عَرْش (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَرْش (به فتح عین و سکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای تخت حکومت و معنای اصلی آن بالا بردن است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
خداوند متعال و
ملائکه از این واژه استفاده نموده است.
عَرْش به معنای تخت حکومت آمده است
ولی معنای اصلی آن بالا بردن است.
شیخ طبرسی میگوید:
عرش به معنای تخت است.
که فرموده:
(وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ) و به معنای حکومت است که گویند: «ثلّ
عرشه» حکومت او زایل شد، سقف خانه را نیز
عرش آن گویند، داربست
انگور و عمارت را نیز
عرش و
عروش نامند.
عرش خدا در
قرآن به دو معنا آمده یکی به معنی حکومت، مثل
(ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ) دیگری
عرش یک شیء محدود است و ملائکه دور آن را احاطه کرده و
تسبیح میگویند و آن ظاهر محلّ فرماندهی است که از آن به ملائکه حکم صادر میشود و
روز قیامت آنرا هشت نفر بالای سر مردم نگاه خواهند داشت.
(وَ الْمَلَکُ عَلی اَرْجائِها وَ یَحْمِلُ عَرْشَ)
امام (صلواتاللهعلیه) در یک جا فرموده است:
«وَالْحَمْدُ لله الْكَائِنِ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ كُرْسِيٌّ أَوْ عَرْشٌ، أَوْ سَمَاءٌ أَوْ أَرْضٌ» (
ستایش، ويژه خداوندى است كه همواره بوده، پيش از آنكه «
کرسی» يا «
عرش»، «
آسمان» يا «
زمین».)
(شرحهای خطبه:
)
و در وصف ملائکه فرموده:
«وَمِنْهُمُ الثَّابِتَةُ في الاَْرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ... وَالمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ العَرْشِ أَكْتَافُهُمْ» (بعضى از آنها پايشان در طبقات پايين زمين ثابت، و گردنهاشان از آسمان بالا گذشته، و اركان وجودشان از اقطار جهان بيرون رفته و كتفهاى آنها براى حفظ پايههاى
عرش خدا آماده است.)
(شرحهای خطبه:
) یعنی کتف و شانه آنها با قوائم
عرش خدا متناسب است.
این ماده هفت بار در
نهج البلاغه آمده است که همه درباره
عرش در معنای دوّم است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عرش»، ج۲، ص۷۱۱.