قدمگاه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قدمگاه، عنوان عمومی برخی مکانهای زیارتی در
جهان اسلام ، که در آنها جای پای انبیا و اولیا و مقدّسان بر
سنگ ، مورد احترام و تکریم قرار میگیرد.
قدمگاهها از پرشمارترین زیارتگاههای عوام
مسلمانان در سراسر
جهان اسلام هستند که در برخی مناطق، اثر، نظرگاه و گذرگاه نیز خوانده میشوند
در
ایران ، بنا بر آماری، در ۱۳۷۵ش از ۷۸۹۰۷ مکان مذهبی، ۱۱۸۵ اثر، قدمگاه و نظرگاه بوده است.
در بیشتر قدمگاهها، نقش دو کف پای انسان و گاهی یک
پا ، در اندازۀ طبیعی و گاه بزرگتر،
بر روی قطعه سنگی دیده می شود و معمولاً از این سنگ در بنایی یادمانی نگهداری و آن را
زیارت میکنند. در برخی مناطق (همچون
هند ) نیز بعضی از باورمندان، این گونه سنگها را، برای
تبرک ، در خانههای خود نگه میدارند.
تکریم و زیارت جای پای مقدّسان دینی نزد پیروان دیگر ادیان نیز رایج بوده و ظاهراً این باورها از فرهنگهای دینی ملل دیگر به
اسلام راه یافته است. هندوان جای پای شیوا و بوداییان جای پای بودا را زیارت میکردهاند. بسیاری از قدمگاههای جهان اسلام نیز به پیامبران
بنی اسرائیل منسوب، و نزد پیروان هر سه دین
یهود و
مسیحیت و
اسلام محترم بوده است. جای پاهایی به
حضرت آدم منسوب بوده است، از جمله در سرندیپ یا سیلان
و
مکه .
مقام ابراهیم در مکه
نیز به عنوان قدمگاه زیارت میشده است.
این جای پا را در صندوقی که در قبهای نهاده شده بود نگه میداشتند.
قدمگاههای دیگری به
متوشالم ،
اسحاق ،
یعقوب ،
ایوب ،
ادریس ،
موسی و
عیسی علیهمالسلام، در
ایران و
سوریه و
فلسطین ، منسوب بوده است.
قدمگاههایی نیز به
خضر نبی منسوب است.
در ایران، برخی قدمگاهها بقایای بازآفرینی شدۀ زیارتگاههای پیش از اسلام اند، چنان که زردشتیان نیز، در کنار مسلمانان، برخی از آنها را زیارت میکنند (برای نمونهای در کرمان، به این منبع رجوع کنید:
). برخی از این قدمگاهها در اصل
آتشکده یا آتشگاههای زردشتی بودهاند، مانند قدمگاه مسجدجامع قدیمان نایین
و قدمگاه علی در
جهرم .
به گزارش اسکندربیک ترکمان، قدمگاه معروف نیشابور که به دستور
شاه عباس اول صفوی بازسازی شد، تا پیش از آن تاریخ، قدمگاه شاپور کسری خوانده میشد و از انتساب آن مکان به
امام رضا علیهالسلام تا قبل از دورۀ صفوی، گزارشی در دست نیست.
تصور ایرانیان قدیم از زورمندی
رستم نیز چنان بود که میگفتند اگر روی سنگی میایستاد، جای کف پاهایش بر سنگ میافتاد.
ایرانیان شیعی نیز از توانایی جسمی
امام علی علیهالسلام چنین تصوری داشته اند، که این باور، درساختن قدمگاههای منسوب به
حضرت علی علیهالسلام مؤثر بوده است.
انبوهی از این قدمگاهها نیز به
پیامبر اکرم منسوباند و معمولاً با عنوانهایی چون اثرالنبی، اثرالرسول یا قدم شریف شناخته میشوند. معروفترین جای پاهای منسوب به پیامبر در صخرۀ مقدّس در زیر قبهالصخره در
بیتالمقدّس است که به باور مسلمانان، آن حضرت در
لیلةالاسراء پا بر آن نهاد و بر براق سوار شد و به
معراج رفت.
