• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عطاءالدین بن فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جمال‌الدین‌حسینی‌، عطاءالله بن‌ فضل‌الله، محدث ‌و خطیب ‌سده ‌نهم ‌و دهم‌ هجری می‌باشد.



وی از سادات دشتکی‌ شیراز است‌ که نسبشان به ‌زید بن علی بن‌حسین‌ علیه ‌السلام‌ می‌رسد.
[۱] علیخانبناحمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، ص‌۸۴ - ۸۵، چاپ ‌شاکر هادی ‌شکر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲] خوانساری‌، ج‌۷، ص‌۱۸۱ـ۱۸۳.
اولین‌ کسی ‌که ‌از این ‌خاندان ‌به ‌شیراز رفت‌، ابوسعید علی ‌بن ‌زید نصیبینی ‌بود
[۳] علیخانبناحمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، ص‌۸۵، چاپ ‌شاکر هادی ‌شکر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸.
که ‌در اوایل ‌ قرن ‌پنجم‌ در محله ‌دشتک ‌شیراز سکنا گزید و ازاین ‌رو به ‌دشتکی‌ شیرازی ‌معروف ‌شد.
[۴] حسن‌بن‌ حسن‌فسائی‌، فارسنامه‌ناصری‌، ج‌۲، ص‌۱۰۳۸، چاپ‌منصور رستگار فسائی‌، تهران ۱۳۶۷ ش‌.



عموی‌ جمال‌الدین‌ حسینی‌، اصیل ‌الدین‌ عبدالله دشتکی‌ (متوفی‌۸۸۳)، که‌ استاد او نیز بود،
[۵] عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌،ج‌۱، ص‌۳ـ۴، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
در زمان ‌ سلطان ‌ابوسعید گورکان‌ تیموری‌ (حک: ۸۵۵- ۸۷۳) از شیراز به‌ هراتمهاجرت ‌کرد.
[۶] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۴.
[۷] نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۶، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
ظاهراً جمال الدین‌ نیز در این ‌ سفر همراه‌ وی ‌بوده‌ و چون‌ در هرات ‌سکنا گزیده‌، هروی ‌نیز خوانده ‌شده ‌است‌. خواندمیر
[۸] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۸ـ۳۵۹.
او را در شمار بزرگان ‌ علماء و فضلای ‌روزگار سلطان ‌حسین ‌بایقرا (حک: ۸۷۳ -۹۱۱) در هرات‌ ذکر کرده ‌و گفته ‌است که‌ چندی ‌در مدرسه‌ سلطانیه ‌و خانقاه ‌اخلاصیه ‌آن‌ شهر تدریس‌ می‌کرد و هفته‌ای ‌یک ‌بار در مسجد جامع ‌هرات‌ به‌ موعظه‌ می‌ پرداخت‌. همچنین ‌در آن ‌ایام ‌ منصب ‌حکومتی ‌داشت‌و از این‌رو خواجه ‌ لقب ‌گرفت‌
[۹] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲.
ولی ‌پس ‌از فوت ‌ سلطان ‌حسین ‌بایقرا در ۹۱۱، از فرزندان‌سلطان‌و محمدخان ‌شیبانی‌ معروف ‌به‌ شیبک‌ خان‌، فاتح‌ و حاکم‌ هرات‌، منصبی‌ نپذیرفت‌، هر چند با او مشورت ‌می‌کردند.
[۱۰] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲.



درباره ‌ مذهب ‌ جمال‌الدین‌ اختلاف ‌نظر هست
[۱۱] د. ایرانیکا، ذیل‌ «دشتکی‌»
به ‌گفته ‌ نورالله شوشتری
[۱۲] نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، ج‌۱، ص‌۵۲۷، مجالس‌ المؤمنین‌، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
خاندان‌ دشتکی ‌ شیعه ‌بودند و تظاهرشان‌ به‌ مذهب ‌اهل‌ سنّت ‌صرفاً از باب‌ تقیه ‌ بود؛ اما، خوانساری‌
[۱۳] خوانساری‌، ج‌۵، ص‌۱۹۲.
[۱۴] خوانساری‌، ج‌۷، ص‌۱۷۷ـ ۱۷۸.
