• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قربانی (مقاله‌دوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: قربانی.


قربانی حیوانی است که برای خدا ذبح یا نحر می‌شود.
به حیوانی که برای امتثال امر خدا کشته می‌شود قربانی گویند. چنان‌که به قربانی‌ای که در روز عید قربان تا دو یا سه روز بعد از آن ذبح می‌شود «اُِضحیّه» گفته می‌شود و به قربانی‌ای که در حج سر می‌برند «هَدی» گویند و به قربانی‌ای که برای نوزاد ذبح می‌شود «عقیقه» گویند.

فهرست مندرجات

۱ - اقسام
       ۱.۱ - قربانی واجب
              ۱.۱.۱ - قربانی در حج
                     ۱.۱.۱.۱ - اوصاف
                     ۱.۱.۱.۲ - مستحبات
                     ۱.۱.۱.۳ - مکروهات
                     ۱.۱.۱.۴ - قربانگاه
                     ۱.۱.۱.۵ - زمان
                     ۱.۱.۱.۶ - بدل
              ۱.۱.۲ - قربانی در حج قِران
                     ۱.۱.۲.۱ - محل قربانی
                     ۱.۱.۲.۲ - تقسیم قربانی
                     ۱.۱.۲.۳ - شرایط ذبح
              ۱.۱.۳ - کفایت قربانی واجب از مستحب
              ۱.۱.۴ - قربانی کودک
              ۱.۱.۵ - قربانی برای صدّ یا احصار
              ۱.۱.۶ - قربانی واجب به نذر یا کفّاره
       ۱.۲ - قربانی مستحب
              ۱.۲.۱ - حکم تکلیفی
              ۱.۲.۲ - زمان
              ۱.۲.۳ - شرایط
              ۱.۲.۴ - تقسیم قربانی
              ۱.۲.۵ - دیگر احکام
۲ - پانویس
۳ - منبع


قربانی به لحاظ تکلیفی به واجب و مستحب تقسیم می‌شود.
قربانی واجب عبارت است از قربانی‌ای که برای حج یا صدّ یا احصار یا نذر و یا کفّاره واجب شده است.
قربانی مستحب عبارت است از قربانی در روز عید قربان و عقیقه.

۱.۱ - قربانی واجب

قربانی واجب دارای چند قسم است.

۱.۱.۱ - قربانی در حج

از واجبات حج تمتّع قربانی کردن است. بر حج گزارانی که حج تمتّع نمی‌گزارند، قربانی واجب نیست، جز در حج قِران که حاجی حیوان را با خود می‌آورد، در صورتی که با اشعار یا تقلید احرام ببندد و یا حج قِران به نذر و مانند آن، همچون عهد واجب شده باشد، که در این موارد، قربانی کردن در حج قِران نیز بر حاجی واجب خواهد بود.

۱.۱.۱.۱ - اوصاف

قربانی حج باید دارای این ویژگی‌ها باشد:

۱. شتر یا گاو و یا گوسفند باشد.
۲. سِنّی خاص داشته باشد، بدین‌معنا که شتر، گاو و بز باید به سن «ثَنی» رسیده باشد. مراد از «ثنی» در شتر داخل شدن در سال ششم و در گاو و بز بنابر قول مشهور، داخل شدن در سال دوم است.
معروف در لغت، داخل شدن در سال سوم است، از این‌رو، برخی احتیاط وجوبی را در قربانی کردن گاو و بز دو ساله دانسته‌اند.
در میش باید به سن «جَذَع» رسیده باشد. در معنای جذع اختلاف است.
یک سالگی، کمتر از یک سالگی، هفت ماهگی و شش ماهگی از جمله این اقوال است.
برخی گفته‌اند: در صورت داشتن معنای عرفی، مرجع عرف است، در غیر این صورت، احتیاط در مراعات بیشترین زمان، یعنی یک سالگی است.
[۵] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۵.

۳. تام باشد. قربانی باید از جهت خلقت ناقص نباشد، از این‌رو، قربانی کردن حیوان یک چشم، لنگ و بیمار کفایت نمی‌کند. همچنین حیوانی که بخش داخلی شاخش شکسته یا گوشش بریده و یا اخته باشد کفایت نمی‌کند. قربانی لاغر نیز کفایت نمی‌کند. مقصود از لاغری بنابر قول مشهور آن است که کلیه حیوان پیه نداشته باشد. برخی ملاک را عرف دانسته‌اند.
[۱۰] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۶.


