شهر تنیس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تِنّیس، شهری در بخش شرقی دلتای نیل
مصر که در دوران باستان تنسّوس نامیده میشد. امروزه این جزیره همچنان به نام جزیره تنیس معروف است و در شمال شرقی دریاچه منزله، در ۹ کیلومتری جنوب غربی پرتسعید قرار دارد و در آن بقایای آجرهای سرخ
رنگ گوناگون از بناهای کهن باقی است.
شهرت عمدۀ تنیس از دیرباز به تولید انواع پارچههای فاخر و نیکو و سومین بندر بازرگانی مصر در
دریای مدیترانه بوده است. این شهر دست کم تا قرن چهارم تا دهم اساساً شهری
مسیحی قبطی باقی ماند اما تعدادی پیرو
فرقه ملکائیه نیز در آنجا زندگی میکردند. آنها پس از یکی از حملات
روم شرقی به
دمیاط که منجر به
تصرف موقتی این شهر در ۲۳۸/ ۸۵۳ شد، تصمیم گرفتند که عنصر اسلامی جمعیت شهر را تقویت کنند.
تِنّیس، شهری کهن در کرانۀ بخش شرقی دلتای نیل در
مصر، که اکنون تنها ویرانههایی از آن باقی است. جغرافینگاران
مسلمان تنیس را جزو اقلیم سوم،
و برخی جزو اقلیم چهارم
و از شهرهای پایین مصر (ناحیۀ ریف) دانستهاند،
(Tenessos) که میان فَرما در شرق، و
دمیاط در غرب قرار داشته است.
شهر تنیس در جزیرهای کوچک در دریاچۀ تنیس (اکنون مَنزله) در محل تلاقی شاخابهای از نیل با دریای مدیترانه واقع بود و تقریباً تمامی این جزیره را دربر میگرفت.
امروزه این جزیره همچنان به نام جزیرۀ تنیس معروف است و در شمال شرقی دریاچۀ منزله، در ۹ کیلومتری جنوب غربی پرت سعید قرار دارد و در آن بقایای آجرهای سرخ
رنگ گوناگون از بناهای کهن باقی است.
دریاچۀ تنیس پس از ویرانی شهر تنیس،
منزله خوانده شد. این دریاچه در شمال استانهای شرقیه و دقهلیۀ مصر قرار دارد و از پرتسعید تا غیط النصاری در دمیاط گسترده است. نام کنونی این دریاچه برگرفته از نام شهر منزله، واقع در نزدیکی این دریاچه است. امروزه شهر منزله مرکز شهرستانی به همین نام در استان دقهلیه است.
شهر تنیس در
عهد باستان تنسس (Tenessos) نامیده میشد،
و در دورۀ اسلامی به نام تِنّیس
و در گویش مردم تَنّیس (به فتح تاء) معروف گشت.
روایاتی این نام را برگرفته از نام تنیس، شاهدخت قبطی میدانند که این شهر را بنیاد نهاد و آباد کرد.
روایات دیگر از تأسیس این شهر به دست فیلمون (قلیمون)، پادشاه قبطی خبر میدهند.
به هر روی، گفته میشود که یکصد سال پیش از فتح اسلامی، این شهر بر اثر
طغیان آب دریا ویران گردید و تنها برخی از نقاط مرتفع جزیره سالم ماند.
به هنگام فتح مصر توسط
مسلمانان در ۲۰ق/۶۴۱م، تنیس شهری متشکل از کپرها و کلبههای نیین، و تابع
روم شرقی بود.
به روایت
بلاذری،
عمروعاص پس از آنکه
فسطاط را گشود، فرماندهانی برای فتح شهرهای مصر گسیل کرد. از آن میان
عُمَیر بن وَهْب جُمَحی، تنیس و شهرها و نواحی مجاور آن را به
تصرف درآورد و با مردم آنجا پیمانی همانند آنچه عمروعاص با مردم فسطاط بسته بود، منعقد کرد.
در این جنگ که نزدیک قبۀ ابوجعفر ابن زید (بعدها قبۀ فتح) روی داد، گروهی از مسلمانان کشته شدند که قبورشان معروف به قبور الشهداء نزدیک ریگزار بالای
مسجد غازی قرار داشت.
