مراحل تاریخنگاری اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عوامل زیادی در رواج و رشد
تاریخنگاری اسلامی مؤثر بوده است؛ بیشتر تأثیر را
قرآن در رواج آن داشته است.
مردم
عرب دوره جاهلی ، رویدادهای مهم خویش را که عبارت از مفاخرات و تعصبات قومی و ستیزهجوییهای قبیلهای بود، تحت عنوان
ایام العرب حفظ میکردند و به طور شفاهی به
نسلهای بعد انتقال میدادند.
ایام العرب عمدتاً برای
سرگرمی بود و بیشتر جنبه ادیبانه داشت، اما به جهت پرداختن به رویدادهای مهم، مشتمل بر عناصر تاریخی بود.
هر چند رابطه علّی و معلولی در آنها به چشم نمیخورد و بی زمانی
جوهر آنها بود.
زندگی
عربهای جاهلی بقدری ساده بود که حوادث برجسته آن بسیار کم بود و از نظر جغرافیایی و انسانی تأثیری محدود داشت.
این حوادث هسته اولیه ایام العرب را تشکیل میداد.
عربهای جاهلی از «زمان پیوسته» به عنوان مفهومی تمدنی، درکی نداشتند و زمان از نظر آنها صرفاً پدیدههای نجومی و فصول متوالی بود و در نتیجه، فاقد مقولهای به نام
گاه شماری بودند.
بر اثر این عوامل، عربها از تجربه تاریخی ارزشمندی که از حوادث گذشته نشأت گرفته باشد و در چارچوب نظم پیوسته زمانی و به شکلی مرتبط با هم، و نه به عنوان حوادثی پراکنده، بدان آگاهی یابند بی بهره بودند.
داستانهای ایام بندرت مشتمل بر رویدادهایی بزرگ با اهمیت سیاسی و انسانی است.
اغلب حوادث از جنگهای کوچک
قبایل شکل میگیرد که خیالپردازیهای شاعرانه و سخنان
رجزگونه ، بدان جنبه غیرواقعی میبخشد.
پس از
اسلام بخشی از میراث تاریخی عرب (ایام العرب) را راویهها نقل کردند که بتدریج به متون ادبی و جغرافیایی راه یافت.
تعبیر «
یوم » پس از اسلام نیز برای شرح فتوح و جنگها و وقایع مهم به کار رفت و در برخی تکنگاریها از این عنوان استفاده شد.
با ترغیب آموزههای قرآنی و تعالیم نبوی توجه به تاریخ نهادینه شد.
در بسیاری از
آیات قرآن کریم ، سرگذشت (
قَصَص )
انبیا آمده و ضمن آن به سرگذشت اقوام و علل شکوفایی یا انحطاط آنها توجه شده است.
مقصود از این قصص،
داستانسرایی نبوده و ازاینرو هیچ سرگذشتی با جزئیات آن نقل نشده، بلکه نکاتی مایه تأمل و دقت یا آموزنده
حکمت و
موعظه یا
سنّتی الاهی ، بیان شده است.
در قرآن کریم گاه به سنّتها و قوانین تاریخی حاکم بر زندگی
انسان مستقیماً اشاره شده و نمونههایی از این قوانین کلی آمده یا انسان به عبرت آموزی از حوادث گذشته و جستجوی تاریخ برای یافتن سنن و قوانین تاریخی ترغیب شده است،
قوانینی که اختصاص به گذشته ندارد، بلکه قابل تعمیم به
حال و
آینده است.
بنابراین، قرآن به منزله کتاب هدایت، سرگذشت انسان را از دریچه دعوت انبیا مینگرد و واژههایی مانند
ایام اللّه ،
سنّة اللّه ،
سنن ،
سِیَر ،
عبرت و قصص گویای این دیدگاه است.
در
حدیث و بیانات
امامان نیز از این منظر اشاراتی به تاریخ شده است.
امام علی در
نامهای به
امام حسن (یا
محمد بن حنفیه) به ضرورت و فایده نگرش در کار پیشینیان و
تفکر در باره سرگذشت و آثار آنان توجه داده و مطالعه تاریخ را موجِد تجربهای به بلندای
عمر انسان ، و
معرفت و روشن بینی دانسته است.
