• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دعا در سیره نبوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دعا، طلب و درخواست بندگان از خدا یا آنچه معبود می‌پندارند، برای رسیدن به خواسته‌ها یا دوام داشته‌ها یا رفع ناملایمات، اعم از مادی و معنوی در زندگی دنیایی یا اخروی، چه در وضع عادی و چه در وضع اضطرار. دعا جزء سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و در کلام آن حضرت از برترین اعمال شمرده شده است.



واژه" دعا"، در لغت برگرفته از کلمه "دعو"، به معنای «متمایل کردن چیزی به سمت خود بوسیله صدا و بیان است.»
[۱] زکریا، ابوالحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸.
بر این اساس، اصل در" دعا"، خواندن با صوت و لفظ است.


از دعا در احادیث و روایات پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به عنوان "برترین عبادات"
[۴] ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
و "مغز عبادات" یاد شده است. عملی که هیچ چیز در نزد خداوند متعال، گرامی‌تر از آن نیست. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعا را کلید (در) رحمت خواندند و آن را سلاح مؤمن، ستون دین و نور آسمان‌ها و زمین معرفی کردند.
[۱۹] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶۸.
می‌فرمودند: «به وسیله (سلاح) دعا، به استقبال بلایا بروید» و «امواج بلا را با دعا (از خود) برگردانید.» رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر دعا در زمان آسایش و گشایش تاکید بسیار داشتند و آن را خیر هر دو سرا بر می‌شمردند. می‌فرمود: «هر کس می‌خواهد که خداوند در سختی و مصیبت، دعای او را اجابت کند، هنگام گشایش، فراوان دعا کند.» حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم چنین کم دعا کردن را موجب نزول بلاها معرفی کرده، توصیه می‌فرمودند که «بسیار دعا کنید که دعا، حتی قضای محتوم (تقدیر قطعی خداوند) را بر می‌گرداند.»
می‌فرمودند: «هیچ چیز نزد خداوند عزوجل محبوب‌تر از آن نیست که از او درخواست شود، پس هیچ یک از شما شرم نکند از این که از خداوند، درخواست کند»؛ «پس هر یک از شما حاجتش را از پروردگارش بخواهد؛ حتی نمک (غذایش را) و بند کفش پاره شده‌اش را از او درخواست کند.»
[۴۴] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۴۳.
[۴۵] هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۵۰.
[۴۶] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۹.
می‌فرمودند: «هر گاه یکی از شما (چیزی از خدا) می‌خواهد، بسیار بخواهد؛ چرا که از پروردگار خویش درخواست می‌کند.»
[۴۷] کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۸، ص۱۹۲.
[۴۸] ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۷۲.
[۴۹] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۰۱.
فرمودند: «خداوند، بسیاری از خوبی‌ها را از بنده‌اش دریغ می‌دارد و می‌فرماید: "به او نمی‌دهم تا از من بخواهد".»


در سیره نبوی دعا دارای آدابی است که به آن اشاره شده است.

۳.۱ - سادگی الفاظ

از آفت‌های دعا تکلف‌ورزی و الفاظ پردازی در دعاهاست. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسلمانان را از پرداختن به سجع‌گویی و انتخاب الفاظ درشت و ثقیل در دعا بر حذر داشته فرمودند: «کافی است که هر یک از شما بگوید: " بار خدایا! بهشت را و هر آن گفتار و کرداری را که بدان نزدیک می‌گرداند، از تو درخواست می‌کنم و از آتش و هر آن گفتار و کرداری که موجب نزدیک شدن به آن می‌شود، به تو پناه می‌برم".»
بررسی دعاهایی که از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نیز اهل بیت گرامی‌اش به ما رسیده، نشان می‌دهد که این دعاها در عین حال که از حیث محتوا، دارای بلندترین مفاهیم معرفتی هستند از نظر سادگی و روانی الفاظ نیز، غالبا در شمار روان‌ترین و ساده‌ترین دعاها به شمار می‌روند.

۳.۲ - حال دعا

از دیگر مواردی که در احادیث و روایات پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعنوان جزئی از آداب دعا نام برده شده است، حال دعا است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسلمانان را به غنیمت دانستن این فرصت‌ها سفارش می‌کردند و می‌فرمودند: «برای هیچ کس در دعایی گشوده نشد، مگر آن که خداوند، در اجابتی را هم در آن دعا برایش گشوده است. پس هر گاه برای یکی از شما در دعایی باز شد، (حال دعا برای دعا کننده پدید آمد) در دعا کردن بکوشد؛ چرا که خداوند عزوجل خسته نمی‌شود تا آن که شما خسته شوید.» از جمله این حالت‌ها و فرصت‌هایی که به فرموده پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باید مغتنم شمرده شود، هنگام رقت قلب است. ایشان فرمودند: «اغتنموا الدعاء عند الرقة فانها رحمة؛ دعا هنگام رقت قلب را غنیمت بدانید که رقت قلب سبب رحمت است.»

