رابطه هویت اسلامی و سبک زندگی اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقاله قصد آن دارد تا بر مبنای روشی کیفی و توصیفی و با
الهام از آموزههای
اسلام و
مکتب تشیع، سبک ایدهآل زندگی اسلامی را ارائه داده و رابطه بین
هویت اسلامی و
سبک زندگی اسلامی را بیان کند.
امروزه بحث
هویت و مسائل مربوط به آن از مهمترین دغدغههای افراد و مسئولان اجرایی جامعه است. بحران
هویت، تعارض
هویت، تغییر
هویت و مشکلات ناشی از آنها، از جمله مسائلی است که در صورت دست نیافتن به
هویتی صحیح و متناسب با ارزشها و هنجارهای مورد قبول جامعه، افراد با آن روبهرو و کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. از مهمترین ابعاد
هویت،
هویت دینی است،
دین (در اینجا مشخصاً
دین اسلام) به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای
تمدن بشری، نقش اساسی در تکوین
هویت انسانها دارد. همانطور که دین تمام ابعاد نگرشی و رفتاری افراد را تحت تأثیر خویش قرار میدهد، دستیابی به
هویت دینی بر مبنای آموزههای الهی نیز، در ادامه تمام زوایههای زندگی فردی و جمعی افراد را
هدایت و به
اصطلاح سبک زندگی خاصی را بهوجود میآورد. امروزه پذیرش و گسترش سبک زندگی غربی از مهمترین مشکلات جوامع در حال توسعه و اسلامی است که همین امر خود سبب شکلگیری بسیاری از نگرشها و رفتارهای غیراسلامی شده است. از اینرو، با توجه به ارتباط تنگاتنگ بین سبک زندگی و
هویت دینی، در این مقاله قصد آن داریم تا بر مبنای روشی کیفی و توصیفی و با الهام از آموزههای اسلام و
مکتب تشیع، سبک ایدهآل زندگی اسلامی را ارائه داده و کیفیت ارتباط آن را با مفهوم
هویت دینی، تحلیل و بررسی کنیم.
امروزه متناسب با پیشرفت و ترقی
بشر در حوزههای مختلف علمی، موضوع
هویت و مسائل مربوط به آن نزد اندیشهورزان علوماجتماعی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. بحران
هویت، تعارض
هویت، دوگانگی شخصیت و... از جمله مهمترین مسائلی است که ناظر به بحث
هویت، کانون
تفکر محققان را به خود اختصاص داده است. در جامعهشناسی، واژه
هویت به معنای چه کسی بودن و حس شناساندن خود است که یک سلسله عناصر فرهنگی و تاریخی را در فرد یا یک گروه انسانی تحریک میکند.
دین -که در این مقاله مراد از آن خاصه دین اسلام است- به عنوان یکی از مؤلفههای اساسی تمدن بشری، نقشی مهم در تکوین
هویت انسانها و هدایت رفتارهای افراد به سمت هدفی خاص دارد.
مذهب به عنوان یکی از مهمترین ارکان زندگی، نقش مهمی بر شکلگیری
هویت و نوع منش و کیفیت زندگی افراد دارد. از سوی دیگر، تحولات علمی و تکنولوژیکی همچنین باعث شده تا شیوههای جدیدی از الگوی سبک زندگی و نحوهی کنش در حوزه مسائل مربوط به
خانواده و محیط جامعه شکل بگیرد. بحث در رابطه با سبک زندگی و آداب اسلامی در عرصه زندگی فردی و اجتماعی، از مباحث بسیار ضروری جامعه کنونی ما است. هر جامعهای زمانی میتواند محصول و ثمرهی
جهانبینی و ایدئولوژی خود را به دیگران نشان دهد که روش زندگی اجتماعی او متناسب با باورها و ارزشهایش شکل گرفته باشد. اگر بنا باشد ما در
نظم جهان الگوی جدیدی را پیریزی کنیم، باید همانطور که میاندیشیم، زندگی کنیم. با کمال افسوس ما نتوانستهایم میان باورهای بنیادین و ارزشهای اصیل اسلامی که قوامدهنده
هویت دینی افراد جامعه است از یک طرف و سبک زندگی خود در حوزههای مختلف اجتماعی، ارتباطی معنادار ایجاد کنیم.
روش زندگی ما با آنکه
مسلمان هستیم، در موارد قابل توجهی متأثر از
آداب و رسوم غیراسلامی و به معنای دیگر ضد اسلامی است.