او به تاریخ نه از منظر مورخ مینگرد و نه فقط به مثابه منبعی برای
وعظ ، بلکه آن را وسیلهای برای
نقد و
تربیت سیاسی و رهنمود فرهنگی میداند.
تحت تأثیر این قرآن و حدیث درباره
تاریخ ،
مسلمانان به
سیره و
مغازی پیامبر اکرم ، به منزله نخستین و مهمترین موضوع برای مطالعات تاریخی توجه نشان دادند.
اهل بیت علیهمالسلام، به
روایت و شرح مغازی
پیامبر پرداختند و
اصحاب و سپس
تابعان و
محدّثان به روایت از این سرچشمههای نخستین همت گماشتند.
از این طریق
سیره پیامبر در شکل
احادیث و با عنوان
کتاب السِیَر وارد
مجامیع حدیثی شد و محدّثان کتابهای مستقلی با این عنوان تألیف کردند و جنبههای گوناگون سیره پیامبر موضوع تألیفات جداگانه گردید.
این آثار زندگی پیامبر را به مثابه کاملترین
الگو در رفتار فردی و اجتماعی و زمینههای
فقهی و
اخلاقی ترسیم میکردند.
البته تدوین سیره کامل پیامبر تا پایان
قرن اول به جهت پارهای ملاحظات سیاسی و
تعصبات قومی به کندی پیش رفت.
چه،
امویان به نگارش وقایعی که در آن دشمنان
خاندان اموی (از جمله
انصار) طرفداران جدّی
اسلام و اجداد امویان از دشمنان اصلی اسلام قلمداد میشدند، راضی نبودند،
چنانکه
سلیمان بن عبدالملک ، از
اَبان بن
عثمان بن
عفّان (متوفی ۱۰۵) خواست تا کتابی در باره سیره پیامبر بنویسد و دستور داد ده
کاتب از نوشتههای او رونویسی کنند، اما بعداً رونوشتها را ــ به این دلیل که در کتاب نام انصار به نیکی یاد شده بود ــ سوزاند و
خلیفه عبدالملک بن مروان کار او را تأیید کرد.
از این روایت بر میآید که در
نسل سوم پس از پیامبر علاقه به اطلاع از سیره آن حضرت وجود داشته است و از قرن اول کسانی از
تابعان و بلکه
صحابه سیره ایشان را مینوشتهاند.
آنجا هم که امویان یا عمال ایشان با
تدوین سیره پیامبر موافقت میکردند، متوقع بودند که مطالب بسیاری به نفع ایشان تغییر یابد و
تحریف شود
مثلاً گفتهاند که
خالد بن عبداللّه قَسری ، حاکم]]
عراق (متوفی ۱۲۵ یا ۱۲۶)، از شِهاب
محمد بن زُهْری (متوفی ۱۲۴) خواست تا کتابی در باره سیره پیامبر برای او بنویسد، اما از ذکر
فضایل علی علیهالسلام خودداری کند.
با وجود این،
بنی امیه نتوانستند مانع از شور و علاقه دینی مردم شوند.
خلفای عباسی هم به سیره پیامبر توجه نشان میدادند.
ابن اسحاق کتاب السیره را به
منصور عباسی تقدیم کرد.
هارون الرشید هم از
واقدی خواست تا رویدادهایی از سیره را با دیدار از محل حوادث در
مدینه برای او شرح دهد.
توجه و علاقه
خلفا و فرمانروایان به اخبار پیشینیان برای
سرگرمی یا آگاهی از آداب
سیاست و
کشورداری یا بر جای گذاشتن سرگذشتنامهای افتخارآمیز از خویش، انگیزهای شد تا به
تاریخنگاری توجه شود.
گفتهاند که معا
و یه به شنیدن اخبار
شاهان و ملل پیشین علاقهمند بود
و به دستور وی اخباری که
عُبید بن شریه از گذشتگان و شاهان
عرب و
عجم روایت میکرد، مکتوب گردید.
از جمله آثار عبید، کتاب
الملوک و اخبار الماضین است.
(۲) امیرحسین آریانپور، «ابن خلدون پیشاهنگ جامعه شناسی»، سهند، دفتر اول (بهار ۱۳۴۹).
