ملائکه و مستضعفان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن می فرماید، چگونه سپرى كردن
زندگی در دنيا، پرسش ملائكه
قبض روح از مستضعفان گناهكار و ماندگار در محيط
شرک می باشد
قرآن می فرماید، چگونه سپرى كردن
زندگی در دنيا، پرسش ملائكه
قبض روح از مستضعفان گناهكار و ماندگار در محيط
شرک می باشد: «إنّ الّذين توفّيهم الملـئكة ظالمى أنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى الأرض قالوا ألم تكن أرض اللّه وسعة فتهاجروا فيها ...» کسانى که فرشتگان (قبض ارواح ) روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالى بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جاى داشتید!) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم ، آنها (فرشتگان ) گفتند مگر سرزمین خدا
پهناور نبود که
مهاجرت کنید ... .
سوال ملائکه که مى پرسند: (( فیم کنتم )) سوالى است از حال و وضعى که از نظر
دین در
زندگی داشتند و اینها که مورد سوال قرار مى گیرند، کسانى هستند که از جهت دین وضع خوبى نداشتند و لذا در پاسخ
ملائکه به جاى اینکه حال خود را شرح بدهند سبب آن را ذکر مى کنند، و آن سبب این است که در زندگى در سرزمینى زندگى مى کرده اند که
اهل آن مشرک و نیرومند بودند و این طائفه را
استضعاف کرده ، بین آنان و بین اینکه به
شرایع دین تمسک جسته و به آن عمل کنند حائل شدند.
و چون این
عذر یعنى عذر استضعاف (البته اگر راست گفته باشند ) بدین جهت مانع دیندارى آنان شده که نخواسته اند از آن شهر و آن سرزمین چشم بپوشند، و گرنه دچار این استضعاف نمى شدند، چون مشرکین نیرومند آنجا در سایر سرزمین ها نیروئى نداشته اند، پس استضعاف این مستضعفین بطور مطلق نبوده ، استضعافى بوده که خودشان خود را به آن دچار کردند و مى توانستند با
کوچ کردن از سرزمین
شرک به سرزمین دیگر خود را از آن برهانند، لذا فرشتگان ادعاى آنان را که گفتند: ما مستضعف بودیم
تکذیب مى کنند و مى گویند:
زمین خدا فراخ تر از آن بود که شما خود را در چنان شرائط قرار دهید، شما مى توانستید از حومه استضعاف درآئید و به جاى دیگرکوچ کنید، پس شما در حقیقت مستضعف نبودید، چون مى توانستید از آن حومه خارج شوید، پس این وضع را خود براى خود و به سوء
اختیار خود پدید آوردید.
پس جمله : « الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها » استفهامى است توام با
سرزنش ، همچنانکه سوال (( فیم کنتم )) نیز این سرزنش را در بر دارد، ممکن هم هست بگوئیم :
استفهام اول براى تقریر است ، یعنى به راستى مى خواهند بپرسند چه وضعى داشته اند، چون این سوال از ملائکه موکل بر
قبض ارواح
اختصاص به ظالمین ندارد، بلکه همانطور که از آیات
سوره نحل نیز استفاده شد، این سوال را ازهمه مى کنند، چه متقین و چه غیر ایشان ، و به راستى مى خواهند بفهمند که این شخص که دارند جانش را مى گیرند، از کدام
طائفه بوده ، و وقتى معلومشان شد که از ظالمین بوده ، آن وقت به عنوان سرزنش مى پرسند: « الم تکن ارض الله واسعه » ، پس استفهام دوم به هر حال توبیخى است ، چه اینکه اولى نیز توبیخى باشد و چه نباشد.
