عبدالصمد همدانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
همدانی، عبدالصمد،
عارف،
فقیه،
متکلم و
لغوی شیعی قرن سیزدهم است.
همدانی، عبدالصمد،
عارف،
فقیه،
متکلم و
لغوی شیعی قرن سیزدهم. از خانواده، تاریخ
تولد و اوایل زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست.
کسانی که اولین شرح حالها را دربارۀ وی نوشته و با وی معاشر بودهاند، عبارتاند از: ح
اج میرزا زینالعابدین شیروانی؛
مست علیشاه که بنا به گزارش وی پدرش نیز با عبدالصمد دوستی داشتهاست
، که با عبدالصمد ملاقات داشته و فقط او در کتابش نام پدر عبدالصمد را نوشته و آن را محمد ذکر کردهاست.
با توجه به سال
شهادت عبدالصمد و اینکه عمر وی را بیش ازشصت
سال ذکر کردهاند، احتمالا ولادتش پیش از سال ۱۱۵۶ و شاید بین سالهای ۱۱۵۰تا۱۱۵۵ بوده است.
به نوشته
شیروانی،
عبدالصمد چهل سال در
عتبات عالیات به
تحصیل پرداخت و نزدیک سی سال در
کربلا بر مسند اجتهاد نشست،
فتوا میداد و
تدریس میکرد و در همان سالها کتابهایی در
فقه و
اصول و لغت نوشت.
اولین و مهمترین
استاد عبدالصمد در فقه و اصول،
وحید بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵) و دومین
سید علی طباطبایی (متوفی۱۲۳۱)، مؤلف
ریاض المسائل، بود.
ایزدگشسب سید بحرالعلوم (متوفی ۱۱۵۵) را نیز یکی از استادان وی دانسته، ولی عبدالصمد در هیچیک از آثار خود از وی نام نبردهاست.
عبدالصمد پس از سالها تحصیل و تدریس
فقه در
عتبات، با راهنمایی
مجذوب علیشاه نزد
نورعلیشاه اصفهانی (شیخ
سلسله نعمتاللهی) راه یافت و به واسطه وی وارد
طریقت شد.
احتمالا این ملاقات در ۱۲۰۷ صورت گرفته که نورعلیشاه در کربلا بوده و مجذوب علیشاه نیز در همین ایام از وی
اجازه ارشاد گرفته است.
بنا بر برخی منابع، عبدالصمد به اشارۀ
نورعلیشاه نزد
حسین علیشاه در
اصفهان رفت واجازۀ
ذکر خفی از او گرفت و هشت سال نزد وی شاگردی کرد.
البته عبدالصمد در یکی از آثارش
تصریح کرده که دستور ذکرش را از سید علیرضا،
قطب وقت
نعمتاللهی ساکن دکن، گرفته و سپس سلسله نسب سید علیرضا را تا
شاه نعمتالله ولی و از وی تا
امام رضا علیهالسلام ذکر کرده و از
حسین علیشاه نام نبرده است.
معصوم علیشاه در
طرایق الحقایق
در سبب این کار چند وجه ذکر کرده است، از جمله اسقاط نسخه خطی اثر مورد نظر و دیگر اینکه شاید عبدالصمد خود نیز بدون واسطه با
رضا علیشاه مرتبط بوده است.
احتمال هم میرود که این امر به سبب
احتیاط بسیار حسین علیشاه در اظهار
تصوف خود بوده باشد
و از این رو، عبدالصمد نیز – که به سبب تعلقش به سلسلههای
صوفیه، آزار فراوان دیده بود– نمیخواست مقام شیخ خود را در
تصوف آشکار کند.
عبدالصمد، پس ازهشت سال، از
اصفهان به
کربلا بازگشت و به
تبلیغ سلسله خود پرداخت .
بنا به گفته
معصوم علیشاه،
عبدالصمد در کربلا احتمالاً واسطۀ ملاقات سید بحرالعلوم با نورعلیشاه اصفهانی شده بود.
اگر این مطلب درست باشد، عبدالصمد همدانی در
تاریخ عرفان شیعی اهمیت خاصی مییابد، زیرا به واسطه او و احتمالاً
سید بحرالعلوم، طریقهای عرفانی در میان فقهای
شیعه، بهخصوص در
عتبات، رواج پیدا کرد که بعداً به
ملاحسینقلی همدانی رسید و پس از آنان نیز ادامه یافت.
عبدالصمد همدانی در ۱۸ ذیحجه (عید غدیر) سال ۱۲۱۶، در حمله
وهابیها به
کربلا، به
شهادت رسید.
دو تن از مشاهیر مرید وی عبارتاند از:
ملامحمد کوه بنانی (متوفی ۱۲۴۷)، از
علمای کرمان، ملقب به
هدایت علیشاه (متوفی ۱۲۶۵)، که بعدها صدر اعظم محمدشاه قاجار شد.
گفته شده است که عبدالصمد همدانی پیش از حمله وهابیها،
همسر و فرزندانش را به
آقاسی سپرده بود و او نیز آنان را از
کربلا به
همدان باز گرداند.
عبدالصمد همدانی آثاری در
تصوف و
فقه و
اصول و
لغت و
کلام دارد، که غالباً چاپ نشدهاند. در صحت انتساب بعضی از آنها به وی تردید وجود دارد.
برخی از این آثار را متعلق به شخص دیگری به نام
عبدالصمدبن محمد حسین همدانی، از
علمای اواخر
قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم و از پیروان
شیخ احمد احسائی، دانسته و گفتهاند که به اشتباه ازآن عبدالصمد همدانی دانسته شده است.
