• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سبک زندگی و توسعه فرهنگی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله سعی شده است تا نخست، نسبت میان سبک زندگی و توسعه فرهنگی تا حدودی روشن شود و سپس این رابطه در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. بعد از آن تعریف مشخصی از سبک زندگی متناسب با توسعه فرهنگی ارائه گردیده است.



نسبت سبک‌های مختلف زندگی با توسعه فرهنگی از جمله مواردی است که کمتر بدان پرداخته شده است. این خلأ در مطالعات علوم‌اجتماعی تا حدی است که در بیش‌تر آثاری که به سبک‌های گوناگون زندگی پرداخته شده است به‌ندرت می‌توان ارتباط‌دادن این مقوله با توسعه فرهنگی را یافت. اما پرواضح است که نمی‌توان منکر تأثیرات توسعه فرهنگی و تحولات سبک زندگی شد. در این مقاله سعی شده است تا نخست، نسبت میان سبک زندگی و توسعه فرهنگی تا حدودی روشن شود و سپس این رابطه در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. بعد از آن تعریف مشخصی از سبک زندگی متناسب با توسعه فرهنگی ارائه گردیده است. در ادامه مشخص شده است که میان توسعه فرهنگی و سبک زندگی رابطه‌ای دوسویه وجود دارد و می‌توان با تلاش برای توسعه فرهنگی به بهبود سبک زندگی امیدوار بود. در انتها نیز راهبردهایی برای ارتقای سبک زندگی با تکیه بر توسعه فرهنگی ارائه شده است.


مفهوم «توسعه» از جمله مفاهیمی است که در دوران معاصر و به‌ویژه در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم در میان کشورهای مختلف رواج بسیاری یافته است. این مفهوم از بدو پیدایش و گسترش در میان کشورهای مختلف همواره از بحث‌برانگیزترین مباحث بوده و در فرآیند شکل‌گیری و ترویج خود، فراز و نشیب‌های فراوان داشته است و بارها شکل و قالب آن به فراخور تغییر کرده و تعاریف متعدد و مختلفی داشته است. برخی، توسعه را نظریه کشورهای دیرآمده (comers- late) خوانده‌اند؛ یعنی توسعه، نظریه کشورهایی است که از کاروان تجدد عقب هستند. بدین ترتیب توسعه، رسیدن به ویژگی‌های دنیای جدید است.
این مفهوم نخستین‌بار در سده نوزدهم در حوزه اقتصاد و متأثر از کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت به‌کار رفت. کوشش نظریه «توسعه اقتصادی» بر این بود که علل و راهکارهای رشد اقتصادی مداوم را دریابد. در واقع، تلاش برای توصیف، چرایی و چگونگی تحولات کشورهای اروپایی در جریان انقلاب صنعتی، محور نظریه‌های توسعه پیش از جنگ جهانی دوم بود؛ اما پس از جنگ جهانی دوم، تلاش‌ها و مباحث درباره توسعه، گستردگی و عمق بیشتری یافت و نظریه‌های متعددی در این حوزه ارائه شد.

۲.۱ - اولین نظریه

نخستین نظریه و اندیشه جدی «برابر گرفتن توسعه و رشد اقتصادی» بود که شاخص تولید ناخالص و سرانه ملی ارزیابی می‌شد. در این دیدگاه تراکم سرمایه، به مثابه مهم‌ترین وسیله رشد اقتصادی در کنار دیگر عوامل، مانند نیروی انسانی و منابع طبیعی قرار می‌گیرد.
[۱] دادلی، سیرز، پیشگامان توسعه، ج۱، ص۶۲، سیدعلی اصغر هدایتی و علی یاسری، تهران، سمت، ۱۳۶۸.
ایده تأسیس نهادهای برنامه و بودجه از دل همین نگرش به‌وجود آمد. البته در مقابل، نظریه مارکسیستی توسعه نیز در همین زمان، الگویی مطرح و جهان‌شمول به‌شمار می‌رفت؛ اما هنگامی که نظریه‌ی نوسازی و برابرگرفتن توسعه و رشد، از حل مشکلات کشورهای جهان سوم ناکام ماند، نظریه «وابستگی» والرشتاین و «مکتب اکلا» این‌بار از سوی صاحب‌نظران مطرح شد. در همین زمان کسان دیگری نیز کوشیدند بر برخی عوامل دیگر انگشت تأکید بگذارند. کسانی مانند مولر هریسون و جان وینزی که هر یک بر وجهی از عناصر اجتماعی و فرهنگی تأکید کردند و یا تام باتامور که به تأثیر نخبگان در رشد و توسعه معتقد بود.
[۲] ازکیا، مصطفی، جامعهشناسی توسعه، تهران، مؤسسه نشر علم، ۱۳۷۷.

پس از طی مراحلی از بحث و اجرا «توسعه» کم‌کم از یک مفهوم کلی خارج شد و به بخش‌های خاص‌تر با تعاریف و مفاهیم روشن‌تر تبدیل گشت. گستردگی این مفهوم و امور و سرعت زیاد فعالیت‌ها و از سویی دیگر به‌هم‌پیوستگی بسیاری از جوانب، باعث شد مفاهیمی چون توسعه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نیز توسعه اجتماعی شکل گیرد. ویژگی خاص همه این انواع، آن است که همگی در یک بسته و مجموعه در هم‌تنیده شکل می‌گیرند و مکمل یکدیگرند. امروزه توجه به ابعاد اجتماعی توسعه با عنوان «توسعه اجتماعی» و توجه به کنش‌گران متعدد دولتی و غیردولتی آن، مانند سازمان‌های مردم‌نهاد، جامعه مدنی، ساختارها و سنت‌های اجتماعی، بخش اقتصاد خصوصی و حتی افراد و خانوارها از موضوعات مهم بیش‌تر کشورهای در حال توسعه به‌شمار می‌رود.