۳.۳ - تذلل به درگاه الهی

از جمله اموری که در سیره و کلام نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدان پرداخته شده، از آن به عنوان یکی از آداب دعا یاد شده، فروتنی و تذلل بردن به درگاه احدیت است. خاکساری و فروتنی سائلان درگاه الهی، در احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مصادیقی دارد که در این بخش به مواردی از آن اشاره می‌شود:

۳.۳.۱ - بلند کردن دست‌ها

از سفارشات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اصحاب و یاران خود، بلند کردن دست‌ها در موقع دعاست. ایشان بلند کردن دست‌ها به هنگام دعا را فروتنی و تذلل به درگاه الهی بر شمردند. (پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: بلند کردن دست‌ها (به هنگام دعااز همان خاکساری‌ای است که خداوند عزوجل فرموده است: "ولی نسبت به پروردگارشان خاکساری نکردند و به زاری درنیامدند.") می‌فرمودند: « پروردگار شما با حیا و بزرگوار است. او حیا می‌کند از این که کسی دست‌های خود را به سوی او بلند کند و او آن‌ها را خالی و نا امید باز گرداند.»
[۶۵] سجستانی، ابن الاشعث، سنن ابی داوود، تحقیق سعید محمد اللحام، دار الفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۳۳۴.
[۶۶] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۱۷.
[۶۷] بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۲۱۱.
[۶۸] ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۶۱.

روایت شده که «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در هنگام نیایش و درخواست از خداوند دستانش را هم چون مستمندی که غذا می‌طلبد بالا می‌آورد»،
[۷۱] ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۷۴.
آن قدر بالا که سپیدی زیر بغل‌هایش دیده می‌شد.
[۷۳] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۸۲.
[۷۴] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۲۱.
[۷۵] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۶، ص۱۲.
[۷۶] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۲، ص۶۱۲.
به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) سفارش می‌فرمودند: «بر تو باد بلند کردن دست‌ها به سوی پروردگار، و بسیار پشت و رو کردن آن‌ها.» می‌فرمودند: «هر گاه از خداوند عزوجل درخواست کردید، با کف دستانتان از او درخواست کنید و هر گاه از او پناه جستید، با پشت دستانتان از او پناه جویید.»
از دیگر روش‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ابراز و اظهار تذلل و خاکساری در برابر درگاه الهی این بود که به هنگام دعا دو انگشتش را نزدیک شانه هایش (رو به آسمان) می‌گرفت و دعا می‌کرد،
[۸۱] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۴، ص۳۲۰.
و گاه با انگشتش اشاره می‌کرد؛ ولی آن را تکان نمی‌داد.
[۸۲] بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۱۳۲.
[۸۳] نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۱، ص۳۷۶.


۳.۳.۲ - گریستن

تضرع و زاری به درگاه الهی نیز از دیگر مصادیق تذلل و خاکساری به درگاه الهی به هنگام دعا به شمار می‌رود. در احادیث و روایاتی که از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دست ما رسیده است از گریستن بنده از ترس خدا، به عنوان "کلید رحمت و نشانه پذیرش و در استجابت (دعا)" یاد شده است.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود نیز به هنگام دعا و درخواست از خداوند بسیار می‌گریست چندان که از شدت تضرع و زاری نزدیک بود که عبا از دوش حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیفتد. از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده که «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شب نوبتی‌ ام سلمه، در خانه او بود. ‌ام سلمه متوجه شد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بستر نیست و از این‌رو، بنا به خصلت زنانه، دچار شک و بددلی شد. پس برخاست و در اطراف خانه، به جستجوی ایشان پرداخت. ناگاه، دید که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در گوشه‌ای از اتاق، ایستاده و دست هایش را به طرف آسمان برداشته است و گریه می‌کند و می‌گوید: " بار خدایا! خوبی‌هایی را که ارزانی‌ام داشته‌ای، هرگز از من باز مگیر... بار خدایا! هرگز مرا (به اندازه) چشم بر هم زدنی، به خودم وا مگذار".
‌ام سلمه برگشت و شروع به گریستن کرد، تا جایی که از صدای گریه او، پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برگشت و به او فرمود: " ای‌ ام سلمه! چرا گریه می‌کنی؟ ".
عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، ‌ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! چرا گریه نکنم، در حالی که شما با آن مقامی که نزد خدا داری و خداوند، همه گناهان قبل و بعد تو را آمرزیده است (این گونه‌ای)...؟ !
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: " ای‌ ام سلمه! چه چیز مرا در امان می‌دارد؟ خداوند، یونس بن متی را یک چشم برهم زدن، به خودش واگذاشت و در نتیجه، آن شد که شد".»
از عایشه - همسر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) - نیز روایتی نقل شده که در آن آمده: «شبی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نماز ایستاد و قرآن خواند و گریست. سپس نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست. باز نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست و چون تمام کرد و به بستر رفت، باز قرآن خواند و گریست، چندان که گونه‌ها و محاسنش از اشک، تر شد. گفتم: ‌ای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! آیا نه این است که خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟ فرمود: "چرا؛ اما آیا بنده‌ای سپاس گزار نباشم؟"»
[۹۱] دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۹۱.


