سرزمین موعود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از دیدگاه
اسلام اصل اندیشه
مالکیت سرزمین موعود به کیفیتی که یهودیان برآن اصرار دارند مورد قبول نیست و این
اراده الهی در
زمان خاص و
مشروط به
اطاعت بنیاسرائیل بوده است.
تاریخچه مساله
سرزمین موعود در
یهودیت طبق
کتاب مقدس به
زمان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) برمی گردد. از زمانی که ابراهیم
پدر قبایل
عبری با کسان خود راهی سرزمین
فلسطین شد هموازه خداوند به او و فرزندانش مژده داده است که این سرزمین را به
ذریه شما خواهم بخشید. بر اساس همین قرارداد آسمانی بود که
حضرت موسی (علیهالسّلام) همه قبایل عبری را به دستور خداوند از
مصر کوچ داده و رهسپار
کنعان شده است.
در همین سرزمین،
بنی اسرائیل، دو
حکومت سلطنتی به نام
یهودیه در
جنوب و
اسرائیل در
شمال تاسیس کرده و بناهای مقدس قومی و مذهبی خود را بنیان نهادهاند. در کوچههای این سرزمین
پیامبران بنی اسرائیل سالهای سال
مردم را
موعظه می کردهاند.
دین و
تمدن یهودی در آنجا
رشد کرده است و به این ترتیب این سرزمین، جزئی از وجود یهودیان شده است.
چند نمونه از
آیات عهد عتیق که بر بخشیده شدن این سرزمین به بنیاسرائیل اشاره دارد عبارتند از:
۱ـ
خداوند بر ابرام ظاهر شد. فرمود: من این سرزمین را به
نسل تو خواهم بخشید.
۲ـ خدا به ابرام فرمود: من همان خداوندی هستم که تو را از
شهر اور کلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو بدهم.
۳ـ آن
روز خداوند با ابرام عهد بست و فرمود من این سرزمین را از مرز
مصر تا
رود فرات به نسل تو می بخشم.
۴ـ خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و گفت: ... اگر سخن مرا شنیده و
اطاعت کنی با تو خواهم بود و تو را بسیار
برکت خواهم داد و تمامی این سرزمین را به تو و نسل تو خواهم بخشید.
۵ـ خداوند به موسی گفت این قوم را که از مصر بیرون آوردی به سوی سرزمینی که وعده آن را به ابراهیم و
اسحاق و
یعقوب دادهام
هدایت کن، چون به آن ها قول دادهام که آن را به فرزندان ایشان ببخشم.
۶ـ خداوند به موسی گفت: این است سرزمینی که من به ابراهیم و اسحاق و یعقوب وعده داده ام که به فرزندانشان بدهم.
فقرات متعدد دیگری نیز از
تورات بر این مسئله اشاره دارند و اصولا عهد عتیق سرتاسر از این مسئله پر است و این
اندیشه چنان در یهودیان ریشه دارد که از حدود هزار سال پیش همواره فلسطین را ملک خاص خود پنداشته و هر بار به هر دلیلی از آنجا دور شدهاند، در فراق سرزمین موعود
اشک ریخته و دعای بازگشت خواندهاند.
مسئله سرزمین موعود چنان در
اعتقادات یهود اهمیت دارد که در یکی از اسفار
تلمود زندگی در آن سرزمین را به منزله
ایمان فرض کردهاند. در تلمود آمده است: هرکس داخل ارض موعود زندگی کند مومن شمرده می شود و هرکس بیرون آن زندگی کند خدا با او نخواهد بود. در عین حال، یکی از مشکلات اساسی که در میان یهودیت وجود داشته است مسئله تعیین دقیق حدود سرزمین موعود است. آیات تورات در این باره مختلف است. در پیدایش ۱۸:۱۵ حدود این سرزمین بسیار گسترده ذکر شده
و مابین نهر
نیل تا نهر
فرات را در برمی گیرد. این در حالی است که در بخش ۳۴ از سفر اعداد نقشهای برای سرزمین موعود ترسیم شده است که بسیار محدود تر از حدود مذکور است و شامل فلسطین و مناطق اطراف آن میشود. برخی از علمای یهود برای توجیه این تفاوتها گفته اند که سرزمین موعود دارای حداقل و حداکثر است. حداقل سرزمین موعود آن حدودی را داراست که در سفر اعداد آمده است ولی در زمان قوت یهود و
قدرت بنی اسرائیل همین سرزمین میتواند تا مرزهایی که در سفر پیدایش آمده است گسترده شود.
پس از بیان اجمالی اندیشه ارض موعود در اعتقادات یهودیت، به بررسی دیدگاه
اسلام در این باره می پردازیم. در آیات قرآن در مواردی به مسئله ارض مقدس و وعده آن به بنی اسرائیل اشاره شده است بارزترین این آیات
آیه ۲۱
سوره مائده است که می فرماید:
«یا قوم ادخلوا الارض المقدسه التی کتب الله لکم و ...؛
موسی به بنی اسرائیل میگوید وارد سرزمین مقدسی شوید که خداوند آن را برای شما قرار داده است.»