۲.۲ - تفاوت و اشتراک در توسعه

با وجود گونه‌گونی مفهوم توسعه و جزئیات آن، امروزه درک مشترکی در میان صاحب‌نظران و حتی مردم عادی بر سر مطلوبیت توسعه‌یافتگی وجود دارد؛ اگرچه نوع مطلوبیت، جنبه‌ها و چگونگی رسیدن به آن نزد سیاست‌گذاران، و اندیشمندان حوزه‌های گوناگون علمی در دوره‌های زمانی متفاوت بوده است. در بحث مطلوبیت، اقتصاددانان بر بهبود، رفاه و افزایش سطح مادی و معیشتی افراد تأکید کرده‌اند. همچنین جامعهشناسان بر گسترش شبکه‌ها و روابط اجتماعی؛ فرهنگ‌شناسان بر عمق‌بخشی به معناها و زندگی و دسترسی بیش‌تر به کالاها و خدمات فرهنگی تأکید دارند و سیاست‌مدارن بر توزیع عادلانه‌تر قدرت و افزایش مشارکت سیاسی شهروندان، روانشناسان بر رشد اجتماعی، روانی و جسمانی و جغرافی‌دانان بر سازگاری با فضا و بهره‌برداری از آن و تسلط بر محیط تأکید کرده‌اند.
[۳] اسماعیلی، رضا، بررسی شاخص‌های توسعه اجتماعی و سطح‌بندی آن در شهرستان‌های استان اصفهان، ج۱، ص۳۶، پایان‌نامه دکتری دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۵.

از حوزه‌هایی که با ارتقای توسعه فرهنگی دچار تحول شگرف می‌شود، حوزه سبک زندگی است. مطالعات سبک زندگی در علوم‌اجتماعی اگرچه دارای پیشینه تاحدودی قدیمی است، اما جلب توجه‌ها مختلف به آن، به سال‌های اخیر باز می‌گردد و از قضا مفهوم توسعه نیز، نقش بسیار مهمی در بسط و گسترش این رشته از پژوهش‌ها ایفا کرده است. سبک زندگی متناسب با توسعه دارای مختصاتی است که آن را از دیگر سبک‌های زندگی متمایز می‌کند. در این‌باره می‌توان به تغییر برنامه غذایی، کیفیت تغذیه، پوشش و لباس، تفریح و اوقات فراغت و غیره اشاره کرد.
برقراری رابطه موجود میان سبک‌های زندگی و توسعه فرهنگی در ایران، رسالت مقاله پیش روست. از این‌رو، در این مقاله کوشش شده تا نخست رابطه میان سبک‌های زندگی و توسعه فرهنگی تبیین شود و سپس تعریف مشخصی از سبک زندگی متناسب با توسعه فرهنگی ارائه گردد. در انتها نیز راهبردهایی برای ارتقای سبک زندگی با تکیه بر توسعه فرهنگی عنوان خواهد شد.


سبک‌های زندگی بخش جدایی‌ناپذیر زندگی اجتماعی روزمره در جهان مدرن هستند و نقش اساسی در تعاملات اجتماعی دارند. سبک زندگی بر خلاف فرهنگ به معنی شیوه کلی زندگی یک گروه یا قوم و ملت نیست، بلکه عبارت است از مجموعه کردارها و نگرش‌هایی که در زمینه اجتماعی خاص معنا دارند
[۴] d ۲۰۰۲ Lifestyles.
[۵] Taylor & Francis Rouledge، London، ص۴.
فرهنگ کمبریج سبک زندگی را شیوه و روش انجام چیزی در نظر گرفته که برای فرد یا گروهی از مردم در مکان یا دوره‌ای خاص سرمشق تلقی شود. در لغت‌نامه وبستر نیز سبک زندگی، اجرا یا انجام اموری تعریف شده که تمایزدهنده فرد یا گروه یا سطح خاص است.
[۶] مهدوی‌ کنی، سعید، مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم‌اجتماعی، ج۱، ص۲۰۲، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، ۱۳۸۶.

سبک‌های زندگی همان الگوهای کنش هستند که افراد بر اساس آن‌ها از هم متمایز می‌شوند؛ الگوهایی که به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شده‌اند و در نحوه پوشش، غذاخوردن، شیوه‌های صحبت‌کردن و محیط دلخواه برای ملاقات دیگران، جلوه می‌کنند. این رفتارها بازتاب هویت‌های شخصی، گروهی و اجتماعی‌اند.
[۷] فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، ج۱، ص۶۱، تهران، نشر صبح صادق، ۱۳۸۲.
در واقع فعالیت‌های روزانه، مؤلفه‌های سبک زندگی به‌شمار می‌روند که ریشه در جهت‌گیری‌های ارزشی افراد دارند. اگرچه پیش از این کسانی، مانند جورج زیمل و بلن به اهمیت سبک زندگی و شاخص‌های آن پرداخته‌اند، اما با ظهور شرایط پس از جنگ جهانی دوم بود که این مفهوم و مفاهیمی مانند: مصرف فرهنگی، صنعت فرهنگ، سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت در کانون مباحث جامعهشناسی نشست.

۳.۱ - درخت سبک زندگی

برای معرفی سبک زندگی می‌توان به «درخت سبک زندگی» اشاره کرد. آدلر و پیروانش زندگی هر فرد را از شکل‌گیری تا پیامدها و آثارش به یک درخت تشبیه کرده‌اند. ریشه‌های این درخت همان ریشه‌های سبک زندگی است که شکل‌گیری آن را بیان می‌کند. ساقه‌های این درخت درباره اعتقادات و نگرش‌های کلی افراد (شامل اعتقادات، عواطف و حتی آمادگی و...) است. شاخه‌ها و سرشاخه‌های این درخت، وظایف زندگی هستند. در حقیقت سبک زندگی واقعی همان شاخه‌ها و سرشاخه‌ها است. سبک زندگی در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح می‌شود.
[۸] کاویانی، محمد، تربیت اسلامی، ج۱، ص۲، گذر از اهداف کلی به اهداف رفتاری، پژوهش میان‌رشته‌ای قرآن‌کریم، ش ۳، ۱۳۸۸.