(۳) نزار اباظه و محمدریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، بیروت ۱۹۹۹.
(۴) ابن ابی الدَّم، التاریخ الاسلامی المعروف باسم التاریخ المظفری، چاپ
حامد زیان غانم زیان، قاهره ۱۹۸۹.
(۵) ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۶) ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بی تا).
(۷) ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیّه، چاپ عبدالقادر
احمد طلیمات، قاهره (۱۹۶۳).
(۸) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۹) ابن ازرق، تاریخ الفارقی، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۱۰) ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۱ و ۲، حیدرآباد دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
(۱۱) ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج ۱، چاپ
احمد یوسف نجاتی، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
(۱۲) ابن حبیب، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه، چاپ
محمد محمدامین، قاهره ۱۹۷۶ـ۱۹۸۶.
(۱۳) ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر بأبناء العمر، ج ۱، چاپ
محمد احمد دهمان، دمشق ۱۳۹۹.
(۱۴) ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن ۱۳۲۵ـ۱۳۲۷.
(۱۵) ابن حجر عسقلانی، الدررالکامنة فی اعیان المائة الثامنه، حیدرآباد دکن ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۱۶) ابن حجر عسقلانی، ذیل الدرر الکامنه، چاپ عدنان درویش، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۷) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون.
(۱۸) ابن خلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان.
(۱۹) ابن دیبع، کتاب قُرّة العیون بأخبار الیمن المیمون، چاپ
محمد بن علی اکوع، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۲۰) ابن رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابله، بیروت ۱۳۷۲.
(۲۱) ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، چاپ ادوارد زاخاو، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۴۷/۱۹۰۴ـ۱۹۴۰، چاپ افست تهران (بی تا).
(۲۲) ابن سعد: الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۳) ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
(۲۴) ابن صقاعی، تالی کتاب وفیات الاعیان، چاپ ژاکلین سوبله، دمشق ۱۹۷۴.
(۲۵) ابن صیرفی، نزهة النفوس والابدان فی تواریخ الزمان، چاپ حسن حبشی، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۰.
(۲۶) ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی
محمد بجاوی، قاهره (۱۳۸۰/۱۹۶۰).
(۲۷) ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۲۸) ابن عبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانی یسوعی، بیروت ۱۹۵۸.
(۲۹) ابن فوطی، تلخیص مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، چاپ مصطفی جواد، دمشق ۱۹۶۲، چاپ
محمد عبدالقدوس قاسمی، لاهور ۱۳۵۹/۱۹۴۰.
(۳۰) ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیه، چاپ حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
(۳۱) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۳۲) ابن قلانسی، تاریخ دمشق، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۳) ابن کثیر، البدایة و النهایه، چاپ
احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۴) ابن مجاور، صفة بلادالیمن و مکة و بعض الحجاز، المسماة تاریخ المستبصر، چاپ اسکار لوفگرن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۳۵) ابن میَسَّر، اخبار مصر، چاپ هانری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
(۳۶) ابن ندیم، الفهرست.
(۳۷) ابن واصل، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایّوب، چاپ حنین
محمد ربیع، قاهره (۱۹۷۲).
(۳۸) ابن هشام، خلاصة سیرت رسول اللّه (ص)، تلخیص و انشای شرف الدین
محمد بن
عبداللّه بن عمر، چاپ اصغر مهدوی و مهدی قمی نژاد، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۹) ابن هشام، سیرت رسول اللّه ص، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن
محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۰) ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعاء (۱۹۷۹).
(۴۱) اسماعیل بن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابی الفداء، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
(۴۲) ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، قاهره ۱۳۸۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۴۳) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیـّین، چاپ
احمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
(۴۴) ابوزرعه دمشقی، تاریخ ابی زرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوچانی، (دمشق، بی تا).
(۴۵)
احمد بن
عبداللّه ابونعیم، کتاب ذکر اخبار اصبهان، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران (بی تا).
(۴۶)
احمد امین، حیاتی، قاهره ۱۹۶۶.
(۴۷) علی بن حسین باخرزی، دمیة القصر و عصرة أهل العصر، چاپ
محمد تونجی، ج ۱، دمشق (۱۳۹۱/۱۹۷۱).