غفلت از سبک زندگی میتواند خسارات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه وارد کند. وقتی مردم نتوانند میان شیوه زندگی خود و باورها و ارزشهایشان ارتباط برقرار کنند، پس از گذشت
زمان این امکان وجود دارد که از باورهایشان دست بشویند و آن را ناکارآمد تلقی نمایند. به عبارت دیگر، تحقیقات صورتگرفته پیرامون مفهوم سبک زندگی نشان میدهد که اغلب تعریفهای موجود از سبک زندگی بر مبنای شاخصهای تئوری غرب بنا شده و بدین سبب نتیجه بدست آمده نیز برخواسته از الگوی سبک زندگی جوامع غربی است. به عبارتی بهتر، زمانی که بنا بر تحقیقی از نوع پیمایش، این نکته روشن میشود که بین سبک زندگی و جنسیت رابطه معناداری وجود دارد، مبنای تعریف عملیاتی محقق از سبک زندگی مبتنی بر شاخصههای سبک زندگی جوامع غربی قوام گرفته که وی عین همان را در جامعه خویش پیاده کرده و حال ادعا میکند که سبک زندگی با توجه به جنسیت افراد متفاوت است. بنابراین پر واضح است که در ارتباط با مفهوم سبک زندگی - به مانند سایر مفاهیم جامعهشناسانه - ما دچار خلأ تعریف عملیاتی با توجه به بستر جامعه هدف هستیم، از مهمترین مفاهیم جامعهشناختی که در این ارتباط مستلزم بومیسازی است، مفهوم مهم و استراتژیک «سبک زندگی» است. مفهوم سبک زندگی از یکسو متغیری تأثیرگذار بر موضوعات مختلف است و از سویدیگر، تحت تأثیر عوامل مختلف تغییر میپذیرد؛ بدینجهت در این مقاله سعی بر آن شده است تا ابتدا بر مبنای تئوریهای غرب به شناخت و بررسی مفهوم سبک زندگی بپردازیم و در ادامه با توجه به بستر فرهنگی جامعهی خویش، مدلی از سبک زندگی ایدهآل در مکتب اسلام را ارائه دهیم و در نهایت، نیز به بررسی رابطه بین
هویت مذهبی - به عنوان یکی از مفاهیم استراتژیک علم جامعهشناسی - با سبک زندگی ایدهآل اسلامی به لحاظ تئوری بپردازیم.
هویت مجموعه معانی است که چگونهبودن را در خصوص نقشهای اجتماعی به فرد القا میکند و یا وضعیتی است که به فرد میگوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید میکند که مرجع کیستی او را تشکیل میدهند.
هویت دینی از مهمترین زیر شاخههای
هویت است که متضمن سطحی از دینداری است که با مای جمعی یا همان اجتماع دینی مقاربه دارد.
هویت دینی نشاندهنده احساس تعلق به دین و جامعه دینی است.
هویت دینی در واقع همان آثار و عوارض ناشی از حمل دین بر فرد است. به تعبیری بهتر با پذیرش دین به عنوان اصل اعتقادی، تعهد و احساس تعلق به آن، در زندگی و وجوه مختلف
حیات فرد پرهیزگار تغییرات و نتایج مهمی حاصل میشود که همان
هویت دینی است.
افرادی که دچار بحران
هویت دینی و مذهبی میشوند و به عبارتی در خصوص مسائل دینی احساس بیتفاوتی و بیرغبتی میکنند با پیامدهای منفی مواجهاند، نظیر:
۱. بیاعتقادی به سرچشمه
هستی و نگرش اومانیستی به جهان پیرامون آن (حذف خدا محوری)؛ ۲. احساس پوچی، بیهدفی و نگرش نیهیلیستی به جهان و زندگی؛ ۳. نداشتن تعهد شخصی، گروهی و اجتماعی در تمامی عرصهها و حتی در نقشهایی که به عهده میگیرد؛ ۴. عدم مسئولیتپذیری در برابر خود، جامعه و دیگران؛ ۵. سست و بیمعیار شدن نظام ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در فرد؛ ۶. خودستیزی و جامعهستیزی؛ ۷. ضعف باورهای دینی و کاهش خود کنترلی فرد؛ ۸. بیاعتمادی به خود، جامعه و در مقابل، سلبشدن اعتماد دیگران نسبت به او؛ ۹. کاهش شبکههای ارتباطی؛ ۱۰. رشد فردگرایی و روحیهی خودخواهی و خودپرستی.
