زَنْد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زَنْد (به فتح زاء و سکون نون) از
واژگان نهج البلاغه به معنای چخماق است و سه با در «نهج البلاغه» آمده است.
زَنْد (بر وزن عقل) به معنای چخماق است.
آهنی كه بر
سنگ زنند و از آن
آتش بجهد.
چوب بالائى كه بر چوب پائينى بسايند تا آتش بگيرد.
جمع آن
زِناد بر وزن رجال است.
امام (صلواتاللهعلیه) آنگاه كه ياران آن حضرت از
دومة الجندل برگشتند و حيله
عمرو بن عاص آشكار شد، و گفته حضرت به وقوع پيوست كه در
صفین فرمود:
معاویه و عمرو بن عاص اهل قرآن نيستند و قصد
حیله دارند، چنين فرمود:
«وَ قَدْ كُنْتُ أَمَرْتُكُمْ في هذِهِ الْحُكُومَةِ أَمْرِي، ... فَأَبَيْتُمْ عَلَيَّ ... حَتَّى ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ، وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ» «من امر خود را درباره اين داورى بيان كردم شما امتناع كرديد تا جائیكه نصيحت كننده در نصيحت خويش
شک كرد و چخماق به آتش افروزيش
بخل ورزيد.»
(شرحهای حکمت:
) يعنى تا جائيكه من در رأى خويش به شک افتادم.
«ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ» كنايه از آن است كه ديگر آن را رأى صالح حساب نكرد.
درباره
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى ... وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ.» (او پيشواى
پرهیزکاران است ... ستارهاى است فروزان، و آتش افروزى است كه برقش زبانه مىكشد.)
(شرحهای حکمت:
)
در وصف اهل جاهليت فرموده است:
«لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ، وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ.» «كسب نور نكردهاند از نورهاى
حکمت و آتش نيافروختهاند. با چخماقهاى علوم نافذ.»
(شرحهای حکمت:
)
این واژه سه بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «زند»، ج۱، ص۵۰۲.