بر آن‌است ‌که ‌ایشان‌ در ابتدا گرایشهای ‌سنّی‌ داشتند، ولی‌ به‌ مرور تغییر مذهب ‌دادند تا جایی ‌که ‌سیدعلی‌ خان‌ مدنی ‌شیرازی‌ (متوفی‌ ۱۱۲۰) از این ‌سلسله ‌به‌ مرتبه‌ ریاست‌ شیعه ‌امامیه ‌رسید. شواهد حاکی ‌از آن‌ است‌ که‌ جمال ‌الدین ‌حسینی نیز، تا پیش ‌از فتح ‌هرات ‌به‌ دست ‌شاه‌ اسماعیل ‌اول ‌در ۹۱۶، به ‌مذهب ‌اهل ‌سنّت ‌گرایش‌ داشته‌ است‌، چنانکه ‌به ‌گفته‌ خواند میر، در زمان‌ حمله‌ محمدخان‌ شیبانی‌ (که‌از اهل‌ سنّت‌بود) به‌ هرات ‌در ۹۱۳ و تسلط‌ بر آن‌، جمال‌الدین‌ از جمله‌ بزرگان‌ شهر بود که ‌به‌ استقبال ‌او رفت‌
[۱۵] خواند میر، ج‌۴، ص‌۳۷۴
[۱۶] خواند میر، ج‌۴، ص۳۷۷.
اما، در ۹۱۶ که‌ شاه ‌اسماعیل‌ سربازان ‌ ازبک ‌راازهرات ‌بیرون‌ راند،
[۱۷] میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، ج۱، ص‌۲۳۷ ، چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌.
جمال‌الدین ‌به‌ اشاره ‌خواجه‌ مظفرالدین ‌بتکچی‌ استرآبادی‌، نماینده ‌ شاه‌ اسماعیل ‌صفوی‌ ، به‌ قصد تحریض‌ مردم ‌ به‌ پذیرش‌ مذهب‌ شیعه‌، خطبه‌ای ‌غرا در مناقب ‌و مفاخر امامان‌ شیعهعلیهم‌ السلام‌ ایراد کرد.
[۱۸] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۵۱۵.
[۱۹] میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، ج۱، ص‌۲۴۵، چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌.
به ‌علاوه‌، بررسی ‌محتوای‌ کتابهای‌ جمال ‌الدین ‌حسینی‌ مؤید این ‌تغییر مذهب‌ است‌. میرحامد حسین‌ هندی
[۲۰] حسین‌بنمحمد دیاربکری‌، تاریخ ‌الخمیس‌ فی‌احوال ‌انفس‌ نفیس‌،ج‌۱، ص۲۲۹ـ۲۳۲، قاهره ۱۲۸۳/ ۱۸۶۶، چاپ‌افست‌بیروت‌.
[۲۱] علی ‌حسینی ‌میلانی‌، نفحات‌الازهار فی‌خلاصة ‌عبقات ‌الانوار،ج‌۸، ص‌ ۳۴۶، قم‌۱۳۸۴ ش‌.
نیز جمال ‌الدین ‌را در زمره‌ علمای ‌اهل ‌سنّت ‌و معتمد ایشان ‌شمرده ‌است‌؛ اما اینکه‌هم موافقان ‌و هم ‌مخالفان ‌درباره‌ شیعه ‌بودن ‌او به ‌گفته‌ها و نوشته‌هایش ‌استناد کرده‌اند،
[۲۲] نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۷ـ۵۲۸، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
[۲۳] عبدالله بن‌عیسی‌افندی‌اصفهانی‌، ریاض ‌العلماء و حیاض‌ الفضلاء، ج‌۳، ص‌۳۱۵ـ ۳۱۶، چاپ ‌احمد حسینی‌، قم‌ ۱۴۰۱ـ.
[۲۴] خوانساری‌، ج‌۵، ص‌ـ۱۹۳.
ناشی‌از آن‌ است ‌که ‌اهل‌ سنّت ‌در خراسان اواخر دوره‌ تیموری ‌و آغاز روزگار صفوی ‌، به ‌ تشیع ‌و به ‌ویژه‌ اظهار ارادت‌ به ‌امامان‌ شیعه ‌گرایش ‌یافته‌ بود، هر چند با همه‌ آموزه‌های ‌آن‌ موافقت ‌نداشت‌.
[۲۵] رسول‌جعفریان‌، تاریخ‌تشیع‌در ایران‌از آغاز تا قرن ‌دهم ‌هجری‌،ج‌۲، ص‌۷۷۵،قم‌۱۳۷۵ ش‌.
جمال‌الدین‌حسینی ‌ زاهد و پرهیزگار بود و از اوان‌ جوانی‌ وظایف ‌دینی ‌خود را به‌جای ‌می‌آورد.