۳.۴ - آهستگی صدا

از دیگر آدابی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسلمانان را بدان سفارش می‌فرمود پایین آوردن صدا به وقت دعاست. ایشان بلند کردن صدا در دعا را از جمله اموری دانستند که خداوند آن را خوش ندارد، می‌فرمود: «اربعوا علی انفسکم. انکم لا تدعون اصم و لا غائبا. انکم تدعون سمیعا قریبا، و هو معکم؛ صدایتان را پایین بیاورید؛ چرا که شما ناشنوایی یا غایبی را صدا نمی‌زنید؛ بلکه شنوای نزدیکی را صدا می‌زنید که همواره با شماست.»
[۹۵] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۹۴.
[۹۶] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۶.
[۹۷] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.

برخی از مفسران در تفسیر این آیه از قرآن که: "و نمازت را با صدای بلند و یا با صدای بسیار آهسته مخوان" به حدیثی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) استناد جسته منظور این آیه از "صلاة" را دعا دانستند.
[۹۹] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۵، ص۱۲۳.
[۱۰۰] بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۳، ص۱۶۹.
[۱۰۱] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۳۲۴.
و گفتند: «در هنگام دعا کردن، صدایت را بلند مکن که چون گناهانت را یاد کنی، دیگران بشنوند و بدانها سرزنشت کنند.»
[۱۰۲] رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰، ج۲۱، ص۴۱۹.


۳.۵ - قاطعیت و پافشاری در دعا

قاطعیت در دعا نیز از دیگر آداب دعا از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر شمرده شده است. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مسلمانان می‌خواستند که اگر خواهان اجابت دعایشان از سوی خداوندند، دعای خود را با لفظی قاطعانه از خدا بخواهند می‌فرمودند: «هر گاه یکی از شما دعا کرد، در دعا قاطع باشد و نگوید: خدایا! اگر می‌خواهی، بده؛ چرا که خداوند، وادار کننده‌ای ندارد.»
[۱۰۳] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۰۱.
[۱۰۴] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۶۳ - ۶۴.
[۱۰۵] کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۲۳.
[۱۰۶] بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۶، ص۱۳۴.

ایشان هم چنین اصرار و سماجت کردن در دعا را نیز از دیگر آداب دعا بر شمردند و سماجت کنندگان در دعا را، محبوب خداوند، بیان کردند، و فرمودند: «"خداوند رحمت کند بنده‌ای را که از خداوند عزوجل حاجتی بخواهد و در دعایش پافشاری ورزد؛ خواه دعایش مستجاب شود، خواه نشود" سپس این آیه را تلاوت کرد: " پروردگارم را می‌خوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم، محروم نباشم".» -
از مصادیق اصرار و پافشاری در دعا تکرار دعا و درخواست است. در سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده که ایشان هر گاه دعایی می‌کردند، سه بار درخواستش را تکرار می‌کرد.
[۱۱۶] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۹۴.
[۱۱۷] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
[۱۱۸] ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۰۴.