تعمیق پیامدهای تجدد، مانند: صنعتی‌شدن، شهرنشینی و آپارتمان‌نشینی، فردگرایی مفرط، تبدیل‌شدن مصرف‌گرایی به عامل بنیادین بقای جامعه سرمایه‌داری و توسعه ابزارهایی که خصوصی‌ترین رفتار انسان‌ها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، نظریه اجتماعی را به‌سمت توجه فزاینده به نقش سبک زندگی و اهمیت آن در برساختن هویت‌های فردی و اجتماعی، بروندادهای زندگی روزمره و تعاملات اجتماعی و نقش آن در تحولات کلان جامعه سوق داده است. جهان به‌جای ورود به‌دنیای پست‌مدرن، به‌سوی دوره‌ای گام بر می‌دارد که در آن پیامدهای مدرنیته، ریشه‌ای‌تر و جهانی‌تر از پیش شده‌اند.
[۹] گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ج۱، ص۳۰، ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲.


۳.۲ - دو نگرش متفاوت

در ادبیات اجتماعی دو نگرش متفاوت در نیمه نخست و پایانی سده بیستم به سبک زندگی پرداخته‌اند: در مفهوم نخست که به دهه ۱۹۲۰ برمی‌گردد، سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد و بیش‌تر شاخصی برای تعیین طبقه اجتماعی است، اما در مفهوم دوم، سبک زندگی صورت‌بندی نویی است که فقط در متن تغییرات فرهنگی مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف‌گرا معنا می‌یابد.
[۱۰] اباذری، یوسف، حسن چاوشیان، از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، ج۱، ص۲۲، نامه علوم اجتماعی، شماره ۳۰، ۱۳۸۱.
دسته اول، مجموعه تعاریفی هستند که سبک زندگی را از جنس رفتار می‌دانند و ارزش‌ها و نگرش‌ها و جهت‌گیری ذهنی افراد را از دایره این مفهوم بیرون می‌گذارند؛ جهت‌گیری دوم، ارزش‌ها و نگرش‌ها را نیز بخشی از سبک زندگی می‌داند.
[۱۱] فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، ج۱، ص۶۷، تهران، نشر صبح صادق، ۱۳۸۲.

گیدنز در شمار مهم‌ترین جامعهشناسانی است که به سبک زندگی پرداخته است و آن را مجموعه‌ای اغلب هماهنگ از همه‌ی رفتارها و فعالیت‌های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره می‌داند که مستلزم گروهی از عادت‌ها، جهت‌گیری‌ها و بنابراین واجد نوعی وحدت و انسجام است.
[۱۲] گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ج۱، ص۱۲۱، ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲.
سوبل پافشاری می‌کند که «الگوی مصرف» مشاهده‌پذیرترین و بهترین شاخص سبک زندگی است. شیوه سامان‌دادن زندگی شخصی، الگوی تفریح و مصرف نیز از دیگر شاخص‌های سبک زندگی محسوب می‌شوند؛ بنابراین سبک زندگی با مصرف، ارتباط نزدیک دارد.
[۱۳] فاضلی، محمد، تصویری از سبک زندگی فرهنگی جامعه دانشجویی، ج۱، ص۱۸۰، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، شماره اول، ۱۳۸۶.

سبک زندگی الگوهای روابط اجتماعی، هنجارهای حاکم بر زندگی روزمره، نحوه تعاملات اجتماعی، مصرف، خرید و اوقات فراغت است. در واقع سبک زندگی، مجموعه کنش‌هایی بر اساس الگوها و نشانه‌هایی است که از نهادهای مرجع گرفته شده و به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شده‌اند؛ کنش‌هایی که بازنماگر هویت‌های فردی، اجتماعی و گروهی‌اند؛ از این‌رو می‌توان گفت مطالعه سبک زندگی عبارت است از: تلاش برای شناخت مجموعه منظمی از رفتارها یا الگوهای کنش که افراد آن را انتخاب کرده و کنش‌هایشان در زندگی روزمره به‌واسطه آن‌ها هدایت می‌شود.
[۱۴] فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، ج۱، ص۲۱، تهران، نشر صبح صادق، ۱۳۸۲.



همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، خاستگاه مباحث توسعه در مرحله نخست اقتصادی بوده است که در فرآیند آن صاحب‌نظران توسعه بر رشد اقتصادی، افزایش درآمد ملی، تغییر ساختار تولید و صنعتی‌شدن تأکید کرده‌اند. اما بعدها کارگزاران توسعه، توجه خود را به لایه‌های سیاسی و اجتماعی نیز معطوف کردند. نقش نظام سیاسی در توسعه، ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا و شیوه‌های توسعه سیاسی از عمده‌ترین مباحث ارتباط بین سیاست و توسعه بوده است. در بُعد اجتماعی نیز جنبه‌های مختلفی همچون اشتغال، درآمد و توزیع عادلانه آن، تنظیم خانواده و جمعیت، آموزش بهداشت و سرانه آن، تأمین اجتماعی و...، مطمح نظر قرار گرفت.

۴.۱ - توسعه اجتماعی

امروزه وضعیت توسعه اجتماعی در جهان با توجه به اوضاع و احوال کشورها و دولت‌ها متفاوت است. از آن‌جا که در کشورهای در حال توسعه، بیشتر امور مهم اقتصادی و اجتماعی با محوریت دولت‌ها و حاکمیت - به‌طور کلی - انجام می‌گیرد، ناگزیر بازیگر عمده و اصلی توسعه اجتماعی نیز دولت‌ها بوده‌اند. هرچند نقش مردم و نهادها و گروه‌های مردمی و اجتماعی غیردولتی بسیار مهم است، اما دولت‌ها با ظرفیت‌ها و پتانسل‌ها و ابزاری که بر عهده دارند به همه امور در این زمینه جهت می‌دهند و مسئولیت اصلی را بر عهده دارند؛ در نتیجه محور نظریه‌های توسعه تا همین اواخر، دولت‌های نوساز و توسعه‌گرا بوده است. نگاهی به برنامه‌های توسعه در ایران که در ۶۰ سال گذشته جاری بوده است مؤید اصلی نقش دولت در کشورهای در حال توسعه در این زمینه است.
در رویکرد دولت‌محور توسعه، اراده سیاسی مبنا و موتور توسعه به‌حساب می‌آید، نه مشارکت سیاسی و اجتماعی. منظور از اراده سیاسی، در اینجا به تعبیر مایکل تودارو تصمیم‌های قاطعانه، آگاهانه، هدف‌دار و مستقل، نتیجه‌گیری‌ها و انتخاب‌های مشخص مقام‌های سیاسی مملکت در زمینه‌هایی، مانند: از میان‌بردن نابرابری، فقر و بیکاری از طریق اصلاحات مختلف در ساخت‌های اجتماعی، اقتصادی و نهادی است.