اگر حاجی، حیوان را به عنوان لاغر خریده و قربانی کرده باشد، لیکن چاق از کار درآید، به قول مشهور کفایت می‌کند.
همچنین اگر به عنوان چاق خریده باشد و پس از قربانی کردن معلوم شود لاغر بوده است، اما اگر به عنوان تام بخرد، سپس معلوم شود ناقص است، به قول اکثر فقها کافی نخواهد بود.

۱.۱.۱.۲ - مستحبات

رعایت امور زیر در قربانی مستحب است:

۱. چاق بودن.
۲. حاضر کردن قربانی در شب عرفه در عرفات.
۳. ماده بودن در شتر و گاو و نر بودن در گوسفند.
۴. نحر شتر در حالت ایستاده و بستن میان موضع سم (کف پا) و زانو و فروبردن کارد از جانب راست.
۵. خواندن دعا هنگام سر بریدن.
۶. نهادن دست خود بر دست کسی که حیوان را سر می‌برد، در صورتی که دیگری عهده‌دار ذبح باشد.
۷. مباشرت ذبح در صورت آشنا بودن با آن.
۸. تقسیم قربانی به سه بخش برابر و اختصاص بخشی را برای خود، بخشی را برای فقرا به عنوان صدقه و بخشی را به عنوان هدیه به مؤمنان.

مقصود از استحباب یاد شده این است که تقسیم به سه قسمت متفاوت نیز جایز است، هرچند برابر بودن قسمت‌ها مستحب است.
آیا اصل مصرف قربانی در مصارف سه‌گانۀ یاد شده (خوردن، صدقه و هدیه دادن) مستحب است و نتیجۀ آن جواز اکتفا به یکی از آن مصارف، مانند خوردن است یا نه‌؟ برخی اصل صرف، در موارد سه‌گانه را واجب دانسته‌اند، هرچند استحباب آن را به ظاهر کلمات فقها نسبت داده‌اند. برخی تنها خوردن و صدقه دادن - هرچند به مقدار‌ اندک - را واجب دانسته‌اند. بعضی گفته‌اند:
خوردن به‌اندازۀ صدق مسمّا واجب است و باید یک سوم به فقرا صدقه و یک سوم به مؤمنان هدیه داده شود.

۱.۱.۱.۳ - مکروهات

قربانی کردن گاومیش و شتر و گاو نر و نیز حیوانی که بیضه‌اش کوبیده و فاسد شده است، مکروه می‌باشد. برخی قربانی مورد اخیر را کافی ندانسته‌اند.

۱.۱.۱.۴ - قربانگاه

قربانی باید در منی صورت گیرد، لیکن از آنجا که امروزه قربانگاه خارج از منیٰ قرار دارد و برای حاجی امکان ذبح در منیٰ وجود ندارد، قربانی کردن در قربانگاه فعلی به دلیل ضرورت و عدم امکان ذبح در منیٰ جایز است.
[۳۳] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۲.

خارج کردن گوشت قربانی از منیٰ جایز نیست و بنابر قول مشهور، باید در همانجا مصرف شود، اما به تصریح برخی، عدم جواز خارج کردن از منیٰ منوط به وجود مستحق در منیٰ است و در صورت عدم وجود مستحق و نیازمند در منیٰ‌، خارج کردن جایز است.
[۳۷] محقق داماد، کتاب الحج، ج۳، ص۱۶۵-۱۶۹.


۱.۱.۱.۵ - زمان

بدون شک، آغاز زمان قربانی روز عید قربان (دهم ذیحجه) است و قربانی کردن قبل از آن کفایت نمی‌کند. البته قربانی کردن در شب عید برای معذوران، همچون خائف، بنابر قول برخی، جایز و کافی است.
قربانی کردن پس از روز عید در باقی مانده از ایام ذیحجه برای حاجیانی که در روز عید بر اثر عذری چون نیافتن قربانی یا فراموشی، موفق به انجام قربانی نشده‌اند، جایز و کافی است.
[۴۴] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۰ - ۴۹۱.

برخی معاصران، قربانی کردن در ایام تشریق را برای معذوران صحیح و کافی دانسته و پس از ایام تشریق را برای آنان کافی ندانسته و به جای آن، ده روز روزه گرفتن را واجب دانسته‌اند.
[۴۵] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۱.

