• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیدمهدی حیدری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سیدمهدی حیدری از ادبا و علمای مجاهد شیعه عراق در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری بوده است.



شهر کاظمین از دیرباز شاهد حضور بزرگ مردانی در عرصه دانش، تقوی و مبارزه با دشمنان اسلام بوده است. این شهر به برکت وجود دو امام همام از ویژگی ممتاز علمی برخوردار است و وجود خاندان‌های بزرگ علمی از جمله: آل خالصی، آل حیدری، آل صدر، آل یاسین، آل مریاتی و.... و ظهور شخصیت‌های بزرگ سیاسی ـ مذهبی رونق ویژه‌ای به این شهر بخشیده است. یکی از شخصیت‌های مشهور این دیار که در عراق و جهان اسلام مشهور است، علامه سید مهدی حیدری است.
او فرزند سیداحمد و از خاندان سادات «آل حیدری» کاظمین بود. وی مقدمات را در کاظمین خواند و در محضر درس فقه و اصول شیخ محمدحسن آل یاسین در کرخ حضور داشت، سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر شیخ محمدحسین کاظمی و میرزا حسن شیرازی در سامرا استفاده برد و دروس خود را تکمیل نمود و به درجه اجتهاد نایل شد و از سید عبدالهادی شیرازی نجفی، اجازه روایت دریافت کرد و سپس به کاظمین برگشت.


آل حیدری از خاندان‌های بزرگ شیعی عراق - ساکن کاظمین- از دیرباز به خاندان جهاد و دانش مشهورند. بیشتر افراد این خاندان در سلک روحانیت هستند. این خاندان، در میان قبایل عراق به شرافت، علم، فضل، ادب و بزرگی و حسب و نسب شهرت دارند.
[۱] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۱.
سید هبة الدین شهرستانی درباره این خاندان باشرافت می‌گوید:
«آل سید حیدر، از قدیم خاندان علم و دانش است. و از خاندان‌های اصیل و شریف عراق است که به بزرگی، علم، فضل، ادب، حسب و نسب، مشهور و معروفند. حیدریون، علم و شرافت را از گذشتگان خود به ارث برده‌اند. کسی نمی‌تواند فضل و نبوغ و اصالت آنها را انکار کند، همانا آنها در دیگر سرزمین‌های اسلامی نیز مشهورند و این مطلب احتیاجی به بیان و اقامه دلیل و برهان ندارد. این خاندان و سلسله پاک در کاظمین و بغداد زندگی می‌کنند. برخی از افراد این خاندان، برای فراگیری علم و ادب به نجف اشرف مهاجرت و در همانجا ساکن شده‌اند.»
[۲] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۱.





۳.۱ - علامه نوری

علامه میرزا حسین نوری در جلسه‌ای هنگام ذکر نام سید مهدی حیدری به سید محمد حیدری می‌گوید:
«او از بزرگان شاگردان استاد محقق انصاری بود و یکی از پارسایان بزرگ کاظمین به شمار می‌رفت. او و برادران و پدران او اهل بیت بزرگی هستند و با شکوهی. در عراق به صلاح، سداد، علم، فضل و تقوی معروفند و همه آنها را به بیت سید حیدر می‌شناسند.»
[۳] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۲.


۳.۲ - علامه هندی

علامه سید صادق هندی فضائل این خاندان را به شعر سروده است:
یا آل حیدر بیت المجد بیتکم ،،،،•• • انتم کرام و انتم سادة نجبا
بیت علا فی ذری العلیا فتوجها ،،،،•• • مجد المؤتل و الافضال لا الذهبا
ما کان قصدی بنظمی حصر فضلکم•• • لکن لابلغ من اوصافکم ادبا
‌ای آل حیدر، خانه شکوه، خانه شماست. شما کریم و از سادات برگزیده‌اید.
خانه شما در پله‌های بزرگی و بلندی قرار دارد و تاج فضیلت و برتری بر سر شما گذاشته شده است.
قصد من از سرودن این شعر، انحصار فضیلت و برتری در خانه شما نیست بلکه بیان اوصاف شما به شعر است.


تبار سید مهدی حیدری تا امام علی علیه‌السّلام به شرح ذیل است:
السید مهدی ابن السید احمد بن السید حیدر بن السید ابراهیم ابن السید محمد الشهیر بالعطار ابن السید علی بن سیف الدین بن رضاءالدین بن سیف الدین بن رمیثه بن رضاءالدین بن محمد علی بن عطیفة بن رضاءالدین بن علاءالدین بن مرتضی به محمد بن الامیر حمیضة شریف مکة بن الشریف ابی نمیبن الشریف الحسن بن الشریف علی بن الشریف قتادة بن ادریس بن مطاعن بن عبدالکریم بن عیسی بن ابن الاکبر بن موسی الثانی بن عبدالله الرضا بن موسی الجون بن عبدالله المحض بن الحسن المثنی بن الامام الحسن بن الامام علی بن ابی طالب علیهم السلام.
[۴] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۰.