۴.۱.۱ - پیامدهای اراده سیاسی

چنین نگرشی به توسعه پیامدهای چندی را به همراه داشته است: نخست آن‌که جامعه هیچ‌گاه به گونه‌ای مسئولانه خود را درگیر مسأله و در‌نتیجه برنامه‌های توسعه نمی‌یابد؛ دوم آنکه، برنامه‌های توسعه بیش‌تر در مقابل هنجارها و داشته‌های سنتی جامعه قرار می‌گیرد و در نتیجه حرکت توسعه‌گرا در آغاز و یا به‌زودی دستخوش امیال و کنش‌های ضدتوسعه خواهد شد. از این‌رو، بخش عظیمی از نیروی توسعه باید صرف فرونشاندن مقاومت جامعه در مقابل توسعه شود؛ مقاومتی که در شکل افراطی خود می‌تواند به نیروی بنیادگرایی تبدیل شود که بنیان‌ها و برنامه‌های توسعه را به‌کلی نابود کند. تجربه نوسازی در دوره پهلوی شاهدی بر این مدعا است؛ سوم آنکه، از نیروی قابل توجه جامعه در امر توسعه بهره نمی‌جوید. اتفاقی که در صورت امکان، پتانسیل قابل توجهی را برای توسعه فراهم می‌کند.
بر این مبنا و نیز تجارب ناموفق سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی در فرآیند نوسازی و یافتن علت‌های آن، ذهن صاحب‌نظران و مدیران توسعه به مقوله فرهنگ و جامعه معطوف شد. زمینه‌ها و عوامل فرهنگی مؤثر بر توسعه و تعمیق این بحث موجب شد که توسعه فرهنگی با هدف افزایش دسترسی مردم به کالاها و خدمات فرهنگی، مشارکت در فرهنگ و حفظ هویت فرهنگی در دهه ۱۹۸۰ مورد عنایت قرار گیرد.

۴.۲ - اثر عوامل اجتماعی و فرهنگی

در واقع، پرسش تازه این بود که اگر توسعه را به معنای بهبود استانداردهای زندگی و ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به‌سوی زندگی بهتر و انسانی‌تر بدانیم، چه عواملی می‌تواند این خواسته را در یک واحد ملی پیش ببرند؟ پاسخ‌گویی به این پرسش، ادبیات گسترده و پردامنه‌ای را رقم زده است. اگرچه تا پیش از دهه ۷۰ در مطالعات توسعه، بیشتر بر پارامترهای (متغیرهای) اقتصادی و نقش دولت تکیه و تأکید شده است، اما به‌تدریج توجه بیش‌تر به‌سوی عوامل اجتماعی و فرهنگی معطوف شد.
یکی از محققان می‌گوید: «توسعه فرهنگی شرط اصلی توسعه اقتصادی (و بلکه شاه‌کلید آن) محسوب می‌شود. برای آن‌که مردم بتوانند دنیای جدید را درک کنند و به آن شکل دهند، قدرت بیان احساس‌های خود را داشته باشند و با استفاده از زبان روز با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، به آموزش مستمر که شرط اصلی توسعه است نیازمندند. افراد قبل از این‌که بتوانند خود را با تغییرات ضروری در شغل خود وفق دهند، باید بتوانند خود را با تغییر هماهنگ سازند و این توانایی به‌دست نخواهد آمد مگر از طریق مجموعه‌ای از فرآیندها، از رهگذر اطلاعات، قبول مسئولیت آموزش شغلی، فراگرفتن شیوه بیان خود که در ترکیب با یکدیگر، توسعه فرهنگی را می‌سازند.
[۱۵] نظرپور، محمدنقی، ارزش‌ها و توسعه، ج۱، ص۴۵، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۸.



با وجود نوپدید بودن مفهوم سبک زندگی، اهمیت و ضرورت آن پرسشی که بی‌درنگ فراروی ما قرار می‌گیرد این است که مؤلفه‌های سبک زندگی کدامند؟ موانع سبک زندگی موجود چیست؟ فرهنگ و توسعه فرهنگی مطلوب کدام است؟ در ادامه این مقاله سعی می‌شود به این پرسش‌ها پاسخ داده شود.
پی‌یر بوردیو، از مهم‌ترین نظریه‌پردازان سرمایه اجتماعی توجه ویژه‌ای به مفهوم سبک زندگی داشته است. وی در این راه از مفهوم «تمایز» بهره می‌گیرد. تمایز، به تفاوت‌هایی اشاره دارد که بین رفتار و سبک‌های زندگی افراد جامعه به‌دلیل موقعیت‌های متفاوتشان از لحاظ سرمایه و میدان‌های اجتماعی گوناگون وجود دارد. گروه‌های اجتماعی از نگاه بوردیو از چنان منش‌های متفاوتی برخوردارند که تجلی آن در گوناگونی‌های مصرفشان نمود پیدا می‌کند؛ از این‌رو، سبک زندگی فضایی است که کنش‌گران متأثر از آن می‌آموزند چگونه زندگی کنند، چه چیزی را ارجح و چه چیز را زیبا بشمارند.
[۱۶] علیزاده اقدم، محمدباقر، مطالعه سبک زندگی سلامت- محور شهروندان: بیم‌ها و امیدها، ج۱، ص۳۹، پایان‌نامه دکتری، دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۸.



از جمله موانع موجود بر سر راه تحقق سبک زندگی ایرانیان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
مصرف‌گرایی؛ رفاه‌گرایی و تجمل‌گرایی؛ ضعف اخلاقیات در جامعه و کمرنگ‌شدن ارزش‌هایی چون ایثار و از خودگذشتگی؛ مدگرایی به‌جای خرید بر اساس نیاز؛ عادت به استفاده از کالاهای وارداتی غیرضروری و توجه نکردن به تولید ملی؛ سودمحوری؛ فردگرایی به‌جای توجه به منافع جمعی؛ توجه نکردن به کار و تلاش و کسب روزی حلال و افزایش فعالیت‌های کاذب و سودمحور مانند: سفته‌بازی و دلالی. این فرهنگ حاکم بر جامعه امروزی ضدتوسعه و به‌ویژه توسعه فرهنگی و ضدارزش‌ها و مفاهیم ناب اسلام است و مانع مهمی در تحقق سبک زندگی اسلامی - ایرانی به‌شمار می‌رود.