براساس روایت متفاوت و مفصل منسوب به واقدی، به هنگام فتح اسلامی،
ابوثوب (ابوثور) از اعراب مسیحی
آل غسّان بر شهر و جزیرۀ تنیس فرمان میراند. ابوثوب نخست تظاهر به
اسلام کرد، اما بعداً برای
جنگ با مسلمانان لشکری مرکب از ۲۰ هزار تن پیاده و ۵۰۰ سوار از قبطیان و اعراب مسیحی و رومیان گرد آورد و از طریق دریا به سوی دمیاط راند. عمروعاص، هلال بن اوس بن صفوان را با هزار سوار به
جنگ وی فرستاد.
جنگ در
نیمۀ شعبان ۲۰ق/۳۰ ژوئیۀ ۶۴۱م درگرفت. ابوثوب و لشکرش به
اسارت درآمدند و اظهار مسلمانی کردند. پس از این فتح، مسلمانان به تنیس رفتند و در جای
کلیسا، مسجد جامعی ساختند.
تنیس تا اوایل حکومت
امویان به ذات الاختصاص (کپرنشین) معروف بود و سپس در آنجا قصرهایی برپا شد.
در زمان امارت بِشر بن صفوان کلبی در مصر (۱۰۱-۱۰۲ق) رومیان به تنیس حمله کردند. در جنگی که روی داد، مزاحم بن سَلَمۀ مرادی، امیر تنیس و جمعی از موالی کشته شدند.
به روزگار خلافت
عباسیان، در اوضاع آشوبزدۀ مصر در ۱۹۹ق/۸۱۵م که سَرّی بن حَکَم سر به شورش برداشته بود، عبدالعزیز بن وزیر جَرَوی نیز رهسپار تنیس شد و یک چند بر این شهر و نواحی اطراف آن غلبه یافت.
در
جمادی الآخر ۲۱۹/ ژوئن ۸۳۴ یحیی بن وزیر در تنیس شورید که
مظفر بن کیدر، امیر مصر شورش او را سرکوب کرد.
در
ذیحجه ۲۳۸/مۀ ۸۵۳ ناوگان دریایی
فرنگان به دمیاط حملهور شدند و در آنجا دست به
غارت گشودند. آنان سپس قصد حمله به نواحی تنیس را داشتند، اما ناموفق بازگشتند. آنچه دشمنرا در این حملۀ غافلگیرانه کمک کرد، آن بود که عَنبسة بن اسحاق ضبّی هروی والی مصر (حک ۲۳۸-۲۴۲ق) نیروهای نظامی را از تنیس و دمیاط برای برگذاری جشن
عید قربان فراخوانده بود.
بنای باروی تنیس که در
ربیعالاول ۲۳۰/نوامبر ۸۴۴ در زمان والی مصر،
عیسی بن منصور خراسانی معروف به رافعی (حک ۲۲۹-۲۳۰ق) در زمان
واثق عباسی آغاز شده بود، پس از این حمله، در ۲۳۹ق به روزگار خلافت
متوکل پایان یافت،
این بارو دارای ۱۹ دروازه با پوشش آهنی یا مسی بود.
در ذیحجۀ ۲۹۱/ اکتبر ۹۰۴ در شرایطی که مصر دستخوش ستیز بر سر قدرت در میان خاندان
طولونیان بود، خلیفه مکتفی ناوگانی دریایی به فرماندهی محمد بن سلیمان کاتب برای بازگرداندن مصر به سلطۀ خلافت عباسی فرستاد. جنگ در تنیس درگرفت و
هارون بن خمارویه، حاکم طولونی مصر هزیمت یافت و مصر در اوایل سال ۲۹۲ق/نوامبر ۹۰۴ به تصرف عباسیان درآمد.
در ۳۶۰ق، و در
محرم ۳۶۱ مردم تنیس به رهبری
حسن اعصم برضد استیلای
فاطمیان شوریدند و دعوت به نام عباسیان کردند. اما جوهر صقلی فرمانده سپاهیان فاطمی شورشیان را سرکوب کرد و به
شام راند.
در ۳۶۲ق/۹۷۳م حملۀ ناوگان
قرمطیان به تنیس با مقاومت مردم این شهر دفع شد.
در ۴۱۵ق/۱۰۲۴م در زمان خلافت ظاهر فاطمی، سیاهان و دیگر ناراضیان در تنیس برای مطالبۀ مواجب خویش طغیان کردند و دست به غارت گشودند.