قرآن کریم بی
هویتی را پیدایشگاه خودفروشی و خودزیانی میداند؛ زیرا شخص بی
هویت در یک
داد و ستد، ارزندهترین گوهر و سرمایه خود را به بهای بسیار ناچیز میفروشد. پس هم خود را فروخته و هم در این داد و ستد
زیان دیده است. قرآن مجید میفرماید: «إنّ الخاسرین الّذین خسروا أنفسهم؛
بگو زیانکاران کسانیاند که خویشتن خویش را فروختهاند». بدیهی است که این معامله نتیجهای جز خسارت و زیان ندارد و ازاینرو قرآن مجید میفرماید : «ولبئس ما شروا به أنفسهم؛
و به بهای جانهایشان زشتترین متاع را فروختند».
بنابراین تا بدینجا این نکته به روشنی مشخص گردید که
هویت دینی از اساسیترین انواع
هویت است که شکلگیری صحیح آن در فرایند جامعهپذیری میتواند به عنوان یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی محسوب گردد. دین اسلام مجموعهای بیبدیل از آموزهها و فرامین اخلاقی است که اگر به درستی این آموزهها شناخته و در افراد درونی شوند و در ادامه،
هویتی متناسب با آن شکل گیرد؛ بیشک نتیجهی آن رسیدن به جامعهای سالم و پویا خواهد بود. بنابراین، در این مسیر هرچقدر بتوانیم در شناخت و ارائهی آموزهها و فرامین
دین اسلام و
مکتب تشیع به مخاطبان – به خصوص نسل
جوان - موفق عمل کنیم و
هویتی همسو با آن آموزهها را بهوجود آوریم، هرآینه جامعهای سالم و دینمحور خواهیم داشت که هدفی جز رسیدن به کمال دینی نخواهد داشت. از سوی دیگر، امروزه
رشد و ترقی
علم و تکنولوژی تمامی سطوح زندگی انسانها را دچار تغیر و تحول کرده و سبک جدیدی از زندگی را جایگزین الگوهای پیشین قرار داده است، به طوری که در این میان
هویت و شخصیت
انسان امروزی – بهخصوص در جوامع غربی – بهشدت تحت تأثیر حاکمیت فن و تکنولوژی شده و
بشر دچار نوعی ازخودبیگانگی شخصیتی شده است. بدینسان ازخودگانگی بهشدت سبک زندگی وی را تحت تأثیر قرار داده است. چنانچه جوامع پیشرفته از طریق قدرت رسانهای خویش، ابتدا با درونیکردن شیوههای نگرش و رفتار مورد دلخواه خود،
هویتی متناسب با اهداف خویش (مصرفگرایی و دنیامحوری) بهوجود میآورند و در ادامه با مدیریت شیوهی
تفکر و رفتار افراد، سبک زندگی آنان را نیز به شکل نامحسوس کنترل و هدایت میکنند. سبک زندگی که بنای آن بر مبنای پارادایمهای جوامع غربی بوده و در بسیاری از موارد، یکسره با بستر دینی جامعه ما بیگانه است. بنابراین پر واضح است که در این بعد زمانی، کارگزاران اجرایی جامعه
ایران -که اساس آن مبتنی بر تعالیم و آموزههای اسلام و مکتب تشیع است- بیش از پیش نیازمند این امر هستند تا آموزهها و دستورالعملهای اسلامی را پیرامون شیوه و سبک زندگی استخراج کرده و با معرفی آن به نسل نو، در جهت ایجاد
هویتی متناسب با آموزههای اسلامی گام بر دارند، بدیهی است هر چقدر در این زمینه موفقتر عمل کنیم، به تناسب شاهد شکلگیری و ترویج
هویتی اسلامی و شیوهی تفکر و رفتاری اسلامی خواهیم بود.
از اینرو با توجه به ضرورت آنچه بدان اشاره شد، در ادامه به برخی از شاخصههای اصلی سبک زندگی مورد توافق اسلام و مکتب تشیع - که عمل به آنها میتواند در شکلگیری و غنای
هویت اسلامی ایرانیان مفید باشد - خواهیم پرداخت.
