علی بن محمد نسفی بزدوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علی بن محمّد بن حسین بن عبدالکریم بن موسی نسفی بَزدَوی، مشهور به ابوالعسر، از فقهای بزرگ
حنفی ماوراءالنهر در قرن پنجم میباشد.
یاقوت حموی بزدوی را بزده،
سمعانی و سمرقندی،
به صورت پزدوی ضبط کرده اند.
لقب مشهور و خاصِّ وی «فخرالاسلام» است («و هوالمراد عندالاطلاق»؛
که در برخی کتب تراجم
«فجرالاسلام» آمده که ظاهراً ناشی از تصحیف است. همچنین
ابن خلدون لقب او را سیف الاسلام ذکر کرده است.
سبب شهرت وی به ابوالعسر، سختی و مشکل بودن نوشته ها و کتابهایش بر خلاف آثار برادرش محمّد، مشهور به
ابوالیُسر ، بوده است.
به نوشته
عبدالقادر قرشی این دو برادر به
الصّدرین البزدویَّین معروف اند.
محمود بن سلیمان کُفوی ،
عبدالکریم را جَدّ بزدویها، و نه جدّ پدر آنها، می داند؛ اما با توجه به تصریح
محمد بن محمد بزدوی در این باره، نمی توان رأی کفوی را پذیرفت. نام پدر آنها محمد بن حسین بوده است.
لکنوی نیز که ظاهراً به سبب اشتباه در ذیل نامهای «علی بن محمّد و محمد بن محمد»
نامی از حسین نبرده، پس از بیان نظر کفوی آن را مردود دانسته و در ذیل نام ابوالیسر بدین امر تصریح دارد.
همچنین
سمرقندی اشتباها نام پدر بزدوی را حسین گفته است.
تاریخ دقیق ولادت بزدوی معلوم نیست، و آن را حدود ۴۰۰ دانسته اند.
در منابع صریحاً از استاد یا استادان وی نامی برده نشده ولی گفتهاند که پدرش،
ابوالحسن محمد بن حسین، متکلم و
فقیهی حنفی بوده که
فقه و
کلام را از جدّ خود عبدالکریم و او از
ابومنصور ماتُریدی (متوفی ۳۳۳) فرا گرفته بوده است.
بنابراین، با توجه به مسلک کلامی و اصولیِ بزدوی و از آنرو که وی از پدرش نقل
حدیث میکرده،
شاید بتوان پدرش را استاد اصلیِ او دانست. همچنین بعید نیست که او از
قاضی عبداللّه بن عمر دَبُوسی (متوفی ۴۳۰یا۴۳۲) نیز، که
علاءالدین عبدالعزیز بن احمد بخاری در شرح کشف الاسرار
وی را از مصادیق تعبیر «بعض مشایخنا» شمرده، بهره علمی برده باشد، همچنانکه شرحی بر کتاب او در
علم اصول نگاشته است.
شاگرد معروف او، که سمعانی
وی را تنها واسطه روایت حدیث میان خود و بزدوی دانسته («لم یحدّثنا عنه سواه»)،
ابوالمعالی محمد بن نصر بن منصور مدینی ، خطیب مشهور سمرقند، بوده است.
نجم الدین ابوحفص عمر بن احمد بن اسماعیل نسفی (متوفی ۵۳۷)، از شاگردان ابوالیسر
و محمد بن محمد بن حسن زالی بلخی
از دیگر راویانِ حدیث از بزدوی بوده اند.
به گفته علاءالدین بخاری
بزدوی مدتی در بخارا به تحصیل اشتغال داشت، اما وی بیشترین سالهای عمر خود را در سمرقند سپری کرد و در آنجا قاضی، مدرّس
و پیشوای مذهبی حنفیان («شیخ الحنفیّه»، «استاذالائمه»، «امام الاصحاب بماوراءالنّهر» و...)
بود.
بزدوی در کِسّ، شهری نزدیک سمرقند
وفات یافت و جنازه او در محله جاکردیزه سمرقند به خاک سپرده شد.
به نوشته
ابوطاهر سمرقندی مقبره او، که در قرن سیزدهم از مزارهای معروف سمرقند بوده، در درون ارگ سمرقند و در صحن
مسجد وزیر قرار دارد.
بیشتر
کتب تراجم معتبر، تاریخ وفات وی را روز پنجشنبه پنجم
رجب ۴۸۲ ثبت کرده اند،
اما در برخی منابع سالهای دیگری آمده است (از جمله ۴۸۱)
(۴۸۴)
(و نیز حدود ۴۸۰).
