ضرورت تفسیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن در میان قوم عرب و به زبان آنان نازل شد و چون آنها در درک الفاظ و عبارات آن یکسان نبودند،
پیامبر اسلام از همان آغاز به
شرح و توضیح برخی کلمات و عبارات
مجمل و
مبهم و تعیین
ناسخ و
منسوخ آیات پرداخت.
زرکشی معتقد است که مردم عرب روزگار
نزول قرآن، با
سؤال از پیامبر ظرایف قرآن و
باطن آیات را فرا میگرفتند اما به دلیل آنکه قسمت اعظم تفسیر و
تأویل قرآن از آن زمان به دست مسلمانان قرون بعد نرسیده است، باید اینان را نیازمندترین مردم به تفسیر قرآن دانست؛ ضمن اینکه
تفسیر تنها به جنبه نظری، که آشکار ساختن معنای متن قرآن است، نمیپردازد بلکه به جنبه عملی نیز توجه دارد که همانا ایجاد ارتباط و
انطباق بین متن قرآن و روش زندگی مؤمنان و شرایط زمانه آنان است.
بنابراین، مسلمانان به منظور اجرای صحیح احکام و دستورهای قرآن در هر زمانی، باید معانی و مقاصد
کلام خداوند را بخوبی دریابند، که همین امر نشان دهنده نیاز دائمی آنان به تفسیر قرآن است.
با آنکه
قرآن کریم در آیات متعددی خود را ذاتاً
کتابی روشن و روشنگر معرفی کرده،
آنچه بیش از هر چیز موجب نیازمندی به تفسیر قرآن شده، اموری عارضی است که باعث
ابهام و پیچیدگی در برخی مسائل آن میشود.
از مهمترین این عوارض ویژگیهای
اسلوب بیانی قرآن است که در سه مورد قابل بررسی است:
اول اینکه در قرآن،
معارف بسیار گستردهای در قالب الفاظی محدود و مجمل بیان شده است مانند
اجمال در برخی آیات احکام که شرح آنها به عهده
پیامبر اسلام گذاشته شده است
دوم اینکه برخی آیات قرآن از حقایق ماورای این جهان و
عالم غیب سخن میگوید که مسلّماً درک کامل آنها برای بسیاری از مردم آن زمان و حتی امروز مشکل یا غیرممکن بوده است؛ سوم اینکه مطالب مطرح شده در قرآن بر اساس دسته بندی موضوعی تنظیم نشده و چه بسا در یک سوره یا یک آیه موضوعات و مطالب متنوعی آمده باشد.
این ویژگیها به همراه اموری چون غریب بودن بعضی از الفاظ قرآن و فاصله زمانی با روزگار نزول آیات
از جمله عواملی است که ضرورت پرداختن به تفسیر قرآن را آشکار مینماید.
نکته دیگر آنکه علوم و معارف نهفته در قرآن کریم دارای سطوح و مراتب گوناگون است، بنا بر روایتی
معارف قرآن از جهت ظهور و خفا و سهولت و صعوبت فهم در سه مرتبه قرار دارند: اول، مرتبهای که بی نیاز از تفسیر و توضیح است و درک آن برای همگان میسر است؛ دوم، مرتبهای که فراتر از فهم توده مردم است و دستیابی به آن نیازمند شرح و
تبیین و نیز
تدبر و دقت در عبارات است و هر کس به فرا خور
دانش و
استعداد خود از این مفاهیم بهره میگیرد؛ سوم، مرتبهای که ویژه پیامبران الهی و راسخان در علم است و دسترسی به آن برای مردم میسر نیست.
در این میان مفاهیم مرتبه دوم که بخش عمدهای از معارف قرآن را در بر میگیرد، نیازمند تفسیر است و نگارش و تدوین تفاسیر بیشمار در قرون متمادی برای
پاسخگویی به همین نیاز بوده است.، علاوه بر این به نظر میرسد فرا خواندن برخی آیات، به تدبر و اندیشیدن در قرآن و آیات آن
ناظر به همین مرتبه از معارف قرآن است که این امر بدون پرداختن به شرح و تبیین الفاظ و عبارات آن ممکن نمی نماید.
گذشته از ضرورت تفسیر و نیاز مسلمانان به آن، منقولات فراوانی در باره اهمیت و فضیلت
علم تفسیر به جا مانده است.
