قارون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن به مناسبتهای مختلف نام برخی افراد معاصر یا غیر معاصر
پیامبر ص و یا
انبیاء پیشین برده شده است. یکی از این افراد «قارون» است.
لغت شناسان برای لفظ "قارون" معنی خاصی ذکر نکردهاند، به گفته بعضی از آنان ممکن است وجه تسمیهاش به خاطر این باشد که او قرین (نزدیک)
فرعون بوده است.
"
قارون بن یصهر" از
بنی اسرائیل و از نزدیکان
حضرت موسی (ع) بوده است (پسر عمو یا پسر خاله او). چنین به نظر میرسد قارون در نزد فرعون مقام عالی داشت؛ به نقلی
هامان،
وزیر فرعون و قارون خزانه دار وی یا عامل و کارگزار فرعون بر بنی اسرائیل بوده است.
نام قارون ۴ بار در سه
سوره از قرآن آمده است. در بخشی از
آیات سوره قصص سخن از درگیری بنی اسرائیل با این مرد ثروتمند و سرکش به میان آمده، قارونی که مظهر
ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود.
حضرت موسی (ع) در طول زندگی خود با سه قدرت طاغوتی تجاوزگر مبارزه کرد: فرعون که مظهر قدرت حکومت بود، و قارون که مظهر ثروت بود، و
سامری که مظهر
صنعت و
فریب و
اغفال بود.(گر چه مهمترین
مبارزه موسی(ع) با قدرت حکومت است، ولی دو مبارزه اخیر نیز برای خود واجد اهمیت و محتوی درسهای آموزنده و بزرگ است).قارون از نظر اطلاعات و آگاهی، معلومات قابل توجهی از
تورات داشت، نخست در صف
مؤمنان بود ولی ضعف ایمان و غرور و ثروت و کمی ظرفیت، او را به آغوش
کفر کشانید.
قرآن درباره ثروت قارون چنین می گوید:
« إِنَّ قَارُونَ کانَ مِن قَوْمِ مُوسی فَبَغَی عَلَیهِمْ وَ ءَاتَینَاهُ مِنَ الْکنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلی الْقُوَّةِ...»
«قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان
ستم کرد، ما آن قدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود...»
بعضی از
مفسرین گفتهاند: مراد از «
مفاتح» کلید گنجینههاست،
برخی دیگر قائلند،«مفاتح» خود گنجینههاست.
به هرحال منظور هر کدام که باشد گویای ثروت فراوان قارون است.
در میان بنی اسرائیل افراد متعهد و دلسوزی وجود داشت که از
تکبر و مال اندوزی او بر حال خودش و دیگران نگران بودند و در صدد نصیحتش برآمدند و در چندین مرحله به اندرز او پرداختند:
۱. « إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْفَرِحِین»
« (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند:«این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمیدارد»
۲. «وَ ابْتَغِ فِیمَا ءَاتَئک اللَّهُ الدَّارَ الاَْخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیا»
«و در آنچه خدا به تو داده، سرای
آخرت را بطلب و بهرهات را از
دنیا فراموش مکن»
۳.«وَ أَحْسِن کمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیک»
«و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن »
۴.«وَ لَا تَبْغِ الْفَسَادَ فی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْمُفْسِدِین »
«و هرگز در
زمین در جستجوی
فساد مباش، که
خدا مفسدان را دوست ندارد! »
اما او در پاسخ گفت:
«قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِندِی »
«گفت این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است بدست آورده ام.»
برخی،
علم او را به کاردانی و
مهارت تفسیر کردهاند
.برخی دیگر از مفسران این علم را چند چیز میدانند.
۱- علم
تورات۲- علم انواع
تجارت و
کشاورزی و سایر
مکاسب۳- علم
کیمیا
ادامه داستان به رخ کشیدن ثروت به مردم و
حسرت خوردن عدهای بر این دارایی است:
« فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یرِیدُونَ الْحَیوةَ الدُّنْیا یالَیتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ »
«آراسته به زیورهای خود به میان مردمش آمد. آنان که خواستار زندگی دنیوی بودند گفتند: ای کاش آنچه به قارون داده شده ما را نیز میبود، که او سخت برخوردار است.»
در حقیقت در اینجا کوره عظیم
امتحان الهی داغ شد، از یک سو قارون در وسط کوره قرار گرفته و باید امتحان خیرهسری خود را بدهد و از سوی دیگر دنیاپرستان بنی اسرائیل در گرداگرد این کوره قرار گرفتهاند.
ولی در مقابل این گروه عظیم، گروه اندکی عالم و اندیشمند، پرهیزگار و با ایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانی که شخصیت را با معیار زر و زور نمیسنجیدند، کسانی که بر اینگونه نمایشهای مسخره همیشه لبخند تمسخر آمیز میزدند و این مغزهای پوک را تحقیر میکردند:
«وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَیلَکمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیرٌْ لِّمَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا وَ لَا یلَقَّئهَا إِلَّا الصَّابرُِون»
«اما دانش یافتگان گفتند: وای بر شما. برای آنها که ایمان میآورند و کارهای شایسته میکنند ثواب خدا بهتر است. و بدین ثواب جز صابران نرسند»
به هرحال، خداوند برای هدایت این متکبر دنیا پرست، پیامبر زمانش (حضرت موسی (ع) ) را به سویش فرستاد، همچنان که قرآن میفرماید:
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسی بَِایتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ إِلی فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُواْ سَاحِرٌ کذَّاب »
«ما موسی را با
آیات خود و دلیل روشن فرستادیم به سوی
فرعون و هامان و قارون ولی آنها گفتند او ساحری بسیار دروغگوست».
موسی (ع) از او
زکات میخواهد، ولی قارون سر باز میزند و مردم را علیه او می شوراند و زنی را برای اتهام به حضرت موسی (ع) تحریک میکند تا نسبت
زنا به نبی خدا بدهد ولی اتفاقاَ آن زن قارون را رسوا می کند، لذا حضرت موسی (ع) از خدا میخواهد تا عذاب خود را بر قارون نازل کند.
« فخََسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کانَ لَهُ مِن فِئَةٍ ینْصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا کاَنَ مِنَ الْمُنتَصِرِین »
«سپس ما، او و خانه اش را در
زمین فرو بردیم و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمی توانست خویشتن را یاری دهد.»
البته قرآن از ذکر محل وقوع حادثه ساکت است که آیا در
مصر بوده یا
صحرای سینا؟ از
روایات و
تفاسیر بر میآید، محل زندگی بنی اسرائیل صحرای سینا بوده است و نیز طبق آیات او کاخ مجللی داشته بنابراین شاید حادثه در مصر رخ داده است.
سایت معارف قرآن با تخلیص