سفرنامه کارستن نیبور (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب سفرنامه كارستن نيبور ، ترجمه پرويز رجبى یکی از سفرنامه
های گمنام؛ اما مهم روزگار
کریم خان زند است. منابع فارسی این دوره اغلب رویکردی سیاسی و نظامی دارند و کمتر به جزییات تاریخ اجتماعی و اقتصادی یا شناسایی علمی راهها و بناهای باستانی روزگاران گذشته میپردازد. سفرنامه نیبور در تمامی این موارد مطالبی بدیع دارد که محقق
تاریخ زندیه نمیتواند، از آن بی نیاز باشد.
اصل این
سفرنامه در یک جلد است که بخش اندکی از آن درباره
ایران است. سفرنامه او در شناخت ویژگی
های خلیج فارس در
قرن هیجدهم و
نقشهها و مساحیهایی که از ایران ارائه داده است، اهمیتی درخور دارد. سفرنامه، شامل فهرست مطالب، دیباچه مترجم، تصویری از کارستن نیبور، مقاله تحت عنوان سهم نیبور در شناسیایی
شرق به قلم
دیتمار هنتسه ، مقدمه نیبور بر جلد اول کتاب و هشت فصل است، در پایان فهرست نامها، شکلها که شامل
نقشهها و تصاویر نیبور و فهرست لوحهها، عکس
های افزوده مترجم درباره
تخت جمشید ، میباشد.
۱. فصل اول از
مسقط به
بوشهر میباشد که به احتمال زیاد نیبور به سبب عبور سریع از مناطقی چون
جاسک ،
کوه مبارک ، جزیره سلامه و
تنب ، چیزی بیشتر از موقعیت و
طول و
عرض جغرافیای آنها ذکر نمیکند. اما ضمن نقل داستانی که در سواحل بوشهر درباره نا امنی
دریاها شنیده بود، بی لیاقتی حاکمان محلی و
رشوه خواری آنان را موجب افول
تجارت و
آشوب دانسته است.
۲. فصل دوم، یاداشتهایی درباره بوشهر،
شیراز و
تخت جمشید است. این فصل تنها به بوشهر و آبادی
های میان آن تا شیراز میپردازد که از نظر شناخت راه
های دوره زندیه ، جغرافیای تاریخی، نام برخی آبادیها که تاکنون وجود دارند، و نیز
آب و
هوا و پوشش گیاهی و محصولات آن جا اهمیت دارد. نیبور در حین مقایسه
بندرعباس و بوشهر نوشته است که بندرعباس تا
دوره افشاریه مهمترین
بندر جنوب ایران بود؛ اما از آن پس به سبب توسعه کارخانه کشتی سازی بوشهر به فرمان
نادرشاه ، آن شهر اهمیت بیشتری یافت. نیبور تعداد کشتی
های بزرگ بوشهر در دوران نادر را بین ۲۲ تا ۲۵ فروند دانسته است. در حالی که منابع افشاری از ۳۰ فروند در سال ۱۱۵۸/ ۱۷۴۵ خبر دادهاند. نیبور اندکی فارسی میدانست و اصطلاح جنوبی (
شرجی ) را برای هوای مرطوب بوشهر به کار میبرد. به نوشته او در بوشهر شخصی به نام بوشیخ ناصر به عنوان تامین کننده نیروی دریای کرمی خان و از منتقدین محلی حضور داشته و بازرگانی انگلیسی
کمپانی هند شرقی را به بند بوشهر وارد میکرد. این مطلب نشان میدهد که او با وجود
قدرت مسلط هندیان در خلیج فارس در آن عهد، انگلیسیها هنوز به تجارت در
جنوب ایران مشغول بودهاند. گر چه نیبور در اواخر کتاب خود، بیشتر بر جنبه نظامی حضور هندیان در جنوب ایران، به ویژه
جزیره خارک اشاره میکند. نیبور به مسائل نظامی نیز توجه ویژهای داشته است، چنانکه در توصیف اردوی امیر گونه خان افشار که عازم سرکوبی
میرمهنا بود، مینویسد: اردوگاه در میان
خندقی قرار داشت، سپاهیان امیر گونه خان ۵۰۰۰ سواره و ۲۰۰۰ پیاده بودند. نیبور در ادامه راه به ویرانی
خورموج به دست امیر گونه خان به نوا رفتن رئیس آنجا به دربار کریم خان برای جلوگیری از شورش خورموجیان، توصیف یک پست نگهبان جادهای را در دهکده
کوهستان لاور و بازرسی جوازهای تردد مسافران و رشوه خواری
های مرسوم در آن جا، تاثیر
بلایای طبیعی ؛ چون حمله
ملخها در نابودی زندگی روستایی و کاهش
جمعیت روستاها، توصیف آبادی
های کنار بندر، سه بیشه، دهکده جنیر و تلاش برای یافتن وجه تمسیه آنها، وصف
چشمههای آب گرم و کانال آبرسانی دهکده آویز، توصیف
عشایر و ترکمنان، اطراف فراشبند،
آداب و رسوم و وضع
زنان و نیز
صنایع دستی آنان میپردازد. نیبور پس از گذشتن از آبادی
های مختلف به سمت
کازرون رفته است و از حوزهها و تقسیمات محلی،
معادن ، پوشش گیاهی و مسیر رودها، یاد کرده است.