۳.۶ - بلند همتی در دعا

بلند همتی و داشتن طبعی منیع در دعا نیز از دیگر آدابی است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در برخی از احادیث و روایات خود بدان پرداخته‌اند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اصحاب و یاران خود سفارش می‌فرمود: از خدا بخواهید و (در این خواستن از خداوند) فراوان و بزرگ بخواهید؛ چرا که هیچ چیز برای او سنگین نیست.
در روایتی بلند، از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) آمده: «عادت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر این بود که هر گاه چیزی از او خواسته می‌شد، اگر می‌خواست انجامش دهد، می‌فرمود: "باشد" و اگر نمی‌خواست انجامش دهد، سکوت می‌کرد و هرگز، پاسخ "نه" نمی‌داد. روزی، بادیه نشینی نزد ایشان آمد و چیزی خواست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سکوت کرد. دوباره خواست. باز هم سکوت کرد. بار سوم خواست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با حالت تشر، به او فرمود: "‌ای اعرابی! هر چه می‌خواهی، تقاضا کن".
ما به حال او غبطه خوردیم و گفتیم: الآن، بهشت را تقاضا می‌کند.
بادیه نشین گفت: مرکبی از تو می‌خواهم.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "باشد".
سپس فرمود: "باز هم بخواه".
گفت: توشه هم می‌خواهم.
فرمود: "باشد".
ما از این درخواست‌ها تعجب کردیم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "چه قدر فرق است میان درخواست این بادیه نشین و درخواست آن پیر زن بنی اسرائیل! ".
آن گاه فرمود: " موسی (علیه‌السّلام) فرمان یافت که از دریا بگذرد؛ پس چون به دریا رسید، مرکب‌ها را هی زدند؛ اما آن‌ها باز می‌گشتند و از رفتن امتناع می‌کردند. موسی (علیه‌السّلام) گفت: پروردگارا مرا چه شده است؟ بدو فرمود: "تو نزدیک قبر یوسف هستی. استخوان‌های او را هم با خودت ببر".
اما قبر با زمین، یکسان شده بود و موسی (علیه‌السّلام) نمی‌دانست کجاست. گفتند: اگر کسی باشد که جای قبر را بداند، آن کس، پیر زنی از بنی اسرائیل است. شاید او بداند که قبر کجاست.
موسی (علیه‌السّلام) او را احضار کرد و فرمود: تو می‌دانی قبر یوسف کجاست؟
گفت: آری.
فرمود: آن را نشانم بده.
گفت: نه به خدا، مگر آن که آن چه از تو می‌خواهم، به من بدهی.
فرمود: باشد.
گفت: از تو می‌خواهم که در بهشت، با تو در یک درجه باشم.
فرمود: (فقط) بهشت را بخواه.
گفت: نه. فقط با تو باشم.
موسی (علیه‌السّلام) سعی داشت او را از نظرش منصرف کند که خداوند تبارک و تعالی به او وحی فرمود که: "هر چه می‌خواهد، به او عطا کن؛ زیرا از (درجه) تو، چیزی کم نخواهد کرد". موسی (علیه‌السّلام) به آن پیرزن، قول داد و او جای قبر را نشانش داد و موسی استخوان‌ها را بیرون آورد و از دریا گذشت".»

۳.۷ - عمومیت در دعا

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مسلمانان توصیه می‌فرمود که «هرگاه دعایی می‌کنید دایره دعایتان را وسیع بگیرید و آن را به همه مردان و زنان مؤمن تعمیم دهید، زیرا چنین دعایی به اجابت نزدیک‌تر است.» روایت شده که «روزی مردی در حضور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مقام دعا عرض کرد: خدایا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بیامرز مرا (نیز) بیامرز. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: چرا دور رحمت خدا را سنگ چین کردی؟ چرا فقط من و تو؟ هرگاه دعا می‌کنید به دعای خود عمومیت دهید که اجابت را حتمی می‌کند.»

۳.۸ - شتاب نورزیدن در استجابت دعا

تعجیل در استجابت دعا نیز از دیگر مواردی برشمرده شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بیان آن احادیث و روایاتی را بیان فرمودند. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هیچ کس نیست که از خدا چیزی بخواهد، مگر آن که خواسته‌اش را اجابت می‌کند؛ یا در همین دنیا به او می‌دهد، یا گناهانش را به اندازه آن چه دعا کرده است، از او می‌زداید به شرط آن که برای گناهی یا بریدن پیوند خویشاوندی دعا نکند و یا (برای برآورده شدن دعایش) شتاب نورزیده باشد. گفته شد: ‌ای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! شتاب کردن چیست؟ فرمود: "بگوید: بارها پروردگارم را خواندم؛ اما اجابتم نکرد، پس خسته شود و دعا کردن را وا نهد".»
[۱۳۵] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۸۷.
[۱۳۶] بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۳، ص۳۵۳.
[۱۳۷] ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۵۷.