در
مکه ،
مدینه و
طائف نیز چنین قدمگاههایی به پیامبر منسوب، و حتی جای سُم استر پیامبر مورد توجه بوده است.
دربارۀ یکی از این سنگهای منقوش به قدم پیامبر – که در قبهای در کنار
زمزم نصب بوده
گفته شده است
که شریف عونالرفیق، امیر مکه، در ۱۲۲۹، پس از ویران کردن قبه قدمگاه، سنگ را به یک هندو فروخت. در شهر کوچکی به نام اثرالنبی، در حوالی
قاهره ، سنگ اثرالنبی در مسجدی به همین نام زیارت میشده است و کتیبه آن نشان میدهد که ابراهیم پاشا
دفتردار، متولی مصر، در ۱۰۷۱ بقعه آن را بازسازی کرده و بر آن قاریان و نگهبانانی گماشته است.
نمونه معروف دیگر در مصر، سنگی است که در مقبرۀ سلطان ملک اشرف قایتبای محمودی (متوفی ۹۰۱) نصب شده بود و گویا قایتبای آن را بیست هزار دینار خریده و از مکه به
مصر منتقل ساخته بود.
این سنگ را به دستور سلطان احمد بن محمد بن مراد عثمانی به
قسطنطنیه بردند، ولی پس از مدتی به قاهره بازگرداندند.
علاقه سلاطین عثمانی به در اختیار داشتن آثار منسوب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله با فتح مصر افزونتر شد، چنان که سلطان سلیم پس از فتح مصر در ۹۲۳، این آثار را – که الاماناتالمبارکه نامیده میشدند – از شریف برکات (امیر مکه) طلبید و آنها را به قسطنطنیه برد، از جمله دندان، نعلین، خرقه سعادت، و سجادۀ پیامبر، و نیز سنگی با اثر قدم نبی، که اکنون در طوپقاپی سرای نگهداری میشود.
قدمگاههای اسلامی در
هند نیز بسیار مورد توجهاند و غالباً بناهایی که برای نگهداری آنها احداث شده است، از بناهای قدمگاهی دیگر مناطق
جهان اسلام ، مفصّلتر و مجللترند. در هند معمولاً باور این است که سنگهایی با این نقشها را از
حجاز به هند آوردهاند. قدم رسول لکهنو و قدم شریف دهلی از قدمگاههای مشهور نبوی در هندند.
با این حال، در هیچیک از منابع متقدم یا احادیث معتبر، این ادعا که جای پاهای پیامبر بر سنگی نقش بسته باشد وجود ندارد و بسیاری از علمای مسلمان این باور را به کلی بیاصل و اختراع جاهلان و عوام دانسته و از زیارت این آثار انتقاد کردهاند.
در
ایران و
عراق بیشتر قدمگاهها به امامان و اولیای
شیعه منسوباند. به نوشته
ناصرخسرو ،
در بصره سیزده قدمگاه منسوب به حضرت علی وجود داشته است. از میان انبوه قدمگاههای منسوب به علی علیهالسلام در ایران،
در برخی قدمگاهها جای سم
دلدل (اسب آن حضرت) یا جای
نیزه یا
شمشیر (
ذوالفقار ) ایشان مورد توجه است
و گاهی هیچ نشانهای هم وجود ندارد.
تاریخ بنای برخی از این قدمگاههای منسوب به علی علیهالسلام در ایران، به پیش از دورۀ صفوی میرسد، از جمله قدمگاهی در صالحآباد کاشان با کتیبهای مورخ ۷۱۱.
سفر امام رضا علیهالسلام از مدینه به
مرو و عبور از خاک ایران نیز باعث شده است که ساختن هزاران قدمگاه منسوب به ایشان در سراسر ایران ــ و نه صرفاً در مسیر سفر آن حضرت ــ محمل تاریخی بیابد. معروفترین آنها، قدمگاه نیشابور در ۲۴ کیلومتری مشرق نیشابور کنونی است که هرچند به دستور شاه عباس اول در ۱۰۲۰ بر بقایای بنایی دیگر ساخته شده، به باور عمومی، نقش کف پاهای انسان بر سنگی سیاه که در دیوار داخل این بنا نصب شده، جای پاهای امام رضاست.