سید حیدر، جد علامه حیدری، در سال ۱۲۰۵هـ. ق. در کاظمین متولد شد. پس از فراگیری مقدمات، به نجف اشرف هجرت کرد. از شاگردان او می‌توان به میرزا محمدهاشم خوانساری و میرزا حسین خلیلی اشاره نمود.
[۵] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۷۵.

آقا بزرگ تهرانی در کتاب «سعداء النفوس» می‌نویسد:
«او سیدی عالم، فقیه و جلیل القدر بود و مرجع خاص و عام شمرده می‌شد. او در ذات خدا غیور بود و با شبهه کنندگان در دین بحث و گفتگو می‌نمود و به اصطلاح مناظره می‌کرد.»
او جد خاندان آل حیدری است و این خاندان که در تاریخ شیعه خدمات بزرگی انجام داده‌اند، به او منتهی می‌شوند. آثاری از او به جای مانده که اسامی برخی از آنها چنین است:
العقائد الحیدریه فی الحکمة النبویه، المجالس الحیدریه فی النهضة الحسینیه، الصحیفة الحیدریه فی الادعیة و الاسرار و....
وی هفت فرزند پسر داشت که همگی در کسوت روحانیت بودند. او در سال ۱۲۶۵ هـ. ق. در کاظمین وفات یافت و در رواق حرم کاظمین (علیهما السلام) به خاک سپرده شد.
[۶] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۷۷.

سید احمد، پدر علامه حیدری، در سال ۱۲۲۲هـ. ق. ولادت یافت. او از مجتهدان کاظمین به شمار می‌رفت و رهبری مردم را برعهده داشت. وی در سال ۱۲۹۵هـ. ق. در نجف اشرف فوت کرد و در صحن امام علی علیه‌السّلام به خاک سپرده شد.
[۷] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۷۸.



سید مهدی از کودکی به دروس حوزه روی آورد و بیشتر کتاب‌های این دوره را نزد پدر به پایان رساند. پس از آن در درس آیة‌الله محمدحسن آل یاسین در محله کرخ بغداد شرکت جست سپس در درس آیات عظام بزرگوار حوزه علمیه نجف شرکت کرد و به تکمیل مدارج علمی خود پرداخت.
[۸] علمای مجاهد، ص۱۸۳.

اسامی مهم‌ترین استادان او در این دوره چنین است:
۱. شیخ مرتضی انصاری: سید در اواخر عمرش از او استفاده کرد.
[۹] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۶.
۲. شیخ محمدحسین کاظمی ۳. آیت‌الله میرزا حسن شیرازی ۴. علامه میرزا حبیب الله رشتی : همزمان با هجرت آیةالله میرزا حسن شیرازی به سامرا او از اولین کسانی بود که رهسپار آن دیار شد زیرا از خواص شاگردان او بود و در درس میرزای شیرازی شرکت می‌جست.
[۱۰] علمای مجاهد، ۱۸۳.
۵. شیخ محمدحسین آل یاسین: وقتی به کاظمین بازگشت، چون وقت نداشت درس برود، فقط در بحث شیخ محمدحسین آل یاسین شرکت می‌کرد.
[۱۱] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۶.

سید مهدی در نهایت از آیت‌الله سید عبدالهادی شیرازی
[۱۲] علمای مجاهد، ص۱۸۳.
اجازه روایت گرفت و پس از فوت میرزای شیرازی عهده دار مرجعیت مردم کاظمین شد.


۱. شیخ مهدی مریاتی ۲. شیخ مهدی الجرموقی ۳. شیخ عبدالحسین بغدادی ۴. میرزا ابراهیم سلماسی ۵. محمد امین حسنی ۶. اسدالله خالصی ۷. محمدهادی قاینی ۸. میرزا جواد آقا تبریزی ۹. سید عبدالکریم اعرجی ۱۰. سید عیسی اعرجی ۱۱. سید محمد اعرجی ۱۲. سید مصطفی حیدری صاحب کتاب بشارة الاسلام ۱۳. سید اسدالله حیدری ۱۴. سید احمد حیدری و..
[۱۳] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۸.



او مردی نافذالکلام نزد بزرگان و همگان بود و سخنوری ماهر و خوش بیان به شمار می‌رفت. در جریان جنگ جهانی اول در ۱۳۳۲ ق و پس از اعلام جنگ متفقین بر ضد عثمانی و متعاقب آن، اشغال بندر فاو عراق، توسط قوای انگلیس، مراجع و علمای شیعه عتبات بر ضد آنان اعلام جهاد کردند که از جمله آنان سید مهدی حیدری بود که علی رغم کهولت سن ـ که در این زمان بیش از هشتاد سال داشت طی تلگرافی به علمای نجف و کربلا، آنان را به تشکیل جلسه‌ای دعوت کرد تا اوضاع سیاسی پیش آمده را بررسی نمایند.


وی چهار فتوای جهاد ـ سه فتوای جمعی و یک فتوای انفرادی ـ بر ضد اشغالگران انگلیسی صادر کرد. علاوه بر آن در ۴ صفر ۱۳۳۳ ق به همراه گروهی از علما و در راس هزاران نفر از مجاهدان داوطلب، عازم جبهه‌های نبرد در جنوب عراق گردید و در منطقه قرنه مستقر شد. در این جبهه، علاوه بر او علمای دیگری مانند شیخ الشریعه اصفهانی، سید مصطفی کاشانی و سید علی تبریزی نیز حضور داشتند.