پس از مطالعات محققان در این زمینه، مهمترین شاخصههای که توانستند مدیریت
بدن را تعریف کنند عبارت است از؛ نوع لباس پوشیدن، آرایش موی
سر و استفاده از پیرایهها. همچنین شیوهی مدیریت
بهداشت و سلامت بدن در زمرهی شاخصهای مدیریت بدن قرار گرفت که در ادامه به دیدگاه اسلام در خصوص هر یک میپردازیم.
امروزه روانشناسان میگویند فردی که مدام در پی وفقدادن خود با الگوها و مدهای ارائه شده در جامعه باشد، دچار ضعف شخصیت است. اما جوانی که با سلیقهی خود لباس بر تن میکند و سادگی و متانت را اصل در پوشش خود قرار میدهد، دارای روحی قوی و به خود متکی است.
اگر منظور از
آراستگی،
طهارت و پاکیزگی باشد - به جهت اصرار و سفارشهای زیاد اسلام در این خصوص - جایگاه رفیع آن در اندیشه اسلامی بر کسی پوشیده نیست. در شان این مقام همین بس که پاکیزگی را علامت
ایمان معرفی کردهاند.
الف. حالات چهره و قیافه ظاهری: موی سر، از عناصر اصلی در شکل ظاهری هر فرد است: از
امام صادق (علیهالسلام) اینگونه روایت شده است که میفرمود: «إنّ من أجمل الجمال الشعر الحسن؛
از جمله زیباترین زیباییها موی زیباست. در اهمیت
شانه زدن همین بس که در
روایت است که یکی از اشیایی که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در همهی سفرها به همراه داشت، شانه بود. علاوه بر موی سر، مواظبت بر
ریش و
سبیل نیز مورد توجه
شارع مقدس قرار گرفته است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «لا یطوِلنّ أَحدکم شاربه فإنّ الشّیطان یتَخذه مخبأً یستتر به؛
هرگز کسی از شما سبیل خود را بلند نسازد که به تحقیق،
شیطان آن را پناهگاه خود میکند و خویشتن را با آن مخفی میسازد». کنایه از اینکه جایگاه آلودگیها و میکروبها خواهد شد.
ب. پاکیزگی دهان: بیشک، داشتن دندانهای تمیز و سفید، خواستهی هر فرد آراسته است؛ زیرا علاوه بر تأثیر بسزا در سلامت جسمی افراد، در زیبایی ظاهری نیز مؤثر است. در روایات آمده است پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هر زمان برای
نماز شب بلند میشد، دهانش را مسواک میزد. ایشان سه نوبت مسواک میزند: پیش از خواب، پس از بیدار شدن و پیش از آنکه
نماز بخواند.
ج. استفاده از بوی خوش: استعمال بوی خوش برای ظاهرشدن در میان مردم مورد عنایت ویژه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بوده است. نقل شده که هزینه
عطر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گاه بیش از خوراک ایشان بوده است.
د. لباس عامل زیبایی: از لطفهایی که
خداوند به
انسان عطا فرموده و او را از سایر جانداران متمایز ساخته است،
نعمت حجب و
حیا است که در
فطرت او نهاده شده و روشنترین شکل بروز آن احساس نیاز به پوشش زیبا و تمیزی است که شایسته منزلت اجتماعی فرد باشد و آدمی را در منظر دیگران خوشایند سازد. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «لباس را زیبا بپوش؛ زیرا خداوند، زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ اما باید از
حلال باشد».
ضرورت آراستگی مورد اتفاق همگان است؛ اما به این دلیل که سلیقههای افراد در زمانها و مکانهای گوناگون متفاوت است، هرگز نمیتوان الگوی ثابتی را ارائه کرد؛ اما در مجموع میتوان عرف و اعتدال را معیار قرار داد و بر محور آن، برنامه تزیین و تجمل را طراحی کرد؛ به گونهای که نه بهطور کلی از آراستگی، نظافت و تزیین بدن و لباس دست شست و نه آن را اصل قرار داد و همه همت و درآمد را صرف تزیین و تجمل کرد.
بدان جهت که هر چیزی محدودیتهای منطقی و ضروری دارد و برخی مصلحتها، برخی آزادیها را محدود میکنند؛ باید در این مورد نیز همچون هزاران مورد دیگر رعایت حد و مرزها و شئون لازم را کرد. برای مثال، اگرچه مردان هم میتوانند از آرایش و زینتهای موجود بهره بگیرند اما از هر آرایشی نهی شدهاند که موجب شباهت ایشان به زنان بشود. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
لعن فرموده است مردانی را که خود را به زنان شبیه و زنانی را که خود را به مردان شبیه میکنند.