۳.۹ - خوشبین بودن به اجابت

از دیگر لوازم و آداب دعا، خوشبین بودن به استجابت آن، از سوی خداوند است از این‌رو پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مسلمانان توصیه می‌فرمودند که: «خدا را با یقین داشتن به اجابت، دعا کنید و بدانید که خداوند، دعایی را که از دلی غافل و بی‌توجه برخیزد را مستجاب نمی‌کند.»
[۱۳۹] ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
[۱۴۰] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
در حدیثی دیگر نیز از آن بزرگوار آمده که: «به هر که (توفیق) دعا داده شود، از اجابت، محروم نمی‌شود؛ چرا که خداوند عزوجل می‌فرماید: "مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم."»
[۱۴۴] ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۸۴ - ۸۵.
-

۳.۱۰ - آمین گفتن بعد از دعا

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آمین گفتن پس از دعا بعنوان پایان بخش دعاها تاکید و سفارش فراوان داشتند.
[۱۴۷] سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۷.
[۱۴۸] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳.
[۱۴۹] ضحاک، احمد بن عمرو، الآحاد و المثانی، تحقیق باسم فیصل احمد الجوابره، دار الدرایه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۳، ص۱۱۹.
ایشان آمین را "مهر پروردگار جهانیان بر (دعای) بندگان مؤمنش" توصیف کردند.
[۱۵۱] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۸.
حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم چنین دعا کننده و آمین گو را در مزد، شریک یکدیگر بیان کردند و فرمودند: «الداعی و المؤمن فی الاجر شریکان.»


پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) استجابت دعاها از سوی خداوند را به شروطی منوط دانستند که در این بخش به برخی از این موارد اشاره کرده از میان احادیث وارده از سوی آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، به تعدادی از این روایات استشهاد می‌کنیم.

۴.۱ - صفای باطن

در برخی روایات صادره از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، از صفای باطن و پاکی ضمیر، بعنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده و از مسلمانان خواسته شده که: «فاسئلوا الله ربکم بنیات صادقه و قلوب طاهره؛ (مقصود از قلب طاهر به فرموده امام صادق (علیه‌السّلام) دلی است که در آن خاطرهای به جز خاطره خدا نباشد. (القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه.) ) با انگیزه و نیت صادقانه و دلی پاک از خدا مسئلت کنید......»

۴.۲ - حضور قلب

از دیگر شروطی که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شرط استجابت دعا از سوی خداوند، ذکر گردیده است. داشتن حضور قلب در دعاست. ایشان دعای برخاسته از دل فرد غافل و بی‌توجه را، مورد پذیرش و استجابت از سوی خداوند ندانستند
[۱۶۴] ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
[۱۶۵] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
و فرمودند: «دعایی که همراه با حضور قلب باشد رد نمی‌شود.»
[۱۶۷] ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۸.


۴.۳ - رزق حلال

لقمه حلال از دیگر مواردی است که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آن به عنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعا را کلید حاجت عنوان کرده و لقمه‌های حلال را دندانه‌های آن کلید دانستند، و فرمودند: «هر که خوش دارد دعایش مستجاب شود، باید درآمدش را پاک گرداند.» و در حدیثی دیگر آمده: «بنده، دستش را به سوی خدا بر می‌دارد، در حالی که خوراکش حرام است. با چنین وضعی، چگونه دعایش پذیرفته شود؟»
روایت شده که روزی مردی خطاب به حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: «دوست دارم دعایم مستجاب شود پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در پاسخ او فرمود: از حرام دوری کن، دعایت مستجاب می‌شود.» ابن عباس نیز روایت کرده که «چون این آیه نزد پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تلاوت شد: "ای مردم! از آن چه در زمین، حلال و پاکیزه است، بخورید". سعد بن ابی وقاص برخاست و گفت: ‌ای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! دعا کن که خدا مرا مستجاب الدعوه گرداند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: "ای سعد! خوراکت را پاک گردان تا مستجاب الدعوه شوی. سوگند به آن که جان محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دست اوست، بنده‌ای که لقمه حرام وارد شکمش می‌کند، چهل روز، هیچ عملی از او پذیرفته نمی‌شود. هر بنده‌ای که گوشتش از حرام و ربا بروید، آتش به او سزاوارتر است".»
[۱۷۵] هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۹۱.
[۱۷۶] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۳۱۱.
[۱۷۷] سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۶۷.


۴.۴ - عمل

عمل نیز در احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یکی از شروط استجابت دعا معرفی شده است. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعا کننده بدون عمل را به تیراندازی تشبیه کردند که با کمان بی‌زه، تیر اندازی می‌کند. فرمودند: «از خداوند عزوجل فرمان برید تا او نیز (با اجابت خواسته هایتان) از شما فرمان برد.»

