• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیوه‌ تفسیری اهل‌بیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر قرآن منقول از امامان شیعه را تفسیر اهل بیت می‌گویند.



عموم آثار مرتبط با تفسیر اهل بیت (علیهم‌السلام) که در گذشته تدوین شده در واقع گردآوری روایات تفسیری آنان و احیاناً نقد این روایات بوده است. هم‌زمان با گسترش پژوهش‌های تفسیرشناسانه، آثاری نیز درباره روش شناسی تفسیر اهل بیت (علیهم‌السلام) شکل گرفتند.

۱.۱ - نخستین آثار

از نخستین آثار تألیف شده در این زمینه مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس علوم و مفاهیم قرآن کریم است که به همت آیة الله گلپایگانی (رحمه الله) در دارالقرآن الکریم در سال ۱۳۷۱ شمسی برگزار شده است. پس از آن، مقالات و فصولی از کتاب‌های روش شناسی تفسیر و احیاناً پایان نامه‌هایی (برای نمونه به این منابع رجوع کنید
[۱] منهج تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام).
[۲] آسیب شناسی و روش شناسی تفسیر معصومان.
) در باب روش تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) به نگارش درآمده‌اند که اغلب این آثار با اندکی تفاوت، از مقاله «اهل بیت و تفسیر قرآن» اثر گروه تفسیر بنیاد فرهنگی باقرالعلوم متأثرند که در چهارمین کنفرانس مذکور ارائه و منتشر شده بود.
[۳] مجموعه سخنرانی‌ها و مقالات چهارمین کنفرانس، ص ۲۱۲ - ۲۴۵.


۱.۲ - سید حسین تقوی

سید حسین تقوی در سال ۱۳۸۱ شمسی کتاب روش شناسی اهل بیت (علیهم‌السلام) در تفسیر و تأویل و تطبیق قرآن را منتشر کرد و در مقایسه با آثار مشابه مباحث کامل‌تری را در معرفی شیوه تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) ارائه داد. با این همه مباحث این دست آثار تا حد زیادی به هم نزدیک‌اند و محورهای مورد توجه معمولا تحت تأثیر آثار روش شناسی سایر تفاسیر و مفسران‌اند.

۱.۳ - آیةالله جوادی آملی

همچنین آیة الله جوادی در مقدمه تسنیم با اشاره به منهج تفسیری اهل بیت برجسته‌ترین ویژگی منهج اهل بیت در تفسیر را تفسیر قرآن به قرآن معرفی کرده است.
[۴] تسنیم، ج ۱، ص ۶۹ - ۷۳.


۱.۴ - آیةالله معرفت

آیة الله معرفت نیز در التفسیر و المفسرون بحثی مبسوط درباره نقش اهل بیت در تفسیر دارد و در بخشی از آن با استناد به چند نمونه مهم و معتبر، شیوه اهل بیت و روش آنان در استنباط احکام از قرآن را معرفی کرده است. این نمونه‌ها عموماً مواردی هستند که موجب تمایز مذهب شیعه جعفری از سایر مذاهب اسلامی در حوزه فقه و بعضاً عقاید شده‌اند.
[۵] التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۴۵۳ - ۵۶۶.


۱.۵ - سید حسین هاشمی

اثر دیگر، کتابچه کم حجمی است با عنوان میراث تفسیری اهل بیت نوشته سید حسین هاشمی است که چند مسئله مهم نظری را درباره تفسیر اهل بیت به بحث گذاشته است؛ مانند موانع دست‌یابی به تفسیر اهل بیت، ارزش خبر واحد در تفسیر قرآن، عرصه و قلمرو تفسیر اهل بیت، ناهمسانی برخی روایات تفسیری منسوب به اهل بیت و ضرورت عرضه روایات تفسیری بر قرآن.
[۶] میراث تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام).


۱.۶ - بابایی

بابایی هم در مکاتب تفسیری افزون بر معرفی جایگاه و نقش اهل بیت در تفسیر و معرفی آثار تفسیری اهل بیت، بحثی نسبتاً مبسوط در باب معرفی روش تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) دارد.
[۷] مکاتب تفسیری، ج ۱، ص ۴۸ - ۱۳۶.



