عَصَب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَصَب (به فتح عین و صاد) از
واژگان نهج البلاغه به معنای رگ است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
مَعْصُوب (به فتح میم و ضم صاد) به معنای بسته شده با رگ و
عُصْبَة (به ضم عین و فتح باء) به معنای جماعت فشرده در کمک همدیگر.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره تکلیف و وظائف و
عثمان و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَصَب (بر وزن شرف) به معنای رگ آمده است.
مَعْصُوب به معنای بسته شده با رگ آمده است. آن گاه به هر بستن
عصب گفتهاند. «یوم
عصیب» روز شدید، گویی با مشکلات جمع و بسته شده است.
عُصْبَة به معنای جماعت فشرده در کمک همدیگر است. (
مفردات راغب)
امام (صلواتاللهعلیه) درباره تکلیف و وظائف فرموده است:
«فَاتَّقُوا اللهَ عِبَادَ اللهِ... وَقُومُوا بِمَا عَصَبَهُ بِكُمْ» (و به آنچه از وظايف براى شما تعيين كرده است قيام نماييد.)
(شرحهای خطبه:
) «
عصبه لکم» یعنی بر شما بسته و الزام کرده است، از
وجوب به بسته شدن تعبیر آورده است.
درباره خون عثمان به
معاویه مینویسد:
«فَطَلَبْتَنِي بِمَا لَمْ تَجْنِ يَدِي وَلاَ لِسَانِي، وَعَصَيْتَهُ أَنْتَ وأَهْلُ الشَّامِ بِي» «مطالبه کردی از من آنچه را که نه دستم جنایت کرده و نه زبانم و بستی خون عثمان را به من تو و اهل
شام.»
(شرحهای نامه:
)
عصبه (بر وزن عقبه) یعنی
قرابت است از طرف پدر که به انسان بسته شده و از او حمایت میکنند «
عصبیّة» به معنی دفاع و حمایت از آن است ولی در اصطلاح
تعصّب و
عصبیّته: عدم قبول حق است در وقت ظهور دلیل بنابر میل به یک طرف، در
لغت آمده: «
التعصّب: عدم قبول الحق عند ظهور الدلیل بناء علی میل الی جانب»
و آن در انسان بسیار خطرناک است که در خطبه قاصعه بارها فرموده است.
درباره
تکبّر فرموده است:
«فَإِنَّكُمْ تَتَعَصَّبُونَ لاَِمْر مَا يُعْرَفُ لَهُ سَبَبٌ وَلاَ عِلَّةٌ. أَمَّا إِبْلِيسُ فَتَعَصَّبَ عَلَى آدَمَ لاَِصْلِهِ... فَإنْ كَانَ لاَ بُدَّ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ، فَلْيَكُنْ تَعَصُّبُهُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ، وَمَحَامِدِ الاَْفْعَالِ» «شما
تعصّب میکنید برای کاری که نه سببی بر آن شناخته شده است و نه علّتی، امّا
ابلیس بر آدم
تعصّب کرد و
سجده ننمود برای اصل و ماده خلقتش، و اگر لا بدّ باید
تعصّب داشته باشید پس در
اخلاق پسندیده و کارهای خوب داشته باشید.»
(شرحهای خطبه:
)
و در همین خطبه درباره
شیطان فرموده است:
«فَعَدُوُّ اللهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ، وَسَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ، الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ، وَنازَعَ اللهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ.» «دشمن خدا پیشوای
متعصبین و گذشته مستکبرین است که سنگ
عصبیت را بنا نهاد و با
خدا در جبروتش به نزاع برخاست.»
(شرحهای خطبه:
)
در
خطبه ۱۶۵ درباره خلقت
طاووس فرموده است:
«أَوْ كَمُونِقِ عَصْبِ الَيمَنِ» (همچون پردههاى رنگارنگ يمنى است.)
(شرحهای خطبه:
) «
عَصْبِ الَيمَنِ» نوعی «برد یمانی» منقوش است.
در
غریب ۴ فرموده است:
«إِذَا بَلَغَ النِّسَاءُ نَصَّ الْحِقَاقِ فَالْعَصَبَةُ أَوْلَى» (زنان هنگامى كه به حدّ كمال رسيدند، خويشاوندان پدرى مقدّمند.)
(شرحهای غریب:
) معنای آن در «حقاق» گذشت که منظور دخالت اقوام پدری در
ازدواج زن است.
مواردی زیادی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عصب»، ج۲، ص۷۲۱.