در ادامه جنگ جهانی اول، در ۱۳۳۲ ق. انگلیس به عراق هجوم برد. عراق در آن زمان در کنترل دولت عثمانی بود و انگلیس می‌توانست عثمانی‌های متحد آلمان ـ رقیب اصلی جنگ ـ را تحت فشار قرار دهد تا نتوانند جبهه ایران را که اهمیت تدارکاتی برای جبهه روسیه داشت، به خطر اندازند. انگلیسی‌ها در آغاز (هفده ذی الحجه ۱۳۳۲) موفق به تصرف قلعه فاو شدند و بندر بصره را به محاصره درآوردند. رهبران بصره که از توان رزمی عشایر شیعی جنوب عراق با خبر بودند، دست نیاز به سوی علمای شیعه دراز کردند و سیل تلگراف‌ها به سوی حوزه‌های علمیه کربلا، نجف و کاظمین سرازیر شد.
[۱۴] سیمای کاظمین، ص۱۸۱.

سید مهدی حیدری با ارسال تلگرافی به علمای نجف و کربلا آنان را به صدور فتوای جهاد تحریص و آنان را به جلسه‌ای دعوت کرد تا اوضاع سیاسی پیش آمده در سطح عراق و بین الملل را بررسی کنند.
[۱۵] علمای مجاهد، ص۱۸۳.

اکثر حاضران از جمله بزرگ این جلسه آیة الله حیدری حکم به وجوب جهاد دادند. وی در مجموع ۴ فتوای جهاد (سه جمعی و یک انفرادی) بر ضد اشغالگران انگلیسی صادر نمود.
[۱۶] علمای مجاهد، ص۱۸۳.

علامه سید مهدی حیدری در پاسخ استفتایی درباره تکلیف مسلمانان در برابر اعلان جنگ دولت‌های متفق به دولت عثمانی و حمله به آن کشور، در تاریخ ۱۳۳۲هـ. ق. می‌نویسد:
«بلی واجب و لازم بر کافه مسلمین موحدین، دفاع این کفره به جان و مال به جهت احتمال عدم کفایت مسلمین که در مقابل کفره می‌باشند. و واجب است بر مسلمینی که در بلاد کفار هستند و می‌باشند اعانه مسلمین به هر نحوی که متمکنند، ولو به مهاجرت از بلادشان به بلاد اسلام و جایز نیست بر هر متمکن دفاع به جان و مال، قعود و تسامح و تهاون و تخاذل.
الراجی عفو ربه مهدی آل السید حیدرالحسنی
[۱۷] رسایل و فتاوای جهادی، ص۲۹۰.



وی در جمع مردمی که در صحن کاظمین (علیهما السلام) جمع شده بودند، حاضر شد و ضمن دعوت از آنان برای مبارزه با دشمن، اعلام کرد که خود در جبهه جنگ شرکت می‌کند.
این تصمیم در حالی بود که سن وی به ۸۳ سال می‌رسید. او علمای دیگر عراق را از تصمیم خود باخبر ساخت و به این منظور تلگرافهایی به حوزه‌های کربلا و نجف ارسال کرد.
شور و انقلاب عجیبی در شهر افتاد و همه آماده جهاد شدند. این شور با فرارسیدن محرم الحرام و به پا شدن دسته‌های عزاداری کاملا نمایان شد. خیمه‌ها برافراشته شد و مجاهدان خود را برای نبردی سخت آماده کردند. در دسته‌های عزاداری مردم شیعه کاظمین شعر ذیل را می‌سرودند:
سید مهدی رکن الدین• • • نمشی للجهاد ویاه
نمشی بقوتک یا دین•• • نحرق راس من عاداه
حیدر یا عزنا و سورلنا• • • بحلق الفاو یحق طوب لنا
سید مهدی رکن دین است. همه با هم همراه او به جهاد می‌رویم.
به امید و توان این دین می‌رویم و آماده‌ایم که سر دشمن را آتش بزنیم.
حیدر، ‌ای مایه عزت ما و پناهگاه ما، با هم فاو را آزاد می‌کنیم.
سرانجام پس از تدارک مجاهدان عصر سه شنبه ۱۲ محرم الحرام ۱۳۳۳هـ. ق. آیة الله سید مهدی حیدری به همراه مبارزان عازم جبهه نبرد شد.
[۱۸] رسایل و فتاوای جهادی، ص۲۹۰.
اهالی خونگرم کاظمین این کاروان جبهه و جهاد را تا بغداد بدرقه کردند. آنان با شور خاصی در حین بدرقه می‌سرودند:
حجة الاسلام طالع للجهاد• • • محصن بموسی بن جعفر و الجواد
حجت اسلام (علامه سید مهدی حیدری) پیشگام جهاد است. او به موسی بن جعفر و جواد (علیهما السلام) پناه آورده است.
بعد از اعزام اولین دسته جهادی، کاظمین برای استقبال از گروه برجسته‌ای از علمای نجف و کربلا که رهسپار جبهه نبرد بودند، آغوش گشود. تا اواخر صفر همان سال این شهر از جوانان خالی شد و تنها پیران و کودکان در آن باقی ماندند و تمامی مردان به میدان رزم شتافتند.
[۱۹] لمحات اجتماعیه، ج۴، ص۱۳۰-۱۳۴.
[۲۰] موسوعة عتبات المقدسة، ج۹، ص۲۶۵.