اگر بهطور کلی نوع تعاملهای رایج در هر جامعه را به چهار سطح رفتاری، از لحاظ گرمی (دارای بار عاطفی و اخلاقی)، سردی (خالی از بار عاطفی و ابزاری)، برابری و نابرابری تقسیم کنیم؛ چهار نوع تعامل شکل خواهد گرفت:
۱. تعامل سرد برابر: وارد کردن محرکی منفی از شخص «الف» به شخص «ب» و پاسخ متقابل شخص «ب» به شخص الف. مثل تنازع و خصومتی برابر بین دو نفر؛ ۲. تعامل سرد نابرابر: وارد کردن محرک منفی از شخص «الف» به شخص «ب» بدون پاسخ از سوی شخص «ب». مثل تنازع و خصومتی نابرابر بین دو شخص به طوری که یکی از طرفین واردکننده یک طرفهی خصومت و زیان است و طرف دیگر تنها دریافتکننده است و توانایی پاسخ متقابل زیان را ندارد؛ ۳. تعامل گرم برابر: اعطای محرک مثبت از جانب «الف» به فرد «ب» و پاسخ متقابل مثبت «ب» به وی؛ مثل هدیهدادن و هدیهگرفتن متقابل بین دو نفر؛ ۴. تعامل گرم نابرابر: اعطای محرک مثبت از جانب «الف» به فرد «ب» بدون چشمداشتی نسبت به جبران متقابل از جانب شخص «ب». جدول شماره ۱: تقسیمبندی انواع روابط اجتماعی
تعامل سرد برابر: B - A - ؛ تعامل سرد نابرابر: B A+ ؛ تعامل گرم برابر: B + A+ ؛ تعامل گرم نابرابر: B A+.
نکته قابل یادآوری مبنی بر متون اسلام این است که الگوی رفتاری و سبک تعاملاتی مورد نظر اسلام در برخورد با دیگران، در واقع تعاملات از نوع سطح سوم و بهخصوص چهارم است، بدین توضیح که مادامی نوع روابط افراد با یکدیگر خالی از بار اخلاقی باشد، نگرش افراد نسبت به یکدیگر حالتی ابزاری و مادی پیدا کرده و با کوچکترین محرکی منفی از هر یک از دو سو کل روابط از بین میرود.
در بخش تعاملات سرد برابر، افراد پیوسته به فکر ضربهزدن به یکدیگر و استفاده بیشتر از دیگری به نفع خویشاند. در نوع دومین تعاملات نیز شاهد شکلگیری
ستم و
استبداد از جانب یکی از طرفین تعامل خواهیم بود، این نوع تعامل نیز ناپسند و مردود است. اما در تعاملات نوع سوم و چهارم، رویکرد اتخاذشده جنبهای گرم و مثبت دارد، بدین توضیح که نگاه افراد به یکدیگر دارای بار عاطفی و اخلاقی مناسب است و افراد آنچه را که برای خود میپسندند، برای دیگران نیز میپسندند.
اما آنچه که بیشتر در
نص قرآن و زندگی پیامبر و
امامان معصوم (علیهالسلام) وجود دارد و به آن پیشنهاد شده است، روابط از نوع گرم نابرابر است. این سبک از روابط به شدت برگرفته از اخلاق اسلامی بوده و بالاترین پاداشهای الهی نیز بدان اختصاص دارد، مصادیق این ادعا را میتوان در توصیهی فراوان اسلام به مسلمانان در رواج
اخلاق زیر جستوجو کرد، به عبارت دیگر، در هر یک از
فضایل اخلاقی زیر توصیه به وجوب عمل به روابط متقابل- از نوع گرم برابر و بیشتر نابرابر- دیده میشود..
مصرف از مؤلفههای اساسی زندگی بشر است و جداکردن انسان از آن کاری ناممکن است. بیگمان مصرف، به خودی خود نه تنها پدیدهای ناپسند نیست که بسیار بایسته و لازم است؛ چراکه مصرف، از شیوههای جایگزینناپذیر برای پاسخگویی به نیازهای طبیعی و غریزی انسان است که بدون آن، حیات مادی و معنوی انسانها دستخوش آشفتگی و نابسامانی خواهد شد و معیشت انسان، لذت و لطف خود را از دست خواهد داد؛ اما نکته اینجا است که گاهی مصرف شکل طبیعی خود را از دست داده، بهجای آنکه به عنوان یک پدیدهی حیاتی در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در میآید. بدینگونه وسیله به هدف تبدیل میشود و همهی قوای مادی و معنوی انسان که باید با مصرفِ درست به اوج تکامل و تعالی برسد، بر اثر مصرفزدگی در سراشیبی سقوط قرار میگیرد.