۴.۵ - مقتضای حکمت و مصلحت

خداوند برخی دعاها و خواسته‌های بندگانش را به خاطر مصلحت و یا حکمتی برآورده نمی‌سازد. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «آدمی حاجتی را از خدا می‌طلبد؛ اما خداوند، به خاطر خیر و مصلحتش، آن را از او دور می‌گرداند و نمی‌دهد...»
[۱۸۳] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۲۸۴.
[۱۸۴] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۰۵.
هم چنین ایشان در روایت دیگری فرمودند: «همانا بنده در آستانه رسیدن به حاجتی از حاجت‌های دنیا قرار می‌گیرد؛ اما خداوند از فراز هفت آسمان، یاد او می‌کند و می‌فرماید: " فرشتگان من! این بنده‌ام به حاجتی از حاجت‌های دنیا نزدیک شده است. اگر آن را برایش بگشایم، دری به سوی آتش گشوده‌ام. پس، آن را از او دور کنید"...»


علاوه بر مواردی که در بالا اشاره شد که در صورت نبودش، آن‌ها نیز از موانع استجابت دعا برشمرده می‌شوند از دیگر مواردی که می‌توان تحت عنوان موانع استجابت دعا بدان اشاره کرد، می‌توان به این موارد اشاره کرد:

۵.۱ - ستم کردن

پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ستم به دیگران را موجب عدم اجابت دعا از سوی خداوند دانستند و فرمودند: «ستم نکنید که در این صورت، دعا می‌کنید و دعایتان مستجاب نمی‌شود، باران می‌طلبید و نازل نمی‌شود، و (از خدا) یاری می‌جویید و یاری نمی‌شوید.»
[۱۸۶] هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۳۵.
[۱۸۷] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدرر المنثور، ج۱، ص۳۲۵.


۵.۲ - بریدن از خویشاوندان

بریدن از خویشاوند و ترک رحم نیز از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مواردی برشمرده شده که مانع استجابت دعا می‌شود. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «بریدن پیوند خویشاوندی، مانع اجابت دعا می‌شود.»

۵.۳ - امید بستن به غیر خدا

از جمله اموری که مانع استجابت دعا می‌شود امید بستن به غیر خداست. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هر گاه یکی از شما خواست که آن چه را از پروردگارش درخواست می‌کند، به او بدهد، باید از همه مردم، چشم امید بر کند و به غیر خدا، هرگز امیدی نداشته باشد. پس خدا هر گاه قلب بنده‌ای را این گونه دانست، هر چه را که او از خدا بخواهد، به او عطا می‌کند.»
[۱۹۰] ابوطالب یحیی بن حسین، تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، صنعاء، مؤسسه امام زید بن علی، چاپ اول، ۱۴۲۲، ص۳۲۸.



در احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اوقاتی به عنوان بهترین زمانهای استجابت دعا معرفی شده‌اند که از جمله این زمان‌ها می‌توان به شبهای جمعه، نیمه شعبان،
[۱۹۴] صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
شب عرفه، شبهای عیدین ( قربان و فطر
[۱۹۶] صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
دل شب،
[۱۹۷] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۵، ص۲۳۵.
[۱۹۸] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۴۸۵.
[۱۹۹] نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۶، ص۲۰۱.
هنگام سحرگاهان، هنگام اذان،
[۲۰۲] کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۳۵.
[۲۰۳] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۹، ص۸۴.
[۲۰۴] هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۳۴.
بین اذان و اقامه،
[۲۰۶] شیخ بهایی، محمد بن حسین، مفتاح الفلاح، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵، ص۴۶.
هنگام نماز، در سجده
[۲۱۱] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۰۰.
[۲۱۲] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۴۲۱.
[۲۱۳] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۲، ص۴۹ - ۵۰.
روز جمعه،
[۲۱۴] شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۹۹ - ۴۰۰.
[۲۱۵] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۰.
[۲۱۶] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
اول رجب،
[۲۱۷] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
ماه رمضان، و... اشاره کرد.


پیامبر خدا ((صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) هم چنین در بیانات خود از برخی اماکن به عنوان با فضیلت‌ترین مکان‌ها جهت استجابت دعا یاد کردند، از جمله این که در روایتی از ایشان آمده در هفت موطن دست‌ها را به دعا بلند کنید: «در نماز، در هنگام دیدن کعبه، در بالای صفا و مروه، در شامگاه عرفه، در جمع، در دو جمره، و برای (نماز) میت
[۲۲۱] کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۱، ص۲۶۸.
[۲۲۲] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، االدرر المنثور، ج۱، ص۱۲۱.
[۲۲۳] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۳۰۵.



ادات دعا؛ اخلاص در دعا (قرآن)؛ سیره نبوی.