آیا برای غیر معذور، قربانی کردن در روز عید، واجب و تاخیر از آن حرام است یا تاخیر‌ انداختن از روز عید جایز می‌باشد؟ مسئله محل اختلاف است.
چنان‌که بنابر قول دوم، در اینکه جواز تاخیر، اختصاص به ایام تشریق دارد و تاخیر‌ انداختن از این ایام بدون عذر حرام است یا قربانی کردن در طول ذیحجه جایز و کافی می‌باشد، مسئله محل اختلاف است.
بنابر قول نخست، آیا قربانی کردن پس از ایام تشریق کافی است، هرچند بر اثر تاخیر‌ انداختن گناه کرده است، یا کافی نیست و حجش محکوم به بطلان است‌؟ مسئله اختلافی است. بسیاری آن را کافی دانسته‌اند.
[۵۲] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۰-۴۹۱.
[۵۳] مرتضوی لنگرودی، سیدمحمدحسن، توضیح المناسک، ص۲۶۹.
[۵۴] بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج۲، ص۳۴۳.
برخی معاصران، قول دوم را برگزیده‌اند.
[۵۵] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۱.

بنابر قول به کفایت قربانی کردن در طول ماه ذیحجه، پس از ایام تشریق، آیا باید به نیّت قضا قربانی کند یا به نیّت ادا و یا بدون نیّت ادا و قضا
[۵۹] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۱.
[۶۰] مرتضوی لنگرودی، سیدمحمدحسن، توضیح المناسک، ص۲۶۹.
و به قصد مافی الذمّه‌؟ مسئله اختلافی است.
آیا قربانی کردن در شب مطلقا جایز است یا تنها در صورت معذور بودن در روز و یا مطلقا جایز نیست‌؟ مسئله محل اختلاف است.
[۶۵] مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۰.


۱.۱.۱.۶ - بدل

اگر حاجی برای قربانی حیوانی نیابد، در صورتی که بهای آن را داشته باشد، به قول مشهور، آن را نزد کسی می‌گذارد تا در طول ماه ذیحجه، حیوان را خریده و از طرف او قربانی کند و چنانچه در طول ذیحجه یافت نشود، در ذیحجۀ سال آینده این کار را انجام دهد. برخی گفته‌اند: در صورت نیافتن قربانی، روزه جایگزین آن می‌شود، هرچند بهای آن را داشته باشد.
چنانچه حاجی فاقد قربانی و بهای آن باشد، به جای آن باید ده روز روزه بگیرد، سه روز در ذیحجه و در سفر حج، پیش از بازگشت به وطن و هفت روز در وطن. سه روز روزه واجب است پی‌درپی گرفته شود و مستحب است بدین‌گونه باشد:
روز قبل از ترویه، روز ترویه (هشتم ذیحجه) و روز بعد از آن (روز عرفه) و اگر روز هفتم روزه نگرفت، به قول مشهور، می‌تواند روز ترویه و عرفه روزه بگیرد و روز سوم را به پس از کوچ از منیٰ موکول کند و اگر روز ترویه روزه نگیرد، پس از بازگشت از منیٰ باید سه روز روزه بگیرد.
سه روز روزه باید در ماه ذیحجه گرفته شود و گرفتن روزه در غیر ماه ذیحجه صحیح نیست.
آیا گرفتن سه روز روزه، از اول ماه ذیحجه پس از احرام بستن برای عمره یا حج تمتع - بنابر اختلاف دیدگاه‌ها - جایز است یا قبل از روز هفتم جایز نیست‌؟ مسئله محل اختلاف است. قول نخست، مشهور است.
چنانچه در ماه ذیحجه روزه نگیرد، قربانی کردن در سال آینده بر حاجی متعیّن خواهد شد. در اینکه علاوه بر آن، کفاره (قربانی کردن یک گوسفند) نیز بر او واجب می‌شود یا نه، اختلاف است.
اگر پس از گرفتن سه روز روزه پیش از اتمام ماه ذیحجه، به قربانی دست یافت، قربانی بر او واجب نخواهد شد، هرچند افضل است.
پس از گرفتن سه روز روزه در ماه ذیحجه، باقی ماندۀ آن، یعنی هفت روز را پس از رسیدن به وطن می‌گیرد.
در هفت روز روزه در وطن، بنابر مشهور، موالات و پی‌درپی بودن شرط نیست و می‌تواند روزه‌ها را با فاصله بگیرد و چنانچه پس از حج به وطن بازنگردد و در مکه اقامت گزیند، باید به‌اندازۀ مدت زمان رسیدن به وطن صبر کند، سپس روزه بگیرد، به شرط آنکه زمان آن افزون بر یک ماه نباشد، که در این صورت، پس از سپری شدن یک ماه، هفت روز روزه می‌گیرد. برخی قدما گفته‌اند: به‌اندازۀ زمان رسیدن به وطن باید صبر کند، هرچند بیش از یک ماه باشد.
چنانچه حاجی با توانایی و تمکّن از روزه گرفتن، پیش از گرفتن سه روز روزه بمیرد، ولیّ او باید سه روز را از طرف او بگیرد. آیا حکم هفت روز دیگر هم همین است یا نه‌؟ مسئله اختلافی است. اکثر متاخران قائل به قول دوم‌اند.
حاجی‌ای که قربانی کردن بر او واجب است، اگر قبل از قربانی کردن بمیرد، قربانی از اصل ترکه او برداشته و ذبح می‌شود.