[۲۶] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲.
وی‌در اواخر عمر عزلت ‌گزید و یکسره‌ به عبادت ‌ روی ‌آورد.
[۲۷] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۹.



او در دوم ‌ ربیع ‌الاول ‌۹۲۷، در دوره‌ حکومت ‌امیرخان ‌موصلو در خراسان‌، وفات ‌ یافت ‌و در مزار شیخ ‌صوفی ‌علی‌، در محلی‌ که ‌خود تعیین‌ کرده‌ بود، به‌ خاک ‌سپرده شد.
[۲۸] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲ـ۳۳۳.
با وجود تصریح ‌خواند میر
[۲۹] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲ـ۳۳۳.
بر تاریخ ‌ وفات ‌جمال‌الدین‌، دیگران ‌پس‌از وی‌
[۳۰] حاجی خلیفه، ج‌۱، ستون‌۹۲۲ـ۹۲۳.
[۳۱] شمس ‌الدین ‌بن ‌خالد سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌،ج۱، ص‌۱۸۳۳، چاپ‌ مهران‌، استانبول‌ ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
تاریخهای‌ گوناگونی ‌ذکر کرده‌اند که‌ نادرست ‌به‌ نظر می‌رسد.


پسر جمال‌الدین‌، نسیم‌الدین ‌محمد مشهور به‌ میرک‌ شاه‌، نیز عالم ‌ به ‌علوم ‌دینی‌، از جمله‌ علم‌ حدیث‌ ، بود و پس ‌از مرگ ‌ پدر برجای ‌او نشست.‌
[۳۲] خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۹.
وی‌در حواشی ‌خود بر میزان‌الاعتدال‌ ذهبی ‌ (متوفی‌ ۷۴۸) اعتراضاتی ‌بر ذهبی‌ کرده‌، که ‌نورالله شوشتری
[۳۳] نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۸ -۵۳۲، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
برخی ‌از آن‌ها را گزارش‌ نموده‌ است‌.


جمال‌الدین ‌حسینی ‌آثاری ‌در تاریخ‌ ، حدیث ‌و تفسیر دارد. مهم ‌ترین ‌ کتاب ‌او، روضة‌ الاحباب‌ فی‌سِیرالنبی‌ و الآل ‌و الاصحاب‌است‌
[۳۴] عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، ج‌۱، ص‌۴، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
[۳۵] خواندمیر، ج‌۴، ص۳۵۹.
که ‌آن‌ را به ‌خواهش ‌امیر علیشیر نوائی (متوفی‌۹۰۶)، وزیر سلطان‌ حسین ‌بایقرا، در سه ‌جلد به‌ فارسی ‌ نگاشته‌
[۳۶] عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، ج‌۱، ص‌۳، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
و در سال ‌۹۰۰ تألیف ‌آن ‌را به‌ پایان ‌رسانده‌ است. جلد اول ‌این ‌ کتاب ‌، حاوی ‌سیره ‌پیامبر اکرم ‌، در سال‌۸۸۸ به پایان‌ رسیده ‌است،‌
[۳۷] عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌،ج‌۱، ص‌۵۰۸، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
جلد دوم‌ و سوم‌ نیز مشتمل‌است‌ بر تاریخ‌ سه ‌خلیفه ‌نخستین‌، دوران‌ خلافتامام ‌علی ‌ علیه‌ السلام‌، زندگانی ‌دیگر امامان‌ شیعه ‌و اصحاب ‌مشهور پیامبر، گویا مؤلف ‌ابتدا قصد داشته‌ جلد دوم ‌را به ‌اصحاب ‌پیامبر (مردان‌و زنان‌) و جلد سوم‌ را به تابعین ‌ و اتباعِ تابعین ‌و مشاهیر ائمه‌ حدیث‌ اختصاص ‌دهد،
[۳۸] عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، ج‌۱، ص‌۴، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
اما بعد منصرف ‌شده ‌است‌. دیگر آثار جمال‌الدین‌عبارت‌اند از: تحفة‌الاحبّاء فی‌ مناقب‌آل‌العبا، که‌آن‌را به‌ نام‌ خواجه ‌مظفرالدین‌ بتکچی ‌استرآبادی‌، در فضائل‌ پیامبر و علی ‌و فاطمهعلیهم‌ السلام‌ و دیگران ‌نگاشته‌ و چون ‌تشیع ‌در آن‌آشکار بوده‌، نسخه‌هایی ‌از آن‌ را نابود کرده‌اند
[۳۹] نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌،ج‌۱، ص‌۵۲۸، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
اربعون‌ حدیثاً من‌ احادیث‌ سید المرسلین‌ فی‌مناقب‌امیرالمؤمنین‌
[۴۰] محمدبن‌حسن‌حرّعاملی‌، امل‌الآمل‌، قسم‌۲، ص‌۱۷۰، چاپ‌احمد حسینی‌، بغداد) ۱۹۶۵ (، چاپ‌افست‌قم‌۱۳۶۲ ش‌.