در یزد قدمگاه فراشاه کتیبهای به تاریخ ۵۱۲ و قدمگاه خرانَق کتیبهای به تاریخ ۵۹۵ دارد، که البته این بناها در تاریخهای مذکور عنوان قدمگاه نداشتهاند.
احداث بیشتر قدمگاهها مبتنی بر این ادعا بوده که کسی یکی از پیامبران و معصومان را به خواب دیده یا به اشارۀ ایشان یا با تصمیم شخصی خود، آن مکان را قدمگاه خوانده است.
عمدۀ این قدمگاهها نیز در کنار
چاه ،
چشمه و درختانی قرار گرفتهاند و خود این منابع طبیعی نیز به زعم باورمندان، محصول لطف و عنایت صاحبان آن جای پاهای مقدّس اند.
برای قدمگاهها، صرف نظر از جنبههای عمومی، آیینهای زیارتی و آداب و رسوم خاص درخور ملاحظهای گزارش نشده است. باورمندان، جای پای موجود در قدمگاهها را میبوسند و به آن تبرک میجویند؛ در قدمگاه
نماز و
قرآن و
دعا میخوانند؛ از جای پا یا از اجزای طبیعی یا مصنوعی متصل به قدمگاه، چون آب چشمه و چاه یا درختان، حاجت و
شفا میطلبند؛ گاه مردگان خود را در محوطه قدمگاه
دفن میکنند؛ بر قدمگاه، درخت و کاروانسرا و زائرسرا و جز اینها
وقف میکنند؛ و خوراکهای نذری میان زائران توزیع میکنند.
در گزارشی
از قرن سیزدهم، دربارۀ قدمگاهی منسوب علی علیهالسلام در کوه مولی در حیدرآباد دکن آمده است که در روز معیّنی، باورمندان در آنجا گرد میآمدند و رقص و پایکوبی میکردند.
(۱) محمد آقامحمدی، «چشمههای معروف ابهر»، فرهنگ زنجان، ص ۱، ش ۳ـ ۴، پاییز و زمستان، ۱۳۷۹ش.
(۲) محمد بن عبدالله بن احمد ازرقی، اخبار مکه و ماجاءفیها منالآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳) ابن بطوطه، رحله بن بطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم حریان و مصطفی تصامی، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۴) ابن تیمیه، اقتضاء الصراطالمستقیم مخالفه اصحابالجحیم، چاپ بیروت.
(۵) ابن تیمیه، مجموعالفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
(۶) اسکندر بیکمنشی.
(۷) ایرج افشار، یادگارهای یزد، تهران (۱۳۴۸ش).
(۸) احمد اقتداری، دیار شهریاران، جلد نخستین، آثار و بناهای تاریخی خوزستان، تهران ۱۳۵۳ش.
(۹) احمد امین، قاموسالعادات والتقالید والتعابیرالمصریه، قاهره ۱۹۵۳.
(۱۰) اولیاء چلبی، الرحلةالحجازیة، ترجمه صفصاوی احمد مرسی، قاهره ۱۹۹۹.
(۱۱) بابن وهوسه، سفرنامه جنوب ایران، ترجمه محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۲) محمدابراهیم باستانی پاریزی، بارگاه خانقاه در کویر هفت کاسه، تهران ۱۳۸۴ش.
(۱۳) محمدابراهیم باستانی پاریزی، شمعی در طوفان، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۴) آقااحمد بن محمدعلی بهبهانی (آلآقا)، مرآتالاحوال جهاننما (سفرنامه)، چاپ قم، ۱۳۷۳ش.
(۱۵) ناصر پازوکی طرودی، آثار تاریخی فیروزکوه (جغرافیای تارخی و معرفی محوطههای باستانی و بناهای تاریخی و فرهنگی)، تهران ۱۳۸۱ش.
