این سؤال سخن رفته و نویسنده معتقد است در خارج از منظر عرفانی، در این زمینه بیشتر از تعابیر و اصطلاحاتی؛ چون مهدویت،
موعود،
منجی،
حجت و
مصلح یاد میشود. در عرفان اسلامی، همه این اصطلاحات و نشانههای آن، در
ولی خاتم (
خاتم الاولیاء) معنا مییابد.
بخش اول، به اصطلاح شناسی واژگان «
ولی» و «
ولایت» و بررسی معنای لغوی و اصطلاحی آنها پرداخته است.
ولی و مشتقات آن که دویست و سی و سه بار در
قرآن به کار رفته، از ریشه «و، ل، ی» بوده و به معنی قرب و نزدیک شدن و نیز به معنی باران بهاری است که موجب سرسبزی میگردد.
ولایت به کسر واو، مصدر
والی به معنای
تولیت،
امارت و
سلطنت بوده، اما به فتح، مصدر
ولی و به معنی صاحب اختیار، سرپرست،
سلطان،
محبت و... آمده است.
در این که معنی حقیقی این کلمه کدام است، اختلاف نظر وجود دارد؛ اما نویسنده معتقد است که معنای اصلی آن، قرب میباشد؛ لکن به صورت کلی و تشکیکی که هم موجب امارت و سلطنت و هم مندرج در آن است و سبب اولویت در تصرف و سلطنت نیز میگردد.
درباره اصطلاح این واژه، معانی و تعبیرات بسیاری گفته شده است؛ چرا که گاه چنان عرشی اش میدانند که جز
خدا را لایقش نمیشمارند و گاه چنان فرشی اش میدارند که جمله موجودات را صاحبش میخوانند.
نویسنده علت این امر را ذو مراتب بودن این واژه دانسته است و ضمن بررسی اقوال بزرگانی؛ چون
نجم الدین کبری،
جامی،
مولانا،
عطار،
قیصری،
نیفی،
هجویری،
ترمذی،
ابن عربی،
امام خمینی رحمةاللهعلیه و
سید حیدر آملی در این رابطه، به تعریف جامعی از آن اشاره کرده است: «
ولایت، حقیقت کلیه و صفت الهیه و شانی از شئون ذاتیه است که اقتضای ظهور دارد و منشا بروز تعینات و علت ظهور حقایق خلقیه، بلکه مبدا تعیین
اسماء الهیه در حضرت علمیه است.»
دوم، به بررسی مهدویت و ختم
ولایت در آراء و نظریات ابن عربی پرداخته است. به نظر نویسنده، این موضوع، از جمله مباحثی است که عبارات ابن عربی در آن سخت مضطرب بوده و دامنه این
اضطراب و
تضاد، به گونهای است که بر اساس برخی عبارات، وی هم از مشهور عامه و هم از
تشیع فاصله میگیرد؛ اما بر اساس پارهای عبارات دیگر، کاملا با تشیع هم نظر است.
در این رابطه، نویسنده برخی عبارات وی را عینا نقل کرده است که از پارهای از آنها، چنین استفاده میشود که او مدعی بوده خودش
ختم ولایت است، همچنین از وی رؤیایی نقل شده که دلالت بر
ولایت و خاتمیت خودش دارد.
بعضی از عبارات نیز دلالت دارد که او
مهدی موعود عجّلاللهفرجهالشریف را خاتم اولیا میدانسته است. چنانکه در باب معرفت وزرای مهدی ظاهر در
آخرالزمان، به ذکر شمایل و فضایل
حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف و توصیف اعوان، یاران و کیفیت آغاز و انجام کار آن حضرت پرداخته و شعری نیز درباره ایشان سروده است.
وی در بعضی از عبارات خویش، با فرق نهادن بین ختم
ولایت محمدیه و مهدی موعود عجّلاللهفرجهالشریف،
ختم ولایت محمدی را مخصوص مردی از
عرب میداند که اکرم این قوم است.