[۴۱] آقابزرگ‌طهرانی‌، ج‌۱، ص‌۴۲۱.
که‌ آن ‌را به‌ نام ‌شاه‌عبدالباقی‌، از شاهزادگان ‌تیموری ‌و وزیر امیر نجم ‌ثانی (متوفی‌۹۱۸) و فرمانده ‌نیروهای ‌قزلباش‌ صفوی در هرات‌، نوشته‌است‌.
[۴۲] عبدالله بن‌عیسی‌افندی‌اصفهانی‌، ریاض ‌العلماء و حیاض‌ الفضلاء،ج‌۳، ص‌۳۱۸، چاپ ‌احمد حسینی‌، قم‌ ۱۴۰۱.
آقابزرگ ‌طهرانی‌،
[۴۳] آقابزرگ‌طهرانی‌، ج‌۲، ص‌۴۸۰.
از ضمیمه‌ این ‌کتاب‌، رساله‌ اولاد امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام‌ و انسابهم‌ و احوالهم‌، در شرح ‌زندگانی ‌فرزندان ‌امام‌علی‌علیه‌السلام‌، نیز یاد کرده ‌است‌. اسماعیل‌ پاشا بغدادی‌
[۴۴] اسماعیل ‌بغدادی‌، هدیة ‌العارفین‌، ج‌۱، ستون‌۶۶۴، در حاجی‌خلیفه‌، ج‌۵.
کتابی ‌را در عروض‌ به ‌نام‌ تکمیل ‌الصناعة‌فی‌القوافی‌، اثر عطاءاللّه ‌بن ‌محمود بن‌ فضل‌اللّه‌حسینی‌ نیشابوری‌ (متوفی‌۹۱۹ در طوس ‌)، به‌ جمال‌الدین ‌حسینی ‌نسبت ‌داده ‌که ‌نادرست ‌است‌.
[۴۵] آقابزرگ‌طهرانی‌، ج‌۴، ص‌۴۱۹.
[۴۶] احمد منزوی‌، ج‌۳، ص‌۲۱۲۸.



خوانساری‌
[۴۷] خوانساری‌، ج‌۵، ص‌۱۹۳.
شیوه ‌ نگارش ‌این ‌کتاب ‌را بر گرفته‌ از معارج ‌النبوة‌ معین‌الدینِ جوینی‌ دانسته‌، جز اینکه‌ اندکی ‌رنگ ‌و بوی‌ صوفیانه ‌دارد. احمد بن‌ تاج‌ الدین ‌استرآبادی ‌در آثار احمدی‌
[۴۸] احمدبن‌حسن‌استرآبادی‌، آثار احمدی‌: تاریخ‌زندگانی‌پیامبر اسلام‌و ائمّه‌اطهار علیهم‌السلام‌،ج۱، ص‌۲۹، چاپ‌میرهاشم‌محدث‌، تهران‌۱۳۷۴ ش‌.
[۴۹] احمدبن‌حسن‌استرآبادی‌، آثار احمدی‌: تاریخ‌زندگانی‌پیامبر اسلام‌و ائمّه‌اطهار علیهم‌السلام‌، چاپ‌میرهاشم‌محدث‌، تهران‌۱۳۷۴ ش‌.
و حسین‌بنمحمد دیار بکری‌ ( متوفی ‌۹۶۶) در تاریخ ‌الخمیس ‌فی ‌احوال‌انفس‌نفیس‌،
[۵۰] حسین‌بنمحمد دیاربکری‌، تاریخ ‌الخمیس‌ فی‌احوال ‌انفس‌ نفیس‌،ج‌۱، ص‌۳، قاهره ۱۲۸۳/ ۱۸۶۶، چاپ‌افست‌بیروت‌.
از این‌ کتاب ‌استفاده‌ کرده‌اند.


(۱) آقابزرگ‌طهرانی‌.
(۲) احمدبن‌حسن‌استرآبادی‌، آثار احمدی‌: تاریخ‌زندگانی‌پیامبر اسلام‌و ائمّه‌اطهار علیهم‌السلام‌، چاپ‌میرهاشم‌محدث‌، تهران‌۱۳۷۴ ش‌.
(۳) عبدالله بن‌عیسی‌افندی‌اصفهانی‌، ریاض ‌العلماء و حیاض‌ الفضلاء، چاپ ‌احمد حسینی‌، قم‌ ۱۴۰۱ـ.
(۴) اسماعیل ‌بغدادی‌، هدیة ‌العارفین‌، ج‌۱، در حاجی‌خلیفه‌، ج‌۵.
(۵) رسول‌جعفریان‌، تاریخ‌تشیع‌در ایران‌از آغاز تا قرن ‌دهم ‌هجری‌، ج‌۲، قم‌۱۳۷۵ ش‌.
(۶) عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
(۷) میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌.
(۸) حاجی‌خلیفه‌.
(۹) محمدبن‌حسن‌حرّعاملی‌، امل‌الآمل‌، چاپ‌احمد حسینی‌، بغداد) ۱۹۶۵ (، چاپ‌افست‌قم‌۱۳۶۲ ش‌.
(۱۰) علی ‌حسینی ‌میلانی‌، نفحات‌الازهار فی‌خلاصة ‌عبقات ‌الانوار، قم‌۱۳۸۴ ش‌.
(۱۱) خواندمیر.
(۱۲) خوانساری‌.
(۱۳) حسین‌بنمحمد دیاربکری‌، تاریخ ‌الخمیس‌ فی‌احوال ‌انفس‌ نفیس‌،) قاهره (۱۲۸۳/ ۱۸۶۶، چاپ‌افست‌بیروت‌.
(۱۴) احمد رفعت‌، لغات ‌تاریخیه ‌و جغرافیه‌، استانبول ۱۲۹۹ـ۱۳۰۰.
(۱۵) شمس ‌الدین ‌بن ‌خالد سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌، چاپ‌ مهران‌، استانبول‌ ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
(۱۶) نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
(۱۷) حسن‌بن‌ حسن‌فسائی‌، فارسنامه‌ناصری‌، چاپ‌منصور رستگار فسائی‌، تهران ۱۳۶۷ ش‌.
(۱۸) علیخانبناحمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، چاپ ‌شاکر هادی ‌شکر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۹) احمد منزوی‌.
(۲۰) میرحامد حسین‌، عبقات‌الانوار فی اثبات ‌امامة‌الائمة‌الاطهار، ج‌۱، چاپ‌غلام‌رضابن‌علی‌اکبر مولانا بروجردی‌، تعریب ‌هاشم ‌بن ‌محسن ‌امین‌عاملی‌، قم ‌۱۴۱۶ .


۱. علیخانبناحمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، ص‌۸۴ - ۸۵، چاپ ‌شاکر هادی ‌شکر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲. خوانساری‌، ج‌۷، ص‌۱۸۱ـ۱۸۳.
۳. علیخانبناحمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، ص‌۸۵، چاپ ‌شاکر هادی ‌شکر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴. حسن‌بن‌ حسن‌فسائی‌، فارسنامه‌ناصری‌، ج‌۲، ص‌۱۰۳۸، چاپ‌منصور رستگار فسائی‌، تهران ۱۳۶۷ ش‌.
۵. عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌،ج‌۱، ص‌۳ـ۴، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
۶. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۴.
۷. نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۶، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
۸. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۸ـ۳۵۹.
۹. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲.
۱۰. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲.
۱۱. د. ایرانیکا، ذیل‌ «دشتکی‌»
۱۲. نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، ج‌۱، ص‌۵۲۷، مجالس‌ المؤمنین‌، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
۱۳. خوانساری‌، ج‌۵، ص‌۱۹۲.
۱۴. خوانساری‌، ج‌۷، ص‌۱۷۷ـ ۱۷۸.
۱۵. خواند میر، ج‌۴، ص‌۳۷۴
۱۶. خواند میر، ج‌۴، ص۳۷۷.
۱۷. میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، ج۱، ص‌۲۳۷ ، چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌.
۱۸. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۵۱۵.
۱۹. میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، ج۱، ص‌۲۴۵، چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌.
