محتوای سوره احقاف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نام چهل و ششمین سوره
قرآن کریم احقاف است.
سوره مبارکه احقاف، به ترتیب مصحف چهل وششمین
سوره و به ترتیب نزول شصت و ششمین سوره است.
این سوره هم در ترتیب نزول و هم در چینش کنونی پس از
سوره جاثیه قرار دارد.
این سوره با
حرف مقطعه «حم» آغازمیشود و آخرین سوره از مجموعه ۷
سوره دارای «حم» قرآن است. این سوره با احتساب «حم» به عنوان یک
آیه ، دارای ۳۵ آیه
و ۶۴۴کلمه
است.
نام سوره از آیه بیست و یکم آن گرفته شدهاست که در آن هشدارهای
حضرت هود را به
قوم عاد یادآور میشود. قوم عاد در
سرزمین احقاف سکونت داشتند:«واذکُر اَخا عاد اِذ اَنذَرَ قَومَهُ بِالاَحقافِ...». دراین آیه حضرت هود قومش را به خداپرستی دعوت میکند و از
عذاب قیامت انذار میدهد. برخی از مفسران معتقدند که نام این سوره با هدف اصلی آن (که
انذار به
کافران است) هماهنگی دارد.
گفتنی است که احقاف بهمعنای شن
های روانی است که بر اثر وزش باد بهصورت کج و معوج روی هم انباشته میگردد.
سوره احقاف از
سورههای مکی قرآن بهشمار میرود؛
اما بسیاری از مفسران معتقدند که آیه دهم سوره (قُل اَرَءَیتُم اِن کانَ مِن عِندِ اللهِ) کهدرباره
عبداللهبن سلام است، در
مدینه نازل شده است
علامه طباطبایی معتقد است که بجز آیه مذکور، آیه هشتم سوره (اَم یَقولونَ افتَرهُ...) نیز در مدینه نازل شده است.
گروهی از مفسران مانند
طبرسی نیز به پیوند میان آیات آغازین سوره احقاف و آیات پایانی
سوره جاثیه گرایش دارند. آنان میگویند: این آیات از یک مضمون برخوردارند؛ زیرا سوره جاثیه با یادکرد
توحید و مذمت مشرکان و وعده عذاب به آنان پایان یافته و این سوره با بیان توحید و سپس توبیخ
کافران آغازگشته است.
مشرکان مکه خود را در اوج قدرت میدیدند و تصور میکردند که هیچ نیازی به پذیرش دعوت پیامبر ندارند؛ ازاینرو ضمن تبلیغ بتپرستی و گمراه کردن مردم، حقانیت آیین اسلام و تعالیم
قرآن را با
تمسخر انکار میکردند. سوره احقاف برای هشدار به
کافران و مشرکان
قریش نازل شد،
تا به آنان یادآور شود که ادامه این روش سرانجامی شوم را برای آنان در
دنیا و
آخرت در پی خواهد داشت و پیمودن طریق باطل و بیتوجهی به حقانیت پیامبر و انکار
قیامت ، جز ناکامی در دنیا و ذلت در آخرت نتیجهای برای آنان دربرنخواهد داشت و از آنجا که درمان بیماری حقستیزی آنها تنها با یادآوری عذاب دردناک قیامت میسر بود، در چند آیه از سوره بر موضوع
معاد و عذاب
کافران و عرضه آنان بر آتشِ دوزخ تأکید میشود.(آیه۱۸-۲۸)
سوره احقاف هدف مذکور را در سه بخش دنبال میکند:
در بخش نخست سوره آیات ۱۱۴ به بطلان عقاید
کافران میپردازد و ضمن نکوهش
پرستش غیرِ
خدا ، به فقدان هر گونه دلیل عقلی و نقلی بر شایستگی بتها و معبودان خیالی برای پرستش تأکید میورزد. آنگاه سخنان و دلایل واهی
کافران را در مخالفت با
قرآن نقد میکند.