۱.۱.۲ - قربانی در حج قِران

قربانی در حج قران تنها در فرضی که حاجی با اِشعار یا تقلید احرام ببندد و یا نذر کند، واجب خواهد بود.
قربانی در حج قران با خریدن و همراه داشتن آن هنگام احرام بستن، از ملک آورنده خارج نمی‌شود و او می‌تواند آن را تبدیل کند یا بر آن سوار شود یا هرگونه تصرفی دیگر کند، اما پس از آنکه با آن احرام بست یا احرام را با آن تاکید کرد، باید همان را قربانی کند و تبدیل آن جایز نیست، چنان‌که تصرفی که مانع ذبح آن شود، مانند فروختن و بخشیدن نیز جایز نمی‌باشد، هرچند قربانی از ملک او بیرون نمی‌رود و سوار شدن و دوشیدن شیرش و هرگونه تصرفی دیگر که منافاتی با قربانی کردن آن نداشته باشد، جایز است و اگر حیوان بدون تفریط و کوتاهی هلاک شود، قربانی کردن حیوانی دیگر به جای آن واجب نیست.

۱.۱.۲.۱ - محل قربانی

مکان قربانی در حج قران، همچون حج تمتع منیٰ است، لیکن اگر حاجی در حج قران، پس از احرام بستن با قربانی، از رساندن آن به منیٰ ناتوان گردد، می‌تواند در همان مکانی که ناتوان شده، قربانی کند و به مصرفش برساند.
خارج کردن گوشت قربانی از منیٰ جایز نیست و بنابر قول مشهور باید در همان جا به مصرف برسد.

۱.۱.۲.۲ - تقسیم قربانی

قربانی در حج قران، همانند حج تمتع به سه بخش تقسیم می‌شود. اختلافات مطرح شده در آنجا نسبت به وجوب خوردن و اطعام و صدقه دادن و عدم وجوب آن، اینجا نیز مطرح است.

۱.۱.۲.۳ - شرایط ذبح

امور زیر در قربانی حج معتبر و شرط است:

۱. نیت. قربانی باید برای خدا و به قصد تقرب به او انجام گیرد و چنانچه دیگری آن را سر می‌برد، باید وی از جانب حاجی نیّت کند.
۲. انجام گرفتن در منیٰ‌.
۳. انجام گرفتن در روز عید، پیش از حلق (تراشیدن سر) اگر پس از حلق قربانی کند کفایت می‌کند، هرچند مرتکب گناه شده است.
۴. هر قربانی برای یک نفر. بنابراین، یک قربانی از دو نفر کفایت نمی‌کند، حتی - بنابر قول مشهور - در حال ضرورت.


۱.۱.۳ - کفایت قربانی واجب از مستحب

قربانی واجب (هدی) از قربانی مستحب (اضحیه) در روز عید قربان کفایت می‌کند، هرچند انجام دادن هر دو افضل است.

۱.۱.۴ - قربانی کودک

بر ولیّ واجب است از طرف کودک قربانی کند و چنانچه حیوانی برای قربانی یافت نشود، ولیّ باید از طرف کودک ده روز روزه بگیرد.

۱.۱.۵ - قربانی برای صدّ یا احصار

کسی که به سبب جلوگیری دشمن یا پیدایی بیماری موفق به انجام رساندن اعمال حج یا عمره نشود، برای خروج از احرام باید قربانی کند.