برخی از آثار قطعی عبدالصمد در فقه عبارتاند از:
بحرالحقائق، در
شرح مختصر النافع محقق حلی، که ناتمام مانده و نسخه خطی آن موجود است
رساله در غنا، که در آن، دلایل رد غنا از نظر فقهی بررسی شده است
و
شرح معارج الاصول محقق حلی
گفته شده است که عبدالصمد کتابی حجیم در لغت نیز داشته است.
از آثار قطعی وی در
تصوف، رساله کوچکی است به نام
فی العشق الالهی، به
فارسی آمیخته با
عربی، دربارۀ
عشق
این کتاب با نام
محبت نامه، به کوشش حسین جعفری زنجانی، در ۱۳۸۲ش در قم به چاپ رسیده است.
اما مهمترین کتاب وی در تصوف و
حکمت عملی،
بحرالمعارف است.
این کتاب، که به فارسی مخلوط به عربی است، بازگو کنندۀ ایام
سلوک معنوی مؤلف است و وی آن را در اواخر عمر، در کربلا تألیف کرده است.
عبدالصمد در تألیف این کتاب علاوه بر استفاده از بسیاری کتابهای عرفان عملی و نظری، مطالب خود را به آیات و احادیث نیز مستند کرده است
همو، ج۱، مقدمۀ استاد ولی، ص۷).
در این کتاب از
مشایخ تصوف، مانند معروف
کرخی و جنید و
نجمالدین کبری، نیز اقوال بسیاری ذکر شده است.
بحرالمعارف، در جمع
تصوف و
تشیع، در همان مسیر
جامع الاسرارسید حیدر آملی است و یکی از منابع بحر المعارف نیز بوده است.
بخشهایی از جلد اول و بهخصوص جلد دوم کتاب بحر المعارف در موضوع
ولایت و شئون آن، بنا بر سیاق عارفان، است. وی در این اثر خواسته است از منظر ولایت، تصوف را اثبات و
تعالیم آن را تفسیر کند.
بحر المعارف ازحیث ترتیب بابها و فصول و ذکر عناوین تا حدی به
کتاب مرصاد العباد نجمالدین رازی شباهت دارد، با این تفاوت که شرح و تفصیل مطالب مبتنی بر
عقاید و
مأثورات شیعه است، چنانکه مثلاً در جلد اول، درمبحث «شرایط
شیخ و
مرشد» و «بحثی جامع در
امامت»، دربارۀ
مناقب حضرت علی علیهالسلام و اثبات امامت آن حضرت سخن گفتهاست
مؤلف در این اثر با لحنی توأم با مهر و محبت، اکثر مطالب را با عبارت «ای عزیز» آغاز کرده که یادآور
کتاب انسان کامل عزیزالدین نسفی است؛ اما، به شیوۀ متکلمان
شیعه، لحن جدلی نیز دارد.
وی در اثبات تصوف و
تعالیم آن، بر ضد مخالفانش، دلایلی نقلی از
قرآن و احادیث و روایات آورده است.
عبدالصمد به
زبان فارسی و
عربی شعر میسرود.
بعضی از اشعار وی در
بحرالمعارف آمده است.
به نوشته
آقا بزرگ طهرانی نیز وی دیوانی داشته است.
(۱) آقابزرگ طهرانی.
(۲) سید محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت۱۴۰۳/۱۹۸۳م.
(۳) عبدالباقی ایزدگشسب، شمس التواریخ، تهران۱۳۴۵ش.
(۴) عبدالحجت بلاغی، مقالات الحنفاء
فی مقامات شمس العرفا، ۱۳۷۱.
(۵) عبدالحسین حائری، فهرست کتب خطی فارسی و عربی و ترکی کتابخانۀمجلس شورای ملی، تهران ۱۳۴۸ش.
(۶) احمد حسینی، تراجم الرجال، قم۱۴۱۴.
(۷) محمد باقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، قم ۱۳۹۱.
(۸) سید احمد دیوان بیگی شیرازی، حدیقه الشعرا: ادب و فرهنگ در عصر قاجاریه، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران۱۳۶۵ش؛
(۹) میرزامحمدحسن حسینی زنوزی، ریاضالجنه، ج۳، القسم الثالث من الروضه ارابعه، اشراف سید محمود مرعشی نجفی، تحقیق علی رفیعی العلا مرودشتی، قم ۱۳۸۴ش.
(۱۰) جعفر سبحانی، طبقات الفقهاء
فی فقها القرن الثالث عشر، جزء۱۳، قم۱۴۲۲.
(۱۱) میرزامحمد باقرسلطانی گنابادی، رهبران طریقت و عرفان، تهران ۱۳۴۸ش.
(۱۲) زینالعابدین شیروانی، ریاض السیاحه، چاپ اصغر حامد ربانی، تهران ۱۳۳۹ق.
(۱۳) زینالعابدین شیروانی، بستان السیاحه یا سیاحت نامه، تهران ۱۳۱۵.
(۱۴) منوچهر صدوقی سها، تاریخ حکما و عرفای متاخر، تهران۱۳۸۱ش.
(۱۵) احمد عابدی، چاپ شده در مجموعه میراث فقهی.
(۱۶) عبدالصمد همدانی، بحرالمعارف، چاپ حسین استاد ولی، ج۱، ۲، تهران۱۳۷۰ش، ۱۳۷۴ش.
(۱۷) عباس قمی،
الفوائد الرضویه فی احوال علما المذهب الجعفریه (سرگذشت
عالمان شیعه)، چاپ ناصر باقری بیدهندی، قم۱۳۸۷ش.
(۱۸) محمدمعصومبن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۵ ش.
(۱۹) رضاقلیخان هدایت، تذکره ریاض العارفین، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران ۱۳۴۴.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «همدانی»، شماره۶۸۶۹.