آیة الله حیدری تا رسیدن خود و گروه همراه به شهر العماره، از تب و تاب نیفتاد و فراخوان جهادش را پیوسته تکرار کرد. در عماره وقتی شایع شد که دشمن می‌خواهد شهر را محاصره و تصرف کند، او جمله معروف خویش را ایراد کرد و گفت:
اما انا فلا اتحرک من هذا المکان و احاربهم هنا حتی اقتل او انتصر
[۲۱] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۳۳.

آگاه باشید که من از این مکان تکان نمی‌خورم و با دشمن پیکار می‌کنم تا شهید یا پیروز شوم.

۱۱.۱ - شروع جنگ و رشادت علامه

با توافقی که بین علامه حیدری و فرمانده سپاه عثمانی، سلیمان عسکری بک، انجام گرفت. قرار شد آنان در قلب جبهه نبرد (قرنه) مستقر گردند. نبرد تاریخی، از آنجا شروع شد که «بارت» فرمانده قوای تجاوزگر انگلیس با احساس حمله قریب الوقوع سپاه ترک، پیش دستی کرد و نیروهای سپاه خود را از دو طرف رود دجله و با کشتی‌های جنگی از «مزیرعه» روانه «ورطه» کرد. از طرفی بعد از تقسیم نیروها، آیة الله حیدری به همراه دیگر مجاهدان کاظمینی و عشایری که به او پیوسته بودند، با بلم و قایق‌ها روانه جبهه قرنه شدند.
هنوز آنها به محل استقرار خود نرسیده بودند که شب فرا رسید و مجبور شدند در موقعیتی نامعلوم اردو بزنند. فردای آن روز، فرزندان آیة الله حیدری جهت پی بردن به موقعیت اردوی خود، به اطراف خیمه‌ها رفتند و دریافتند که پیش قراولان سپاه انگلیس که با کشتی‌ها، توپها و سایر وسایل جنگی حمایت می‌شدند، رو در رویشان قرار گرفته‌اند. اردوی آنها سه کیلومتر جلوتر از مقر خودیها واقع بود و به جبهه دشمن نزدیک تر می‌نمود. دشمن فرصت تفکر نداد و از همان صبح هجوم غافلگیرانه خود را شروع کرد. چون مجاهدان همراه آیة الله حیدری در دید و تیررس دشمن بودند، توپها نخستین نشانه رویهای خود را بر این اردو متمرکز کردند.
[۲۲] سیمای کاظمین، ص۸۴.


۱۱.۲ - شکست دشمن

اوضاع لحظه به لحظه سخت تر می‌شد و برخی از یاران آیة الله حیدری از او درخواست نمودند که عقب نشینی کنند، اما آیة الله حیدری با آنان مخالفت کرد و گفت:
«اگر چادرها را ترک کنیم روحیه سپاهیان تضعیف می‌شود و ممکن است آن‌ها چنین تصور نمایند که ما از مواضع خود عقب نشینی کرده‌ایم و این موضوع باعث تضعیف توان و فروپاشی قدرتشان می‌گردد. این چادرها باید نمایانگر اقتدار سپاه و پرچم اسلام و هیبت مسلمانان و عامل وحشت و هراس کافران باشد.»
[۲۳] نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار، ص۱۰۰.

او این سخنان را با اطمینان ادا نمود. اطمینان او از آنجا ناشی می‌شد که پیش تر برای دور افکندن تردید درماندن یا نماندن استخاره کرده بود و در این استخاره به قرآن به پیروزی مجاهدان پی برده بود. آیة الله حیدری پا را فراتر نهاد و در آن هنگامه آتش و دود بسان شیر، با شمشیری آویخته و قرآنی در دست، به میان یاران مجاهد خود رفت و آنان را با این جملات به صبر و پایداری دعوت نمود:
«نترسید و غمگین نباشید، پس خدا با شماست و او شما را در برابر دشمنان یاری می‌کند. ‌ای سربازان راه خدا، از حرمات دین و مقدسات اسلام دفاع کنید پس همانا من امیدوارم که در برابر این آتش‌های سنگین و تیرهایی که از طرف دشمن به طرف شما می‌آید، خنکی و آرامش و راحتی به شما برسد.»
[۲۴] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۴۱.