(۴۸) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
(۴۹)
محمد عبدالمطلب بکاء، مصطفی جواد: حیاته و منزلته العلمیه، بغداد ۱۹۸۹.
(۵۰) رسول جعفریان، منابع تاریخ اسلام، قم ۱۳۷۶ ش.
(۵۱) انور جندی، طه حسین: حیاته و فکره فی ضوءالاسلام، قاهره ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۵۲) حاجی خلیفه.
(۵۳) علی بن ناصر حسینی، کتاب اخبار الدولة السلجوقیه، چاپ
محمد اقبال، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۵۴) ساطع حصری، دراسات عن مقدمة ابن خلدون، (قاهره) ۱۹۵۳.
(۵۵) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الأرض و الأنبیاء علیهم الصلاة والسلام، بیروت: دارمکتبة الحیاه، (بی تا).
(۵۶) علی بن حسن خزرجی، العقود اللؤلؤیّة فی تاریخ الدولة الرسولیه، چاپ
محمد بسیونی عسل، چاپ
محمد بن علی اکوع، صنعاء ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵۷) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی.
(۵۸) خلیفه بن خیاط، کتاب الطبقات، روایة موسی بن زکریا تستری، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد (۱۹۶۷).
(۵۹) عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأه علم التاریخ عندالعرب، بیروت ۱۹۹۳.
(۶۰) حسین بن
محمد دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۶۱)
محمد بن
احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، السیرة النبویه، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۶۲)
محمد بن
احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
(۶۳)
احمد بن
عبداللّه رازی، تاریخ مدینة صنعاء، چاپ حسین بن
عبداللّه عمری، صنعاء ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۴) فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۶۵ ش.
(۶۵) زبیر بن بکار، الاخبار الموفقیات، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.
(۶۶) مصعب بن
عبداللّه زبیری، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳.
(۶۷) زرکلی.
(۶۸) عباس زریاب خویی، سیرة رسول اللّه، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۶۹)
محمد زکی مبارک، جنایة
احمد امین علی الادب العربی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۰) جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، چاپ حسین مونس، قاهره: دارالهلال، (بی تا).
(۷۱) سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
(۷۲) سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ، چاپ علی سویم، آنکارا ۱۹۶۸.
(۷۳) سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ، سفر اول، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۷۴)
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمَّ التاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۷۵)
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۷۶)
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره (۱۳۵۴ـ۱۳۵۵).
(۷۷) حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، او، کتاب معرفة علماء اهل جرجان، حیدرآباد دکن ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۷۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، چاپ فیلیپ حتی، نیویورک ۱۹۲۷.
(۷۹)
محمد مهدی شمس الدین، حرکت تاریخ از دیدگاه امام علی (ع)، ترجمه محمدرضا ناجی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۸۰) محمدباقر صدر، المدرسة القرآنیه، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۸۱) خلیل بن ایبک صفدی، اعیان العصر و اعوان النصر، چاپ علی ابوزید و دیگران، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
(۸۲) خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، ویسبادن ۱۹۶۲ـ۱۹۷۹.
(۸۳) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۸۴) طبری، تاریخ طبری (بیروت).
(۸۵) طبری، المنتخب من کتاب ذیل المذیل، بیروت (بی تا).
(۸۶)
محمد بن حسن طوسی، الفهرست، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۰.
(۸۷) عباس عزّاوی، تاریخ
العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۱/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
(۸۸) عباس عزّاوی، التعریف بالمورخین، ج ۱: فی عهد المغول و الترکمان، بغداد ۱۳۷۶/۱۹۵۷.
(۸۹) عامر عقّاد،
احمد امین: حیاته و ادبه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۹۰) جواد علی، تاریخ العرب فی الاسلام: السیرة النبویه، بغداد ۱۹۶۱.
(۹۱) جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، مجلة المجمع العلمی
العراقی (۱۳۶۹).
(۹۲) جواد علی، «موارد تاریخ المسعودی»، سومر (۱۹۶۴).
(۹۳) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۹۴)
محمد بن
محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، چاپ
محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
(۹۵) عماره بن علی عماره یمنی، تاریخ الیمن المسمَّی المفید فی أخبار صنعاء و زبید، چاپ
محمد بن علی اکوع، صنعاء ۱۹۸۵.