از برخی عبارات دیگر نیز بر میآید که او قائل است
ولایت محمدی را، ختم خاصی است که
ولایت عامه عیسوی نیز تابع
ولایت مطلقه اوست. چنانکه
حضرت عیسی هنگام
ظهور آن حضرت، تابع وی میباشد و چنانکه در
حدیث آمده،
صلیب را میشکند،
خوک را میکشد و مردمان را به
سنت رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هدایت میکند.
وی در «
فتوحات» تصریح کرده که ختم
ولایت علی الاطلاق، عیسی علیهالسّلام بوده و در همین باره شعری نیز از او نقل شده است. در «
عنقاء مغرب» نیز میان خاتم الاولیاء و امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف فرق میگذارد؛ گر چه به امامت آن حضرت اعتراف میکند؛ اما خاتم الاولیاء را مردی از
عجم میداند نه از عرب.
وی در برخی از عباراتش تصریح میکند که خاتم
ولایت خاص
محمدیه، حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف که به منتظر معروف است نمیباشد، چون معتقد است مهدی منتظر از
عترت و
سلاله حسی
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده و خاتم به این معنا، از سلاله غیر حسی و معنوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. وی در باب ششم از آغاز خلق و نخستین موجود، نزدیکترین فرد به این حقیقت را
علی بن ابی طالب علیهالسّلام میشمارد.
نویسنده با بررسی این نظریات، اضطراب و تضاد وی را به خوبی نشان داده است.
نویسنده معتقد است علی رغم این که پس از وی، بسیاری از مشایخ،
علما،
فلاسفه و
عرفا، از آراء او متاثر بوده و ملاحظاتش را فصل الخطاب و مشاهداتش را کشف الحجاب مستورات خویش میدانستهاند، لیکن نظرات وی در باب ختم
ولایت مورد قبول آنان واقع نشده و لذا گاهی نظریات او درباره این موضوع را بالاصاله منکر شده و یا آن را
تحریف دانستهاند.
از این رو در ادامه مباحث، نظریه ختم
ولایت ابن عربی از نظر شارحان مکتب او را بررسی نموده است.
از گروه اول، از شارح قیصری، از شاگردان به نام و شارحان سنی مکتب وی و عفیفی و از گروه دوم، از شیخ
محمد خاکی،
عبدالرزاق قاسانی،
جندی و بسیاری از دیگر شارحان شیعی وی؛ از جمله آقا
محمدرضا قمشهای و
سید جلال الدین آشتیانی نام برده و نظرات برخی از آنان را مفصلا بررسی کرده است.
به نظر شیخ
محمد خاکی،
ولایت بر دو قسم است: مطلقه و خاص
محمدی.
ولایت خاص
محمدی نیز بر سه قسم است:
۱-
ولایتی که جامع میان تصرف در عالم به حسب معنی و هم به حسب صورت بوده و مقرون به
خلافت نیز هست.
۲-
ولایتی که جامع میان تصرف در
عالم به حسب معنی و صورت است؛
ولی مقرون به خلافت نیست.
۳-
ولایتی که حقیقتش فقط تصرف در معنی است.
در سوم، به طور جداگانه و مشخص، موضوعات مربوط به آثار وجودی و کارکرد
ظهور حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف با تاکید بر نظرات
شبستری و عطار که در واقع شرحی بر دیدگاهها ابن عربی میباشد، پی گیری شده است.
به نظر عطار، همان طور که
نبوت انبیاء بر نبوت
احمد مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ختم شده است،
ولایت نیز به
علی مرتضی علیهالسّلام ختم شده و بعد از او بر حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف که هادی و راهنمای
دین الهی است.
فهرست مطالب در ابتدا و کتاب نامه منابع مورد استفاده مؤلف در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیها بیشتر به ذکر منابع پرداخته است.
نرم افزار کتابخانه مهدویت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.