ملائکه در گفتار خود کلمه « ارض » را بر کلمه « الله » اضافه کردند و زمین را به خدا نسبت داده ، پرسیده اند: مگر ارض خدا واسع نبود؟ و این خالى از یک نکته نیست و آن نکته اشاره است به اینکه خداى سبحان قبل از آنکه بندگان خود را به ایمان و عمل صالح دعوت کند، اول زمین خود را فراخ قرار داد تا اگر کسى شرائط محلیش اجازه اش نمى دهد ایمان بیاورد به محل دیگر برود و این نکته که در آیه مورد بحث بطور اشاره آمده در آیه زیر نیز به آن اشاره کرده مى فرماید: « و من یهاجر فى سبیل الله یجدفى الارض مراغما کثیرا وسعة » .
ملائکه علاوه بر این ارض الله را متصف به صفت فراخى کردند و این براى آن بود که بتوانند از هجرت تعبیر کنند به « فتهاجروا فیها » ، یعنى هجرت کنید از بعضى قسمت هاى زمین به بعضى دیگر آن ، و اگر فرض وسعت در بین نبود على القاعده باید مى گفتند: « فتهاجروا منها » ، از آن نقطه که بودید هجرت مى کردید. خداى تعالى بعد از نقل گفتگوى ملائکه با انسان در حال احتضار در باره ستمکاران حکم کرده به « اینکه اینان منزلگاهشان جهنم است و بد منزلگاهى است » .
خداوند در قرآن می فرماید، ناتوانى از انجام تكاليف الهى، پاسخ و عذر غيرقابل قبول مستضعفان ستمپذير و ترك كننده
هجرت می باشد، که به فرشتگان مأمور گرفتن جان می گویند: «إنّ الّذين توفّيهم الملـئكة ظالمى أنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى الأرض قالوا ألم تكن أرض اللّه وسعة فتهاجروا فيها فأولـئك مأويهم جهنّم وسآءت مصيرا». کسانى که فرشتگان (قبض ارواح ) روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالى بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جاى داشتید!) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم ، آنها (فرشتگان ) گفتند مگر سرزمین خدا
پهناور نبود که مهاجرت کنید! پس آنها (عذرى نداشتند و) جایگاهشان دوزخ و سرانجام بدى دارند..
در تعقیب بحثهاى مربوط به
جهاد ، در این آیات اشاره به سرنوشت شوم کسانى مى شود که دم از اسلام مى زدند ولى برنامه مهم اسلامى یعنى هجرت را عملى نساختند در نتیجه به وادیهاى خطرناکى کشیده شدند و در صفوف مشرکان جان سپردند، قرآن مى گوید: کسانى که فرشتگان قبض روح ،
روح آنها را گرفتند در حالى که به خود ستم کرده بودند، و از آنها پرسیدند، شما اگر
مسلمان بودید، پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید!
آنها در پاسخ به عنوان
عذرخواهی مى گویند: ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانائى بر اجراى
فرمان خدا نداشتیم . اما این
اعتذار از آنان پذیرفته نمى شود و بزودى از فرشتگان خدا پاسخ مى شنوند که : «مگر سرزمین پروردگار وسیع و
پهناور نبود که مهاجرت کنید و خود را از آن محیط آلوده و خفقان بار برهانید.» و در پایان به سرنوشت آنان
اشاره کرده ، مى فرماید: «این گونه اشخاص که با عذرهاى واهى و
مصلحت اندیشى هاى شخصى شانه از زیر بار هجرت خالى کردند و زندگى در محیط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجیح دادند، جایگاهشان دوزخ و بد سرانجامى دارند».
سرزنش مستضعفان گناهكار و تارك هجرت، از سوى ملائكه به هنگام مرگ:«إنّ الّذين توفّيهم الملـئكة ظالمى أنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى الأرض قالوا ألم تكن أرض اللّه وسعة فتهاجروا فيها فأولـئك مأويهم جهنّم وسآءت مصيرا». کسانى که فرشتگان (قبض ارواح ) روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالى بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جاى داشتید!) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم ، آنها (فرشتگان ) گفتند مگر سرزمین خدا
پهناور نبود که مهاجرت کنید! پس آنها (عذرى نداشتند و) جایگاهشان دوزخ و سرانجام بدى دارند..
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۴۰، برگرفته از مقاله «ملائکه و مستضعفان».