صَدْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَدْر (به فتح صاد و سکون دال) از
واژگان نهج البلاغه به معنای سینه است.
فعل آن اگر با «
عن» متعدّی شود، به معنای
رجوع و اگر با «من» باشد به معنای بروز و
ظهور است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه به کار رفته است، مانند:
•
صَدَرَ (به فتح صاد و دال و راء) به معنای
حدوث و حصول میآید؛
•
اِصْدار (به کسر همزه و سکون صاد) صادر كردن و رساندن و نظير آن است؛
•
صُدور (به ضم صاد و دال) به معنی روح و مركزيّت بدن؛
•
مُصْدِر (به ضم میم و سکون صاد و فتح دال) اسم مكان به معنى محل صدور و بروز و نيز محل برگشتن است.
از اين ماده موارد زيادى در «نهج البلاغه» آمده است.
صَدْر به معنای سینه است.
فعل آن اگر با «عن» متعدّی شود، معنای رجوع میدهد؛ مثل «
صدر عن المکان» یعنی از مکان برگشت.
اگر با «من» باشد به معنی بروز و ظهور است؛ مثل «
صدر منه الامر» یعنی این کار از او صادر شد و بروز کرد و نیز به معنای حدوث و حصول میآید «
صدر الامر صدورا» یعنی این کار حادث شد ایضا به معنی رجوع و ارجاع (لازم و متعدی) آمده است.
اِصْدار صادر كردن و رساندن و نظير آن است.
صُدور به معنی روح و مركزيّت بدن است.
مُصْدِر اسم مكان به معنى محل صدور و بروز و نيز محل برگشتن است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۲۷ فرموده است:
«وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرائِعِ الْحُكْمِ.» «هر که باطن علم را بداند بر میگردد از احکام مستقیم یعنی حکم واقعی صادر میکند.»
حضرت در
حکمت ۱۶۸ نیز فرموده:
«احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِکَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِکَ.» «
شرّ و بدى را دور كن از سينه ديگرى با
قلع آن از سينه خودت.»
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) در
حکمت ۱۶۶ فرمود:
«آلَةُ الرّياسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ.» «وسيله
ریاست،
سعه صدر است.»
منظور از
«سعة الصدر» در اینجا سعه
روح و سعه تحمل و
صبر است.
امام (صلوات
اللهعلیه) فرموده است:
«لَيسَ عَلَى الاِْمامِ إِلاّ ما حُمِّلَ مِنْ أَمْرِ رَبِّهِ... وَ إِصْدارُ السُّهْمانِ عَلَى أَهْلِها.» يعنى «نيست بر
امام مگر عمل به دستور حق.. و رساندن حقوق به اهل آن.»
«سُهْمان» بر وزن سبحان جمع
سهم است.
امام (صلوات
اللهعلیه) فرموده است:
«فَمِنَ الْايمانِ ما يَكونُ ثابِتاً مُسْتَقِرّاً فی الْقُلوبِ وَ مِنْهُ ما يَكونُ عَوارىَ بَيْنَ الْقُلوبِ وَ الصُّدورِ.» (
ایمان بر دو گونه است، يكى ثابت و استوار و در دلها و
قلوب و ديگرى موقّت و عاریتى بين قلبها و سینهها.)
منظور از صدور و قلوب و امثال آن ظاهرا روح و مركزيّت بدن است.
آن حضرت درباره
مردن فرموده است:
«وَ صَدَرَتْ بِكُمُ الاُْمورُ مَصادِرَها.» «برگشت داد شما را پيشامدها به محلهاى آنها. (مرگها)»
امام (صلوات
اللهعلیه) در
حکمت ۲۶۶ فرموده است:
«إِنَّ الطَّمَعَ مورِدٌ غَيْرُ مُصْدِر.» «
طمع وارد كننده است نه صادر كننده يعنى طمع انسان را به
هلاکت وارد مىكند و از آن خارج نمیكند.»
هر دو صيغه «اسم فاعل» هستند.
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) در
حکمت ۷۴ فرمود:
«فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكونُ فی صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَتَلَجْلَجُ فی صَدْرِهِ.» «
حکمت گاهى در سينه
منافق است و آرام نمىگيرد تا اين كه خارج شود.»
امام (صلوات
اللهعلیه) در
خطبه ۱۹۲ میفرمایند:
«وَ رَجَّةَ صَدْرِهِ وَ بَقِيَتْ بَقِيَّةٌ مِنْ أَهْلِ الْبَغْیِ.» «با صاعقهاى كه قلبش را به تپش درآورد و سينهاش را به لرزه انداخت كارش تمام شد، تنها تعداد محدودى از
ستمگران و سركشان باقى ماندهاند.»
در
ملامت یاران فرمود:
«وَ شَحَنْتُمْ صَدْری غَيْظاً.» «و سينه مرا مملوّ از
خشم ساختيد.»
این واژه موارد زیادی در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صدر»، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.