۳. فصل سوم، به یادداشتهایی درباره شیراز پرداخته است. نیبور به کمک هرکولس، نماینده یرویس به دربار صادق خان، برادر کریم خان زند و بیگلربیگی شیراز را یافت. وی توصیف زیبای از
کاخ بیگلربیگی واقع در
باغ نظر و
نقاشی
های دیواری آنجا دارد که به نظر میرسد، همان
عمارت کلاه فرنگی باشد و از نظر نیبور نبایی بی نظیر در
خاورمیانه بوده است. وی ضمن توصیف دربار زند به رواج کامل
موسیقی و
هنر در عصر زندیه اشاره میکند. وی تصریح میکند که صدق خان همراه پسرهایش خواند و نوشتن یاد میگیرد و به این ترتیب آموخته تر از برادرش است. در توصیف کوتاهی از شیراز به
دیوار خشتی و مقررات مربوط به مجوز عبور و مرور از آن، کارگاه
های شیشه سازی و
قلیانهای کریم خانی آن جا، کارخانه توپ ریزی شیراز به مدیریت یک گرجی، و محصول
انگور و
شراب صادراتی شیراز میپردازد.
۴. در فصل چهارم، شرح
تخت جمشید را در بردارد که طولانیترین بخش کتاب است. زیرا منظور اصلی نیبور از
مسافرت به ایران دیدار و شناخت بیشتر تخت جمشید بوده است. وی چنان محو در عظمت تخت جمشید شده بود که از آن عبارت مروارید همه چیزهایی که دیدهام، یاد کرده است. نیبور پس از تهیه
نقشهای دقیق تر از سایر جهانگردان پیش از خود از نمای بالای تخت جمشید، با اسفتاده از کارگران محلی پلکان ایوان شمالی کاخ
آپادانا را از زیر خاک درآورد تا
نقوش هخامنشی و کتیبهها را نمونه برداری کند. وی این آثار را با نوشته
های هرودت ،
کورتیوس گزنفون مطابقت داده است. از این رو میتوان بررسی
های او را نخستین بررسی جدی و علمی در ایران دانست. فرضیات نیبور درباره
ملیت نقوش مزبور بر اساس لباس و حیواناتی که به همراه میآورند و شیوه اندازه گیری ارتفاع ستونها به کمک طول سایه آنها به اطلاعات باستان شناختی امروز نزدیک است. نیبور در هنگام مطالعه تخت جمشید، شبها برای استراحت به
مرودشت میرفته است و مطالبی کم نظیر درباره
مردم شناسی ، آداب و رسوم مردم به ویژه
عید فطر ، باورها و
خرافهها ، ارائه کرده است که پژوهش گران تاریخ محلی، مردم شناسی تاریخی و تاریخ اجتماعی عصر زندیه را به کار میآید.