از اینجا است که ضرورت «اصلاح الگوی مصرف» آشکار میشود و اهمیت دغدغهی
مقام معظم رهبری در اینباره و ارزشمندی اعلام
سال ۱۳۸۸ به عنوان سال «حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف» از سوی ایشان آشکار میشود. ایشان در اینباره میفرماید: ما بایستی به سمت اصلاح الگوی مصرف حرکت کنیم. مسئولین کشور در درجه اول، چه
قوه مقننه، چه
قوه مجریه و چه سایر مسئولین کشور،
قوه قضائیه و غیر آنها و اشخاص و شخصیتها در رتبههای مختلف اجتماعی و آحاد مردم از فقیر و غنی، بایستی به این اصل توجه کند، باید الگوی مصرف را اصلاح کنند.»
از دیدگاه اسلام، نیاز مادی آدمی باید در حد متعارف فراهم گردد؛ اما مصارف بیهوده و کاذب به هیچ روی تأیید نشده است. نیازهای کاذب آدمی را به مصرفگرایی و
تجملگرایی میکشاند و به امیال نفسانی وی دامن میزند و با گرایشهای متعالی اسلام؛ همانند: عدالتخواهی و نوعدوستی و ارزشهای اصیلی همچون
زهد و
قناعت در
تضاد است.
اولیای الهی از یکسو، با ارائه الگوی عملی مصرف که مبتنی بر ارزشهای دینی است، به تبلیغ مصرف اسلامی میپرداختهاند و با زهد و
سادهزیستی، هرگونه مصرفگرایی و تجملپرستی را مردود دانستهاند و از سوی دیگر، با تعدیل و کنترل تبلیغات، هرگونه اقدام مسلمانان را که نشان از مصرفگرایی داشته را نکوهیده معرفی کردهاند.».
توصیههای فراوان دینی به زهد، قناعت و پرهیز از
اسراف و
مصرفگرایی، باعث شده است تا برخی که آگاهی همه جانبه از دین مقدس اسلام را ندارند، در دامن تفریط بیفتند و زندگی را بر خویش سخت گیرند، و خود را بدون هیچ منع شرعی و عرفی، از بسیاری از
نعمتهای خداوند محروم دارند؛ اما همانگونه که
افراط در مصرف و اسراف با روح اسلام ناسازگار است، اسلام، تفریط و کوتاهی در مصرف را نیز پشتیبانی نمیکند.
اسلام همانگونه که در همهی ابعاد زندگی، انسانها را به
میانهروی توصیه کرده است، دربارهی مصرف نعمت حلال نیز به اعتدال توصیه کرده و از افراط و تفریط در اینباره باز داشته است. در حدیثی دلنشین از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میخوانیم: «به راستی پرهیزگار، ادبی نیک از خداوند متعال آموخته است: هرگاه خدا (
روزی را) بر او گشایش دهد، او بر (زندگی) خود گشایش دهد، و زمانی که خداوند، بر او تنگ گیرد، او نیز (بر خود) سخت گیرد».
با توجه به تمام آنچه پیرامون مفهوم
هویت و سبک زندگی و چگونگی ارتباط میان آنها یادآوری شد، میتوان چنین نتیجه گرفت که مفهوم
هویت دینی به دلیل
ماهیت و محتوایی که دارد، جزء مهمترین بعد
هویت است که نقش تعیینکنندهای در
هویتیابی افراد یک جامعه را بازی میکند. چنانچه میتوان ادعا داشت تقویت این بعد از
هویت، موجب دوام و قوام سایر ابعاد
هویت میشود و از سویدیگر، چالش در این حوزه میتواند زمینهساز بحران در سایر ابعاد
هویت شود. هر چقدر مبنای نظام اجتماعی جامعهای بر اساس آموزههای دینی استوار باشد، مفهوم
هویت دینی نقش مهمی در زندگی افراد بازی خواهد کرد. به عبارتدیگر، شاید بتوان گفت
هویت دینی از مهمترین عناصر ایجادکننده همگنی و همبستگی اجتماعی در سطح جوامع است که طی فرآیندی با ایجاد تعلق خاطر به دین و مذهب در بین افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکلگیری
هویت جمعی دارد. دین اسلام و مکتب تشیع به عنوان آخرین رهآورد مذهبی جهان، از مهمترین مذاهب
دنیا است که برای سرتاسر حوزههای زندگی فردی و جمعی انسانها برنامه هدفمند داشته و کمال بشر را منوط به رعایت و استمرار در آن فرامین میداند.