از جمله بسیاری از مفسران در
آیه «وَمَنْ یُؤْتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثیراً»،
حکمت را به معنای تفسیر و
علم به معانی قرآن گرفتهاند.
سیوطی در ذیل روایتی از
رسول خدا «أعرِبوا القرآنَ و التمِسو اغَرائبَه»،
معنای «
اعراب قرآن » را تفسیر میداند و ادعا میکند که دانشمندان بر اینکه تفسیر شریفترین علوم دین و از
واجبات کفایی است،
اجماع دارند.
همچنین اقوال متعددی در این باب، از
صحابه و
تابعین در دست است،
ابن عباس فردی را که قرآن را بدون آگاهی از تفسیر آن میخوانَد به «
اعرابی » تشبیه کرده است که
شعر را با سرعت بر زبان میآورد.
،
مجاهد محبوبترین فرد نزد
خدا را آگاهترین آنان نسبت به قرآن دانسته است.
از سویی گفته شده آن دسته از روایات در باب فضائل قرآن که ثوابهای فراوانی را متوجه
قاری قرآن دانسته است.
باید ناظربه
قرائت همراه با درک و فهم معانی باشد.
علاوه بر این،
راغب اصفهانی معتقد است که تفسیر والاترین فنی است که میتوان به آن پرداخت زیرا
شرف یک علم یا به سبب اهمیت موضوع آن است، که در تفسیر، کلام خداست یا به سبب اهمیت
هدف آن است، که در تفسیر، دستیابی به
سعادت حقیقی از طریق فهم مراد خداست یا به سبب میزان احتیاج به آن است، که در تفسیر، این احتیاج تا آنجاست که هر کمالی متوقف بر آن است.، بنابراین، علم تفسیر از هر جهت دارای شرافت و اهمیت است.
(۱) قرآن.
(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۳)
محمود بن روح
اللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۴) ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
(۵) ابن تیمیّه، التفسیرالکبیر، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶) ابن جزی، کتاب التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۸) ابن خلدون، تاریخ.
(۹) ابن درید، کتاب جمهره اللغه، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
(۱۰) ابن رشیق، العمده فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ
محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۱) ابن عاشور (محمدطاهر بن
محمد)، تفسیرالتحریر و التنویر، تونس ۱۹۸۴.
(۱۲) ابن عطیه، المحررالوجیز فی تفسیرالکتاب العزیز، ج۱، رباط ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۳) ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قم ۱۴۰۴.
(۱۴) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت.
(۱۵) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۶) ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و
محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ ش.
(۱۷)
احمد عمر ابوحجر، التفسیرالعلمی للقران فی المیزان، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۸) ابوحیّان غرناطی، تفسیرالبحر المحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ
محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، چاپ افست بیروت.
(۲۰)
عبد العزیز سید اهل، من اشارات العلوم فی القران الکریم، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۲۱) محمدعلی ایازی، «نگاهی به تفاسیر موضوعی معاصر»، کیهان اندیشه، ش ۲۸ بهمن و اسفند ۱۳۶۸.
(۲۲) علی اکبر بابایی، غلامعلی عزیزی کیا، و مجتبی روحانی راد، روش شناسی تفسیر قرآن، قم ۱۳۷۹ ش.
(۲۳) حسین بن مسعود بغوی، تفسیرالبغوی، المسمی معالم التنزیل، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۲۴) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۵)
محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الکبیر، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۹۹۸.
(۲۶)
محمد اعلی بن علی تهانوی، موسوعه کشّاف اصطلاحات الفنون والعلوم، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
(۲۷) عبدالرحمان بن
محمد ثعالبی، الجواهرالحسان فی تفسیرالقرآن، چاپ
ابومحمد غماری ادریسی حسنی، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۲۸) علی بن
محمد جرجانی، کتابالتعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۹) هدایت جلیلی، روش شناسی تفاسیر موضوعی قرآن، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۳۰) اسماعیل بن حمادجوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، چاپ
احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۱) حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله کشفالظنون عن اسامیالکتب و الفنون.
(۳۲)
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۳۳) محمدباقر حکیم، علوم القرآن، تهران ۱۴۰۳.
(۳۴) عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیرنورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۴۱۲.