کافران قرآن را
سحر (آیه۷)
، بافته پیامبر(آیه۸)
،
افسانه و
دروغ پیشینیان (آیه۱۱)
، مینامیدند و در حقانیت آن
شک روا میداشتند. آیات مورد بحث ضمن ارائه پاسخی مستدل و منطقی به آنان،
قرآن را آیه
های روشن الهی(آیه۷)
مینامد که جز بر زبان رسول حق جاری نمیشود(آیه۹)
و تعالیم آن توسط کتاب
های آسمانی دیگر تأیید شده است(آیه۱۲)
. در انتها نیز، پس از آنکه انسانها را به دو گروه نیکوکار و ستم کار تقسیم میکند، سرنوشت دردناک ستم کاران و سرنوشت مسّرتآور نیکوکاران و معتقدان به
ربوبیت الهیرابرمیشمرد.(آیه۱۴)
در بخش دوم سوره (آیات ۱۵-۲۰)
سرنوشت دو گروه مذکور را با تفصیل بیشتری بیان میکند و مردم را به دو دسته تقسیم میکند: یک دسته کسانیکه همواره بهسوی خدا توجه کرده، در برابر حق تسلیم هستند و به نصایح کسانیکه دلسوزانه آنان را بهسوی حق دعوت میکنند، مانند پدر و مادر، گوش فرا داده، در حق آنان دعای خیر میکنند. خداوند نیز اعمال نیک آنها را پذیرفته، آنان را در
بهشت جای میدهد. دسته دیگر خاسران و زیانکاراناند که با درخواست والدین دلسوز خود، که او را بهسوی
ایمان به
خدا و روز جزا میخوانند، مخالفت میکنند و متکبرانه این سخنان را خرافات و کهنهپرستیمینامند. این گروه به سرنوشتی اسف بار مانند امت
های گذشته، از
جن و
انس ، دچار میشوند. بدینسان با مثالی زیبا هشداری عبرتآمیز به
کافران میدهد.
بخش سوم این
سوره (آیات ۲۰-۳۵)
به بیان دو داستان عبرتآموز از انذار
کافران و سرانجامِ کسانی اختصاص دارد که به هشدارهای پیامبران بیتوجهی کردند. ابتدا به داستان قوم عاد که در سرزمین احقاف زندگی میکردند اشاره میکند و تعالیم توحیدی پیامبرشان (
حضرت هود -علیه السلام-) را یادآور میشود که آنان را به خداپرستی و دوری از عذاب الهی دعوت می کرد؛ اما آنان با لجاجت از پذیرش آن، سر بازمیزدند و سرانجام با همه قدرت و مکنتی که داشتند به خواری و ذلتِ عذاب دچار شدند. این آیات از
کافران مکه میخواهد تا از سرنوشت قوم عاد پند بگیرند.
داستان دوم، درباره
ایمان آوردن گروهی از
جن است که آیات ۲۹۳۲ به بیان آن پرداخته است. این آیات در
وادی نخله و هنگامی نازل شد که پیامبر از سفر تبلیغی
طائف بازمیگشت و با اهانت
های اهل طائف مواجه شده بود. این آیات از گروهی از جن خبر میدهد که به آیات
قرآن گوش فرا دادند و پس از آن که به حقانیت آن پیبردند، بهسوی قوم خود بازگشته، آنان را
انذار کردند و نتایج و آثار
ایمان به
خدا ، ازجمله بخشش گناهان و ایمنی از عذاب دردناک را برای آنان برشمردند و در مقابل، نتیجه بیتوجهی به دعوت الهی را نیز یادآور شدند. در این داستان، از زبان جنها به
کافران گوشزد میکند که فرجامِ مبارزه با حق و رویگردانی از تعالیم انبیا چیست.
در انتها، پس از آن که قدرت خدا را بر زنده کردن مردگان یادآور میشود، عذاب حقارتبار
کافران را ترسیم میکند. در آخرین آیه سوره که در حکم نتیجهگیری از مجموع مطالب گفته شده است، خداوند از پیامبرش میخواهد تا در برابر لجاجتها و
اذیت
های کافران صبر پیشه کند و در تقاضای عذاب برای آنان عجله نکند که به زودی آن روز را مشاهده میکنند؛ هر چند
کافران آن
روز را دور میپندارند.
براساس روایتی که ابنبابویه با سند متّصل از
ابنابییعفور از
امامصادق - علیه السلام- نقل کرده، هر کس، هر شب یا هر
جمعه این سوره را بخواند، خداوند وحشت دنیا را از او برمیدارد و او را از وحشت روز
قیامت نیز در
امان میدارد.
البرهان فی تفسیر
القرآن؛ البرهان فی علوم
القرآن؛ تاریخ
قرآن، زنجانی؛ التحقیق فی کلمات
القرآن الکریم؛ تفسیر اثنیعشری؛ تفسیر مخزن العرفان در علوم
قرآن؛ تفسیر منهجالصادقین؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛ حجةالتفاسیر و بلاغ الاکسیر؛ مجمعالبیان فی تفسیر
القرآن؛ المعجم الاحصائی لالفاظ
القرآن؛ مفرداتالفاظ
قرآن؛ المیزان فی تفسیر
القرآن؛ نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور، بقاعی.
مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «احقاف».