۱۱.۳ - تلفات سنگین دشمن

دشمن که با این یورش یکه خورده بود، با دادن تلفات سنگین عقب نشینی نمود. برخی از تلفات دشمن چنین است:
۱. آتش گلوله یکی از توپهای سپاه اسلام به فرماندهی روحانی شجاع علامه حیدری، به یکی از کشتی‌های جنگی دشمن اصابت کرد و کشتی در آتش سوخت.
۲. یاران انقلابی علامه توانستند بیش از ۱۰۰۰ نفر از انگلیسی‌ها را به درک واصل کنند.
در برابر تلفات سنگین دشمن حتی یک نفر از یاران سید کشته نشدند. دکتر عبدالله فیاض می‌نویسد که در جنگ پنجم ربیع الاول ۱۳۳۳ هیچ کدام از یاران سید مهدی حیدری کشته نشدند ولی شمار زیادی از نیروهای دشمن کشته شدند.
[۲۵] الثورة العراقیة الکبری، ص۱۱۲.

شجاعت و شهامت علامه حیدری و یارانش به قدری به یاد ماندنی بود که ارتش عثمانی نیز تحت تاثیر قرار گرفت. برخی از یاران عثمانی می‌گفتند:
«وقتی فشار توان فرسایی از جانب دشمن به ما وارد گشت، تصمیم گرفتیم عقب بنشینیم. اما وقتی خیمه‌های افراشته گروه مجاهدان آیة الله حیدری را در پیشاپیش نبرد دیدیم، عزممان قوت گرفت و یاس و ناامیدی از ما رخت بربست.»

۱۱.۴ - نجات از اسارت

پس از این نبرد، آیة الله حیدری و یاران مجاهدش، چند ماهی در این جبهه به سر بردند تا اینکه دشمن به حمله گسترده دست یازید و با فایق آمدن بر دو جناح چپ و راست به جبهه مرکزی ـ قرنه ـ هجوم برد. گستردگی عملیات چنان بود که مقاومت در برابر آن سودی نداشت و قوای عسکری بیگ و مجاهدان حمایتگر به ناچار به عقب نشستند. در این عقب نشینی دشوار آیة الله حیدری و رزم آوران همراهش در سفری پر مخاطره و در حالی که نزدیک بود در پنجه اسارت گرفتار گردند، به شهر حی که هنوز به تصرف اشغالگران در نیامده بود، رفتند و بعد از گذشت هفت روز، در سوم شعبان ۱۳۳۳ به جبهه کوت عزیمت نمودند تا به مدافعان عثمانی بپوندند، اما پس از چهارماه مقاومت، این جبهه نیز تاب نیاورد و در برابر حملات بی امان دشمن تسلیم گشت و سپاه عثمانی باز خطوط دفاعی‌اش را عقب تر کشاند.
[۲۶] سیمای کاظمین، ص۸۸.
آیة الله حیدری که به بیماری سختی مبتلی شده بود، به همراه یاران مجاهدش در بیست و هشتم ذی الحجه ۱۳۳۳ به شهر کاظمین رسید.
[۲۷] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۴۴.



ضعف قوای عثمانی و خیانت برخی از سران و خود فروختگی برخی دیگر باعث شد با وجود همه مقاومت‌های علما و مردم، عراق سقوط کند و به دست انگلسیها بیفتد. علامه سید مهدی حیدری که در سنین پیری تمام تلاش خود را برای پیروزی جبهه اسلام کرده بود، از اینکه می‌دید کشورش اشغال شده است به شدت ناراحت بود و بسیار گریه می‌کرد. او در آن روزها مدام این جمله را تکرار می‌کرد که بر سر زبان‌های مردم نیز افتاده بود:
کانی بالاسلام قد سقط من السماء الی الارض
[۲۸] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۷.

مثل این است که اسلام از آسمان به زمین سقوط کرده است.
دولت دست نشانده انگلیس که تلاش می‌کرد مهم‌ترین چهره‌های جنگ علیه خودش را بخرد، سراغ علامه آمد، ولی نتوانست او را اجیر کند و او تا پایان عمر به آنها باج نداد. مقاومت او در برابر انگلیسیها تعجب انگیز بود، به طوری که فردی از آنها هنگامی که پس از رحلت او از کوچه کنار مقبره‌اش می‌گذشت، گفت:
«برای امت عراق شایسته است که مرقد این مرد بزرگ را زیارت کنند. کسی که حیات و زندگی‌اش را در خدمت دین و امتش گذراند و در راه آن دو با جدیت و تلاش خالصانه جهاد و مبارزه کرد.»
[۲۹] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۸.



علامه سید مهدی حیدری در میدان جنگ و نبرد اخلاق نیکو و پسندیده‌ای داشت. این اخلاق باعث شد که سربازان به او به شدت علاقه‌مند باشند و اوامر او را به اجرا بگذارند.
به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم :
۱. در نظر نگرفتن هیچ امتیازی برای خود. ۲. تواضع: او در همه صحنه‌های جنگ با سربازان حضور داشت با آنها می‌نشست و با آنها غذا می‌خورد. شب اول که برای افراد امکان آشپزی نبود، سربازان مجبور شدند خرما بخورند. شیخ راضی (فرزند علامه حیدری) به علت کسالت و پیری پدر غذای ویژه‌ای تهیه کرد و برای پدر آورد. علامه پرسید: غذای سربازان چیست؟ پاسخ داد: به دلیل مشکلات نتوانستیم غذایی برای سربازان درست کنیم و آنها خرما خوردند. وقتی علامه مبارز این سخن را شنید، از خوردن غذا امتناع کرد و گفت: من غذایی جز غذای سربازان نمی‌خورم.
[۳۰] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۶.
۳. همراهی با یاران: در مسیر راه اگر در روستا یا منطقه عشایری از طرف مردم دعوت می‌شد، شرط می‌کرد که با همه یاران برود و می‌گفت: من از مجاهدین جدا نمی‌شوم و هر جا آنها باشند، من هم هستم.
[۳۱] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۶.
۴. حضور در خط مقدم: در میدان نبرد پیش قدم بود و این باعث تقویت روحیه سربازان می‌شد.