(۳۵) علی بن
محمد خازن، لباب التأویل فی معانی التنزیل، در مجمعالتفاسیر، قاهره۱۳۱۷ـ۱۳۲۰، چاپ افست استانبول: دارالدعوه، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۳۶) دائره المعارفالاسلامیه، قاهره: دارالشعب، ۱۹۶۹، ذیل «التفسیر تکمله» (از امین خولی).
(۳۷) محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۸) حسین بن
محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ
محمد سید کیلانی، تهران ۱۳۳۲ ش.
(۳۹) حسین بن
محمد راغب اصفهانی، مقدمه جامع التفاسیر مع تفسیرالفاتحه و مطالع البقره، چاپ احمدحسن فرحات، کویت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
(۴۰)
محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآنالحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار، تقریرات درس شیخ
محمد عبده، ج۱، مصر ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴.
(۴۱)
محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح شافیه ابن الحاجب، چاپ
محمد نورالحسن،
محمد زفزاف، و
محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست تهران.
(۴۲) فهد عبدالرحمان رومی، بحوث فی اصول التفسیر و مناهجه، ریاض ۱۴۱۹.
(۴۳)
محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، قاهره ۱۹۸۰.
(۴۴)
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۵) زمخشری، الکشاف.
(۴۶) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۴۷) ابراهیم بن موسی شاطبی، الموافقات فی اصول الاحکام، قاهره ۱۳۴۱، چاپ افست قاهره.
(۴۸) سعید شرتونی، اقربالموارد فی فصحالعربیه و الشوارد، قم ۱۴۰۳.
(۴۹) جعفر شهیدی، «تفسیر، تفسیر به رأی، تاریخ و حدود استفاده از آن»، در فرخنده پیام: یادگارنامه استاد
دکتر غلامحسین یوسفی، مشهد: دانشگاه مشهد، ۱۳۶۰ ش.
(۵۰) صبحی صالح، دراسات فی فقه اللغه، بیروت ۲۰۰۰.
(۵۱) صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، بیروت ۱۹۶۸، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۵۲)
محمد بن لطفی صباغ، بحوث فی اصول التفسیر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۵۳) صدیق حسنخان، فتح البیان فی مقاصد القرآن، بیروت ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.
(۵۴) محمدحسین علی صغیر، المبادی العامه لتفسیر القرآن الکریم بین النظریه و التطبیق، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۵۵) طباطبائی، المیزان.
(۵۶) طبرسی، مجمع البیان.
(۵۷) طبری، جامع.
(۵۸) فخرالدین بن
محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ
احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵۹) طوسی، التبیان.
(۶۰) مساعد بن سلیمان طیار، فصول فی اصول التفسیر، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۶۱) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویه، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السیدنورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۶۲) علوم القرآن عندالمفسرین، قم: مرکز الثقافه والمعارف القرآنیه، ۱۳۷۴ـ ۱۳۷۵ ش.
(۶۳)
محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.
(۶۴) خلیل بن
احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۶۵)
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمدزاوی، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
(۶۶)
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، بیروت، ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۶۷)
احمد بن
محمد فیّومی، المصباح المنیر، بیروت ۱۹۸۷.
(۶۸)
محمد بن
احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، جزء ۱، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج۲، جزء ۳، بیروت۱۳۷۶/۱۹۵۷، ج۷، جزء ۱۳، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۶۹) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۷۰) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.
(۷۱)
محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، چاپ حسین درگاهی، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۰ ش.
(۷۲)
محمد بن سلیمان کافیجی، کتاب التیسیر فی قواعد علم التفسیر، چاپ اسماعیل جراحاوغلی، آنکارا ۱۹۷۴.
(۷۳) کلینی، الکافی.
(۷۴)
محمد بن
محمد ماتریدی، تفسیر الماتریدی المسمی تأویلات اهل السنه، چاپ ابراهیم عوضین و سید عوضین، قاهره ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۷۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۷۶)
محمد بن
محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۷۷) مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، دمشق ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۷۸) محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۷۹) مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، چاپ عبداللّه
محمود شحاته، قاهره ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹.
(۸۰) مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۸۱)
احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۸۲) یحیی بن حمزه یمنی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغه و علوم حقائق الاعجاز، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر»، شماره۵۰۰۹.