غَمام (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَمام: (وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ) «غَمام» به معناى ابر است، ولى بعضى معتقدند: «
غمام» مخصوصاً به ابرهاى سفيد رنگ گفته مىشود
و در توصيف آن، چنين مىگويند:
غمام ابرى است كه سردتر و نازکتر است در حالى كه سحاب به گروه ديگرى از ابرها گفته مىشود كه نقطه مقابل آن است و «
غمام» در اصل از مادّه «
غم» به معناى پوشيدن چيزى است و اين كه به ابر،
غمام گفته شده است به خاطر آن است كه صفحه آسمان را مىپوشاند و اگر به اندوه، «غم» مىگوییم نيز از اين جهت است كه گويى قلب انسان را در پوشش خود قرار مىدهد.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
غَمام:
(وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (و ابر را بر شما سايبان قرار داديم و (مَنّ) (نوعى صمغ شيرين گياهان) و (سلوى) (پرندهاى مانند بلدرچين) را براى شما فرستاديم و گفتيم: «از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد و آنها كفران كردند، ولى با اين كار، آنها به ما ستم نكردند بلكه به خود ستم مىنمودند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در تفسير قمى
در ذيل جمله:
(وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ، وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ) الی آخر، فرموده: وقتى
موسی،
بنی اسرائیل را از دريا عبور داد، در بيابانى وارد شدند، به موسى گفتند: اى موسى! تو ما را در اين بيابان خواهى كشت، براى اينكه ما را از آبادى به بيابانى آوردهاى، كه نه سايهايست، نه درختى و نه آبى، و روزها ابرى از كرانه افق برميخاست و بر بالاى سر آنان مىايستاد و سايه مىانداخت، تا گرماى آفتاب ناراحتشان نكند و در شب، من بر آنها نازل ميشد و روى گياهان و بوتهها و سنگها مىنشست و ايشان میخوردند و آخر شب مرغ بريان بر آنها نازل ميشد و داخل سفرههاشان مىافتاد و چون میخوردند و سير مىشدند و دنبالش آب مینوشيدند، آن مرغها دوباره پرواز مىكردند و مىرفتند و سنگى با موسى بود، كه همه روزه آن را در وسط لشكر مىگذاشت و آنگاه با عصاى خود به آن مىزد، دوازده چشمه از آن میجوشيد و هر چشمه به طرف تيرهاى از بنى اسرائيل كه دوازده تيره بودند، روان میشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ) (آيا پيروان فرمان شيطان، پس از اين همه نشانهها انتظار دارند كه
خداوند و فرشتگان، در سايههايى از ابرها به سوى آنان بيايند و دلايل تازهاى در اختيارشان بگذارند؟! در حالىكه آنچه لازم بوده انجام شده و همه امور به سوى خدا باز مىگردد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه ظلل جمع ظلة است كه به معناى سايبان است و ظاهر آيه اين است كه كلمه
ملائکه عطف باشد بر كلمه
اللَّه و در اين آيه شريفه التفاتى از خطاب
(فَإِنْ زَلَلْتُمْ) به غيبت
(هَلْ يَنْظُرُونَ) به كار رفته و تازه خطاب را متوجه
رسول خدا كرده، تا بفهماند از سخن گفتن با آنان اعراض دارد، چون حال آنان حال كسانى است كه منتظر آمدن عذابى هستند كه ما قضايش را راندهايم، عذابى كه مطابق پيروى خطوات شيطان باشد كه آنان براى خود اختيار كردهاند و در بين خود اختلاف و چند دستگى بوجود آوردند. خلاصه منتظرند كه عذاب خدا در ابرهايى سياه بر آنان سايه افكند و خدا قضاى خود را از مسيرى كه خود آنان احتمالش را هم نمىدهند به كرسى بنشاند و يا بگو حالشان حال كسى است كه گمان مىكنند خدا اعتنايى به شان آنان دارد و از اينكه هلاک شوند پروا مىكند،
(وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ) و با اينكه بازگشت همه امور به خدا است، ديگر از حكم و قضاى خدا هيچ مقرى ندارند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاء بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا) (و همان روزى كه آسمان با ابرها شكافته مىشود، و فرشتگان پى در پى نازل مىگردند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
غمام نام ابر است و اگر ابر را
غمام خواندهاند، براى اين است كه آفتاب را مىپوشاند، زيرا
غمام از ماده غم كه به معناى پرده است، مىباشد و حرف باء در كلمه
بالغمام يا براى ملابست است و آيه را چنين معنا مىدهد كه: آسمان باز مىشود در حالى كه متلبس به ابر است يعنى آسمانى ابرى است و يا به معناى عن است و آيه را چنين معنا مىدهد كه آسمان از ابر باز مىشود، يعنى از طرف ابر پاره مىشود و يا با خود ابر و هر چه باشد ظاهر آيه اين است كه روز قيامت آسمان شكافته مىشود و ابرهايى هم كه روى آن را پوشانده نيز باز مىشود و ملائكه كه ساكنان آسمانند نازل مىشوند و كفار ايشان را مىبينند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «غَمام»، ص۴۰۳.