است.
درختى است كه در قعر جهنم میرويد.
است و مجرمين از آن میخورند و شكمشان را پر میكنند در حالی که آن مانند آب جوشان در شكمها میجوشد.
قرار داديم. آن درختى است كه از قعر جهنم مىرويد. شكوفه آن مانند سرهاى شياطين است. آنها (مجرمان) از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند.)
اين كلمه فقط در اين سه مورد آمده است و از اين آيات روشن میشود:
اوّلا: زقّوم درختى است كه در قعر جهنم میرويد.
ثانيا: ميوه آن مانند رؤس شياطين است كه در «رأس» گذشت.
و اينكه گفته درخت زقّوم
طعام گناهكار است ظاهرا منظور ميوه آن است.
ثالثا: مجرمين از آن میخورند و شكمشان را پر میكنند.
رابعا: آن مانند آب جوشان در شكمها میجوشد. بقيه اين سخن در «ضريع» است.
راجع به معنى زقم بايد دانست كه آن فرو بردن لقمه است با كراهت و مشقّت شديد.
در
قاموس معناى اوّلى آن را
کره با
خرما گفته است.
در
اقرب گويد: آن كره است با خرما در لغت
آفریقا ... و گفتهاند پليدترين درخت
تلخ است در
تهامه ...
در
مجمع گفته: گويند آن درخت معروفى است كه
عرب میشناسد. گفتهاند كه نمیشناسد. روايت است:
قریش چون آيه اول را شنيد ...
ابن زبعری گفت: زقوم در كلام بربر خرما و كره است و در نقلى به لغت
یمن،
ابوجهل به كنيزش گفت: ما را زقّوم بياور. او كره و خرما آورد. به ياران گفت: زقّوم بخوريد
محمد شما را با اين میترساند و میگويد كه
آتش آن را میروياند حال آنكه آتش میسوزاند خداوند نازل كرد
(إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ) (ما آن را مايه درد و رنج ستمكاران قرار داديم.)
اين سخن در
نهایه نيز ذيل زقم نقل شده است.