در این بخش به‌منظور برقراری ارتباط میان سبک زندگی و توسعه فرهنگی باید به برخی از مؤلفه‌های سبک زندگی اشاره کرد. این مؤلفه‌ها عبارتند از: شیوه پوشش، نوع تغذیه، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، قانون‌گرایی، میزان مطالعه کتاب و...؛ که با بسط آن‌ها می‌توان به ارتباط برخی مؤلفه‌های سبک زندگی با مفهوم توسعه فرهنگی پی برد. برای روشن‌تر شدن موضوع لازم است تا برخی از مؤلفه‌های یادشده در جغرافیای ایران ارزیابی شده و مختصات سبک زندگی ایرانی با توجه به بحث توسعه فرهنگی بازتعریف شود.


در واقع، نمی‌توان به سبک زندگی هیچ ملتی ایراد گرفت؛ چراکه سبک زندگی نتیجه انباشت تجربه‌های تاریخی یک ملت است. اما می‌توان معیارهایی را مشخص کرد و از آن زاویه، آن را آسیب‌شناسی کرد.
[۱۷] سریع‌القلم، محمود، خوشبختی را با راحتی اشتباه گرفته‌ایم، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، ۱۰/۱۱/۹۱.
سبک زندگی به‌عنوان یک پدیده متغیر، برای هر نسلی تعریف و مؤلفه‌های مشخصی دارد. اینگل‌هارت معتقد است که اولویت ارزشی فرد تحت تأثیر محیط اجتماعی- اقتصادی است و در زمانی‌که شخص در طول سال‌های پیش از بلوغ به‌سر می‌برده، شکل می‌گیرد و با تغییر وضعیت محیطی، اولویت‌های ارزشی نسل جوان با نسل پیش متفاوت خواهد بود.
[۱۸] اینگلهارت، رونالد، تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، ج۱، ص۶۲، مریم وتر، تهران، کویر، ۱۳۷۸.

با توجه به این مطلب، چون توسعه فرهنگی در ایران در سطح مطلوب نیست، بنابراین مؤلفه‌ها یا ویژگی‌های سبک زندگی ایرانی نیز متناسب با آن تحول یافته و سبب ظهور مؤلفه‌هایی در ایران معاصر شده که در ادامه به تفصیل به آن‌ها پرداخته می‌شود. لازم به یادآوری است که مؤلفه‌های زیر با رویکردی آسیب‌شناسانه مطرح شده‌اند؛ بر همین اساس توجه به نکات منفی سبک زندگی ایرانی در محور مباحث مطرح شده است.

۸.۱ - افراط در خوشگذرانی

از مؤلفه‌های سبک زندگی ایرانی این است که در مقایسه با ملت‌های دیگر، سهم تفریح و خوشگذرانی و میهمانی‌های متعدد و طولانی مدت در زندگی آن‌ها بسیار بالا است. برخی از ایرانیان اگر به سرمایه‌ای برسند به‌جای مصرف آن در مواردی همچون افزایش مصرف کالاهای فرهنگی و یا امور خیریه، یک مناسبت پیش‌پا‌افتاده را بهانه کرده و یک میهمانی بزرگ به منظور نشان‌دادن سرمایه خود به دیگران ترتیب می‌دهند و در آن از میهمانی‌های بزرگ غربی را درمی‌آورند. غافل از این‌که به‌هیچ عنوان در غرب مناسبت‌های معمولی دست‌مایه یک میهمانی بزرگ نمی‌شود. افراط در این‌گونه مراسم موجب می‌شود که کار و زندگی شهروندان تحت تأثیر چشم‌ و هم‌چشمی‌های کورکورانه قرار گرفته و انرژی آن‌ها به‌جای کار و اشتغال، صرف راه‌های بیهوده شود.

۸.۲ - پایین بودن فرهنگ کار

در جامعه ایرانی فرهنگ کار نیز بسیار ضعیف ارزیابی می‌شود. بدین‌معنا که بیش‌تر مردم به کار مفید و کار مولد علاقه چندانی نداشته و فعالیت‌های ناشی از اشتغال مردم، راندمان و اثربخشی محدودی دارد. فرهنگ کار به معنای پذیرفتن مسئولیت در قبال کار روزانه و انجام آن به مناسب‌ترین وجه ممکن است و این مسأله مستلزم وجود سطحی از توسعه‌یافتگی در جوامع است.
[۱۹] فیوضات، ابراهیم، مجید حسینی‌نژاد، ج۱، ص۱۲۰، بررسی جایگاه کار و کوشش در شعر فارسی، پژوهش‌نامه علوم انسانی، شماره ۴۱ و ۴۲، ۱۳۸۳.
در جامعه ایران تلاش در راستای کار و اشتغال، تا حد زیادی جدی گرفته نمی‌شود. بر اساس یک پیمایش، در جامعه ایران بیش از ۸۱ درصد مردم بر این باورند که روزی‌شان به قدر قسمت آن‌ها است و اشتغال‌شان به قضا و قدر و سرنوشت آن‌ها بستگی دارد.
[۲۰] محسنی، منوچهر، بررسی آگاهی‌ها، ج۱، ص۴۰۴، نگرش‌ها و رفتار اجتماعی فرهنگی در ایران، تهران، ۱۳۷۹.