شرح حال نویسان بزدوی آثار متعدّدی برای وی برشمرده اند، از جمله کشف الاستار در
تفسیر ؛ شرح الجامع الصحیح
محمد بن اسماعیل بخاری در
حدیث ؛ غناءالفقهاء و المبسوط، هر دو در
فقه ، شرح کتب فقهیِ الجامع الکبیر، الجامع الصغیر و زیادة الزّیادات، هر سه از
محمد بن حسن شیبانی؛ سیرة المذهب ؟ فی صفة الادب (الادلّة ؟)؛ الامالی؛ کتب کلامیِ شرح الفقه الاکبر منسوب به
ابوحنیفه و کتاب المیسّر و کتابهای شرح تقویم الادلّة از
ابوزید دبوسی و کنزالوصول الی معرفة الاصول (مشهور به اصول بزدوی) در
علم اصول
شهرت بزدوی بیشتر به دلیل کتاب اصول بزدوی است که متنی نسبتاً موجز و انشایی دشوار دارد؛
با اینهمه، دارای ویژگیهایی است که باعث توجه و اهتمام
علمای حنفی بدان و تدوین شروح و حواشی متعدّدی بر آن شده است،
از جمله در مقایسه با کتب اصولیِ پیشین و حتی معاصر خود (مثلاً اصول سرخسی) از انسجام، ترتیب و فصل بندی کاملتری برخوردار است
از سوی دیگر محتوا و مضمون آن از دو لحاظ نزد فقهای عامّه بویژه حنفیان حائز اهمیت است: ۱) شیوه خاص در زمینه اصول فقه. از این نظر، اصول بزدوی را تبیین کننده و حتی او را از مبتکرانِ روشی در زمینه
اصول فقه اهل سنت میتوان دانست که به نام روش فقیهان («طریقة الفقهاء» یا «طریقة الحنفیه» از آنرو که
حنفیان بیشتر پیرو این روش بودند)
معروف شده است و شیوه استنباط در آن بر اساس گردآوریِ فروع فقهیِ مشابه و استخراج و استنباط
قواعد اصولی از آنهاست.
در این روشِ استنباط، بر خلافِ روش
متکلمان (طریقة المتکلّمین)، که بیشتر
شافعیان ،
اشاعره و
معتزله از آن تبعیت میکنند و بر استدلالهای عقلی و عقاید کلامی استوار است نه بر احکام جزئی، بر پیوند اصول با
فقه تأکید، و به شواهد و امثله فقهی بسیار استناد میشود.
بزدوی شاخصترین مدافع این روش و از زمره «علمای تخریج»
به شمار میرود که از قرن چهارم پدیدار شدند و بتدریج در فقه عامّه، بویژه
فقه حنفی، به تدوین و استخراج «اصول فقه» از منابع نخستین پرداختند.
۲) نقش آن در ترویج
علم جدل و مناظرات اصولی و فقهی.
کتاب بزدوی نشان دهنده نقش مهم تبلیغی و رواج جدالها و مناظرات فقهی و اصولی در آن دوران است که بیشتر میان حنفیان و شافعیان رایج بود و به تعصّبات شدیدی انجامید.
با تأمّل در این کتاب، بویژه در موارد مخالفت بزدوی با نظریات اصولی و کلامیِ شافعی و معتزله، می توان به شیوه معارضه جویانه و مجادله آمیز پی برد؛ مانند ردّ عقیده آنان به «دلالت نهی بر بطلان یا فساد»
«وجود مفهوم لقب، مفهوم وصف و... در نصوص»
«وجود استطاعت قبل از فعل»
«مصیب بودن
مجتهد در
اجتهاد خود» (یا
تصویب معتزلی)
«حسن و قبح عقلی بهطور مطلق»
و...
به نوشته ابن خلدون
بزدوی در زمینه«علم جدال و مناظره» روشی خاص داشته که به نام او معروف شده است (طریقه البزدوی). در این روش،
مناظره صرفاً بر اساس ادلّه شرعی از قبیل
نص و
اجماع صورت میگرفته است. موضوع و محتوای این مناظرات، که در عصر بزدوی بر بیان ریشه های اختلاف پیشوایان
مذاهب عامه درباره ادلّه اصولی و مبانی استنباطی متمرکز شده بود، به «علم الخلاف» موسوم شد
که ابوزید دبوسی را واضع و تدوین کننده آن دانسته اند
در بعضی کتب، گفتگوها و مناظرات بزدوی با دانشمندان شافعیِ عصر خود آمده است، مانند مناظره و مباحثه با عالمی شافعی، گفتگو و مباحثه با
غزالی و مناظره با
امام الحرمین جوینی در بخارا
.
شرح حال نویسان ، بزدوی را با تعبیر «صاحبُ الطّریقة علی مذهب ابی حنیفه» ستوده اند.
تاریخ دقیق ولادت بزدوی معلوم نیست، و آن را حدود ۴۰۰ دانسته اند.
مراد از واژه «طریقة» به نظر برخی
روش استنباط اصولیِ بزدوی یعنی همان «طریقة الفقهاء» و به عقیده برخی دیگر
شیوه جدالیِ وی در مناظرات است.