در ۵۱۱ق/۱۱۱۷م بدوئن (ه م)، یا
بالدوین پادشاه صلیبی
بیتالمقدس با لشکری از
فرنگان برای تصرف مصر حمله کرد و تا تنیس پیش راند، اما به علت جراحتی که برداشت، ناکام راه بازگشت پیش گرفت.
از نیمۀ دوم سدۀ ۶ ق/ ۱۲م حملۀ کشتیهای مسیحیان به بندرهای مدیترانه افزایش یافت.
نُرمانها در ۵۴۶ ق/۱۱۵۱م و سپس در ۵۴۸ ق از سیسیل (صقلیه) به تنیس حمله بردند و این شهر را غارت کردند،
و با
غنایم و اسرای بسیار بازگشتند.
شماری از سپاهیان دشمن را به هلاکت رساند، اما مهاجمان غلبه یافتند و تنیس را به آتش کشیده، پس از ۴ روز اقامت در آنجا، با غنایم و اسرا به سمت
اسکندریه رهسپار شدند،
حملۀ
فرنگان از عسقلان به تنیس در ۵۷۵ق/۱۱۷۹م با مقاومت مسلمانان دفع شد.
در ربیعالاول ۵۷۷/ ژوئیۀ ۱۱۸۱ وقتی
فرنگان باز به ساحل تنیس حمله، و یک کشتی تجاری را تصاحب کردند،
صلاحالدین ایوبی فرمان داد تا قلعۀ تنیس را بسازند.
و باروی شهر را بازسازی کنند.
جنگهای سوم صلیبی، ناوگان صلاحالدین را تضعیف کرد و بیم حملات تازهای به سواحل مصر میرفت.
از اینرو در ۵۸۸ق/۱۱۹۲م سلطان فرمان داد که مردم شهر تنیس را تخلیه کنند و به دمیاط منتقل شوند. شهر در
صفر همان سال از سکنه خالی شد و درختان اطراف قطع گردید و تنها پادگانی از نظامیان در شهر ماند.
تهدید
فرنگان تا دهههای آغازین سدۀ ۷ق/۱۳م ادامه یافت و به نظر میرسد که در زمان پنجمین جنگ صلیبی با اشغال دمیاط شکل تازهای یافت.
از اینرو در
شوال ۶۲۴/ سپتامبر ۱۲۲۷ سلطان ملک کامل از بیم استیلای
فرنگان بر منطقه، دستور داد شهر تنیس را ویران کنند.
از آن پس سیاحان و مورخان سدههای بعد، از تنیس به منزلۀ شهری ویرانه یاد کردهاند،
با اینحال گفته میشود آثاری بسیار از دورۀ کهن و بقایایی از شهر باقی بوده است.
تنیس که روزگاری شهری بزرگ و مشهور بود،
در زمان
قلقشندی (د ۸۲۱ ق) به روستایی کوچک بدل شده بود.
تنیس نقشی بزرگ در تاریخ و تمدن مصر اسلامی ایفا کرده است. این شهر پایگاه دریایی مهم و مقر ناوگان مصر بود و در آنجا کارخانۀ کشتیسازی دایر بود.
به جز برخی از قبایل عرب مسلمان، همچون
بنی مراد و
بنی عذره و موالی و سیاهان
که پس از فتح اسلامی در تنیس سکنا گزیدند، جمعیت اولیه و اصلی شهر را
مسیحیان تشکیل میدادند،
که عمدتاً قبطی و یا گروههایی از عربها و رومیان بودند.
چنانکه گفته شد، شمار مدافعان مسیحی شهر به هنگام فتح آن به دست مسلمانان، ۲۰ هزار تن بود.
دیونوسیوس بطریق انطاکیه که در ۲۱۷ق/۸۳۲م از تنیس دیدار کرده، شمار مسیحیان شهر را ۳۰ هزار تن برشمرده است. این شهر دستکم تا سدۀ ۴ق/۱۰م اساساً شهری مسیحیقبطی باقی ماند، اما شماری مسیحی پیرو فرقۀ مَلکاییه هم در آنجا زندگی میکردند. تنیس در واقع یکی از معدود جاهایی بود که اسقفهای ملکایی پایگاه خود را پس از فتوحات اسلامی حفظ کردند؛ اگرچه به نظر میرسد که تنشهایی میان دو کلیسا وجود داشته است.
این شهر دست کم تا قرن چهارم/ دهم اساساً شهری
مسیحی قبطی باقی ماند اما تعدادی پیرو
فرقه ملکائیه نیز در آنجا زندگی میکردند. تنّیس، در واقع، یکی از نادر نقاطی بود که اسقفهای ملکائیه پس از فتوحات اسلام نیز در آنجا پایگاه خود را حفظ کردند، هر چند که ظاهراً تنشهایی میان دو کلیسا وجود داشته است. حضور نیرومند مسیحیان در یک شهر ساحلی مشکلاتی برای حاکمان مسلمان به وجود آورد. آنها پس از یکی از حملات روم شرقی به دمیاط که منجر به تصرف موقتی این شهر در ۲۳۸/ ۸۵۳ شد، تصمیم گرفتند که عنصر اسلامی جمعیت شهر را تقویت کنند.
از جمله از شرایط سخت روزگار بر مردم تنیس:
در ۴۰۳ق/۱۰۱۲م الحاکم خلیفۀ فاطمی فرمان تخریب کلیساهای تنیس را صادر کرد و در پی آن ۷۲ کلیسا ویران گشت.
و مسیحیان مورد آزار بیشتری قرار گرفتند و این امر به مهاجرت مسیحیان به سرزمینهای بیزانسی دامن زد،
با وجود این، ابوعبید بکری شمار مسیحیان تنیس را بیش از ۱۰ هزار تن نوشته است و گوید که در ساحل دریا کلیساهای بسیار دارند.
ناصر خسرو در ۴۴۰ق/ ۱۰۴۸م جمعیت مردان تنیس را ۵۰ هزار تن تخمین زده است.
چنین مینماید که جمعیت
یهودی شهر بسیار کم بوده است. بنیامین تُطیلی شمار آنان را در سدۀ ۶ق/۱۲م تنها حدود ۴۰ تن نوشته است.
این امر موجب مهاجرت بیشتر مسیحیان شد، از جمله جمعی از کارگران صنایع پارچه بافی به نواحی روم شرقی مهاجرت کردند. شاخص اسلامی شدن فزاینده تنّیس احداث مساجد متعدد بود.
از وجود یک
مسجد جامع و ۱۶۰
مسجد در قرن ششم/ دوازدهم خبر داده است. ظاهراً تعداد یهودیان شهر بسیار کم بوده؛
بنیامین تُطَیْلی (تودلایی) آنها را حدود چهل تن ذکر کرده است.
تأمین آب آشامیدنی در تنیس دشوار بوده است؛ زیرا آبهای دریاچه که از
نیل جمع میشد، تنها برای ۴ تا ۶ ماه از سال شیرین و آشامیدنی بود. از اینرو در طول تابستان که آب نیل افزایش مییافت و وزش بادهای جنوب، امواج شور دریای مدیترانه را عقب میراند، آب شیرین را به کمک چرخاب و جوی به درون آب انبارها (مصانع یا صهارج) هدایت، و در آنجا ذخیره میکردند.
در زمستان تا آغاز فصل گرما آب نیل کاهش مییافت و وزش بادهای شمالی امواج دریا را به سوی دریاچه میراند.
شماری از آب انبارها به امرایی همچون
عمر بن حفص (د ۱۵۴ق) و
عبدالعزیز بن وزیر جَرَوی (د ۲۰۵ق) منسوب بود.
احمد بن طولون نیز در ۲۶۹ق/۸۸۲م ضمن بازدید از تنیس چند آب انبار در آنجا ساخت.
مردم نیز آب انبارها و حوضهای زیرزمینی وقفی بسیار ساخته بودند.
برخی از این آب انبارها در کاوشهای هیئت باستانشناسی مصر در دهۀ ۱۳۶۰ش/۱۹۸۰م کشف گردید.
در تنیس زراعت و دامپروری نبود.
قوت غالب مردم، طیور گوناگون بود که با تله شکار میکردند (در فصلی از سال بیش از ۱۳۰ نوع
پرنده در تنیس یافت میشد).
ماهی دیگر خوراک مردم بود که شمار انواع معروف آن به ۷۹ گونه میرسید.
پنیر و کشکاب و دیگر لبنیات گاوی از دیگر غذاهای مردم تنیس بود.
بهجز این، تمامی مایحتاج مردم، از قبیل میوه و خـواربار از دیگـر نواحـی مصر و با کشتـی ــ که تنها وسیلۀ ارتباطـی با جزیره و شهر بود ــ بدانجا میرسید.
بنابر وصفی مشروح که
ابن بسام در سدۀ ۶ق/۱۲م از تنیس به دست داده است، شهر دارای دو پل بود که از زیر آنها به سوی دو لنگرگاه میرفتند. در شهر یک مسجد جامع و ۱۶۰ مسجد کوچک وجود داشت و در هر مسجد منارهای برپا بود. ۵۶ مهمانخانه، کاروانسرا و بازار سرپوشیده، ۵۰۰، ۲ باب مغازه، ۱۰۰ کارگاه عرقکشی، ۱۵۰ دکان پارچهفروشی، ۱۶۰ آسیا، ۳۶ حمام و ۵ هزار کارگاه ریسندگی با ۱۰ هزار کارگر بافنده، از دیگر بناها و تأسیسات شهری بود.
شهر تنیس همچنین دارای ۵ حومه (رَبَض) بود که تأسیساتی مانند دارالصناعه، دارالاماره، حمامهای مردانه، دیوانها از جمله دیوان ماهی، آب انبارها و چرخابها، مخازن صیدها، معادن نمک، مساجد و کلیساها و دو نمازگاه را دربر میگرفت.
آماری که در سدۀ پیش از این به دست داده است.
تنیس چنان اهمیت و موقعیت تجاری داشت که مقدسی از آن با عناوین بغدادی کوچک، کوه طلا، تجارتخانۀ شرق و غرب، شهری راحت و دوست داشتنی با نعمتهای فراوان و ساحلی مصفا و قصرهایی بلند یاد کرده است.
به گزارش ناصرخسرو «مدام هزار کشتی در حوالی شهر بسته باشد از آن بازرگانان و هر روز هزار دینار مغربی از آنجا به خزینۀ سلطان مصر رسد.»
از اینرو تنیس مردمانی توانگر و ثروتمند در خود جای داده بود.
شاید همین امر باعث رواج روحیۀ لذتجویی و خوشگذرانی و خلقوخوی خاص در این شهر بوده است.
تنیس یکی از مبادی ورود و صدور کالا بود و عوارض حاصل از این راه، بخشی از درآمدهای دولت را تشکیل میداد.
این شهر با
شام و
مغرب مبادلۀ بازرگانی داشت.
بهرغم منازعات سیاسی میان مصر و بیزانس، روابط بازرگانی میان دو کشور برقرار ماند. بیزانسیها از کارگاههای تنیس منسوجات وارد میکردند و در عوض کالاهایی مانند غله بدانجا میفرستادند.
در دورۀ
جنگهای صلیبی، تنیس پس از اسکندریه و دمیاط سومین بندر بازرگانی مصر در دریای مدیترانه بود و روابط بازرگانی مستحکمی با بندرهای شام و سپس با دولتهای شمال ایتالیا داشت. تنیس مواد خام مانند
پشم و
ابریشم و نخهای زرین و سیمین برای صنایع نساجی خود وارد میکرد و افزون بر این، بندری برای کالاهای اساسی مانند
چوب و
آهن و زفت بود.
به گفتۀ
مقدسی عوارض در تنیس بسیار سنگین بوده است.
این شهرتا پیش از استیلای فاطمیان، مالیاتی معادل ۲۰ تا ۳۰ هزار
دینار به
عراق میفرستاد.
هنگام وفات الحاکم، خلیفۀ فاطمی، عواید ۳ سالۀ خزانۀ تنیس به یک میلیون دینار و دو میلیون
درهم بالغ میشد.
ظاهراً صنایع نساجی تنّیس از دوران باستان رونق داشته، اما در دوره اسلام این شهر همراه با دمیاط، دَبیق و حدود پانزده ناحیه کم اهمیتتر دیگر در دلتای نیل، مرکز اصلی تولید پارچه کتانی در قلمرو اسلام گشت. تولید کتان در دلتا، با وجود آبهای راکد برای نم زدن و خیساندن گیاه کتان و بخصوص آب و هوای مرطوبی که نرمی و انعطافپذیری
نخ و در نتیجه رشتن و بافتن آن را آسان میکرد، براحتی میسر شد.
مادّه خام اصلی مورد استفاده در این ناحیه، گیاه کتان بود که زنان آن را میرشتند و مردان میبافتند. دلتای مصر بویژه به سبب داشتن پارچه کتانی ظریفی که «قَصَب» نامیده میشد،
شهرت داشت. قصبهای تنّیس
رنگین اما قصبهای دمیاط سفید بود.
نخ ابریشم نیز احتمالاً از شام وارد شهر میشد و از تار و پود
طلا و ابریشم بویژه در بافتن پارچه «دَبیقی» استفاده میکردند که در اصل از کتان ساخته میشد و غالباً با کوک طلا یا ابریشم روی آن نقش میزدند.
در دورۀ اسلامی تنیس در کنار دمیاط و دبیق و حدود ۱۵ شهر کوچکتر دلتای نیل، از مراکز اصلی منسوجات کتانی در سراسر جهان اسلام بود و تولید
کتان در مناطق نزدیک دلتای نیل، به این صنعت کمک میکرد.
این محصول، که شهرت جهانی داشت، در آغاز تنها در شهر مجاور دبیق بافته میشد اما تولید آن بتدریج به دیگر مراکز همسایه دلتا نیز گسترش یافت. تنّیس جایگاه ویژهای میان این مراکز تولید منسوجات داشت، زیرا در آن یک کارگاه ویژه دربار خلافت به نام «طِراز» وجود داشت که اساساً برای دربار عباسیان در بغداد و بعدها، یعنی از پایان قرن چهارم/ دهم، برای دربار فاطمیان در
قاهره تولید میکرد. میان رداهایی که در این مکان برای خلفای فاطمی تولید میشد، وقایع نگاران از ردایی یکپارچه به نام «بَدَنَه» یاد میکنند که از تار کتان و پود طلا بافته میشد.
کارگاههای تنّیس همچنین پارچههایی تولید میکردند که دربار قاهره توجه ویژه ای بدان داشت.
این پارچه که « بوقلمون » نامیده میشد،
رنگین (بنفش و قرمز و سبز) و به صورت ابریشم موجدارِ سایه روشن بود و از الگوهای روم شرقی بهره گرفته بود. سرانجام باید از پوشش
کعبه، «کِسوَه»، یاد کرد که در بیشتر دوران سده های میانه در کارگاههای دلتا، بویژه در تنّیس، تولید میشد و در باره تولید آن در ۱۵۹ و ۱۶۲/ ۷۷۶ و ۷۷۹ در این شهر، شرح مفصّلی وجود دارد.
شهرت عمدۀ تنیس از دیرباز به تولید انواع پارچههای فاخر و نیکو بوده است،
و بیشتر مردم این شهر بافنده بودند.
وجود مجموعۀ بزرگی از مصنوعات شیشهای در ۸۳۷ق/ ۱۴۳۴م در یکی از روستاهای تنیس مربوط به دورۀ خلفای فاطمی،
نشان میدهد که در این شهر صنعت شیشهگری نیز رونق داشته است. در تنیس همچنین ابزارآلات ممتاز آهنی، همچون قیچی و کارد میساختند.
تنیس به لحاظ علمی و فرهنگی نیز در دورۀ اسلامی شهری شکوفا بوده است و از این شهر شمار بسیاری از علما و محدثان و ادبا برخاسته یا در آنجا به تعلیم و تعلم اشتغال داشتهاند،
از آن جملهاند:
ابن وکیع (ه م)،
حسن بن علی تنیسی (د ۳۹۳ق) شاعر، برای آگاهی از دیگر علمای تنیس،
و
نافع بن عباس جوهری تنیسی (د پس از ۴۱۹ق) متکلم و محدث
برخی نویسندگان آثاری در تاریخ تنیس تألیف کردهاند؛ از آن جمله ابوالقاسم عبدالمحسن بن عثمان بن غنائم (غانم) خطیب که قبل از ۴۱۳ق/۱۰۲۲م العروس فی فضائل تنیس را تألیف کرد.
این کتاب اکنون در دست نیست،
اما
ابن عدیم از این کتاب مطالبی نقل کرده است.
کتاب دیگر در تاریخ تنیس انیس الجلیس فی اخبار تنیس تألیف محمد بن احمد بن بسام تنیسی از علمای اواخر سدۀ ۶ق/۱۲م است. بخشی کوچک از این کتـاب برجای مانده که آن را جمالالدین شیال منتشر کرده است.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن بسام، محمد، «انیس الجلیس فی اخبار تنیس»، به کوشش جمالالدین شیال، مجلة المجمع العلمی العراقی، بغداد، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م، شم ۱۴.