توسعه‌یافتگی فرهنگی سبب می‌شود تا بخشی از اوقات فراغت شهروندان صرف مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی نظیر: شرکت در برنامه‌های فرهنگی مساجد، پایگاه‌های بسیج‌، کانون‌های فرهنگی، فرهنگ‌سراها، خانه‌های فرهنگ وغیره شود و به‌همین ترتیب بخش اعظمی از سرمایه‌هایی که در مناسبت‌های بی‌مورد هزینه می‌گردد، به تشکل‌های فرهنگی اهدا شود. چراکه شهروند توسعه‌یافته وجود این تشکل‌ها را برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه و خود ضروری می‌داند و رشد و توسعه آن‌ها را از وظایف خود قلمداد می‌کند. ‌به همین ترتیب توسعه فرهنگی سبب می‌شود که افراد نقش خود را در ارتقای جامعه جدی گرفته و در فعالیت روزمره‌ خود از هیچ کوششی فروگذار نکنند.

۸.۳ - افزایش مصرف‌گرایی

انگیزش‌های اجتماعی برای رفتار رقابت‌آمیز و چشم ‌و هم‌چشمی (Emulation) ‌، پایه و اساس تبیین پدیده مصرف مدرن است.
[۲۱] وبلن، تورشتاین، نظریه اقتصادی لباس بانوان، ج۱، ص۱۹۰، محمدرضا طاهری، دوماهنامه سوره اندیشه، شماره ۱۳، ۱۳۸۳.
مصرف خودنمایانه بدان معنا است که مصرف طبقه مرفه نه از سر نیاز، بلکه برای کسب اعتبار اجتماعی و جلب توجه صورت می‌گیرد.
[۲۲] کوزر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی، ج۱، ص۳۶۵، محسن ثلاثی، تهران، علمی، ۱۳۸۲.
بسیاری از ایرانیان در حد اعلایی به این معضل گرفتارند و تصور می‌کنند که با پول می‌توانند تمامی فضایل و موهبت‌ها را کسب کنند. در این موقعیت پول نه وسیله‌ای برای کسب خوشبختی، بلکه به ابزاری برای رشد بی‌رویه مصرف‌گرایی تبدیل می‌شود.
از مصادیق مصرف‌گرایی زیاد در ایران استفاده از لوازم آرایش و بالارفتن اعمال جراحی زیبایی است. در حال حاضر، جمعیت زنان ایرانی ۲۹ درصد و به‌عبارتی ۲/۱ میلیارد دلار از بازار ۷/۲ میلیارد دلاری خاورمیانه را به‌خود اختصاص داده‌اند. پیمایشی که در میان خانم‌های شهرنشین در تهران و مراکز شش استان بزرگ کشور انجام شده، نشان می‌دهد که گروه خانم‌های شهرنشین میان ۱۵ تا ۴۵ سال که بر اساس تخمین مرکز آمار ایران جمعیت آن‌ها در سال ۱۳۸۹ در حدود چهارده میلیون نفر است، به‌طور میانگین ماهیانه ۱۲ هزار تومان برای لوازم آرایش خود مصرف می‌کنند که در این صورت می‌توان تخمین زد که مقدار مصرف کل سالیانه، برابر ۲/۱ میلیارد دلار خواهد بود.
[۲۳] صمدی، سعید، ورود به بازار دومیلیارد دلاری لوازم آرایش ایران: تنگناها، ج۱، ص۲۶-۲۲، راهکارها، فصلنامه توسعه مهندسی بازار، شماره ۱۲، ۱۳۸۸.

به منظور توسعه فرهنگی، افراد جامعه نیاز به آموزش‌هایی دارند که به مدد این آموزش‌ها از ورطه مصرف‌گرایی بیرون بیایند.

۸.۴ - قانون‌گریزی

در سبک زندگی، قانون و تبعیت از قانون مفهومی بسیار کلیدی است. قانون‌گریزی و پایبند نبودن به قواعد در هر جامعه‌ای وجود دارد، اما در برخی موارد این موضوع تبدیل به پدیده‌های اجتماعی می‌شود. وقتی ملل توسعه‌یافته دنیا را با کشور ایران مقایسه می‌کنیم در می‌یابیم که کانون توسعه‌یافتگی آن‌ها قانون‌گرایی است. سبک زندگی ایرانی چه شهری، سیاسی، اجتماعی و چه فرهنگی باید به سمت قاعده‌مندی پیش برود.
رعایت قانون و داشتن قاعده در سبک زندگی معطوف به توسعه‌یافتگی ‌فرهنگی است. متأسفانه در جامعه ایران بیش‌تر شهروندان در پی آنند که به نحوی قانون را دور زده و از زیر بار آن شانه خالی کنند. لازمه حاکمیت قانون در ایران توسعه فرهنگ قانون‌گرایی نظیر: فرهنگ رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و... است و تا این مسأله اتفاق نیفتد سبک زندگی ایرانیان نیز متحول نخواهد شد.

۸.۵ - پایین‌بودن سرانه مطالعه

از موارد سبک زندگی توسعه‌یافته در یک جامعه، سرانه مطالعه در آن جامعه است. بالارفتن سرانه مطالعه نیز مستلزم توسعه اجتماعی و فرهنگی ملت‌ها است. سرانه مطالعه در کشورهایی که فرآیند توسعه را طی کرده‌اند به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه با کشورهای توسعه‌نیافته و یا در حال توسعه نیست. برای نمونه، سرانه مطالعه در ژاپن، آمریکا، انگلستان و ترکیه هرکدام به ترتیب ۹۰، ۲۰، ۵۵ و ۵۵ دقیقه در روز است. در حالی‌که سرانه مطالعه در کشور ما از ۳ دقیقه تجاوز نمی‌کند. عوامل متفاوتی در به‌وجود آمدن این وضعیت دخیل هستند، اما از مهم‌ترین آن‌ها باید به کاهش علاقه ایرانیان به مطالعه و سیاست‌های فرهنگی دولت اشاره کرد.
در حال حاضر تبلیغات زیادی از سوی رسانه‌ها به‌منظور افزایش سرانه مطالعه ایرانیان صورت می‌گیرد، این در حالی است که کتاب‌های موجود در بازار کتاب به‌هیچ وجه مخاطبان را اقناع نمی‌کند. اصالت انسان به تفکر است و هر انسانی مساوی است با فکر و اندیشه‌ای که دارد. هنگامی می‌توان بسیاری از خلقیات جامعه را تغییر داد که جامعه در معرض اندیشه‌های جدید قرار بگیرد.
در صورت تحقق توسعه فرهنگی می‌توان به افزایش علاقه مردم به مطالعه امیدوار بود و به غنای بازار کتاب اندیشید. علاوه بر این، جذب نخبگان فکری و قراردادن امکانات در اختیار آنها، سبب می‌شود که تولیدات فرهنگی برای تمام سلیقه‌ها افزایش یافته و مخاطبان به‌سمت مطالعه ترغیب شوند. درنهایت این‌که در جامعه توسعه‌یافته فرد به مطالعه به عنوان اصلی‌ترین ابزاری می‌نگرد که به‌وسیله آن می‌تواند اوقات فراغت خود را به بهترین نحو پر کند و در جریان آخرین تحولات جامعه قرار بگیرد.


