محمد بن یزید مبرد (رویدادهایتاریخاسلامترمانینی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محمد بن یزید مبرد، مشهور به مبرد، پیشوای
ادبیات عرب در
بغداد در دوران خود و یکی از پیشوایان ادب و اخبار در
قرن سوم قمری بود.
ابوالعباس، محمد بن یزید بن عبدالاکبر بن عمیرة بن حسان بن سلیمان ثمالی (از ثُمالة الأزد) مشهور به «مبرد» و مکنی به «ابوالعباس» در بصره، روز دهم
ذی الحجه سال ۲۱۰ ق زاده شد و بعدها در بغداد به تحصیل پرداخت. او مردی زبان آور، شیوا سخن، ظریفهگو، خوش محضر و ماهر بود و
ابوسعید سیرافی میگوید از ابوبکر بن مجاهد شنیدم که هیچکس بیان معانی
قرآن را نیکوتر از مبرد جواب نگفته است. اشعاری دارد که در آن، حکمت و مَثَل است.
وی نحو را از
جرمی و
مازنی و غیر آن دو و ادب را از
مازنی و
ابوحاتم سجستانی آموخت. وی با ابوالعباس احمد بن یحیی ملقب به
ثعلب معاصر بود و تاریخ ادباء به آن دو ختم شد. با اینکه او به ثعلب علاقه داشت، ثعلب به او روی خوش نشان نمیداد. جعفر بن محمد بن حمدان، فقیه موصلی که دوست مبرد و ثعلب بود، گفت: از
ابوعبدالله دینوری پرسیدم چرا ثعلب نمیخواهد با مبرد هم مجلس شود. گفت: چون مبرد خوشسخن، نیکو بیان، گشادهزبان است، و مذهب ثعلب مذهب معلمان است. چون در مجلسی فراهم آیند به ظاهر حکم به نفع مبرد کنند. وی در بغداد سکونت داشت و در
نحو و
لغت بر همگان برتری یافت.
در علت ملقب شدن وی به «المبرد» نقل شده که استاد وی «المازنی» از او چیزی را پرسید و او به نیکویی جواب داد و المازنی گفت: قم فأنت المبرد، یعنی برخیز که تو اثبات کننده
حق (یا فرو نشاننده
آتش درون سینه و خنک کننده دلهای طالبان علم) هستی.
در نقل دیگری گفته شده: درباره لقب او گفتهاند: رئیس شرطه، او را خواست و وی از ترس، در خمرهای خنک پنهان شد، لذا به مُبرَّد (سرد شده) ملقب شد.
اگرچه او را در شمار ناقدان بهحساب نیاوردهاند؛ اما او استاد نسلی بود که در اواخر
قرن سوم و اوائل قرن چهارم میزیستند و نظرات وی نزد آنها مورد توجه بوده است. در کتاب «الکامل» وی، نکات نقدی پراکنده و فراوانی یافت میشود که در روند نقد ادبی بسیار مؤثر بوده است و بهطور غیر مستقیم، زمینههای رشد و شکوفایی نقد در قرن چهارم را فراهم ساخته است. از جمله نقطه نظرات نقدی وی میتوان توجه به نوگرایان، پرداختن به موضوع سرقتهای ادبی و عنایت به بحث
لفظ و معنی را برشمرد. وی برخلاف برخی از منتقدان مانند
ابن سلام که نوگرایان را به کلی رد میکردند، به جمعآوری اشعار آنها در کتابی تحت عنوان «الروضة» پرداخت و به نقد و بررسی آن مبادرت ورزید. این موضعگیری مثبت نسبت به
نوگرایان، فتح بابی بود که از مسدود شدن راه
ابداع و
خلاقیت در
شعر جلوگیری نمود.
متوکل او را از بصره به
سامرا فراخواند و او را همدم شب و روز خود کرد و هنگامی که متوکل کشته شد، مبرّد به بغداد رفت و در آنجا به تدریس و تشکیل جلسات املای اخبار و نوادر پرداخت.
وی در ۷۷ سالگی، به سال ۲۸۵ ق در
بغداد درگذشت و در گورستان دارالکوفه دفن گردید.
او از بسیاری از اساتید زمانش بهره گرفت که از آن جمله است:
۱-
الجاحظ، أبوعثمان عمرو بن بحر (ت ۲۲۵ ق)؛
۲-
العتبی، أبوعبدالرحمن محمد بن عبیدالله (ت ۲۲۸ ق)؛
۳-
المازنی، أبوعثمان بکر بن محمد بن بقیه (ت ۲۴۸ ق)؛
۴-
ابراهیم بن محمد التیمی، قاضی بصره (ت ۲۵۰ ق)؛
۵-
الریاشیّ، أبوالفضل العباس بن الفرج (ت ۲۵۷ ق)
اسامی تعدادی از علمایی که از او کسب فیض کردهاند، عبارت است از:
۱-
ابن کیسان، أبوالحسن محمد بن احمد (ت ۲۹۹ ق)؛
۲-
الخرائطی، محمد بن جعفر (ت ۳۲۷ ق)؛
۳-
ابن درستویه، أبومحمد عبدالله بن جعفر فسوی (ت ۳۴۷ ق)؛
۴-
أبوالصقر، احمد بن الفضل بن شبابه همدانی (ت ۳۵۰ ق)؛
۵-
الطوماری، أبوعلی عیسی بن محمد (ت ۳۶۰ ق).
مبرّد تألیفات بسیاری در زمینه های لغت، نحو، ادبیات، قرآن، تاریخ، اخلاق و سلوک دارد که معروف ترین آنها کتاب الکامل در ادبیات و لغت است که از ارکان ادب و کلام بهشمار میرود.
أعراب القرآن، طبقات النحویین البصریین و أخبارهم، معانی القرآن، غریب الحدیث، الکافی فی الاخبار، المقتضب در علم نحو، الواشی، الأنواء و الأزمنه، قواعد الشعر، أدب الجلیس.
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۱۴۲.
نرمافزار ادبيات عرب، مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی.