عبدعلی بن جمعه حویزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدعلی بن جمعه حویزی، محدّث و مفسر امامی قرن یازدهم میباشد.
علامه حویزی در زمان
حکومت مشعشعیان دیده به جهان گشود و با توجه به این که
حکومت مشعشعیان بر
حویزه حدود پانصد سال بوده است، در زمان ایشان نیز دیده از جهان فرو بست.
نوری نام وی را علی ثبت کرده که ظاهرآ نادرست است. دوران تولد شیخ عبدالعلی به طور احتمالی، مصادف با حکومت «سید علی خان» فرزند «سید خلف» می باشد؛ زیرا «سید علی خان» در حدد ۱۰۵۸ ق. از دنیای رحلت نموده است،
و در این سال ها علامه حویزی در قید حیات بوده است. و شاید وی حکومت پدر ایشان، یعنی «سید خلف» را نیز درک کرده باشد. زیرا شاگرد عبدالعلی حویزی،
سید نعمت الله جزایری در «
انوار النعمانیه» تصریح دارد به این که اوایل حکومت سید علی خان بوده است.
از تاریخ ولادتش اطلاع دقیقی در دست نیست. وی، به گفته خودش، در حویزه
خوزستان به دنیا آمده
و از تبار عروسی است.
تاریخنگاران درباره عروسی اطلاعی به دست ندادهاند. حویزی در
شیراز سکونت داشته است.
وی شاگرد علینقی فراهانی شیرازی، که سالها منصب قضای فارس را به عهده داشت،
بود و از وی
اجازه روایت داشت.
حویزی، یکی از اعلام و
اعیان شیعه در قرن یازدهم هجری، در شهری که بازار علم وشعر بسیاری را به خود مشغول کرده بود، یعنی «
حویزه» دیده به جهان بگشود، و سال های بعد از زندگی خود را در
شیراز سپری نمود.
ایشان معاصر بزرگانی چون
شیخ حر عاملی (م۱۱۰۴ ق)، مرحوم
علامه مجلسی (م۱۱۱۱ق) و همشهری و همنام خود،
عبد علی بن ناصر حویزی (م ۱۰۵۳ق) صاحب قطر الغمام فی الادب، حاشیه تفسیر بیضاوی، کتاب فی الحکمه، کتاب فی الموسیقی و ... می باشد.
عبد علی حویزی از اکابر علمای
امامیه، عالم، فاضل،
فقیه،
محدث،
ثقه،
ادیب، شاعر، متقی، جامع علوم و فنون متداوله ... بوده است.
صاحب
تفسیر نور الثقلین، عالم جلیل، فاضل نبیل،
فقیه محدث،
مفسر ورع، شیخ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی ...
صاحب
وسائل الشیعه،
شیخ حر عاملی نیز که از معاصرین وی بوده است، در «
أمل الآمل» می گوید:
او عالم فاضل،
فقیه محدث،
ثقه،
ورع، شاعر ادیب، جامع علوم و فنون و معاصر ما بوده است.
شیخ جلیل عبد علی بن جمعه ... فاضل، عالم و
محدث معروف است.
اصحاب تراحم ،عبد علی حویزی را از گروه اخباری ها می دانند. و معتقدند که ایشان پایبندی زیادی به
احادیث و
روایات وارد شده از
معصومین ـ علیهم السلام ـ داشته است؛ به گونه ای که برخی قائلند که ایشان معتقد بود با رجوع به
قرآن بدون استفاده از
احادیث، حتی قادر به درک معنای
آیات احکام قرآن نیز نمی باشیم.
گروهی نیز در عین حال که به اخباری بودن عبد علی حویزی معتقدند، در صحت این انتساب تردید ایجاد می نمایند.
آن چه شایان توجه است، این که وجود
احادیث مجعول و ضعیف در تفسیر عبد علی حویزی، نمی تواند مدرکی معتبر و مطمئن برای اخباری بودن او باشد؛ زیرا ـ چنان که خواهد آمد ـ ایشان در مقدمه بدین نکته اعتراف دارد که:
«هدف من از جمع
روایات، مربوط به
آیات مخصوص است و قصدم بیان عقیده ام نیست.»
آن چه که در تاریخ از اساتید ایشان نقل شده است، این است که «ایشان مجاز از طرف
ملا علی نقی، ظاهرا مراد، شیخ علی نقی بن شیخ ابی العلاء کمرئی باشد که دارای تألیفات متعدد می باشد؛ از جمله رساله ای در حرمت شرب توتون، که معروف است، و رساله ای در حرمت نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالی و فرجه الشریف ـ و...
از استاد خویش
شیخ بهایی می باشد.»
البته صاحب «
طبقات اعلام الشیعه» وقتی مشایخ
سید نعمت الله جزائری را بیان می کند، می گوید:
و منها عن الشیخ الجلیل عمده المفسرین عبد علی بن جمعه الحویزی عن شیخه الجلیل قاضی القضاه المولی علی نقی الشیرازی عن الشیخ الاجل بهاء الدین محمد العاملی.
سید نعمت اللّه جزایری و
شیخ حسین دهدشتی از جمله شاگردان وی بودند.
بر طبق شواهد به دست آمده حویزی یکی از محدّثان دوره خویش بوده به گونهای که در میان گروه محدّثان، چون او کم دیده شده است.
از جمله آنکه وی به برخی سخنان که به صورت «قیل» در منابع
شیعه ذکر شده، عمل میکرده و معتقد بوده که این سخنان از آن
صاحب الزمان است که حضرت برای صیانت، آنها را در میان فقیهان، آن هم به گونهای مبهم، گسترانده است.
درباره تاریخ درگذشت حویزی، اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر منابع سال وفات وی را ۱۱۱۲ دانستهاند اما برخی بر این باورند که این تاریخ با تاریخ درگذشت شاگرد او، نعمتاللّه جزایری، اشتباه شده و تنها میتوان گفت که حویزی در ۱۰۷۳ زنده بوده، زیرا در این تاریخ بر تفسیر او تقریظی نوشته شده است.
تاریخ مرگ او ۱۰۵۳ نیز ذکر شده که نادرست است.
نزدیکترین منبع به روزگار وی، کتاب
امل الآمل نگاشته
حرّ عاملی (متوفی ۱۱۰۴) است که معاصر وی بوده است، از دو اثر وی به نامهای
نور الثقلین فی تفسیرالقرآن در چهار مجلد و شرح لامیةالعجم سروده
حسین بن علی طغرایی (متوفی ۵۱۵) یاد کرده است. وی در ادامه با ستایش از تفسیر حویزی به این نکته اشاره کرده که از آن نسخهای برای خویش نگاشته است. حرّ عاملی
نیز اثری دیگر به نام شرح شواهدالمغنی را از جمله تألیفات حویزی برشمرده است. برخی این کتاب را اثر ادیب و دانشمند معاصر و هم نام وی، عبدعلی فرزند ناصر حویزی، دانستهاند، ولی برخی دیگر گفته حرّ عاملی را که معاصر وی بوده قابل اعتمادتر میدانند.
تفسیر نورالثقلین مشهورترین اثر حویزی است. برخی این تفسیر را نورالثقَلَین خواندهاند که در این صورت به معنای نور
جنّ و
انس خواهد بود اما به نظر میرسد که تلفظ صحیح آن نورالثقْلین باشد که مراد از آن
قرآن و
عترت است.
حویزی در این تفسیر به شیوهای روایی به گردآوری احادیث روایت شده از
اهل بیت در ذیل سورههای قرآن پرداخته است
و به جز موارد نادری که در آن موارد نیز تنها متذکر تفصیل یا نقل مطالب در جایی دیگر شده،
درباره محتوای روایات نقل شده اظهار نظری نکرده است.
وی در مقدمه کتاب
نوشته که هدفش از نگارش این تفسیر، فراهم آوردن مجموعهای مدون از روایات اهل بیت در
تفسیر قرآن بوده است. او سپس میافزاید که اگر در این زمینه روایتی نقل کرده که ظاهر آن مخالف
اجماع امامیه (الطائفة المحقّة) است، مقصود از آن، بیان
اعتقاد یا عمل نیست بلکه هدف عمده آن است تا ناظری آگاه بر چگونگی و منبع آن نقل مطّلع شود و در مقام رفع ناسازگاری آن
روایت با اجماع برآید.
حویزی در این تفسیر به شرح و تبیین تمام آیات قرآن نپرداخته است.
منابع روایی این تفسیر، از حیث اعتبار، در یک سطح نیستند. معرفت
و ایازی
به اختصار از شیوه حویزی بحث کردهاند. حویزی از برخی منابع اهل سنّت چون شواهدالتنزیل
حسکانی و تفسیر الکشف و البیان
ابواسحاق ثعالبی نیز استفاده کرده است.
از میان تفاسیر روایی شیعی، تفسیر
علی بن ابراهیم قمی و
تفسیر عیاشی از منابع اصلی حویزی در تألیف نورالثقلین بوده و تمام این دو تفسیر به تفاریق در ضمن تفسیر حویزی درج شده است. همچنین حویزی توجه خاصی به آثار
شیخ صدوق داشته و بارها از آثاری چون کتاب
من لایحضره الفقیه ،
عیون اخبارالرضا ،
الخصال ،
التوحید ،
معانی الاخبار و دیگر آثار ابن بابویه احادیثی نقل کرده است. همچنین حویزی از
تفسیر مجمع البیان به عنوان یکی از منابع خود بهره فراوان برده است.
سیدهاشم رسولی محلاتی متن تفسیر حویزی را براساس سه نسخه خطی با مقدمهای کوتاه از مرحوم
سید محمدحسین طباطبایی منتشر کرده است (قم ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵). چاپ دیگری از این تفسیر به کوشش علی عاشور (بیروت ۱۴۲۲) نیز در دست میباشد.
خوانساری
اشاره کرده که
میرزا محمد بن محمدرضا مشهدی قمی (متوفی ۱۱۲۵)، تفسیری به نام
کنزالحقائق و بحرالدقائق تألیف کرده که در تألیف آن بهره فراوانی از تفسیر نورالثقلین برده به گونهای که آن را میتوان مقتبس از تفسیر نورالثقلین دانست، هر چند حاوی اضافات فراوان دیگری است.
به گمان خوانساری
شیوه حویزی در تدوین نورالثقلین، همانند
سید هاشم بحرانی در تألیف
البرهان فی تفسیر القرآن بوده است. خوانساری
معتقد به جامعیت بیشتر تفسیر حویزی از حیث گردآوری اخبار است. با این حال به نظر میرسد که دقت حویزی در تدوین و انتخاب احادیث بیشتر از بحرانی بوده است.
۱. دیوان شعر؛
۲. شرح
لامیه العجم طغرایی؛
برخی تصور کرده اند که این کتاب، شرح «
نورالثقلین» است،
و ظاهراً این اشتباه از آن جا ناشی شده است که وقتی نویسنده «
اعیان الشیعه»، آثار علامه حویزی را می شمارد، بعد از تفسیر «
نورالثقلین»، می گوید:«و له شرح
لامیه العجم ...»
و چنین تصور شده است که ضمیر در «له» به
تفسیر عود می کند و حال آن که ضمیر به عالم حویزی، که در حال ترجمه است، بر می گردد.
صاحب ریاض العلماء اگر چه در ترجمه علامه حویزی، نام این کتاب را به عنوان یکی از کتب مترجم نام می برد ولی در ادامه می فرماید:
«لم یبعد عندی ان یکون شرح
لامیه العجم ایضاً للثانی»
(عبد علی بن ناصر بن رحمه البحرانی الساکن بالبصره) ؛ «نزد من بعید نیست که این کتاب از جمله کتب عبد علی بن ناصر باشد؛ نه عبد علی بن جمعه».
۳. فی ان من تلقب به (ای: امیر المومنین) ؛
سید نعمت الله جزایری در کتاب «المقامات» این کتاب را به استاد خود نسبت داده است. و می گوید:
منظور و هدف این کتاب، این است که هر کس از
خلفاء بنی امیه و
بنی عباس خود را ملقب به لقب «امیر المومنین» کرده اند، دچار مرض خاصی شده اند.
سید نعمت الله جزائری در ادامه می گوید:
چنان چه
عیاشی در تفسیرش در ذیل آیه «ان یدعون من دونه إلا اناثاً»
می آورد که: هر کس بعد از
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ ادعای
خلافت به ناحق نمود، و حق
وصی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و وارث علم او را
غصب نمود، دچار این بیماری می گردد.
و در ادامه می گوید: اکثر استدلالات این کتاب و شواهدش، از کتب تواریخ و سیر می باشد که تمام غاصبین دچار این بیماری شده اند.
صاحب روضات الجنات نیز می فرماید:
تا حالا برای این کتاب مولف و مصنفی غیر از آن چه ما ذکر نموده ایم، به دست نیامده است.
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۳) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، چاپ احمدحسینی، قم ۱۴۰۱.
(۴) امین.
(۵) محمدعلی ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجهم، تهران ۱۴۱۴.
(۶) محمد بن حسن حرّ عاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
(۷) احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، قم ۱۴۱۴.
(۸) عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵).
(۹) عبدعلی بن جمعه حویزی، نورالثقلین، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲.
(۱۰) خوانساری.
(۱۱) حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۱۲) محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۱۳) حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حویزی»، شماره۶۶۶۱. سایت اندیشه قم