عده‌ای از رؤسای قبایل عرب به خاطر دوستی و رابطه با انگلیس در آن شرایط حساس از طرف دولت عثمانی محکوم به اعدام شده بودند. وقتی سید مهدی حیدری ماجرا را فهمید، پیغامی توسط پسرش سید راضی به فرمانده سپاه عثمانی فرستاد و به او گوشزد کرد که:
«در این موقعیت حساس، که ما در حال جنگ با دشمن اجنبی هستیم، لازم است آنها را عفو کنی، زیرا اعدام آنان باعث تفرقه بین سپاه اسلام خواهد شد و احتمال دارد عشایر از صف پیکار کنار روند و این بر روحیه دیگر سربازان نیز اثر نامطلوبی بر جای می‌گذارد. و روحیه دشمن را تقویت می‌کند. اضافه بر این که این تهمت هنوز ثابت و قطعی نشده است. فرمانده این سخن را قبول کرد و دستور عفو و بخشش داد.»
[۳۲] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۶.
[۳۳] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۷.



در یکی از جبهه‌های جنگ که علامه حیدری به پول نیاز داشت، جاوید پاشا از طرف نیروهای عثمانی به دیدار علامه حیدری آمد و مقداری پول و هدایا برای او آورد. سید مهدی حیدری ضمن رد پول و هدایا، فرمود: ما از کمک‌های شما بی نیازیم.
[۳۴] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۳۶.
این جمله سید در اوج نیاز مالی خبر از روحیه سرشار از توکل او دارد.
شجاعت در وجود این مرد بزرگ متبلور بود. او در سن هشتاد سالگی با خاندان خود به جبهه رفت. ده نفر از آل حیدری در این جنگ شرکت داشتند که همه آنها به همراهی علامه حیدری عازم جبهه‌ها شدند.
[۳۵] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۳۰.

سلیمان عسکری بیک فرمانده بخشی از نیروهای عثمانی که در جنگ زخمی شده بود برای معالجه به بغداد رفت. هنگامی که در بیمارستان تحت مداوا قرار داشت، یکی از روحانیون وابسته به دولت عراق به عیادت او آمد. سلیمان عسکری هنگامی که او را دید به او گفت:
«شما در این جا با راحتی و آرامش و نعمت زندگی می‌کنید و عمری است که مورد حمایت دولت هستید و از امکانات دولت استفاده می‌کنید. در حالی که امام سید مهدی حیدری با آن پیری و عظمت علمی که دارد با انگلیسی‌ها می‌جنگد و همین الان در خط مقدم جبهه است. این در حالی است که در سراسر عمرش از اموال دولتی استفاده نکرده است.»
[۳۶] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۴۳.

۸. زهد: او از سهم امام بسیار کم مصرف می‌کرد و بیشتر آنها را به طلاب نیازمند می‌داد. در حالی که خانواده‌اش در سختی زندگی می‌کردند. او از سهم امام همان قدر بر می‌داشت که به بقیه می‌داد نه بیشتر و نه کمتر.
[۳۷] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۲۵.



علامه سید مهدی حیدری در طول دوران زندگی خود از تحقیق و تالیف غافل نبود و برخی از دوران پر برکت خود را به این مهم اختصاص داد. از علامه مجاهد این آثاری به یادگار ماند:
۱. کتاب الطهارة، ۶ جلد ۲. کتاب الطهارة، ۶ جلد (غیر از کتاب اولی است.) ۳. کتاب الصوم، ۱ جلد. همه این کتاب‌ها به صورت خطی، در کتابخانه امام صادق علیه‌السّلام کاظمین موجود است. ۴. تقریرات فی الاصول ۵. کتاب فی الرجال ۶. تعلیق علی فرائد الاصول ۷. تعلیق علی رسالة الاستصحاب ۸. حاشیة علی القوانین ۹. حاشیة علی التبصرة ۱۰. حاشیة علی نجاة العباد ۱۱. حاشیة علی الوجیزة از محمدحسن آل یاسین ۱۲. کتابی در هیئت.
[۳۸] علمای مجاهد، ص۱۸۳.
۱۳. رساله عملیه، به زبان عربی است و در ۱۳۲۷ با نام زاد العباد لیوم المعاد در بغداد به چاپ رسید. در بمبئی هم چاپ شده است. همچنین برای فارسی زبان‌ها به زبان فارسی نیز ترجمه و چاپ شده است.
[۳۹] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۲۳.
[۴۰] «قیام نجف علیه انگلیس (۱۹۱۸ م/۱۳۳۶)»؛ تاریخ معاصر ایران، س۱، ش۱، ۱۳۷۶، ص۱۲-۱۴.
[۴۱] دایره المعارف تشیع، ج۱، ص۱۶۵.
[۴۲] رسایل و فتاوای جهادی، ص۲۸۶- ۲۹۰.
[۴۳] رسایل و فتاوای جهادی، ص۳۲۷-۳۲۹.
[۴۴] معارف الرجال فی تراجم العلما و الادباء، ج۳، ص۱۴۳-۱۴۵.
[۴۵] نقش عشایر عرب خوزستان در جهاد علیه استعمار، ص۴۳.
[۴۶] نقش عشایر عرب خوزستان در جهاد علیه استعمار، ص۸۳.
[۴۷] نقش عمای شیعه در رویارویی با استعمار، ۸۹-۱۰۳.