(۱۶) احمد تیمور باشا، الآثارالنبویة، قاهره ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
(۱۷) سیدحسین علی جعفری، «تعزیهداری در هند»، تعزیه: نیایش و نمایش در ایران، چاپ پیترجی، چلکووسکی، ترجمۀ داود حاتمی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۱۸) حاجی پیرزاده، سفرنامه حاجی پیرزاده، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، تهران ۱۳۴۲ش.
(۱۹) هانری رنه دالمانی، از خراسان تا بختیاری، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۲۰) هـل رابینو، مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۵ش.
(۲۱) عبدالله رضایی، ادبیات عامیانه استان بوشهر، بوشهر ۱۳۸۱ش.
(۲۲) ابوعبدالله محمد بن ابیبکر زهری، الجغرافیه، چاپ محمدحاج صادق، مصر.
(۲۳) جلالالدین سیوطی، الحافالاخصاء فی فضائل المسجدالاقصی، چاپ احمد رمضان احمد، ۱۹۸۲ـ ۱۹۸۴.
(۲۴) فرامرز صابر مقدّم و سیدهاشم حسینی، تجلی امام رضا در میراث فرهنگی، تهران ۱۳۸۳ش.
(۲۵) صالحی شامی، سبلالهدی والرشاد فی سیرة خیرالعباد، چاپ مصطفی عبدالواحد (قاهره)، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
(۲۶) جلال طوفان، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز ۱۳۸۱ش.
(۲۷) جلیل عرفانمنش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه تا مرو، مشهد ۱۳۷۴ش.
(۲۸) عبدالله بن محمد عیاشی، الرحلةالعیاشیة، چاپ سعید فاضلی و سلیمان قرشی، ابوظبی، ۲۰۰۶.
(۲۹) تقیالدین فاسی، شفاءالغرام باخبارالبلدالحرام، بیروت.
(۳۰) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، چاپ بروخیم، تهران ۱۳۲۴ش.
(۳۱) زکریا قزوینی، آثارالبلاد فیاخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۹۴۹، افست ویسبادن، ۱۹۶۷.
(۳۲) جملی کارری، سفرنامه کارری، ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز ۱۳۴۸ش.
(۳۳) عبدالرحیم کلانتر ضرابی، تاریخ کاشان، چاپ ایرج افشار، ۱۳۵۶ش.
(۳۴) احمد بن محمد مقری، فتحالمقال فی مدحالنعال، چاپ حیدرآباد، دکن ۱۳۳۴.
(۳۵) عبدالحمید مولوی، آثار باستانی خراسان، جلد اول شامل آثار و ابنیه تاریخی جام و نیشابور و سبزوار، تهران ۱۳۸۲ش.
(۳۶) میرزا ابراهیم، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۵۵ش.
(۳۷) حمیدرضا میرمحمدی، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی»، مسجد، سال دهم، ش ۵۸، مهر و آبان ۱۳۵۸.
(۳۸) عبدالغنی نابلسی، الحقیقةوالمجاز فیالرحلة الی بلادالشام والحجاز، چاپ احمد عبدالمجید هریدی، مصر ۱۹۸۶.
(۳۹) ناصرخسرو، سفرنامه، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴۰) عبدالغفار نجمالملک، سفرنامه خوزستان، چاپ محمد دبیرسیاقی، ۱۳۴۱ش.
(۴۱) حسن نراقی، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، تهران ۱۳۷۴ش.
(۴۲) مهرالزمان نوبان، «چشمهها، قدمگاهها و درختان نظر کرده»، کتاب ماه هنر، ش ۳۱ـ ۳۲، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۰.
(۴۴) آلیور داتسون، سفال زرینفام ایرانی، ترجمه شکوه ذاکری، تهران ۱۳۸۲ش.
(۴۵) آرمین وامبری، زندگی و سفرهای وامبری، دنباله سیاحت درویش دروغین، ترجمه محمدحسن آریا، تهران ۱۳۸۱ش.
(۴۶) شمسالدین محمد سیوطی.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «قدمگاه»، شماره ۷۱۹۵.