مفعول مطلق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان مورد بحث یک
ترکیب وصفی و مشتمل بر دو لفظ
مفعول و
مطلق است. مفعول،
اسم مفعول از ماده فعل و در
لغت به معنای معمول و انجام یافته است (الفعل: کنایة عن کل عمل متعد او غیر متعد).
و مطلق نیز اسم مفعولِ باب إفعال از ماده طلق و در لغت به معنای
آزاد و رها شده است (أطلقت الأسیر إذا حللت إساره و خلّیت عنه).
در اصطلاح
نحو مفعول مطلق،
مصدری است که تأکید کننده عامل خود یا بیان کننده نوع یا عدد آن باشد؛ (و
خداوند با
موسی سخن گفت و این امتیاز از آن او بود)
مانند: «کَلَّمَ اللهُ موسی تکلیماً»؛
در این
آیه شریفه فعل کَلَّمَ عامل و تکلیماً مصدر تأکید کننده عامل است.
اینکه آن مصدر را مفعول نامیدند به این جهت است که آنچه توسط
فاعل فعل ایجاد میشود،
حدث است و مصدر نیز دلالت بر حدث میکند در نتیجه مصدر، انجام یافته فاعل است؛ با این بیان روشن میشود که در واقع
مفعول حقیقی در فعل فاعل، مصدر است.
اما توصیف مفعول، به وصف
مطلق به این جهت است که همچون سایر
مفاعیل مقید به قیدی نیست؛ مانند:
مفعول به که قید به دارد و
مفعول معه که مقید به معه است؛ لذا اطلاق در مفعول مطلق در مقابل
تقیید در سایر مفاعیل است.
در
علم نحو ، مفعول مطلق در باب اسم، قسمت
منصوبات بررسی میشود اما در ترتیب ذکر مفاعیل عدهای (همچون
شیخ بهایی در
کتاب الصمدیه و
ابن مالک در
ألفیة)
مفعول به را مقدم داشته و ابتدا از آن بحث کردهاند و در مقابل عدهای به جهت آنچه در وجه نامگذاری بیان شد، ابتدا به بررسی مفعول مطلق پرداختهاند (به نظر صاحب کتاب
النهجة المرضیه آنچه سبب شده است
زمخشری و
ابن حاجب مفعول مطلق را بر مفعول به مقدم کنند همان وجه نامگذاری مفعول مطلق است؛ یعنی چون نام مفعول بدون تقیید، بر آن اطلاق میشود).
مفعول مطلق به جهت غرض و فائده معنایی به سه قسم تقسیم میشود: (صاحب
النحو الوافی قسم چهارمی را که بیان نوع و عدد با هم است اضافه میکند و معتقد است در هر چهار قسم، معنای تأکید وجود دارد).
مفعول مطلق تأکیدی مصدر مبهمی (مصدر مبهم، مصدری است که بر مجرد معنای آن اختصار شده و از ناحیه دیگر، معنایی به آن اضافه نشده است. اضافه شدن معنای دیگر میتواند به نحو اضافه، وصف، ال عهدیه، عدد، اوزان مره و هیأت،
تثنیه ،
جمع و... باشد.
در مقابل آن، مصدر مختص است که از ناحیه یکی از امور گذشته، معنایی به معنای مصدر اضافه میشود است که غرض از آن تأکید معنای عامل خود است؛ مانند: «ونزّلناه تنزیلاً»؛ (و آن را به تدریج نازل کردیم).
در این آیه شریفه تنزیلاً مصدر مبهمی است که نزّلنا را تأکید میکند.
مفعول مطلق نوعی مصدر مختصی
است که غرض از آن بیان نوع و کیفیت عامل است؛ مانند: «ضربتُ ضربَ الأمیرِ»؛ در این مثال ضَرْب مصدری است که به جهت اضافه شدن به الأمیر، مختص شده است و غرض از آن بیان نوع ضرب در ضربتُ است.
مفعول مطلق عددی مصدر مختصی است که غرض از آن بیان عدد و کمیت عامل است؛ مانند: «قرأت الکتابَ قراءتین»؛ در این مثال قراءتین مصدری است که به جهت تثنیه، مختص شده و غرض از آن بیان تعداد دفعات خواندن کتاب در فعل قرأت است.
تثنیه و جمع مصدر در مفعول مطلق تأکیدی امکان ندارد؛ به این جهت که مراد از آن حقیقتی (منظور از
حقیقت ، معنای
جنس است که قابل صدق بر قلیل و کثیر میباشد).