بزدوی در
عقاید کلامی ، همچون سایر حنفیان، پیرو مسلک کلامیِ
ابومنصور ماتریدی ، از پیشروانِ روش اصولیِ «طریقة الفقهاء»، است.
هر چند نقش بزدوی در ترویج مستقیم
کلام ماتریدی به اندازه برادرش ابوالیسر نبوده است، وی در قالب قواعد اصولی از این کلام استفاده کرده است.
او در مقدمه اصول خود، اصول مهم اعتقادی ماتریدیان
از جمله ازلی بودن
صفات خدا ، اثبات تقدیر
خیر و
شر از جانب
خداوند ، وجود
استطاعت بزدوی در کِسّ، شهری نزدیک سمرقند همراه با فعل
عبد ،
مخلوق بودن افعال عباد به
خلق خدا ، عدم حصول
کفر با ارتکاب
کبائر و اثبات
رؤیت خداوند در
آخرت را به ابوحنیفه نسبت داده و صریحاً خود و علمای حنفی را از
مذهب اعتزال مبرّا دانسته
و بارها با
عقاید معتزله و گاه با اشاعره
به مخالفت برخاسته است.
مشهورترین و مفصّلترین شرح بر اصول بزدوی کشف الاسرار
علاءالدین بخاری است که بارها به چاپ رسیده است. همچنین کتابهای التّقریرِ
شیخ اکمل الدین بابرتی ، تنقیح الاصولِ محبوبی و تخریج الاحادیث
قاسم ابن قطلوبغاحنفی از شرحهای مشهور آن به شمار میروند.
برخی از فقهای حنفی با تألیف کتابهایی، به تلفیقِ روش اصولی حنفیان و بهطور مشخص اصول بزدوی با طریقه شافعیان از جمله کتاب اصولِ آمِدی مبادرت کرده اند، مانند البدیع (یا بدیع النّظام)
احمد بن علی حنفی معروف به
ابن ساعاتی ، فصول البدائع فی اصول الشّرائعِ
شمس الدین محمد فناری ، الموافقات شاطبی، جمع الجوامعِ
تاج الدین سُبکی ، مسلم الثبوت
محب الدین بن عبدالشکور ، التّحریر کمال الدّین
ابن همام و شروح آن چون تیسیرالتّحریر
محمدامین حسینی بخاری مکی و التّقریر و التّحبیر
محمد ابن امیر الحاج حلبی .
(۱) ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۲) ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، الجزءالاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا والخبر، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۳) ابن قطلوبغا، تاج التراجم فی من صنّف من الحنفیة، چاپ ابراهیم صالح، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴) عبدالعزیز بن احمد بخاری، کشف الاسرار، چاپ محمد معتصم بالله بغدادی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۵) محمدامین بخاری مکی، تیسیرالتحریر در شرح التحریر، مصر ۱۳۵۰.
(۶) علی بن محمد بزدوی، اصول البزدوی، کراچی.
(۷) محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۸) محمد بن علی بصری، المعتمد فی اصول الفقه، چاپ خلیل میس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹) اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج ۲، در حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۴، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، در حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۵، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۱) تقی الدین عبدالقادر تمیمی، الطبقات السنیة فی تراجم الحنفیة، بخش ۳، چاپ عکسی موجود در کتابخانه مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
(۱۲) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۳) محمد خُضَری، تاریخ التشریع الاسلامی، بیروت ۱۹۸۳.
(۱۴) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۸، چاپ شعیب ارنؤوط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۵) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۶) ابوطاهر بن ابوسعید سمرقندی، سمریه: در بیان طبیعی و مزارات سمرقند، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۳ش.
(۱۷) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج ۲، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۱۸) صدیق حسن خان، ابجدالعلوم، بیروت ۱۳۰۷/۱۸۸۹.
(۱۹) خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج ۲۱، چاپ محمد حجیری، اشتوتگارت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۲۰) احمد بن مصطفی طاش کبری زاده، طبقات الفقهاء، موصل ۱۹۵۴.
(۲۱) احمد بن مصطفی طاش کبری زاده، مفتاح السعادة و مصباح السیادة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۲) عبدالقادر بن محمدقرشی حنفی مصری، الجواهرالمضیئة فی طبقات الحنفیة، حیدرآباد دکن ۱۳۳۲.
(۲۳) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۷۶).
(۲۴) عبدالحی بن عبدالحلیم لکنوی، الفوائدالبهیة فی تراجم الحنفیة، کراچی ۱۳۹۳.
(۲۵) محمد بن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، چاپ فتح الله خلیف، بیروت ۱۹۸۶.
(۲۶) عمر بن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، چاپ نظر محمد فاریابی، ریاض ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۲۷) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «علی بن محمد نسفیبزدوی»، شماره۱۲۷۰.