علامه حیدری ۵ فرزند داشت که همه در کسوت روحانیت بودند.

۱۷.۱ - سید عبدالحمید

عالم عامل متقی و زاهد بود. مردم او را به خشوع در برابر خدا، صلابت در راه حق و طهارت قلب می‌شناختند. در ۲۱ رجب ۱۲۸۷ در کاظمین دیده به جهان گشود. پس از سپری کردن دوران خردسالی، علوم مقدماتی حوزه را نزد پدرش فراگرفت. آنگاه به نجف اشرف مهاجرت و از بزرگانی چون حاج میرزا حسین تهرانی، آخوند خراسانی، محمد طه نجف، حاج آقا رضا همدانی و میرزا حسین نایینی استفاده کرد. وی مدت زیادی در نجف اشرف ماند و در اواخر عمر به کاظمین برگشت و سرانجام در ۲۲ صفر ۱۳۶۷ در کاظمین وفات نمود.

۱۷.۲ - سید اسد الله

در تاریخ ۲۷ رمضان ۱۲۹۰ در کاظمین به دنیا آمد. مقدمات را نزد پدر به خوبی فراگرفت و صفات نیکوی پدر را نیز کسب کرد. وی به نجف اشرف هجرت کرد و از محضر بزرگانی چون محقق خراسانی، شیخ الشریعه، طه محمد نجف و شیخ علی رویش بهره‌های علمی و اخلاقی برد.
در عهد میرزای شیرازی به سامرا هجرت و در درس وی نیز حاضر شد. در جریان جنگ حدود یک سال همراه پدر بود و با دشمنان می‌جنگید. این عالم کبیر، زعامت و رهبری مردم پس از فوت پدر را به دست گرفت. او در تاریخ ۲۱ ربیع الثانی ۱۳۶۴ به دیار باقی شتافت. در تشییع جنازه بی نظیر او از همه اقشار شرکت نمودند. او را در مقبره خانوادگی آل حیدری در حسینیه حیدری دفن نمودند.

۱۷.۳ - سید احمد

وی در سال ۱۳۰۰ در کاظمین متولد شد و تحت تربیت و سرپرستی پدر قرار گرفت. پس از طی مقدمات، به نجف اشرف هجرت کرد و نزد شیخ مهدی مریاتی، آخوند خراسانی، میرزای نایینی زانوی ادب زد. او از شاگردان ویژه نایینی بود. شاگردان زیادی را تربیت کرد از جمله: فرزندانش سید علی نقی، سید محمدطاهر و سید حسن. وی موفق به کسب اجازه اجتهاد از میرزای نایینی، عبدالکریم حائری یزدی و شیخ مهدی خالصی گردید. او علاوه بر حضور فیزیکی نقش مهمی در جهاد داشت. از نظر قلمی هم با نوشتن مقاله‌ای حماسی در باب جهاد روح شجاعت را در مردان عراق دمید. وی در ۲۷ ذی الحجه ۱۳۶۱ در کاظمین فوت نمود و پیکرش در مقبره خانوادگی آل حیدری دفن گردید.

۱۷.۴ - سید هادی

وی در ذی حجه ۱۳۰۲ در کاظمین متولد شد و چون برادران دیگرش در محضر پدر تربیت یافت. هنگام جنگ وکیل علامه حیدری به شمار می‌رفت. رساندن تدارکات به جبهه‌ها و ارسال پیام‌های پدر به سران قبایل و حکومت از وظایف او بود.
پس از جنگ به نجف هجرت کرد و مدتی نیز به مشهد مهاجرت کرد و با محمد مهدی خالصی مبارز نستوه بحث و درس داشت. او پس از مدتی به کاظمین برگشت و پس از برادرش سید اسدالله امام جماعت صحن مطهر کاظمین را به دست گرفت. او در جمادی الاول ۱۳۸۴ درگذشت. به همین خاطر بازار تعطیل شد و عزاداری مفصلی برگزار گردید.

۱۷.۵ - سید راضی

او در صفر ۱۳۰۵ در کاظمین به دنیا آمد و مثل برادران خود مقدمات را نزد پدر خواند. وی پدر را در جهاد در راه خدا همراهی نمود و از شجاعت کم نظیری برخوردار بود. و در گروه‌های مبارزان شبانه به دشمن شبیخون می‌زد. پس از فوت پدر بزرگوارش به دعوت مردم بغداد به این شهر عزیمت نمود و رهبر شیعیان آن جا گردید. او در صفر ۱۳۷۲ فوت نمود. پیکر او را به کاظمین منتقل کردند و در مقبره آل حیدری به خاک سپردند.
[۴۸] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۱۶-۱۴۹.