۵. فصل پنجم، کتاب یادداشتهایی درباره شیراز است، نیبور در آبادی
های اطرف رودخانه بندامیر، که امروزه
رودکر نامیده میشود، از ویرانیهایی یاد میکند که نادر شاه پدید آورده بود، همراه کردن نام نادر و ویرانی در جای جای کتاب شاید بدان سبب باشد که نیبور بیشتر اطلاعات خود را از منابع شفاهی و مردم عصر زندیه به دست آورده بود و با این که از شیراز نسخهای مصور از کتاب میرزا مهدی خان را خریداری کرده بود؛ اما به نظر نمیرسد که تسلط او به
زبان فارسی برای خواندن چنان متن ادبی دشواری کافی بوده باشد. وی اماکن تاریخ شیراز را با ذکر موقعیت و شیوه تزئین آنها توصیف کرده است و از
قصر ابونصر تحت عنوان
مسجد مادر سلیمان و نیز
آرامگاه حافظ ،
آرامگاه سعدی ، آرامگاه
سید علاءالدین حسین ، خاتون جامع، بی بی دختر، و تاسیسات
انگلیسیها ،
فرانسویها ،
هلندیها و
پرتغالیها در محله سر باغ شیراز نام برده است.
۶. فصل ششم کتاب، از شیراز به بوشهر میباشد. وی یادداشت
های این فصل را در حین
بیماری نگاشته، لذا بسیار کوتاه است. به مناسبت روبرو شدن با کاروانی از زائران
مشهد در ابتدای راه شیراز به بوشهر، در شرحی پیرامون
زیارت نوشته است که به سبب سخت گیریها و تحقیر عثمانیها، بسیاری از
شیعیان ایران،
قطیف و
بحرین به جای
حج ، به زیارت
امام رضا علیهالسّلام میرفتهاند.
۷. فصل هفتم درباره
جزیره خارک است. نیبور درباره چگونگی تصرتف جزیره خارک توسط هلندیان مینویسد، چون ترکها نسبت به بارون فن کنیپ هاوزن، رئیس پیشین امور بازرگانی هلند در
بصره ، نظر خوشی نداشتند، او را اخراج نمودند. وی نیز طی مذاکرهای با رئیس
بندر ریگ ، از او اجازه تاسیس نمایندگی هلند را دریافت کرد. پس از کنیپ هاوزن، فن در هولزت حاکم خارک شد. اما از سوی مقامات نمایندگی هلند در هند شرقی در باتاویا احضار شد و بوشمان به جای وی منصوب گردید. نیبور به موقعیت جغرافیایی جزیره خارک، آثار تاریخی، تنوع نژادی و دینی مردمان آن جا، تفاوت میان
شیعه و
سنی از دیدگاه اروپاییان، عزاداری
ماه محرم در خارک و نیز رقصها و مراسم مذهبی کافرهای بانتو توجه داشته، مطالب مردم شناسانه کم نظیری را ثبت کرده است. نیبور پس از خروج خود از جزیره خارک، با کشتی به سمت
اروند رود رفت. مترجم محترم بخش
های بعدی را به سبب عدم ارتباط با تاریخ ایران، ترجمه نکرده است.
۸. فصل هشتم،
تاریخ ایران از سال ۶۱۱ ه. ق یا از تاریخ
مرگ نادرشاه، تا سال ۱۱۷۹ ه. ق به نقل از اطلاعات شفاهی میباشد. این سفرنامه درباره
اصفهان و شهرهای اطراف آن در روزگار رقابت کریم خان و خوانین محلی دیگر و نیز اوضاع
ارامنه اصفهان اطلاعاتی کم نظیر دارد که پژوهندگان تاریخ محلی و نیز مورخان تاریخ اقلیتها از آن بی نیاز نیستند.باید گفت که نیبور هر آنچه را که به
چشم دیده، به دقت توصیف کرده است. اما درباره مطالبی که از
زبان دیگران شینده یا از درک آن عاجز بوده، گفته
های او شایان دقت و بررسی بیشتر است.
کارستن نیبور آلمانی بود و در
سال از
ایران دیدن کرد و یادداشتها و گزارشها و
نقشهها و تصاویر خود را از ایران در
سفرنامه خود گرد آورد. این سفرنامه توسط پرویز رجبی به
زبان فارسی ترجمه شده است.
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).