۱.۱.۶ - قربانی واجب به نذر یا کفّاره

وجوب قربانی به عنوان کفاره، مانند آنکه واجبی از واجبات حج را ترک کرده و یا حرامی از محرّمات احرام را - که در ارتکاب آن کفاره واجب می‌شود - مرتکب شده باشد، مثلا صید کرده یا لباس دوخته پوشیده و یا بوی خوش استعمال کرده باشد.
وجوب قربانی به سبب نذر دو گونه است، زیرا نذر یا مطلق است، بدین‌گونه که می‌گوید: برای خدا بر عهدۀ من است که شتر یا گاو و یا گوسفندی را قربانی کنم، و یا معیّن؛ بدین‌گونه که می‌گوید:
برای خدا بر عهدۀ من است که این شتر را قربانی کنم. در صورت دوم، با تحقق نذر، قربانی از ملک نذر کننده خارج می‌شود و قربانی در دست او به عنوان امانت برای فقرا خواهد بود تا زمانی که آن را ذبح و میان فقرا توزیع کند. بنابراین، واجب است آن را حفظ کند و در صورت کوتاهی در حفظ آن و تلف شدن حیوان، ضامن قیمت آن است و چنانچه بدون کوتاهی تلف شود یا به سرقت رود و یا گم شود، چیزی بر عهدۀ او نخواهد بود.
در گونۀ نخست (نذر مطلق)، حیوان فراهم آمده برای ادای نذر، جز با ذبح آن و دادن به مستحقان، از ملک او خارج نمی‌شود، از این‌رو، قبل از ذبح و توزیع میان مستحقان، می‌تواند - با فروختن، هدیه دادن، سوار شدن و مانند آنها - در آن تصرف کند، مگر آنکه پس از نذر، قربانی واجب را در آن متعیّن ساخته و بگوید: این حیوان، قربانی واجب بر عهدۀ من است. در این صورت نیز حیوان از ملکش خارج می‌شود، لیکن در هر دو صورت (تعیین و عدم تعیین) چنانچه حیوان، تلف یا دزدیده و یا گم شود، ذمّه‌اش بری نمی‌شود و باید حیوانی دیگر را قربانی کند.
قربانی واجب به سبب نذرِ صدقه دادن آن به فقرا یا به سبب کفاره، پس از ذبح باید به مصرف فقرا برسد و خوردن از آن جایز نیست و در صورت خوردن، ضامن قیمت آن می‌باشد، مگر آنکه متعلق نذر اضحیه (قربانی روز عید قربان) باشد، که خوردن از آن برای نذر کننده، جایز، بلکه به قول برخی مستحب است.
اگر برای قربانی حیوانی معیّن را نذر کند و حیوان هنگام نذر سالم باشد، لیکن پس از آن معیوب گردد، نیازی به تبدیل آن نیست، بلکه همان حیوان معیوب کفایت می‌کند.
اگر حیوان نذر شده گم شود و دیگری آن را بیابد و به نیّت صاحبش آن را ذبح کند، از نذر کننده کفایت می‌کند و چنانچه به نیّت نذر کننده ذبح نکند، کفایت نمی‌کند.
کسی که قربانی کردن حیوانی را نذر می‌کند، چهار صورت دارد؛ زیرا یا نوع قربانی (گاو، گوسفند و شتر) را مشخص می‌کند یا نمی‌کند. در هر دو صورت، یا مکان قربانی کردن را تعیین می‌کند یا نمی‌کند.
اگر نوع قربانی و مکان آن را مشخص کند، در صورتی که مکان قربانی، مکه یا منیٰ باشد، بدون شک نذر صحیح است.
اگر مکان قربانی کردن غیر از مکه و منیٰ باشد آیا نذر صحیح است یا نه‌؟ دو قول وجود دارد. اکثر آن را صحیح می‌دانند. البته اگر متعلق نذر، ذبح یا نحر حیوان نباشد، بلکه صدقه دادن به فقرا یا هدیه دادن به مؤمنان باشد، نذر صحیح خواهد بود، خواه ذبح یا نحر در مکه و منیٰ باشد یا در غیر آن دو محل.
اگر در نذر نوع قربانی مشخص شده، اما مکان آن مشخص نشده باشد، مکان به مکه منصرف می‌شود و قربانی باید در مکه انجام شود.
چنانچه نوع قربانی و مکان، هر دو در نذر نامشخص باشند، مکان منصرف به مکه می‌شود، لیکن در نوع قربانی اختلاف است که آیا به لحاظ سن و اوصاف باید همانند قربانی حج باشد یا مطلق حیوان - که مصداق یکی از سه نوع گاو، گوسفند و شتر باشد - کفایت می‌کند؟ قول نخست به مشهور نسبت داده شده است.
اگر نوع قربانی نامشخص، اما مکان آن مشخص باشد، حکم قربانی حکم صورت پیشین را دارد و مکان اگر مکه یا منیٰ باشد، اشکالی ندارد و اگر غیر آن دو باشد، حکمش حکم صورت نخست است.
به قول مشهور، قربانی‌ای که به عنوان کفاره یا نذر برای صدقه دادن به فقرا ذبح یا نحر می‌شود، چیزی از آن، اعم از گوشت، پوست و جگر به عنوان دستمزد به ذبح یا نحر کننده (سلاخ) داده نمی‌شود، مگر آنکه وی خود فقیر یا مستحق باشد که به عنوان صدقه - و نه دستمزد - به او داده می‌شود. برخی دادن پوست آن را به سلاخ مکروه دانسته‌اند.
کسی که به سبب نذر یا کفاره، قربانی کردن شتری بر او واجب شده است، چنانچه شتر نیابد باید به جای آن هفت گوسفند قربانی کند و اگر آن را نیز نیابد، باید هیجده روز روزه بگیرد.
اگر کسی نذر کند بدنه‌ای قربانی کند، باید شتر ماده قربانی نماید.
بر حاجی واجب است قربانی‌ای را که به سبب نذر یا کفّاره بر او واجب شده است، در منیٰ بکشد و اگر عمره‌گزار باشد باید در مکه بکشد. برخی، کشتن قربانی در کفّارۀ صید را در محل انجام گرفتن صید نیز جایز دانسته‌اند. بعضی نیز در کفّاراتی که به سببی غیر صید از محرّمات احرام، بر عهدۀ محرم آمده، ذبح قربانی را در هر مکانی جایز دانسته‌اند.
بر عمره‌گزار مستحب است، قربانی را در حَزوَرَه مقابل کعبه انجام دهد.

