سکوت (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خاموش بودن و سخن نگفتن را
سکوت گویند. از احکام آن
در فقه در بابهای
صلات،
صوم،
امر به معروف،
تجارت،
قرض،
نکاح،
لعان و
قضاء سخن گفتهاند.
سکوت در صورت عدم وجود مرجّح برای سخن گفتن،
مستحب، و
در روایات بدان ترغیب شده است.
در حدیثی از
امام صادق (علیهالسّلام) آمده است: «بنده مؤمن تا زمانی که
ساکت است، نیکوکار نوشته میشود، و چون لب به سخن گشاید، نیکوکار یا گنهکار نوشته میشود».
و نیز به نقل از آن حضرت آمده است «
سکوت، گنج فراوان و زینت شخص بردبار و پوشش فرد نادان است».
سکوت به لحاظ عروض حالاتی، موضوع احکامی دیگر قرار گرفته که بدانها اشاره میشود:
سکوت کردن و گوش فرا دادنِ (
انصات) ماموم هنگام قرائت امام بنابر قول مشهور مستحب است.
برخی آن را
واجب دانستهاند.
در نماز و اثنای
قرائت یا
ذکر،
سکوت کردن برای شنیدن سخن گویندهای
مکروه است.
در نماز جماعتِ اخفاتی، مانند
نماز ظهر هنگام اشتغال
امام به قرائت، بر ماموم گفتن
تسبیح مستحب و
سکوت کردن مکروه میباشد.
در نماز بین
حمد و سوره و نیز پس از اتمام سوره،
سکوت کردن به مقدار اندک (اندازه یک نفس کشیدن) مستحب است.
در وجوب ترک سخن و خاموش بودن هنگام ایراد خطبههای
نماز جمعه و گوش فرادادن به خطبهها، اختلاف میباشد.
قول به وجوب به مشهور نسبت داده شده است.
لیکن
سکوت و
استماع، هنگام ایراد خطبههای
نماز عید فطر و
قربان، مستحب است.
سکوت کردن و گوش دادن به آیات
قرآن کریم هنگام تلاوت قاری، مستحب است.
روزه سکوت (صوم الصمت)؛ بدینگونه که روزهدار،
سکوت را جزء
نیت روزه قرار دهد،
حرام است.
سکوت دلالت بر
رضایت ندارد، مگر آنکه قراین و شواهدی بر رضایت
سکوت کننده وجود داشته باشد. بنابر این،
در مواردی همچون اجازه
عقد فضولی سکوت دلالت بر
اجازه نمیکند؛ زیرا اعم از رضایت است.
لیکن
در خصوص
دختر باکره مشهور
سکوت وی را
در برابر پیشنهاد
ازدواج، نشانه رضایت و اذن او به ازدواج تلقی کرده و آن را کافی دانستهاند.
سکوت عالمان
در برابر
بدعتها جز
در موارد
تقیه حرام و مقابله با آن، بر ایشان واجب است.
هر گاه
مدّعی و
مدّعیعلیه در دادگاه
سکوت اختیار کنند، بر
قاضی مستحب است از آنان یا از مدّعی از ایشان بخواهد سخن بگویند و اگر گمان کند
سکوت آنان به جهت ابهت و مقام او است، به فردی دیگر دستور میدهد که آن را به آنان ابلاغ کند.
سکوت مدعیعلیه
در برابر مدعی اگر به جهت
عذر باشد، مانند آنکه لال یا وحشتزده باشد، قاضی به اقتضای حال، اقدام به رفع عذر میکند؛ اما اگر بدون عذر باشد، قاضی او را به پاسخگویی ترغیب مینماید.
در صورت استمرار
سکوت،
در چگونگی برخورد قاضی با وی اختلاف است که آیا او را تا زمان پاسخگویی بازداشت میکند، یا اینکه از باب
امر به معروف با رعایت تدریج تا
حدّ زدن بر او سخت میگیرد، یا اینکه قاضی او را به بازگرداندن قسم به مدّعی، تهدید میکند و به وی میگوید: پاسخ بده وگرنه تو را خودداری کننده از
قسم شمرده، آن را به مدعی بر میگردانم، و
در صورت مقاومت مدّعیعلیه و استمرار
سکوت وی، تهدید خود را عملی و پس از سوگند خوردن مدّعی، به نفع او حکم میکند، و یا اینکه پس از سختگیری بر مدّعیعلیه و اصرار وی بر
سکوت، قاضی او را تهدید میکند.
هرگاه
زوجه مدّعی شود شوهرش او را
قذفِ موجب لعان کرده و
زوج سکوت کند،
در اینکه ملزم به پاسخگویی میشود و
در صورت خودداری زندانی میگردد تا پاسخ دهد، یا زوجه میتواند پس از
سکوت زوج و قبل از پاسخگویی وی، علیه او
بینه اقامه کند، اختلاف است.
آیا شوهری که هنگام زاییدن همسرش
سکوت اختیار کرده و نوزاد را از خود نفی نکرده، پس از آن میتواند او را از خود نفی کند؟ مسئله اختلافی است. برخی، انکار پس از
سکوت را نافذ ندانستهاند، مگر آنکه تاخیر
در انکار
در حدّ متعارف و از روی عذر باشد، همچون مراجعه به
حاکم و مانند آن. برخی دیگر
سکوت زوج را اقرار ندانسته و تا زمان عدم اقرار، حق انکار را برای او محفوظ دانستهاند.
قول نخست منسوب به مشهور است.
کسی که از دیگری طلب دارد و او از پرداخت آن امتناع میورزد، مستحب است به جای اصرار و سخن گفتن با بدهکار، نزد او برود و بدون آنکه سخنی بگوید مدتی طولانی بنشیند.
موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۵۰۰-۵۰۳.