میبینیم که اصل
وعده دادن سرزمین به بنی اسرائیل در قرآن هم آمده است ولی سوال این است که آیا این وعده دادن از دیدگاه قرآن با اعتقاد یهودیان در مورد
مالکیت مطلق این سرزمین یکی است؟
با اندک تاملی در آیات قرآن در مییابیم که پاسخ منفی است. گذشته از این که در مورد این آیه خاص برخی مفسرین کتب الله لکم را به معنای دستور خداوند به ورود بنیاسرائیل به این سرزمین گرفته اند، اگر معنای این جمله را همان وعده دادن و مقرر کردن سرزمین برای بنیاسرائیل بدانیم باز هم ادعای یهودیان را ثابت نمی کند. از آیات قرآن استفاده می شود
اراده خداوند بر این بوده که بنیاسرائیل در این سرزمین با
آرامش و رفاه زندگی کنند ولی این اراده، مشروط بر این بود که آنها اعمال صالح انجام دهند و
صبر و استعانت به خدا و بندگی او را فراموش نکنند «قال موسی لقومه استعینوا بالصبر و الصلوه ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین؛
موسى به قوم خود گفت: از خداوند يارى بجوييد و صبر نماييد، مسلّما زمين از آن خداست (ايجادش، حفظش و اداره ساكنانش تحت اراده اوست) به هر كس بخواهد به
میراث مىدهد و سرانجام (نيك) از آن پرهيزگاران است.» که اگر چنین نکنند نه تنها این سرزمین مال آنها نخواهد بود بلکه بر آنها
حرام نیز خواهد شد.
لذاست که میبینیم نسل اولیه بنیاسرائیل که همراه موسی بودند به خاطر گناهان خود چهل سال سرگردان در
بیابان شدند و به سرزمین موعود نرسیدند. «فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض؛
خدا گفت: اين سرزمين چهل سال بر آنها (به سزاى گناهانشان) حرام شد، (در اين مدت) همواره در روى زمين (
بیابان سینا) سرگردان خواهند ماند. پس بر اين گروه نافرمان اندوه مخور.» و این
نسل بعد بودند که به همراه
یوشع فلسطین را
فتح کردند. پس این
اراده الهی به طور
مطلق نبوده و
مشروط بر
اطاعت و بندگی بنیاسرائیل بوده است و چنین نبوده است که این سرزمین تا ابد
ملک مطلق یهودیان باشد. این مشروط بودن از فقرات متعددی از تورات نیز فهمیده می شود:
سرزمین
کنعان را که اکنون در آن
غریب هستی تا ابد به تو و به نسل تو خواهم بخشید...وظیفه تو و فرزندانت و نسلهای بعد این است که عهد مرا نگاه دارید و....
در مورد حدود و مرزهای آن سرزمینی که زمانی اراده خدا بر اسکان بنیاسرائیل در آن بوده است، میان مفسرین اسلامی چند نظر وجود دارد:
برخی گفته اند مراد از این سرزمین مقدس همان
بیت المقدس است. (
ابن عباس) و بعضی دیگر آن را
دمشق و فلسطین و قسمتی از
اردن دانسته اند (
زجاج و
فراء) و برخی از مفسرین آن را به کل سرزمین شامات
تفسیر کردهاند.
با توجه به این مطالبی که گذشت، به جواب این سوال که آیا فلسطین همان سرزمین موعود است؟ نزدیک شدهایم ، در پاسخ باید گفت: طبق
اعتقاد یهودیان فلسطین قطعا داخل این سرزمین است. اما از دیدگاه اسلام وضع فرق می کند، اسلام اصل این
وعده را به طور مطلق قبول ندارد این اراده الهی مبتنی بر اسکان بنی اسرائیل در سرزمین موعود و رفاه آنها، در یک زمان خاص و مشروط به اطاعت آنها بوده است و بعدها به خاطر عدم رعایت این شرط، این اراده نیز محقق نشده است. بنابراین از دیدگاه اسلام اصل اندیشه سرزمین موعود به کیفیتی که یهودیان برآن اصرار دارند مورد قبول نیست و این اراده الهی در زمان خاص و مشروط به اطاعت بنی اسرائیل بوده است که اتفاقا به خاطر گناهان آنها و نافرمانی خدا چهل سال سرگردان بیابان شده و از آن محروم شده اند. پس طبق دیدگاه اسلام اصلا نوبت به این نمی رسد که مرزهای این سرزمین را مشخص کنیم. اگرچه مفسرین چند نظر را درباره
ارض مقدس که در قرآن آمده است بیان کردهاند.
قرآن کریم.
علامه طباطبایی، تفسیر المیزان.
علامه طبرسی، مجمع البیان.
کتاب مقدس.
عبدالوهاب مسیری، موسوعه الیهود والیهودیه والصهیونیه.
م.ح روحانی، مقدمه حکم غیابی.
عبد الرحیم سلیمانی اردستانی، یهودیت.
پایگاه استاد حسین انصاریان، برگرفته از مقاله «سرزمین موعود».