خِزْی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خِزْی (به کسر خاء و سکون زاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای
خواری است.
گاهى هم به معناى
شرم آمده است.
مصدر آن
خِزايه (به کسر خاء) است.
مشتقات
خِزْی که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
خَزَايَا (به فتح خاء و زاء) به معنای شرمنده و پشيمان؛
لا تُخْزُونِ (به ضم تاء و سکون خاء) به معنای شرمنده و خجل نكنيد؛
نَخْزى (به فتح نون و سکون خاء) به معنای رسوا شويم؛
أَخْزَيْتَهُ (به سکون خاء و فتح زاء) به معنای رسوا ساختهاى؛
مُخْزِي (به ضم میم و سکون خاء) به معنای خواركننده است.
خِزْی به معنای خوارى است.
اصل آن ذلّتى است كه شرمسارى میآورد.
به مواردی از
خِزْی که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ) «براى آنها است در
دنیا خوارى مخصوص و در
آخرت عذابى بزرگ.»
و اين همان است كه گاهى به لفظ هون آمده است مثل
(أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ) «آيا با خوارى و زبونى آن دختر را نگاه دارد يا در خاک مدفونش كند.»
و مثل
(وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ.) «هركه
خدا خوارش كند محترم دارندهاى نخواهد داشت.»
خزى گاهى به معنى شرم آمده است چنانكه در
اقرب و
مفردات تصريح كرده.
و فقط در آيه
(وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ) «من را درباره ميهمانم شرمنده و
خجل نكنيد آيا در ميان شما مرد كاملى نيست؟»
شايد به معنى شرمندگى باشد.
(قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ • وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ) (گفت: اينها ميهمانان من هستند. آبروى من را نريزيد و از
خشم خدا بترسيد و من را شرمنده نسازيد.)
و در آيه
(فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ) (و هنگامى كه فرمان
مجازات ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه به او
ایمان آورده بودند، به رحمت خود از آن
عذاب و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم.)
شايد مراد از خزى عذاب و يا زبونى باشد كه ناشى از عذاب است.
افعال اين مادّه در قرآن از ثلاثى مجرّد و باب افعال هر دو به كار رفته است مثل:
(فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى) (چرا پيش از آنكه ذليل و رسوا شويم، پيامبرى براى ما نفرستادى تا از
آیات تو پيروى كنيم؟!)
(رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ) (پروردگارا! هر كه را تو به خاطر اعمالش، به آتش افكنى، او را خوار و رسوا ساختهاى.)
و نيز اسم تفضيل و
اسم فاعل آمده است مثل:
(وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ) (و به يقين عذاب آخرت خواركنندهتر است و از هيچ سو يارى نمىشوند.)
(وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ) (و بدانيد خداوند خواركننده
کافران است.)
و اينكه خزى را فضيحت و عذاب و عار و غيره گفتهاند همه آنها اسباب خزى و زبونىاند.
به موردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (علیهالسّلام) در رابطه با محشور شدن با
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده:
«وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزَايَا وَ لاَ نَادِمِينَ» «ما را در زمره آن حضرت در حالیكه شرمنده و پشيمان نيستيم محشور فرما.»
خزايا جمع خزيان به معنى شرمنده و
خجل است ولى در
قرآن مجید پيوسته به معنى خوارى به كار رفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خزی»، ج۲، ص۲۴۰-۲۴۱.