۱. زکریا، ابوالحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸.
۲. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۱.    
۳. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.    
۴. ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
۵. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۰۰۲.    
۶. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۵.    
۷. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.    
۸. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۷۸.    
۹. حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۲۹.    
۱۰. طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۴.    
۱۱. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۸.    
۱۲. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.    
۱۳. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۴، ص۳۶۰.    
۱۴. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۶.    
۱۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۲۴۹.    
۱۶. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۹.    
۱۷. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۲.    
۱۸. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۶۸.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶۸.
۲۰. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۲.    
۲۱. ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیه‌السّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۴، ص۱۹.    
۲۲. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۹.    
۲۳. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، ج۱، ص۳۴۴.    
۲۴. قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۱۱۷.    
۲۵. شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳۳۵.    
۲۶. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۳۱.    
۲۷. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۱، ص۳۶۱.    
۲۸. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۱۲.    
۲۹. شهید ثانی، زین الدین بن نورالدین، مسکن الفؤاد، ص۴۴.    
۳۰. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.    
۳۱. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۲.    
۳۲. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۴۶۲.    
۳۳. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۷۲۹.    
۳۴. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، پیشین، ج۱۱، ص۲۸۳.    
۳۵. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۶۷.    
۳۶. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.    
۳۷. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۵۱.    
۳۸. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۳.    
۳۹. بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۳، ص۳۷.    
۴۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۱.    
۴۱. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۲، ص۷۰.    
۴۲. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲.    
۴۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۴، ص۲۹۳.    
۴۴. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۴۳.
۴۵. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۵۰.
۴۶. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۹.
۴۷. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۸، ص۱۹۲.
۴۸. ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۷۲.
۴۹. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۰۱.
۵۰. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۷۵.    
۵۱. نسفی، عبدالله بن احمد، تفسیر النسفی، ج۱، ص۳۵۴.    
۵۲. فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بی تا، ج۲، ص۲۹۲.    
۵۳. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.    
۵۴. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.    
۵۵. طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۶.    
۵۶. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۸.    
۵۷. قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۴۰۲.    
۵۸. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۹۰۴.    
۵۹. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۱۰۲.    
۶۰. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۳۰.    
۶۱. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۵۸۶.    
۶۲. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۱۱۰.    
۶۳. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.    
۶۴. ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیه‌السّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۴۷.    
۶۵. سجستانی، ابن الاشعث، سنن ابی داوود، تحقیق سعید محمد اللحام، دار الفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۳۳۴.
۶۶. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۱۷.
۶۷. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۲۱۱.
۶۸. ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۶۱.
۶۹. بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۸، ص۶۲.    
۷۰. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۱۳.    
۷۱. ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۷۴.
۷۲. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.    
۷۳. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۸۲.
۷۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۲۱.
۷۵. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۶، ص۱۲.
۷۶. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۲، ص۶۱۲.
۷۷. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۱۷.    
۷۸. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۹۲.    
۷۹. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۶.    
۸۰. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۷.    
۸۱. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۴، ص۳۲۰.
۸۲. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۱۳۲.
۸۳. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۱، ص۳۷۶.
۸۴. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۳.    
۸۵. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۷.    
۸۶. سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲۰.    
۸۷. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.    
۸۸. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۳۹.    
۸۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۷۵.    
۹۰. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۷ - ۲۱۸.    
۹۱. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۹۱.
۹۲. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۲، ص۲۷۴.    
۹۳. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۵۵۳.    
۹۴. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۸.    
۹۵. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۹۴.
۹۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۶.
۹۷. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
۹۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۹۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۵، ص۱۲۳.
۱۰۰. بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۳، ص۱۶۹.
۱۰۱. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۳۲۴.
۱۰۲. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰، ج۲۱، ص۴۱۹.
۱۰۳. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۰۱.
۱۰۴. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۶۳ - ۶۴.
۱۰۵. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۲۳.
۱۰۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۶، ص۱۳۴.
۱۰۷. ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیه‌السّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۲۲۳.    
۱۰۸. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.    
۱۰۹. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.    
۱۱۰. طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۸.    
۱۱۱. قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۲، ص۱۴۵.    
۱۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۷۵.    
۱۱۳. حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۲۰۲.    