۱.۲ - قربانی مستحب

مصادیق قربانی مستحب عبارت است از:

۱. قربانی کردن برای نوزاد در هفتمین روز ولادت او که عقیقه نامیده می‌شود.
بعضی قدما آن را واجب دانسته‌اند.
۲. قربانی کردن در روز عید قربان که «اضحیه» نامیده می‌شود و موضوع بحث در این بخش است.


۱.۲.۱ - حکم تکلیفی

قربانی کردن در روز عید قربان مستحب مؤکد است. از برخی قدما وجوب آن نقل شده است.

۱.۲.۲ - زمان

زمان قربانی کردن در منیٰ چهار روز و در غیر منیٰ سه روز از عید قربان (دهم ذیحجه) می‌باشد. برخی گفته‌اند: زمان قربانی در روز عید پس از طلوع خورشید و گذشتن از روز به‌اندازۀ خواندن نماز عید و دو خطبۀ آن است. بعضی گفته‌اند: مقصود از گذشتن از روز، به مقدار خواندن نماز عید و دو خطبه، شرط بودن آن نیست، بلکه استحباب و افضل بودن آن است، از این‌رو، پیش از آن نیز قربانی کردن جایز است.
اگر اضحیه به سبب نذر واجب شده باشد، با پایان یافتن مدت قربانی (سه یا چهار روز)، وجوب ساقط نمی‌شود و باید قضای آن را به جا آورد. برخی به جای قضا، تنها کفارۀ تخلف نذر را واجب دانسته‌اند.
آیا قربانی کردن در شب‌های واقع بین سه یا چهار روز، بدون عذر جایز است یا نه‌؟ برخی تصریح به جواز با حکم به کراهت آن کرده‌اند.

۱.۲.۳ - شرایط

شرایط اضحیه همان شرایط قربانی در حج تمتّع است که بیان شد.
افضل - به ترتیب - قربانی کردن شتر پنج ساله، گاو یک ساله و میش یک ساله یا کمتر از آن - بنابر اختلاف در معنای جزع - و بز یک ساله است.
قربانی کردن حیوان اخته و ناقص الخلقه کفایت نمی‌کند، مگر آنکه غیر آن یافت نشود.
افضل در رنگ قربانی - به ترتیب - سفید توام با سیاهی، رنگ خاکی و سیاه است. چنان‌که مستحب است قربانی چاق و در شتر و گاو، ماده و در گوسفند، نر باشد.

۱.۲.۴ - تقسیم قربانی

مستحب است قربانی به سه بخش تقسیم شود. یک سوم برای قربانی کننده، یک سوم هدیه به مؤمنان و یک سوم صدقه به فقرا و نیازمندان.
چنانچه قربانی در منیٰ انجام شود، سزاوار است گوشت قربانی در منیٰ به مصرف برسد و خارج کردن آن از منیٰ مکروه است. البته خارج کردن گوشت قربانی‌ای که دیگری قربانی کرده و او هدیه یا صدقه گرفته و یا خریده است، کراهت ندارد.
ذخیره کردن گوشت قربانی برای مصرف بیش از سه روز جایز است.