(۳) ابن بشکوال، خلف، الصلة، قاهره، ۱۹۶۶م.
(۴) ابن بطوطه، رحلة، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۵) ابن تغری بردی، النجوم.
(۶) ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۷م.
(۷) ابن دقماق، ابراهیم، الانتصار، بیروت، ۱۳۱۰ق/۱۸۹۳م.
(۸) ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
(۹) ابن سعید مغربی، علی، الجغرافیا، به کوشش اسماعیل عربی، بیروت، ۱۹۷۰م.
(۱۰) ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۰م.
(۱۱) ابن عدیم، عمر، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۲) ابن یونس صدفی، عبدالرحمان، تاریخ، به کوشش عبدالفتاح فتحی عبدالفتاح، بیروت، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۰م.
(۱۳) ابوشامه، عبدالرحمان، کتاب الروضتین، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.
(۱۴) ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا فره، بیروت، ۱۹۹۲م.
(۱۵) ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، ۱۸۴۰م.
(۱۶) ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پرت سعید، مکتبة الثقافة الدینیه.
(۱۷) اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
(۱۸) انطاکی، یحیی، تاریخ، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس، ۱۹۹۰م.
(۱۹) بری، عبدالله خورشید، القبائل العربیة فی مصر، قاهره، ۱۹۶۷م.
(۲۰) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
(۲۱) تعلیقات النجوم.
(۲۲) ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الدهر، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۴۷م.
(۲۳) دمشقی، محمد، نخبة الدهر، به کوشش مرن، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
(۲۴) رمزی، محمد، القاموس الجغرافی للبلاد المصریة، قاهره، ۱۹۵۳-۱۹۵۴م.
(۲۵) روزنتال، فرانتس، تعلیقات بر الاعلان بالتوبیخ.
(۲۶) سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش فـرانتس روزنتال و صالح احمد علی، بغداد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۲۷) سرور، محمدجمالالدین، الدولة الفاطمیة فی مصر، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۲۸) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۲۹) شامی، عبدالعال عبدالمنعم، تعلیقات بر مباهج الفکر.
(۳۰) شیال، جمالالدین، تعلیقات بر «انیس الجلیس».
(۳۱) طبری، تاریخ.
(۳۲) عنان، محمدعبدالله، الحاکم بامرالله و اسرار الدعوة الفاطمیة، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
(۳۳) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۳۴) کندی، محمد، الولاة و القضاة، به کوشش رون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
(۳۵) مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۳م.
(۳۶) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۳۷) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۳۸) مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین شیال، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
(۳۹) مقریزی، احمد، الخطط، به کوشش گاستون ویت، قاهره، ۱۹۲۲م.
(۴۰) مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
(۴۱) ناصرخسرو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۴۲) واقدی، محمد، فتوح الشام، بیروت، دارالجیل.
(۴۳) وطواط، محمد، مباهج الفکر، به کوشش عبدالعال عبدالمنعم شامی، کویت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۴۴) یاقوت، بلدان.
(۴۵) یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
(۴۶) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر.
(۴۷) بنیامین بن یونه تطیلی، رحله بنیامین.
(۴۸) EI۲.
(۴۹) Cl Cahen, "Douanes et commerce dans les ports mإditerranإens de l'Egypte mإdiإvale d'aprهs le Minha ¦dj d'al-Makhzu ¦m ¦â ", Journal of the economic and social history of the Orient , VII (۱۹۶۴) , ۲۱۷-۳۱۴.
(۵۰) idem, Makhzu ¦miyya ¦t , Leiden the ۱۹۷۷, ۵۷-۱۵۴.
(۵۱) AS Ehrenkreutz, "The place of Saladin in the naval history of the Mediterranean Sea in the Middle Ages", Journal of the American Oriental Society , LXXV (۱۹۵۵) , ۱۰۰-۱۱۶.
(۵۲) Maurice Lombard, Les textiles dans le monde musulman du VII e au XII e siهcle , Paris ۱۹۷۸.
(۵۳) R B Serjeant, Material for a history of Islamic textiles up to the Mongol conquest , Beirut ۱۹۷۲, index.
(۵۴) S Timm, Das christliche-koptische طgypten in arabischer Zeit, VI , Wiesbaden ۱۹۹۲, ۲۶۸۶-۲۶۹۴.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تنیس»، شماره۶۱۳۷. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنیس»، شماره ۳۹۷۴.