بنابراین در جامعه
ایران که مبنای اعتقادی آن بر آموزههای دین اسلام و مکتب تشیع بنا شده، هرچقدر بتوان در شکلگیری و ایجاد بستری مناسب برای ظهور
هویت اسلامی شیعی موفق عمل کرد، در ادامه نیز تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی افراد را میتوان تحت تأثر قرار داده و شیوهی زندگی افراد جامعه را به سمت
سعادت حقیقی هدایت کرد. به عبارتی بهتر، سبک زندگی و کیفیت رفتار انسانها در طول زندگی روزمره به شدت وابسته به چگونگی شکلگیری
هویت مذهبی آنها است. هرچقدر در جامعه اسلامی ایران نیز بتوانیم
هویتی متناسب با آموزههای مکتب اسلام بهوجود آوریم، در نهایت،
سبک زندگی اسلامی کاملتری خواهیم داشت. منع از این رویکرد نیز میتواند بر رشد الگوهای زندگی جوامع بیگانه بیفزاید و به دنبال آن
هویت افراد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد.
(۱) قرآن کریم.
(۲) نهجالبلاغه.
(۳) آسیابرگر، آرتور، روشهای تحلیل رسانهای، ترجمه پرویز اجلالی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهای، ۱۳۷۵.
(۴) اشرفی، ا، بی
هویتی اجتماعی و گرایش به غرب، بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی رپ و هوی متال، در تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۷.
(۵) اکبری، بهمن، بحران
هویت و
هویت دینی، پیک نور، سال ششم، شماره چهارم، ۱۳۸۷.
(۶) ایروانی، جواد، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مشهد، ۱۳۸۴.
(۷) تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، دار المعارف، مصر، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
(۸) دهشیری، م، جهانیشدن و
هویت ملی، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، شماره چهارم، ۱۳۸۰.
(۹) خانیکی، هادی،
هویت در ایران: رویکرد سیاسی اجتماعی فرهنگی و ادبی به
هویت و بحران در ایران، تهران، جهاد دانشگاهی، پژوهشکده علوم انسانی اجتماعی، ۱۳۸۳.
(۱۰) حاکم، ابوعبدالله، معرفة علوم الحديث، دار الكتب العلمية، بيروت، ۱۹۷۷م.
(۱۱) حر عاملی، محمدبنحسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت (علیهالسلام)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
(۱۲) حرّانی، ابن شعبة، تحف العقول، ترجمه و تحقیق صادق حسنزاده، آل علی، قم، ۱۴۰۴ق.
(۱۳) حسن دوست فرخانی، هادی، ظرفیتهای جامعه شناختی روشی و بینشی در اندیشه مسلمانان، همایش ملی جایگاه علوم انسانی در ایران، دانشگاه ملی کاشان، ۱۳۹۰.
(۱۴) حسن دوست فرخانی، هادی، اسماعیل زاده، مجید، اخلاق اجتماعی از منظر قرآن و عترت، همایش ملی اخلاق اجتماعی از منظر قرآن وعترت، دانشگاه آزاد تفت یزد، ۱۳۹۱.
(۱۵) چیتسازقمی، محمدجواد، گسست نسلی در ایران: افسانه یا واقعیت، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی: ۲۱-۴۳، ۱۳۸۳.
(۱۶) ریشهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، قم، چاپ پنجم، ج۸، ۱۳۸۴.
(۱۷) صدوق، محمدبنعلی، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۳ق.
(۱۸) کلانتری، عبدالحسین و دیگران، «
هویت دینی و جوانان٬ فصلنامه تحقیقات فرهنگی» شماره ۶: ۱۲۵-۱۴۱، ۱۳۸۸.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رابطه هویت و سبک زندگی»، تاریخ بازیابی۹۶/۱/۵.