۲۰. حسین‌بنمحمد دیاربکری‌، تاریخ ‌الخمیس‌ فی‌احوال ‌انفس‌ نفیس‌،ج‌۱، ص۲۲۹ـ۲۳۲، قاهره ۱۲۸۳/ ۱۸۶۶، چاپ‌افست‌بیروت‌.
۲۱. علی ‌حسینی ‌میلانی‌، نفحات‌الازهار فی‌خلاصة ‌عبقات ‌الانوار،ج‌۸، ص‌ ۳۴۶، قم‌۱۳۸۴ ش‌.
۲۲. نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۷ـ۵۲۸، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
۲۳. عبدالله بن‌عیسی‌افندی‌اصفهانی‌، ریاض ‌العلماء و حیاض‌ الفضلاء، ج‌۳، ص‌۳۱۵ـ ۳۱۶، چاپ ‌احمد حسینی‌، قم‌ ۱۴۰۱ـ.
۲۴. خوانساری‌، ج‌۵، ص‌ـ۱۹۳.
۲۵. رسول‌جعفریان‌، تاریخ‌تشیع‌در ایران‌از آغاز تا قرن ‌دهم ‌هجری‌،ج‌۲، ص‌۷۷۵،قم‌۱۳۷۵ ش‌.
۲۶. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲.
۲۷. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۹.
۲۸. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲ـ۳۳۳.
۲۹. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲ـ۳۳۳.
۳۰. حاجی خلیفه، ج‌۱، ستون‌۹۲۲ـ۹۲۳.
۳۱. شمس ‌الدین ‌بن ‌خالد سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌،ج۱، ص‌۱۸۳۳، چاپ‌ مهران‌، استانبول‌ ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
۳۲. خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۹.
۳۳. نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۸ -۵۳۲، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
۳۴. عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، ج‌۱، ص‌۴، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
۳۵. خواندمیر، ج‌۴، ص۳۵۹.
۳۶. عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، ج‌۱، ص‌۳، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
۳۷. عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌،ج‌۱، ص‌۵۰۸، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
۳۸. عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، ج‌۱، ص‌۴، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد.
۳۹. نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌،ج‌۱، ص‌۵۲۸، تهران ۱۳۵۴ ش‌.
۴۰. محمدبن‌حسن‌حرّعاملی‌، امل‌الآمل‌، قسم‌۲، ص‌۱۷۰، چاپ‌احمد حسینی‌، بغداد) ۱۹۶۵ (، چاپ‌افست‌قم‌۱۳۶۲ ش‌.
۴۱. آقابزرگ‌طهرانی‌، ج‌۱، ص‌۴۲۱.
۴۲. عبدالله بن‌عیسی‌افندی‌اصفهانی‌، ریاض ‌العلماء و حیاض‌ الفضلاء،ج‌۳، ص‌۳۱۸، چاپ ‌احمد حسینی‌، قم‌ ۱۴۰۱.
۴۳. آقابزرگ‌طهرانی‌، ج‌۲، ص‌۴۸۰.
۴۴. اسماعیل ‌بغدادی‌، هدیة ‌العارفین‌، ج‌۱، ستون‌۶۶۴، در حاجی‌خلیفه‌، ج‌۵.
۴۵. آقابزرگ‌طهرانی‌، ج‌۴، ص‌۴۱۹.
۴۶. احمد منزوی‌، ج‌۳، ص‌۲۱۲۸.
۴۷. خوانساری‌، ج‌۵، ص‌۱۹۳.
۴۸. احمدبن‌حسن‌استرآبادی‌، آثار احمدی‌: تاریخ‌زندگانی‌پیامبر اسلام‌و ائمّه‌اطهار علیهم‌السلام‌،ج۱، ص‌۲۹، چاپ‌میرهاشم‌محدث‌، تهران‌۱۳۷۴ ش‌.
۴۹. احمدبن‌حسن‌استرآبادی‌، آثار احمدی‌: تاریخ‌زندگانی‌پیامبر اسلام‌و ائمّه‌اطهار علیهم‌السلام‌، چاپ‌میرهاشم‌محدث‌، تهران‌۱۳۷۴ ش‌.
۵۰. حسین‌بنمحمد دیاربکری‌، تاریخ ‌الخمیس‌ فی‌احوال ‌انفس‌ نفیس‌،ج‌۱، ص‌۳، قاهره ۱۲۸۳/ ۱۸۶۶، چاپ‌افست‌بیروت‌.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عطاءالدین بن فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی»، شماره۴۸۲۶.    




جعبه ابزار