۱۱۴. مریم/سوره۱۹، آیه۴۸۰.    
۱۱۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۳.    
۱۱۶. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۹۴.
۱۱۷. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
۱۱۸. ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۰۴.
۱۱۹. حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۴۲.    
۱۲۰. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۵.    
۱۲۱. حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۴۲.    
۱۲۲. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۵.    
۱۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۵۵.    
۱۲۴. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۴۰ - ۴۱.    
۱۲۵. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۷، ص۳۷۴.    
۱۲۶. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۱۶ - ۶۱۷.    
۱۲۷. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۹۳ - ۱۹۴.    
۱۲۸. حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۷۵.    
۱۲۹. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۶۲۴.    
۱۳۰. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۳، ص۱۸۵.    
۱۳۱. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.    
۱۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۸۷.    
۱۳۳. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۳۹۴.    
۱۳۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴ش، ص۱۶۲.    
۱۳۵. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۸۷.
۱۳۶. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۳، ص۳۵۳.
۱۳۷. ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۵۷.
۱۳۸. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.    
۱۳۹. ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
۱۴۰. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
۱۴۱. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.    
۱۴۲. طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۴۵۲.    
۱۴۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳، ج۱، ص۲۰۲.    
۱۴۴. ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۸۴ - ۸۵.
۱۴۵. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۷۳.    
۱۴۶. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.    
۱۴۷. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۷.
۱۴۸. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳.
۱۴۹. ضحاک، احمد بن عمرو، الآحاد و المثانی، تحقیق باسم فیصل احمد الجوابره، دار الدرایه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۳، ص۱۱۹.
۱۵۰. طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۸۹.    
۱۵۱. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۸.
۱۵۲. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۵۵۹.    
۱۵۳. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۴۰.    
۱۵۴. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۳۱.    
۱۵۵. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۱.    
۱۵۶. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۷۵.    
۱۵۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶.    
۱۵۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۲۳.    
۱۵۹. سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲.    
۱۶۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۱۵۴.    
۱۶۱. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۳۴۵.    
۱۶۲. شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیه‌السّلام، ج۲، ص۲۶۵.    
۱۶۳. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.    
۱۶۴. ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
۱۶۵. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
۱۶۶. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.    
۱۶۷. ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۸.
۱۶۸. محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۱۱.    
۱۶۹. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۶۵.    
۱۷۰. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۷.    
۱۷۱. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۳.    
۱۷۲. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۲.    
۱۷۳. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۱۲۹.    
۱۷۴. بقره/سوره۲، آیه۱۶۸.    
۱۷۵. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۹۱.
۱۷۶. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۳۱۱.
۱۷۷. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۶۷.
۱۷۸. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۴.    
۱۷۹. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.    
۱۸۰. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۱۱۰.    
۱۸۱. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۱۵.    
۱۸۲. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۶۸.    
۱۸۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۲۸۴.
۱۸۴. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۰۵.
۱۸۵. محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۲۵.    
۱۸۶. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۳۵.
۱۸۷. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدرر المنثور، ج۱، ص۳۲۵.
۱۸۸. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۳۴.    
۱۸۹. حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، چاپ اول، ۱۴۰۸، ص۳۷.    
۱۹۰. ابوطالب یحیی بن حسین، تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، صنعاء، مؤسسه امام زید بن علی، چاپ اول، ۱۴۲۲، ص۳۲۸.
۱۹۱. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۶۳.    
۱۹۲. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۴۶۱.    
۱۹۳. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۵۹.    
۱۹۴. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
۱۹۵. سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۳۲۵.    
۱۹۶. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
۱۹۷. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۵، ص۲۳۵.
۱۹۸. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۴۸۵.
۱۹۹. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۶، ص۲۰۱.
۲۰۰. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۹۴.    
۲۰۱. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۶۷.    
۲۰۲. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۳۵.
۲۰۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۹، ص۸۴.
۲۰۴. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۳۴.
۲۰۵. راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۳۶.    
۲۰۶. شیخ بهایی، محمد بن حسین، مفتاح الفلاح، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵، ص۴۶.
۲۰۷. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۴۹.    
۲۰۸. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۱۰.    
۲۰۹. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۳۱۸.    
۲۱۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۶۷۱.    
۲۱۱. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۰۰.
۲۱۲. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۴۲۱.
۲۱۳. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۲، ص۴۹ - ۵۰.
۲۱۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۹۹ - ۴۰۰.
۲۱۵. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۰.
۲۱۶. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
۲۱۷. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
۲۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۶۷.    
۲۱۹. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۹۷.    
۲۲۰. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، قم، انتشارات رضی، بی تا، ج۲، ص۳۳۹.    
۲۲۱. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۱، ص۲۶۸.
۲۲۲. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، االدرر المنثور، ج۱، ص۱۲۱.
۲۲۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۳۰۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبادات در سیره و قول نبوی(ص)» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۲/۰۱.    






جعبه ابزار