۱.۲.۵ - دیگر احکام

اضحیه به مکانی خاص محدود نیست و در هر مکانی انجام می‌گیرد.
در قربانی مستحب، یک قربانی از چند نفر کفایت می‌کند. بنابراین، یک قربانی از طرف خود و همۀ اعضای خانواده کافی است.
چنانچه - به هر عذری - نتواند قربانی کند، می‌تواند قیمت آن را صدقه بدهد و در فرض اختلاف قیمت‌ها یک سوم مجموع قیمت‌ها صدقه داده می‌شود.
قربانی کردن حیوانی که خود انسان آن را بزرگ کرده مکروه است.
فروختن گوشت قربانی برای قربانی کننده جایز نیست. فروختن پوست آن نیز کراهت دارد و مستحب است آن را به فقیری صدقه بدهد و در صورت فروختن، پول آن را صدقه دهد. برخی فروختن پوست آن را نیز جایز ندانسته و گفته‌اند:
در صورت فروختن، باید قیمت آن را صدقه بدهد.
برخی مقصود از جملۀ «عدم جواز فروختن» در کلام بعضی فقها را کراهت دانسته‌اند.
دادن گوشت اضحیه به سلاخ به عنوان دستمزد جایز نیست و دادن پوست آن به وی مکروه است، اما اگر سلاخ فقیر باشد، دادن گوشت یا پوست قربانی به وی به عنوان فقرش جایز است.
ظاهر کلام برخی، عدم جواز دادن پوست قربانی به سلاخ به عنوان دستمزد است.