با توجه به موارد مطرح‌ شده، تا حد زیادی مشخص شد که میان توسعه فرهنگی و سبک زندگی رابطه‌ای دوسویه وجود دارد و ایرانیان می‌توانند با تلاش برای توسعه فرهنگی به بهبود سبک زندگی خود امیدوار باشند. مقاله پیش‌رو حکایت از این دارد که میان سبک زندگی و توسعه فرهنگی رابطه‌ای مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد. به منظور ارتقای سبک زندگی و حتی توسعه فرهنگی به‌نظر می‌رسد، ضروری است تمهیداتی اندیشیده و راهبردهایی در این مورد اتخاذ شود. در این بخش با توجه به متن، به برخی از این راهبردها اشاره خواهد شد.

۹.۱ - مطالعه

به‌نظر می‌رسد در گام نخست، جامعه ایران باید بخشی از درآمد خود را صرف خرید کتاب و مجله کرده و بخشی از اوقات فراغت خود را با مطالعه پر کند. نمی‌توان پذیرفت که میانگین ایرانیان، پولی برای خریدن کتاب ندارند؛ چراکه آن‌ها هزینه زیادی را روزانه صرف خوردن غذا در رستوران‌های مجلل و یا صرف موارد غیرضروری دیگر می‌کنند. از طرفی فرهنگ شفاهی در ایران احساس بی‌نیازی به کتاب را تقویت کرده و تصور می‌شود با تماشاکردن و گوش‌دادن، دانستنی انسان به‌روز می‌شود. نداشتن مطالعه، فکر، رفتار، خلقیات و انرژی انسان را به حالت انجماد می‌رساند.
[۲۴] سریع‌القلم، محمود، خوشبختی را با راحتی اشتباه گرفته‌ایم، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، ۱۰/۱۱/۹۱.


۹.۲ - قانون‌گرایی

دومین راهبرد در این مورد تکیه بر قانون‌گرایی است. شاید نظم در امور را از منظری بتوان این‌گونه تجزیه کرد: عقلانیت، علم‌گرایی، قانون‌گرایی، انسجام فکری نخبگان سیاسی، قوه مقننه قابل و کارآمد و قوه قضائیه بی‌طرف. این اصول جهان‌شمول نتیجه تجربه بشری است. هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند بدون علم، نظم، عقلانیت، انسجام و قانون‌گرایی توسعه پیدا کند. اینها را باید همه رعایت کنند و مدنظر داشته باشند. چنانچه ایرانیان موفقِ به حاکمیت قانون در جامعه خود شوند، قادر خواهند بود دیگر شقوق سبک زندگی خود را نیز ارتقا بخشند.
سبک زندگی ناشی از توسعه‌یافتگی، دارای اصولی است که از مهم‌ترین آن‌ها مسأله قانون‌گرایی است. یعنی افراد باید بیاموزند که در چهارچوب قانون عمل کنند. قانون نیز باید برای افراد به‌صورت عادت درآید. به‌دلایل بسیار پیچیده روانی، تاریخی و اجتماعی میانگین ایرانیان، علاقمند به رعایت هیچ قاعده‌ای نیستند؛ در عوض علاقمند هستند از هر روشی استفاده کنند تا به منافعشان برسند. این آسیب باید سرانجام در یک مقطع اصلاح شود. تا زمانی‌که این موضوع اصلاح نشود، مشتق‌های مثبت سبک زندگی ناشی از توسعه‌یافتگی هم اصلاح نمی‌شود.
ایرانیان به تعبیر گیدنز کالاپرستی و مصرف‌گرایی و ظاهر شخصی خود را به عنوان مهم‌ترین معیار ارزشی مطرح می‌کنند و توسعه شخصیت را بیش از هر چیز در خودنمایی می‌بینند.
[۲۵] گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ج۱، ص۸۶، ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲.
با توجه به این مطلب می‌بایست از بسط این وضعیت احساس خطر کرد، چراکه مصرف‌گرایی حتی می‌تواند بر زندگی نمادین فقرا نیز تأثیر بگذارد.
[۲۶] باکاک، رابرت، مصرف، ج۱، ص۲۶، خسرو صبوری، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۸۱.
در صورت ادامه، این سبک زندگی با توسعه‌یافتگی فاصله بسیار داشته، جامعه را به سیر قهقرایی رهنمون می‌کرد.