(۹۶)
محمد عبداللّه عنان، مؤرّخو مصر الاسلامیّة و مصادر التاریخ المصری، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۹۷) عبدالقادر بن شیخ عیدروس، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۹۸) نجم الدین
محمد بن
محمد غزی، الکواکب السائرة باعیان المئة العاشره، چاپ جبرائیل سلیمان جبور، بیروت ۱۹۷۹.
(۹۹) نجم الدین
محمد بن
محمد غزی، لطف السمر و قطب الثمر: من تراجم اعیان الطبقه الأولی من القرن الحادی عشر، چاپ
محمود شیخ، دمشق: وزارة الثقافة و الارشاد القومی، (بی تا).
(۱۰۰)
محمد بن
احمد فاسی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، چاپ
محمد عبدالقادر
احمد عطا، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۱۰۱) یوسف بن سفیان فسوی، المعرفة والتاریخ، چاپ خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۱۰۲) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۱۰۳)
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
(۱۰۴)
احمد بن علی قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۰۵)
محمد کردعلی، خطط الشام، بیروت ۱۳۸۹ـ۱۳۹۲/۱۹۶۹ـ۱۹۷۲.
(۱۰۶) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لعصر القاهره، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
(۱۰۷) محمدامین بن فضل اللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۱۰۸)
محمد بدری فهد، شیخ الاخباریین ابوالحسن مدائنی، نجف ۱۹۷۵.
(۱۰۹) محمدخلیل بن علی مرادی، سِلک الدُرر فی اعیان القرن الثانی عشر، بولاق ۱۲۹۱ـ۱۳۰۱، چاپ افست بغداد (بی تا).
(۱۱۰)
محمد بن
محمد مراکشی، الذیل والتکملة لکتابی الموصل و الصلة، سفر پنجم، قسم ۱، چاپ احسان عباس، بیروت (۱۹۶۵).
(۱۱۱) یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
(۱۱۲)
محمد بن عبیداللّه مُسَبّحی، اخبار مصر، چاپ ایمن فؤاد سید و تیاری بیانکی، قاهره ۱۹۷۸.
(۱۱۳) مسعودی، تنبیه.
(۱۱۴) مسعودی، مروج الذهب (بیروت).
(۱۱۵) شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المورخون، بیروت ۱۹۸۳.
(۱۱۶) مرتضی مطهری، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی: جامعه و تاریخ، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۱۷) مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۱۱۸)
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، چاپ جمال الدین شیّال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۱۹)
احمد بن علی مقریزی، دُرر العقود الفریدة فی تراجم الاعیان المفیدة، چاپ عدنان درویش و
محمد مصری، دمشق ۱۹۹۵.
(۱۲۰)
احمد بن علی مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، چاپ
محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۲۱) محسن مهدی، فلسفه تاریخ ابن خلدون، ترجمه مجید مسعودی، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۲۲) عبدالجبار ناجی، اسهامات مؤرخی البصرة فی الکتابة التاریخیة حتی القرن الرابع الهجری، بغداد ۱۹۹۰.
(۱۲۳) محمدرضا ناجی، تاریخ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۲۴)
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۱۲۵) نعمان بن
محمد، کتاب معدن الجواهر بتاریخ البصرة و الجزائر، چاپ
محمد حمیداللّه، اسلام آباد ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۱۲۶) یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، مصر: ادارة الطباعة المنیریة، (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۱۲۷)
احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳ـ۱۹۵۵).
(۱۲۸)
محمد بن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱.
(۱۲۹)
عبداللّه بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، چاپ خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۳۰) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
(۱۳۱)
محمد بن حاتم یامی همدانی، السمط الغالی الثمن فی اخبار الملوک من الغزّ بالیمن، چاپ رکس سمث، لندن ۱۹۷۴.
(۱۳۲) یعقوبی، تاریخ یعقوبی.
(۱۳۳) عبدالباقی بن عبدالمجید یمانی، بهجة الزّمن فی تاریخ الیمن، چاپ
عبداللّه محمد حبشی و
محمد احمد سنبانی، صنعاء ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۳۴) دانشنامه اسلام؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۳۰۵۶.