علامه حیدری پس از عمری مجاهدت در راه خدا و گسترش فرهنگ ناب شیعی و اقامه حدود الهی در شب ۱۱ محرم ۱۳۳۶ هـ. ق. هنگام نماز مغرب و عشا دعوت پروردگار را لبیک گفت و دار فانی را وداع نمود. فردای آن روز ۱۲ محرم مردم زیادی جمع شدند تا در مراسم تشییع این رهبر بزرگ شرکت کنند. تشییع کم نظیری از سوی مردم صورت گرفت که فقط درباره میرزای شیرازی بزرگ سابقه داشت. پسر بزرگش سید اسد الله با خواهش و اصرار میرزا محمدتقی شیرازی بر پیکر پدر نماز گزارد. سید مصطفی کاشانی نیز در این مراسم حضور داشت. پیکر مطهر علامه حیدری پس از این تشییع با شکوه در مقبره آل حیدری در حسینیه الحیدریه به خاک سپرده شد.
[۴۹] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۶۴.



شعرای زیادی در رثا و مدح او شعر سروده و هنرنمایی کردند، از جمله: سید حسون قزوینی، سید محمد عاملی، سید عیسی اعرجی، سید مصطفی حیدری، شیخ مهدی مریاتی و سید اسدالله خالصی
[۵۰] الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۸.

شیخ مرتضی آل یاسین ماده وفات او را این گونه سرود:
امامنا المهدی حقا غابا• • •


پس از فوت علامه سید مهدی حیدری اهل خیر و ارادتمندان به بازسازی ساختمان مقبره پرداختند. در راس آنها سید راضی فرزند او نقش مهمی داشت و زیارتگاه علامه حیدری به نحو احسن ساخته شد. و هم اکنون زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان است. بر در سر در آن نوشته شده است:
هذا مقام قد سما هام السماء• • • لما تضمن الامام السیدا
بیت هدی و العلم فی تاریخه•• • قال هنا المهدی غاب و الهدی


۱. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۱.
۲. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۱.
۳. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۲.
۴. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۱۰.
۵. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۷۵.
۶. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۷۷.
۷. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، سید احمد اشکوری، ص۷۸.
۸. علمای مجاهد، ص۱۸۳.
۹. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۶.
۱۰. علمای مجاهد، ۱۸۳.
۱۱. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۶.
۱۲. علمای مجاهد، ص۱۸۳.
۱۳. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۸.
۱۴. سیمای کاظمین، ص۱۸۱.
۱۵. علمای مجاهد، ص۱۸۳.
۱۶. علمای مجاهد، ص۱۸۳.
۱۷. رسایل و فتاوای جهادی، ص۲۹۰.
۱۸. رسایل و فتاوای جهادی، ص۲۹۰.
۱۹. لمحات اجتماعیه، ج۴، ص۱۳۰-۱۳۴.
۲۰. موسوعة عتبات المقدسة، ج۹، ص۲۶۵.
۲۱. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۳۳.
۲۲. سیمای کاظمین، ص۸۴.
۲۳. نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار، ص۱۰۰.
۲۴. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۴۱.
۲۵. الثورة العراقیة الکبری، ص۱۱۲.
۲۶. سیمای کاظمین، ص۸۸.
۲۷. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۴۴.
۲۸. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۷.
۲۹. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۸.
۳۰. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۶.
۳۱. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۶.
۳۲. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۶.
۳۳. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۵۷.
۳۴. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۳۶.
۳۵. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۳۰.
۳۶. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۴۳.
۳۷. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۲۵.
۳۸. علمای مجاهد، ص۱۸۳.
۳۹. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۲۳.
۴۰. «قیام نجف علیه انگلیس (۱۹۱۸ م/۱۳۳۶)»؛ تاریخ معاصر ایران، س۱، ش۱، ۱۳۷۶، ص۱۲-۱۴.
۴۱. دایره المعارف تشیع، ج۱، ص۱۶۵.
۴۲. رسایل و فتاوای جهادی، ص۲۸۶- ۲۹۰.
۴۳. رسایل و فتاوای جهادی، ص۳۲۷-۳۲۹.
۴۴. معارف الرجال فی تراجم العلما و الادباء، ج۳، ص۱۴۳-۱۴۵.
۴۵. نقش عشایر عرب خوزستان در جهاد علیه استعمار، ص۴۳.
۴۶. نقش عشایر عرب خوزستان در جهاد علیه استعمار، ص۸۳.
۴۷. نقش عمای شیعه در رویارویی با استعمار، ۸۹-۱۰۳.
۴۸. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۱۶-۱۴۹.
۴۹. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۶۴.
۵۰. الامام الثائر السید مهدی الحیدری، ص۱۸.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«سید مهدی حیدری».    
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «سیدمهدی حیدری».    




جعبه ابزار