برای روش اهل بیت (علیهم‌السلام) در تفسیر قرآن، در مقاله «اهل بیت و تفسیر قرآن» از سری مقالات چهارمین کنفرانس قرآن کریم محورهای ذیل معرفی شده‌اند:
۱. تفسیر قرآن به قرآن، شامل سه بخش: تفسیر یک آیه با آیه دیگر، تفسیر بخش‌های یک آیه با یکدیگر و تفسیر آیه با تفسیر و برداشت خاصی از آیه دیگر.
۲. تفسیر قرآن به روایت، شامل دو بخش: تفسیر آیه با روایت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تفسیر آیه با روایتی از امام معصوم.
۳. تفسیر قرآن به لغت و علوم ادبی، شامل ۴ بخش: تبیین معنای لغوی با ذکر واژه‌های مترادف، بیان معنای لغوی یا ارجاع به کاربردهای عرفی، تفسیر آیه با تکیه بر قواعد صَرف و نحو و تعیین و تحدید مقصود از واژه‌ها در آیه.
۴. تفسیر قرآن به عقل، به دو صورت: تصریح به اصول عقلی، و اتکا و ابتنا بر اصول عقلی بدون تصریح به آن اصول.
۵. تفسیر قرآن با تاریخ: اعم از تاریخ انبیا، اقوام و امم گذشته و طاغیان و یاغیان.
۶. تفسیر به اخبار غیبی آینده.
۷. تفسیر به تشبیه و تمثیل، بدین معنا که امام (علیه‌السلام) با نشان دادن نمونه‌ای عینی و خارجی، مقصود آیه را برای مخاطب روشن می‌سازد.
[۸] مجموعه سخنرانی‌ها و مقالات چهارمین کنفرانس، ص ۲۱۲ - ۲۴۵.



در مقاله مزبور همچنین برای تفسیر اهل بیت (علیهم‌السلام) اقسام ذیل برشمرده شده‌اند:
۱. ذکر مصداق، اعم از مصداق انحصاری، مصداق اکمل و جری و تطبیق (مصداق هم عرض).
۲. بیان معانی بطنی، اعم از این‌که به عنوان «بطن» یا «تأویل» تصریح شده یا به هیچ‌یک از این دو اصطلاح تصریح نشده باشد.
۳. بیان منطبق با دستاوردهای علمی.
۴. بیان اسباب نزول. طبعاً این تقسیم جامع نیست و برخی اقسام همچون تفسیر معانی ظاهری قرآن در آن نادیده گرفته شده است، افزون بر این‌که این‌گونه تقسیم‌بندی کلی نشان دهنده جایگاه واقعی اهل بیت (علیهم‌السلام) در تفسیر قرآن نیست.


برخی دیگر از محققان بر این باورند که اهل بیت (علیهم‌السلام) مطابق سیره عقلا در محاورات و فهم و تفسیر کلام، در تفسیر قرآن به مفاهیم عرفی کلمات و ادبیات ویژه آن یعنی روش عقلایی و عرفی توجه داشته‌اند،
[۹] مکاتب تفسیری، ج ۱، ص ۱۰۲.
بر این اساس، بررسی روایات تفسیری موجود نشان می‌دهد که آنان در مقام تفسیر قرآن، به مفاهیم عرفی کلمات، قواعد دستور زبان عربی، سیاق، اسباب و فضای نزول وحی، معلومات عقلی، استناد می‌کرده و ویژگی‌های خدای متعالی به عنوان گوینده کلام، ویژگی‌های مخاطب، ویژگی‌ها و مشخصات موضوع کلام و توجه به سایر کلام‌های گوینده را نیز در نظر گرفته و در تفسیر آیات دخالت می‌داده‌اند.
[۱۰] مکاتب تفسیری، ج ۱، ص ۱۰۳ - ۱۲۱.

توجه به این مؤلفه‌ها گرچه روش شناسانه‌تر از مؤلفه‌های پیشین است؛ اما جای طرح این پرسش هست که چه تعداد از روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) در چارچوب این مؤلفه‌ها جای می‌گیرند؟ به نظر می‌رسد با توجه به همه روایات تفسیری منقول از اهل بیت (علیهم‌السلام) شمار اندکی از آن‌ها می‌توانند در قالب مؤلفه‌های مذکور تحلیل و بررسی شوند و بیش‌تر آن‌ها در قالب‌های مذکور نمی‌گنجد.


پرسش اساسی این است که با توجه به روایاتی که اهل بیت (علیهم‌السلام) را مفسران حقیقی قرآن و دانایان به همه علوم و معارف قرآن شناسانده‌اند نقش انحصاری آنان در تفسیر قرآن چیست؟ برخی محققان، جایگاه انحصاری اهل بیت (علیهم‌السلام) را در محورهای ذیل خلاصه کرده‌اند:
۱. شرح و تفصیل معارف و احکام کلی قرآن که به سنت واگذار و بر عهده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت (علیهم‌السلام) نهاده شده است.
۲. دریافت عمق و لبّ معانی و انطباق صحیح آن‌ها بر مصادیق و توانایی بر تأویل مراتب عمیق و بلند قرآن.
۳. رفع اختلاف مردم در تفسیر و تأویل و دارا بودن مرجعیت علمی.
۴. توضیح کژی‌ها و پیش‌گیری از تحریف‌های معنوی و پاسخ به شبهات.
۵. تحقق عملی و کاربردی کردن دستورات قرآن و نشان دادن آشکار تعالیم آن.
۶. افزون بر موارد فوق، مرتبه‌ای از فهم و دریافت قرآن یعنی درک «حقایق» آن در انحصار اهل بیت است.
[۱۱] شناخت نامه اهل بیت (علیهم‌السلام)، ص ۱۸۳ - ۱۸۴.

به این موارد این نکته را هم باید افزود که مهم‌ترین ویژگی تفسیر اهل بیت و وجه تمایز آن با تفاسیر دیگران این است که به جای بحث علمی خشک و متکی به روش‌های دیگران عمدتاً توجه به جنبه عینی و عملی آیات و متناسب با زمان بوده است، به گونه‌ای که بدون هیچ‌گونه ابهام و اجمالی برای مخاطب راه‌گشا باشد.


این ۶ محور گرچه به حق رسالت اهل بیت را بیان می‌کنند و کوشش‌هایی در تبیین و اثبات آن‌ها انجام گرفته؛ اما کافی و قانع کننده به نظر نمی‌رسند. برای اثبات موارد فوق لازم است نمونه‌هایی فراوان برای هر یک ذکر و تبیین و تحلیل شوند؛ چیزی که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. با وجود همه کوشش‌های ارجمند در حوزه تفسیر شناسی اهل بیت، باید جایگاه شایسته و مرجعیت علمی آنان برای همگان نه فقط شیعه به صورت جدی بررسی شود و با مطالعه عمیق و دقیق و گسترده روایات تفسیریِ آنان، به این دو پرسش‌ به‌طور روشن‌تر پاسخ داده شود:
۱. اگر اهل بیت پیامبر جانشینان حقیقی آن حضرت در هدایت جامعه بشری به سوی سعادت حقیقی هستند و همانند رسول خدا به همه علوم و معارف قرآن آگاهی دارند و اگر آنان هرگز از منصب الهی امامت و هدایت بشر محروم نشدند و بی هیچ قصور و تقصیری به رسالت الهی خود کاملا عمل کردند، گر چه از مقام خلافت و حکومت بر جامعه اسلامی برکنار شدند، عرصه بروز و ظهور این نقش آفرینی خارج از مذهب شیعه در کجاست؟
۲. با توجه به این‌که بیش‌تر روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) فراتر از بیان معنای ظاهری آیات شریفه‌اند جای این پرسش هست که چرا آنان از تفسیر ظاهر قرآن که مورد نیاز جامعه بشری برای هدایت است، اعراض کرده و بیش‌تر به تفسیر باطن قرآن پرداخته‌اند؟ آیا بهره‌گیری از ظاهر قرآن آن‌گونه که در زمان رسول خدا رایج بود برای هدایت بشر کافی نبوده و نیست؟


به نظر می‌رسد بتوان با بازنگری دقیق در میراث تفسیری اهل بیت، جایگاه حقیقی آنان را در رسالتی که به حق بر دوش آن‌ها نهاده شد و آنان نیز به حق آن را بر عهده گرفتند و در انجام آن تا آن‌جا که در توان داشتند کوشیدند، آشکار و معرفی کرد و بیش‌تر بیانات تفسیری آنان را نیز در حوزه ظاهر قرآن تحلیل و تبیین کرد.
برای اثبات این امر باید با عزمی جدی و همگانی گام‌های ذیل برداشته شوند:

۷.۱ - بررسی سندی و دلالی روایات

نخست باید روایات بی سند یا روایاتی که از نظر متن و دلالت شرایط انتساب به اهل بیت را ندارند از متون روایی کنار نهاده شوند.

۷.۲ - تفکیک بین تفسیر باطن و ظاهر

باید با مرزبندی میان تفسیر ظاهر و باطن روایات تفسیر باطن قرآن را از احادیث تفسیر ظاهر جدا کرد. در این تفکیک باید اصل را بر تفسیر ظاهر گذاشت و در حدّ امکان از روایات، تحلیل تفسیری ظاهری به دست داد تا شمار کمتری از روایات در محدوده تفسیر باطن و تأویل قرار گیرند؛ همچنین لازم است با بررسی دقیق معنای تنزیل و تأویل و ظاهر و باطن و نیز روایات ناظر به این اصطلاحات، بر تعریفی واحد از این اصطلاحات اجماع کرد. بدیهی است که اصطلاح رواییِ باطن و تأویل با اصطلاح رایج نزد مفسران تفاوت دارد.
[۱۲] التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۲۱ - ۴۶.
[۱۳] ظاهر قرآن باطن قرآن، ص ۲۳۳ - ۲۴۴.


۷.۳ - جایگاه هدایتی اهل بیت

از آن‌جا که اهل بیت (علیهم‌السلام) در تفسیر قرآن و هدایت جامعه جایگاه و مقام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را (جز مقام نبوت) دارند، هرگز نباید انتظار داشت که همانند سایر مفسران به شرح و توضیح آیات و بیان معنای حقیقی و مجازی کلمات و نکات بلاغی و نقل اقوال دیگر مفسران و... بپردازند، بلکه آنان همواره در مقام بیان مقاصد و مرادات الهی برای هدایت انسان‌ها با توجه به ظرفیت‌های گوناگون آنان بوده‌اند و بر این اساس باید روایات تفسیری را بررسی کرد و سپس به تحلیل آن‌ها به روش‌های علمی و ادبی روی آورد.

۷.۴ - شناخت زمینه‌های صدور روایات

همچنین باید به شناخت دقیق زمینه‌های صدور روایات تفسیری آنان پرداخت، از این رو باید عصر امامان معصوم (علیهم‌السلام) و مقطع زمانی زندگی هر امام، اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر هر امام، محیطی که امام معصوم یا مخاطب امام و پرسش‌گران از معنای آیه در آن می‌زیسته‌اند و حتی مذهب فقهی و کلامی سائل، نیز نحله‌های گوناگون مذهبی و فکری رایج در عصر امامان معصوم (علیهم‌السلام) بررسی و‌ به‌طور دقیق شناخته شوند.

۷.۵ - اصول شناخت جایگاه اهل بیت

برای شناخت روشن‌تر جایگاه و نقش معصومان در تفسیر صحیح قرآن باید به دو اصل توجه کرد:
أ. از منظر اهل بیت معنای ظاهری آیات به خود آشنایان به زبان عربی واگذار شده است
[۱۴] تسنیم، ج ۱، ص ۹۰ - ۹۸.
و آنان وظیفه دارند با تکیه بر زبان عربی و با بهره‌گیری از علوم پایه مؤثر در فهم قرآن به فهم و تدبیر در آن‌ها و عمل مطابق آن‌ها مبادرت کنند، چرا که قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است (برای نمونه: نحل /۱۶، ۱۰۳، شعراء /۲۶، ۱۹۵ ) تا مردم در آن تدبر کنند (برای نمونه: ص /۳۸، ۲۹، محمّد /۴۷، ۲۴ )، از همین رو هیچ‌یک از معصومان (علیهم‌السلام) به تفسیری کامل از قرآن مجید به ترتیب سوره‌ها و آیات اقدام نکرده‌اند.
ب. تفسیر اهل بیت را باید ناظر به تفاسیر رایج در عصر خود و برای تصحیح برداشت‌های ناصواب آنان از برخی آیات دانست که عالمان وابسته به حکومت یا برخی جریان‌های فکری و نحله‌های مذهبی و فقهی و... منحرف ترویج می‌کردند.


بر این اساس سه محور اساسی ذیل، درباره روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) زمینه مطالعه جدی دارند:

۸.۱ - تصحیح روش‌های نادرست

تصحیح تفسیرهای غیر روشمند و نادرست. بخشی از روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) در مقام ارائه تفسیری صحیح از آیات و رد و انکار تفاسیر ناموجّه رایج در جامعه‌اند؛ همانند تفسیر «عرش» به «علم» و این‌که آیه شریفه «و کانَ عَرشُهُ عَلَی الماءِ» (هود /۱۱، ۷) به یکی از مراحل آغازین خلقت نظر دارد که خداوند آن را بر آب استوار ساخت.
داود رقی درباره معنای همین آیه از امام صادق (علیه‌السلام) پرسید. امام پرسیدند: دیگران چه می‌گویند؟ داود پاسخ داد: به گفته آنان، عرش خدا بر آب و خدا نیز بالای عرش است. امام (علیه‌السلام) به شدت این تفسیر را تکذیب کردند؛
[۲۴] البرهان، ج ۳، ص ۷۹.
همچنین تفسیر «قُرْء» در آیه شریفه «والمُطَلَّقتُ یَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ ثَلثَةَ قُرُوء» به طهر و پاکی.
[۲۶] البرهان، ج ۱، ص ۴۷۲.

این دست از روایات در بسیاری از موارد در قالب پرسش اصحاب و پاسخ امام و گاه به صورت بیان ابتدایی امام (علیه‌السلام) به ما رسیده‌اند؛ مانند پاسخ امام باقر (علیه‌السلام) به پرسش زراره و بیان علت وجوب مسح بخشی از سر نه همه آن.
[۲۸] البرهان، ج ۲، ص ۲۵۶.
این تفسیر در واقع برای تصحیح خطای مفسران و فقیهانی بوده که به وجوب مسح همه سر فتوا می‌داده‌اند. (برای آگاهی بیش‌تر به این منابع رجوع کنید
[۲۹] التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۴۸۶ - ۴۹۴.
).

۸.۲ - تعمیم معنا در برخی روایات

تعمیم معنا و مدلول آیات در برخی از روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) ناظر به جریان‌های تفسیری رایج در جامعه اسلامی یا ترویج شده از سوی حکومت بوده و در مقام تعمیم حکم آیات است. گرچه این بخش از روایات نیز در مقام تصحیح تفسیر ناموجه دیگر مفسران‌اند، بر خلاف مورد پیشین در این‌جا امام (علیه‌السلام) معنای رایج تفسیر را انکار نمی‌کند، بلکه در صدد تعمیم حکم آیه به دیگر موارد است.
بسیاری از روایاتی که به تطبیق آیاتی از قرآن بر مصادیق خارجی پرداخته‌اند نیز در این بخش جای می‌گیرند، بنابر این نباید این روایات را صرفاً تفسیر مصداقی آیات تلقی کرد که اهل بیت در مقام معرفی یکی از مصادیق یا مصداق برتر بوده‌اند، بلکه با توجه به زمینه‌های صدور، این روایات در مقام تعمیم معنا و مدلول آیات شریفه‌اند؛ بدین معنا که مخاطب معنا و مدلول و مصداق خاصی را از آیه‌ای در نظر داشته است؛ ولی امام (علیه‌السلام) با ذکر معنا یا مصداق دیگر در حقیقت مفهوم و حکم آیه را تعمیم داده‌اند؛ برای مثال تفسیر «اَهلَ الذِّکر» در آیه ۴۳ نحل/۱۶: «و ما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ اِلاّ رِجالاً نوحی اِلَیهِم فَسَلوا اَهلَ الذِّکرِ» بر اهل بیت (علیهم‌السلام) در روایاتی از امام باقر (علیه‌السلام)، امام صادق (علیه‌السلام) و امام رضا (علیه‌السلام)
[۳۳] البرهان، ج ۳، ص ۴۲۳ - ۴۲۴.
در حقیقت در مقام اصلاح باور مخاطب ارزیابی می‌شود که اهل ذکر را با توجه به سیاق، ناظر به علمای یهود می‌دانسته است. در این فضا امام (علیه‌السلام) با تعمیم «اهل ذکر» به اهل بیت پیامبر مورد سؤال را نیز از جنس پیامبران به هر امر مجهولی در حوزه دین تعمیم داده‌اند.
تطبیق شمار فراوانی از آیات قرآن بر بنی امیه که عمدتاً تا عصر امام صادق (علیه‌السلام) می‌زیسته‌اند نیز از همین زاویه تحلیل‌پذیر است. در این روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) در موارد فراوانی با تطبیق آیاتی بر بنی امیه، حکم آیات را از محدوده مشرکان و کافران به حاکمان مسلمان هم‌سنخ با کافران تعمیم داده‌اند
[۳۴] دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۶، ص ۱۳۲ - ۱۵۷، «بنی امیه».
که از نوع آیه تطبیق شده می‌توان شیوه تعامل حکومت با مردم را نیز ارزیابی کرد. در بُعد معنایی نیز تفسیر «غنیمت» به هر نوع کسب مسلمان و تعلق خمس به منفعت همه مکاسب در همین راستا تحلیل می‌شود.
[۳۶] البرهان، ج ۲، ص ۶۹۰.


۸.۳ - بیان معارف ژرف آیات

بیان معارف ژرف آیات. بخشی دیگر از روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) بیان‌گر معارفی ژرف و گسترده از آیات قرآن‌اند که مفسران اغلب از فهم آن‌ها عاجز یا در بیان آن‌ها دچار سوء برداشت بودند. این بخش از روایات تفسیری عمدتاً در حوزه معارف فقهی و عقیدتی‌اند.
به نظر می‌رسد روایات غیر تفسیری منقول از اهل بیت (علیهم‌السلام) در حوزه عقاید، فقه و اخلاق، همه مستند قرآنی داشته باشند و در شمار روایات تفسیری قرار می‌گیرند؛ همچنین برای تحلیل دقیق‌تر روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) باید از اصول نقد ادبی به ویژه دو دانش روان شناسی و جامعه شناسی نیز به نیکی بهره گرفت؛ برای مثال ابوشاکر از ابوجعفر احول درباره تکرار موجود در سوره کافرون پرسید و آن را از خدای حکیم ناپسند شمرد. ابوجعفر که پاسخی نداشت به مدینه آمد و آن را از امام صادق (علیه‌السلام) پرسید. امام در پاسخ وی فرمودند که این تکرار ناظر به تکرار موجود در سخن قریش بوده است که به رسول خدا گفتند: یک سال تو معبودهای ما را بپرست و یک سال ما معبود تو را می‌پرستیم. دوباره تو یک سال معبودهای ما را پرستش کن و ما هم دوباره یک سال معبود تو را می‌پرستیم. خدای متعالی نیز به همین شکل در رد پیشنهاد آن‌ها سخن را تکرار کرد. ابوجعفر این پاسخ را برای ابوشاکر آورد. وی گفت: این پاسخی است که شتران آن را از مدینه آورده‌اند.
این پاسخ امام که ابوشاکر را مجاب کرده مبتنی بر تحلیلی روان شناختی از آیه شریفه است؛ به این معنا که مشرکان با تکرار سخن خود در مقام منعطف ساختن پیامبر و قبولاندن پیشنهادشان به آن حضرت برآمدند. در مقابل، خدای متعالی نیز با تکرار آن جمله در مقام رد صریح و محکم پیشنهاد آن‌ها برآمد و بیان داشت که ابداً راهی برای مصالحه و پذیرش پیشنهاد مشرکان نیست.


