فاطر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فاطِر (به کسر طاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای شکافنده و آفریننده است.
(فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) شش بار در قرآن آمده است.
فاطِر به معنای شکافنده و آفریننده است.
ممكن است فطر به معنى
ابداع و اختراع و ايجاد ابتكارى باشد، كه در «بدع» گذشت.
در
اقرب الموارد آمده: «فَطَرَ الامْرَ: اخْتَرَعَهُ وَ ابْتَدَأَهُ وَ انْشَأَهُ».
در بسيارى از آيات فاطِر به معنى آفريننده آمده، مثل:
(قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...) (بگو: «آيا غير
خدا را ولىّ خود انتخاب كنم؟! خدايى كه آفريننده آسمانها و زمين است...»).
با در نظر گرفتن معناى اولى فَطر،
آفریدن، از آن فطر ناميده شده، كه خداوند موجودات را با شكافتن میآفريند.
تخم مرغ و تخم جنبندگان ديگر شكافته شده، بچههاى آنها به دنيا میآيند، حبوبات در زير خاك شكافته شده و روئيده، مبدّل به ساقهها، برگها و حبوبات ديگر میشوند،
(إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى) (خداوند، شكافنده دانه و هسته است)
تخمهاى ريز علفها شكافته شده و علفها از آنها بوجود میآيند.
در اقرب الموارد و
نهایه از
ابن عباس نقل شده كه معنى،
(فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) را نمیدانستم تا دو نفر عرب بيابانى درباره چاهى براى
قضاوت پيش من آمدند، يكى از آندو گفت: «انا فَطَرْتُهَا» يعنى حفر آن را من شروع كردهام؛
در اين صورت
(فاطِرِ السَّماواتِ) به معنى
(بَدِيعُ السَّماواتِ) (پديد آورنده آسمانها )
است، ولى معناى شكافتن صحيحتر است، كه آن به تصريح
طبرسی و
راغب معناى اولى كلمه است.
بهتر است مراد از
(بَدِيعُ السَّماواتِ) خلقت ابتكارى،
و از
(فاطِرِ السَّماواتِ ...) خلقت به واسطه
شکافتن باشد.
يك هسته
زردآلو را در نظر بگيريم، هسته در زير
خاک شكافته شده جوانه از آن خارج میشود، جوانه شكافته شده، شاخهها و برگها از آن خارج میشوند، شاخهها شكافته شده گلها بوجود میآيند، از گلها
میوه و از ميوهها، هستهها و همچنين تا میرسيم به آسمانها و زمين، كه شش بار در قرآن آمده
(فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) و در آيه ديگر فرموده:
(أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما ...) (آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر جدا ساختيم)؛
درباره انسان آمده:
(وَ الَّذِي فَطَرَنا) (وسوگند به آن كسى كه ما را آفريده)
و
(وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي) (چرا كسى را
پرستش نكنم كه مرا آفريده)
كه ما انسانها نيز در ابتدا يك سلول و ياخته ساده بوده، در اثر شكافته شدن به
انسان تبديل شدهايم.
(فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) شش بار در قرآن آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فطر"، ج۵، ص۱۹۳.