۱. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۵۹۱.    
۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۴ - ۱۱۵.    
۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۵-۱۳۶.    
۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۶-۱۳۹.    
۵. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۵.
۶. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۲۶۰.    
۷. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۳۷.    
۸. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۹۸.    
۹. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۳۴-۳۵.    
۱۰. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۶.
۱۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۴۹-۱۵۰.    
۱۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۱.    
۱۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۴.    
۱۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۴-۱۵۵.    
۱۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۵-۱۵۶.    
۱۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۶-۱۵۷.    
۱۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۷.    
۱۸. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۲۹۴.    
۱۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۸-۱۶۰.    
۲۰. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۳۹.    
۲۱. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۵۹۸.    
۲۲. علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۴، ص۲۸۵-۲۸۶.    
۲۳. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۳.    
۲۴. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۰۳.    
۲۵. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۰۳.    
۲۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۶۳-۱۶۴.    
۲۷. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۵۹۷.    
۲۸. شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۳۰۷.    
۲۹. قاضی ابن براج، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۵۷.    
۳۰. قاضی ابن براج، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۵۹.    
۳۱. حلبی، علی بن حسن، اشارة السبق، ص۱۳۶.    
۳۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۲۰.    
۳۳. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۲.
۳۴. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۵.    
۳۵. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۹۷.    
۳۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۳.    
۳۷. محقق داماد، کتاب الحج، ج۳، ص۱۶۵-۱۶۹.
۳۸. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۷۶.    
۳۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۳.    
۴۰. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۴۱.    
۴۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۸۳.    
۴۲. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۷۷.    
۴۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۵.    
۴۴. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۰ - ۴۹۱.
۴۵. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۱.
۴۶. شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۶۶.    
۴۷. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۵۹۵.    
۴۸. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۷، ص۷۶-۷۸.    
۴۹. نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۲، ص۲۹۹ - ۳۰۰.    
۵۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۳-۱۳۵.    
۵۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۵.    
۵۲. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۰-۴۹۱.
۵۳. مرتضوی لنگرودی، سیدمحمدحسن، توضیح المناسک، ص۲۶۹.
۵۴. بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج۲، ص۳۴۳.
۵۵. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۱.
۵۶. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۷۱.    
۵۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۴.    
۵۸. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۵۹۵.    
۵۹. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۱.
۶۰. مرتضوی لنگرودی، سیدمحمدحسن، توضیح المناسک، ص۲۶۹.
۶۱. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۲۳.    
۶۲. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۱۸۱-۱۸۲.    
۶۳. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۴۱.    
۶۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۸۲-۸۳.    
۶۵. مراجع تقلید، مناسک حج، ص۴۹۰.
۶۶. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۲۶۸.    
۶۷. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۰۴.    
۶۸. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۶-۴۷.    
۶۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۶۴.    
۷۰. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۵۹۲.    
۷۱. محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۹۵.    
۷۲. علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۳، ص۵۶۷-۵۶۸.    
۷۳. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۰۴.    
۷۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۶۷-۱۶۹.    
۷۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۷۲.    
۷۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۷۱.    
۷۷. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۵۳.    
۷۸. محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۹۵.    
۷۹. علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۳، ص۵۶۸.    
۸۰. فاضل مقداد، مقداد بن عبداللّه، التنقیح الرائع، ج۱، ص۴۹۳.    
۸۱. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۲۳۸.    
۸۲. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۰۵.    
۸۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۱۳۷.    
۸۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۷۷.    
۸۵. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۷۰.    
۸۶. حلی، یحیی بن سیعد، الجامع للشرائع، ص۲۱۰.    
۸۷. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۲۲۵.    
۸۸. محقق سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۷۳.    
۸۹. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۶، ص۱۴۷.    
۹۰. نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۲، ص۳۵۱-۳۵۳.    
۹۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۸۰ - ۱۸۱.    
۹۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۸۳-۱۸۵.    
۹۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۸۵.    
۹۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۸۶.    
۹۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۸۷.    
۹۶. قاضی ابن براج، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۰۱.    
۹۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۸۹-۱۹۰.    
۹۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۹۲.    
۹۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۹۲-۱۹۳.    
۱۰۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۹۶-۱۹۹.    
۱۰۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۱.    
۱۰۲. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۵.    
۱۰۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۱۶ - ۲۱۹.    
۱۰۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۸.    
۱۰۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۲۰.    
۱۰۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۹۶.    
۱۰۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۳.    
۱۰۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۲۱.    
۱۰۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۲۹.    
۱۱۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۵۸.    
۱۱۱. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۱۶۵.    
۱۱۲. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۲۴۲-۲۴۳.    
۱۱۳. ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم‌الدین، الکافی فی الفقه، ص۱۹۹-۲۰۰.    
۱۱۴. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۷۶.    
۱۱۵. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۵۹۸.    
۱۱۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۱۶۱.    
۱۱۷. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۴۹۷.    
۱۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۱۵۹.    
۱۱۹. شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۱۹۶.    
۱۲۰. محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۳، ص۷۲۹.    
۱۲۱. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۳۷۰.    
۱۲۲. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.    
۱۲۳. شهید اول، غایة المراد، ج۳، ص۴۵۴.    
۱۲۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۴۳۰-۴۳۱.    
۱۲۵. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۲، ص۱۵۲.    
۱۲۶. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۳۷۰-۳۷۱.    
۱۲۷. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۳۷۱-۳۷۲.    
۱۲۸. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۳۷۲-۳۷۳.    
۱۲۹. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۷۴.    
۱۳۰. حلبی، علی بن حسن، اشارة السبق، ص۱۳۷.    
۱۳۱. ابن زهره، حمزة بن علی، غنیة النزوع، ص۱۹۱.    
۱۳۲. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۶، ص۱۸۵.    
۱۳۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۱۲.    
۱۳۴. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۶۰۰.    
۱۳۵. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۶، ص۴۸۷-۴۸۸.    
۱۳۶. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۰۷.    
۱۳۷. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۹، ص۱۱۰.    
۱۳۸. شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۳۰۸.    
۱۳۹. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۲۸، ص۵۲۴.    
۱۴۰. مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة، ج۶، ص۴۲۸.    
۱۴۱. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۰۵.    
۱۴۲. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۲۸، ص۵۲۷.    
۱۴۳. حلی، یحیی بن سیعد، الجامع للشرائع، ص۱۹۶.    
۱۴۴. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۲، ص۵۳.    
۱۴۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۱۹.    
۱۴۶. شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۳۰۸.    
۱۴۷. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۰۵.    
۱۴۸. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۸۹.    
۱۴۹. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۰۷.    
۱۵۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۲۱۰.    
۱۵۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۲۵.    
۱۵۲. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۳۵.    
۱۵۳. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۴۸.    
۱۵۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۲۰۹.    
۱۵۵. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۹۳.    
۱۵۶. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۳۸.    
۱۵۷. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۲۰.    
۱۵۸. قاضی ابن براج، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۵۹.    
۱۵۹. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۲۰۸.    
۱۶۰. ابن حمزه‌ طوسی، محمد بن علی، الوسیلة، ص۱۸۵-۱۸۶.    
۱۶۱. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۴۷.    
۱۶۲. حلی، یحیی بن سیعد، الجامع للشرائع، ص۲۱۱.    
۱۶۳. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۸۸.    
۱۶۴. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۷.    
۱۶۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۵۷-۱۵۸.    
۱۶۶. فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۱، ص۳۷۱.    
۱۶۷. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۳۸.    
۱۶۸. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۸۵.    
۱۶۹. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۸۵.    
۱۷۰. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۳۸.    
۱۷۱. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۵۰.    
۱۷۲. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۱۰.    
۱۷۳. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۳۰.    
۱۷۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۲۹.    
۱۷۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۳۰.    
۱۷۶. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۲۲.    
۱۷۷. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۸۸.    
۱۷۸. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۹۳.    
۱۷۹. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۳۰۶.    
۱۸۰. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۲۳.    
۱۸۱. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۳۸.    
۱۸۲. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۸۸.    
۱۸۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۷، ص۷۵.    
۱۸۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۳۱-۲۳۲.    
۱۸۵. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۷۴.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۶، ص۵۳۵.    


رده‌های این صفحه : احکام حج | احکام قربانی | قربانی




جعبه ابزار