(۱) آسیب شناسی و روش شناسی تفسیر معصومان (علیهم‌السلام)، علی اکبر رستمی، کتاب مبین، ۱۳۸۰ ش.
(۲) آشنایی با تفاسیر قرآن، رضا استادی، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۳۷۷ ش.
(۹) البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)، قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق.
(۱۱) تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۸ ش.
(۱۳) تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق.
(۱۴) تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۱۵) تفسیر و مفسران، معرفت، قم، التمهید، ۱۳۷۳ ش.
(۱۶) التفسیر والمفسرون، معرفت، مشهد، الجامعة الرضویة، ۱۴۱۸ ق.
(۱۸) دائرة المعارف قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ ش.
(۲۴) شناخت نامه اهل بیت (علیهم‌السلام)، معاونت فرهنگی مجمع جهانی، مجمع جهانی اهل بیت (علیهم‌السلام)، ۱۳۸۳ ش.
(۲۵) ظاهر قرآن، باطن قرآن، محسن میرباقری، تهران، رایزن، ۱۳۸۰ ش.
(۲۹) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۴۰) مکاتب تفسیری، علی اکبر بابایی، تهران، سمت، ۱۳۸۱ ش.
(۴۱) میراث تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام)، سید حسین هاشمی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۴ ش.
(۴۲) منهج تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام)، محمد شریفانی، (پایان نامه) مرکز تربیت مدرس، ۱۳۷۲ - ۱۳۷۳.


۱. منهج تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام).
۲. آسیب شناسی و روش شناسی تفسیر معصومان.
۳. مجموعه سخنرانی‌ها و مقالات چهارمین کنفرانس، ص ۲۱۲ - ۲۴۵.
۴. تسنیم، ج ۱، ص ۶۹ - ۷۳.
۵. التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۴۵۳ - ۵۶۶.
۶. میراث تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام).
۷. مکاتب تفسیری، ج ۱، ص ۴۸ - ۱۳۶.
۸. مجموعه سخنرانی‌ها و مقالات چهارمین کنفرانس، ص ۲۱۲ - ۲۴۵.
۹. مکاتب تفسیری، ج ۱، ص ۱۰۲.
۱۰. مکاتب تفسیری، ج ۱، ص ۱۰۳ - ۱۲۱.
۱۱. شناخت نامه اهل بیت (علیهم‌السلام)، ص ۱۸۳ - ۱۸۴.
۱۲. التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۲۱ - ۴۶.
۱۳. ظاهر قرآن باطن قرآن، ص ۲۳۳ - ۲۴۴.
۱۴. تسنیم، ج ۱، ص ۹۰ - ۹۸.
۱۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳.    
۱۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۵.    
۱۷. ص/سوره۳۸، آیه۲۹.    
۱۸. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    
۱۹. معانی الاخبار، ص ۲۹.    
۲۰. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۲۱. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۲۱۳۲۲.    
۲۲. نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۳۶۳۳۷.    
۲۳. الکافی، ج ۱، ص ۱۳۲ - ۱۳۳.    
۲۴. البرهان، ج ۳، ص ۷۹.
۲۵. الکافی، ج ۶، ص ۸۹.    
۲۶. البرهان، ج ۱، ص ۴۷۲.
۲۷. الکافی، ج ۳، ص ۳۰.    
۲۸. البرهان، ج ۲، ص ۲۵۶.
۲۹. التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۴۸۶ - ۴۹۴.
۳۰. نحل/سوره۱۶، آیه۴۳.    
۳۱. الکافی، ج ۱، ص ۵۰.    
۳۲. الکافی، ج ۱، ص ۲۱۰.    
۳۳. البرهان، ج ۳، ص ۴۲۳ - ۴۲۴.
۳۴. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۶، ص ۱۳۲ - ۱۵۷، «بنی امیه».
۳۵. الکافی، ج ۱، ص ۵۴۴.    
۳۶. البرهان، ج ۲، ص ۶۹۰.
۳۷. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۵.    
۳۸. نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۸۸۶۸۹.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر اهل بیت، ج۸، ص۹۷.    






جعبه ابزار