عوامل تبرئه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تبرئه از واژه «برا» که شخصی
اتهامی را از خود یا دیگران دور میکند و نیز
خداوند، کسی را از آنها مبرا میکند، برداشت شده است. نمونه ای از تبرئه افراد در
قرآن آمده است.
اعتراف زلیخا به پاکدامنی
یوسف -علیه السلام - و مبرا دانستن او از درخواست کامروایی یکی از عوامل تبرئه
یوسف شد:
قالت فذلکن الذی لمتننی فیه و لقد رودته عن نفسه فاستعصم و لـئن لم یفعل مآ ءامره لیسجنن و لیکونا من الصغرین. «(
زلیخا) گفت این همان است که در باره او سرزنشم میکردید آری من از او کام خواستم و (لی) او خود را نگاه داشت و اگر آنچه را به او دستور میدهم نکند قطعا زندانی خواهد شد و حتما از خوارشدگان خواهد گردید.»
قال ما خطبکن اذ رودتن
یوسف عن نفسه قلن حـش لله ما علمنا علیه من سوء قالت امرات العزیز الــن حصحص الحق انا رودته عن نفسه وانه لمن الصدقین. « (پادشاه) گفت وقتی از
یوسف کام (می) خواستید چه منظور داشتید زنان گفتند منزه ست
خدا ما گناهی بر او نمیدانیم
همسر عزیز گفت اکنون حقیقت آشکار شد من (بودم که) از او کام خواستم و بی شک او از راستگویان است.»
یک نمونه دیگر از عوامل تبرئه در
قرآن سوگند برادران یوسف به
خدا، برای
تبرئه خویش از
اتهام فسادگری و
دزدی :
قالوا تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الارض وما کنا سـرقین. «گفتند به خدا
سوگند شما خوب میدانید که ما نیامدهایم در این سرزمین
فساد کنیم و ما
دزد نبودهایم.»
گواهی یکی دیگر از عوامل
تبرئه در
قرآن است.
در
آیه ۲۱
سوره یوسف به گواهی فردی از خاندان
زلیخا، عامل تبرئه
یوسف -علیه السلام - اشاره شده است:
قال هی رودتنی عن نفسی وشهد شاهد من اهلهآ ان کان قمیصه قد من قبل فصدقت وهو من الکـذبین «(
یوسف) گفت او از من کام خواست و شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد اگر پیراهن او از جلو چاک خورده زن راست گفته و او از دروغگویان است.»
اگر پیراهن
یوسف از جلو دریده شده زلیخا راست میگوید و
یوسف از دروغگویان است، چون در اینکه از
یوسف و زلیخا یکی راستگو و یکی دروغگو بوده حرفی نیست، و پاره شدن پیراهن
یوسف از جلو دلالت میکرد بر اینکه او و
زلیخا روبروی هم
مشاجره کردهاند، و قهرا
تقصیر به گردن
یوسف میبود، ولی اگر پیراهن وی از پشت سر پاره شده باشد قهرا زلیخا او را تعقیب کرده و او در حال فرار بوده، و او خواسته وی را به سوی خود بکشد، پیراهن او را دریده، پس تقصیر به گردن زلیخا میافتد، و این خود خیلی روشن است.
شاهد چه کسی بوده و چرا از او به (شاهد) تعبیر شده نه به (قائل)
و اما اینکه این شاهد چه کسی بوده مفسرین درباره آن اختلاف کردهاند: بعضی گفتهاند که وی مردی
حکیم بوده که در پاسخ
عزیز که مشکل خود را با او در میان نهاده چنین حکم کرده است (نقل از حسن
قتاده و
عکرمه). بعضی دیگر گفتهاند پسر عموی
زلیخا بوده که با عزیز در پشت در قرار داشتند. بعضی دیگر گفتهاند او از جنس
جن و
بشر نبوده، بلکه خلقی از خلایق
خدا بوده (نقل از
مجاهد). ولی این وجوه مردود است، برای اینکه
قرآن صراحت دارد بر اینکه (او از اهل زلیخا) بوده.
و از طرق
اهل بیت -علیهم السلام - و بعضی طرق
اهل سنت نقل شده که شاهد نامبرده، کودکی در گهواره و از کسان
زلیخا بوده است.
لعان زن، عامل
تبرئه وی از
حد زنا است که در
آیه ۸
سوره نور به آن اشاره شده است:
ویدرؤا عنها العذاب ان تشهد اربع شهـدت بالله انه لمن الکـذبین. «و (گواهی در دفعه) پنجم این است که (
شوهر بگوید)
لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.»
کلمه (درء) به معنای دفع است و مراد از (
عذاب) همان
حد زنا است، و معنای
آیه این است که اگر
زن همان پنج شهادتی را که مرد داد علیه او اداء کند، حد زنا از وی بر داشته میشود و شهادتهای چهارگانه زن این است که بگوید:
خدا را شاهد میگیرم که این مرد از دروغگویان است، و در نوبت پنجم اضافه کند که (
لعنت خدا بر من باد اگر این مرد از راستگویان باشد) و به این
سوگند دو طرفی در
فقه اسلام لعان میگویند، که مانند
طلاق مایه انفصال
زن و
شوهر است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۱۹، برگرفته از مقاله «عوامل تبرئه ».