است که بین
قلیل و
کثیر مشترک است؛ لذا تعدد در آن راه ندارد به خلاف مصدر در مفعول مطلق نوعی و عددی که به جهت دلالت بر افراد و انواعی که در ضمن یک حقیقت است قابلیت تثنیه و جمع را دارد.
مفعول مطلق به سه شکل استعمال میشود: (این تقسیم برگرفته از تقسیم صاحب
بداءة النحو در مفعول مطلق است).
معرَف به ال؛ مانند: «فَیُعَذِّبُهُ اللهُ العَذابَ الأَکْبَرَ»؛ (که
خداوند او را به
عذاب بزرگ
مجازات میکند).
در این آیه شریفه العذابَ مفعول مطلق نوعی و معرَّف به ال است.
مضاف؛ مانند: «و قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ »؛ (آنها نهایت
مکر و
نیرنگ خود را به کار زدند).
در این آیه شریفه مکرَهم مفعول مطلق نوعی است که به هم اضافه شده است.
مجرد از اضافه و ال؛ مانند: «کَلَّمَ اللهُ موسی تَکْلیماً»؛ (و خداوند با
موسی سخن گفت و این امتیاز از آن او بود).
در این آیه شریفه تکلیماً مفعول مطلق و مجرد از ال و اضافه است.
عامل مفعول مطلق به سه صورت واقع میشود: (در ضمن این تقسیم به شرائط عامل مفعول مطلق نیز اشاره شده است).
فعل متصرف تامّ ؛ (بنابراین فعل جامد مثل
فعل تعجب و
فعل ناقص مثل کان، نمیتوانند عامل مفعول مطلق باشند. شرط غیر ملغی از عمل نیز برای فعل عاملِ مفعول مطلق ذکر شده است؛ لذا ظنّ در صورت الغاء از عمل نمیتواند عامل مفعول مطلق باشد)
مانند: «فرحتُ فرحاً»؛ در این مثال فرحتُ فعل متصرف تامّ و عاملِ مفعول مطلق (فرحاً) است.
وصف متصرف ؛ (مانند:
اسم فاعل و
اسم مفعول و
صیغه مبالغه ؛ لذا
اسم تفصیل و
صفت مشبهه نمیتوانند عامل مفعول مطلق باشند.
بعضی شرط وصف عامل مفعول مطلق را دلالت بر حدث بیان کردهاند).
مانند: «رأیتُک مجتهداً إجتهاداً»؛ در این مثال مجتهداً اسم فاعل و عامل مفعول مطلق (إجتهاداً) است.
مصدر ؛ مانند: «قال اذهب فمن تَبِعَک منهم فإنّ جَهَنَّمَ جزاؤُکم جَزاءً موفوراً»؛ (فرمود: برو! هر کسی از آنان از تو
تبعیت کند،
جهنم کیفر شماست. کیفری است فراوان!).
در این آیه شریفه جزاؤُکم مصدر و عامل مفعول مطلق (جزاءً) است.
۱. «إنّا فتحنا لک فَتحاً مُبیناً» (ما برای تو پیروزی آشکاری را فراهم ساختیم)؛
در این آیه شریفه فتحاً مفعول مطلق و
منصوب است.
۲. «یا أیها الذین ءامنوا تُوبُوا إلی اللهِ تَوبةً نَصوحاً»، (ای کسانی که
ایمان آوردهاید! به سوی
خدا توبه کنید، توبهای خالص)؛
در این آیه شریفه توبةً مفعول مطلق و
منصوب است.
۳. «و زَکِّ به (بدعائِک) عَمَلی تزکیةً ترحم بها تَضرّعی و شَکوای» (عمل مرا به خواستت پاک و اصلاح گردان تا به سبب آن
گریه و
ناله من مورد
رحمت و
پذیرش تو قرار گیرد)؛
در این
دعای شریف تزکیةً مفعول مطلق و عامل
نصب آن زَکِّ است.
۴. «اللهم صلّ علی محمدٍ و آل محمد الذین أذهبتَ عنهم الرجسَ و طَهّرتَهم تطهیراً» (خداوندا بر
محمد و
آل محمد درود فرست آنان که
پلیدی و
گناه را از آنها دور کردی و کاملا پاک ساختی)؛
در این دعای شریف تطهیراً مفعول مطلق و عامل
نصب آن طهّرتَهم است.
در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که دو مبحث حذف عامل مفعول مطلق و نیابت از مفعول مطلق از مباحث مهم مفعول مطلق است که در ضمن عنوان مستقل اصل در مفعول مطلق مورد بررسی قرار میگیرد.
•
•
اصل در مفعول مطلق•
سایت پژوهه.