(۱) اباذری، یوسف، حسن چاوشیان، از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، نامه علوم اجتماعی، شماره ۳۰، ۱۳۸۱.
(۲) ازکیا، مصطفی، جامعهشناسی توسعه، تهران، مؤسسه نشر علم، ۱۳۷۷.
(۳) اسماعیلی، رضا، بررسی شاخص‌های توسعه اجتماعی و سطح‌بندی آن در شهرستان‌های استان اصفهان، پایان‌نامه دکتری دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۵.
(۴) اینگلهارت، رونالد، تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، مریم وتر، تهران، کویر، ۱۳۷۸.
(۵) باکاک، رابرت، مصرف، خسرو صبوری، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۸۱.
(۶) دادلی، سیرز، پیشگامان توسعه، سیدعلی اصغر هدایتی و علی یاسری، تهران، سمت، ۱۳۶۸.
(۷) سریع‌القلم، محمود، خوشبختی را با راحتی اشتباه گرفته‌ایم، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، ۱۰/۱۱/۹۱.
(۸) صمدی، سعید، ورود به بازار دومیلیارد دلاری لوازم آرایش ایران: تنگناها، راهکارها، فصلنامه توسعه مهندسی بازار، شماره ۱۲، ۱۳۸۸.
(۹) علیزاده اقدم، محمدباقر، مطالعه سبک زندگی سلامت- محور شهروندان: بیم‌ها و امیدها، پایان‌نامه دکتری، دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۸.
(۱۰) فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، تهران، نشر صبح صادق، ۱۳۸۲.
(۱۱) فاضلی، محمد، تصویری از سبک زندگی فرهنگی جامعه دانشجویی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، شماره اول، ۱۳۸۶.
(۱۲) فیوضات، ابراهیم، مجید حسینی‌نژاد، بررسی جایگاه کار و کوشش در شعر فارسی، پژوهش‌نامه علوم انسانی، شماره ۴۱ و ۴۲، ۱۳۸۳.
(۱۳) کاویانی، محمد، تربیت اسلامی، گذر از اهداف کلی به اهداف رفتاری، پژوهش میان‌رشته‌ای قرآن‌کریم، ش ۳، ۱۳۸۸.
(۱۴) کوزر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی، محسن ثلاثی، تهران، علمی، ۱۳۸۲.
(۱۵) گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲.
(۱۶) محسنی، منوچهر، بررسی آگاهی‌ها، نگرش‌ها و رفتار اجتماعی فرهنگی در ایران، تهران، ۱۳۷۹.
(۱۷) مهدوی‌ کنی، سعید، مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم‌اجتماعی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، ۱۳۸۶.
(۱۸) نظرپور، محمدنقی، ارزش‌ها و توسعه، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۸.
(۱۹) وبلن، تورشتاین، نظریه اقتصادی لباس بانوان، محمدرضا طاهری، دوماهنامه سوره اندیشه، شماره ۱۳، ۱۳۸۳.
(۲۰) d ۲۰۰۲ Lifestyles.
(۲۱) Taylor & Francis Rouledge London .


۱. دادلی، سیرز، پیشگامان توسعه، ج۱، ص۶۲، سیدعلی اصغر هدایتی و علی یاسری، تهران، سمت، ۱۳۶۸.
۲. ازکیا، مصطفی، جامعهشناسی توسعه، تهران، مؤسسه نشر علم، ۱۳۷۷.
۳. اسماعیلی، رضا، بررسی شاخص‌های توسعه اجتماعی و سطح‌بندی آن در شهرستان‌های استان اصفهان، ج۱، ص۳۶، پایان‌نامه دکتری دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۵.
۴. d ۲۰۰۲ Lifestyles.
۵. Taylor & Francis Rouledge، London، ص۴.
۶. مهدوی‌ کنی، سعید، مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم‌اجتماعی، ج۱، ص۲۰۲، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، ۱۳۸۶.
۷. فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، ج۱، ص۶۱، تهران، نشر صبح صادق، ۱۳۸۲.
۸. کاویانی، محمد، تربیت اسلامی، ج۱، ص۲، گذر از اهداف کلی به اهداف رفتاری، پژوهش میان‌رشته‌ای قرآن‌کریم، ش ۳، ۱۳۸۸.
۹. گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ج۱، ص۳۰، ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲.
۱۰. اباذری، یوسف، حسن چاوشیان، از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، ج۱، ص۲۲، نامه علوم اجتماعی، شماره ۳۰، ۱۳۸۱.
۱۱. فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، ج۱، ص۶۷، تهران، نشر صبح صادق، ۱۳۸۲.
۱۲. گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ج۱، ص۱۲۱، ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲.
۱۳. فاضلی، محمد، تصویری از سبک زندگی فرهنگی جامعه دانشجویی، ج۱، ص۱۸۰، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، شماره اول، ۱۳۸۶.
۱۴. فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، ج۱، ص۲۱، تهران، نشر صبح صادق، ۱۳۸۲.
۱۵. نظرپور، محمدنقی، ارزش‌ها و توسعه، ج۱، ص۴۵، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۸.
۱۶. علیزاده اقدم، محمدباقر، مطالعه سبک زندگی سلامت- محور شهروندان: بیم‌ها و امیدها، ج۱، ص۳۹، پایان‌نامه دکتری، دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۸.
۱۷. سریع‌القلم، محمود، خوشبختی را با راحتی اشتباه گرفته‌ایم، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، ۱۰/۱۱/۹۱.
۱۸. اینگلهارت، رونالد، تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، ج۱، ص۶۲، مریم وتر، تهران، کویر، ۱۳۷۸.
۱۹. فیوضات، ابراهیم، مجید حسینی‌نژاد، ج۱، ص۱۲۰، بررسی جایگاه کار و کوشش در شعر فارسی، پژوهش‌نامه علوم انسانی، شماره ۴۱ و ۴۲، ۱۳۸۳.
۲۰. محسنی، منوچهر، بررسی آگاهی‌ها، ج۱، ص۴۰۴، نگرش‌ها و رفتار اجتماعی فرهنگی در ایران، تهران، ۱۳۷۹.
۲۱. وبلن، تورشتاین، نظریه اقتصادی لباس بانوان، ج۱، ص۱۹۰، محمدرضا طاهری، دوماهنامه سوره اندیشه، شماره ۱۳، ۱۳۸۳.
۲۲. کوزر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی، ج۱، ص۳۶۵، محسن ثلاثی، تهران، علمی، ۱۳۸۲.
۲۳. صمدی، سعید، ورود به بازار دومیلیارد دلاری لوازم آرایش ایران: تنگناها، ج۱، ص۲۶-۲۲، راهکارها، فصلنامه توسعه مهندسی بازار، شماره ۱۲، ۱۳۸۸.
۲۴. سریع‌القلم، محمود، خوشبختی را با راحتی اشتباه گرفته‌ایم، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، ۱۰/۱۱/۹۱.
۲۵. گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ج۱، ص۸۶، ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲.
۲۶. باکاک، رابرت، مصرف، ج۱، ص۲۶، خسرو صبوری، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۸۱.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سبک زندگی و توسعه فرهنگی»، تاریخ بازیابی۹۶/۱/۹.    


رده‌های این صفحه : سبک زندگی اسلامی | مقالات پژوهه




جعبه ابزار