خُمُس (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خُمُس:(لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسولِ) «خُمُس» بر
وزن «
عنق» به معنى «پنجيک يا يکپنجم» است.
به موردی از کاربرد «خُمُس» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ اعْلَمواْ أَنَّما غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذي الْقُرْبَى وَ الْيَتامَى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَ ما أَنزَلْنا عَلَى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ) «بدانيد هرگونه غنيمتى به
دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى
پیامبر، و براى خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و واماندگان در
سفر از آنها است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى
حق از
باطل، روز درگيرى دو گروه با
ایمان و بىايمان در
جنگ بدر نازل كرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزى تواناست.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ...) کلمه ان به فتح
همزه قرائت شده، و اين ممكن است بخاطر تقدير گرفتن
حرف جر بوده و تقدير آن چنين باشد:
«و اعلموا انما غنمتم من شىء فعلى ان للَّه خمسه» بدانيد كه هر آنچه را كه به
غنیمت مىگيريد بر اين
اساس است كه پنج يک آن، از آن خدا است.
و نيز ممكن است بخاطر
عطف بر أن اولى بوده و
خبر أن اولى
حذف شده باشد، چون كلام دلالت بر آن داشته است، و تقدير چنين بوده:
«و اعلموا انما غنمتم من شىء يجب قسمته فاعلموا ان خمسه للَّه» بدانيد كه آنچه غنيمت مىبريد
واجب است تقسيم شود، و بدانيد كه يک پنجم آن از آن خدا است.
و يا فاء براى
استشمام معنى
شرط بوده باشد، چون برگشت معناى آيه به اين بوده كه اگر چيزى را به غنيمت برديد پس خمس آن براى خدا است و چون معناى آيه به اين بوده كه اگر چيزى را به غنيمت برديد پس خمس آن براى خدا است و چون معناى شرط از آن استشمام مىشود فاء به كار رفته تا جمله معناى جزاء شرط را بدهد، و اگر حرف أن تكرار شده صرفا به منظور تاكيد بوده، و اصل آن «و اعلموا انما غنمتم من شىء ان خمسه للَّه» بوده، و آن اصلى كه ماده علم تعلق به آن گرفته عبارت است از جمله «ما غنمتم من شىء خمسه للَّه و للرسول» و لفظ جلاله را براى تعظيم مقدم بر
رسول ذکر نمود.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
اين
آیه در
حقیقت بازگشت به همان مسئله «غنايم» است به تناسب آياتى كه دربارۀ
جهاد، قبل از اين گفته شده (زيرا در چند آيۀ قبل اشارات مختلفى به موضوع جهاد شده است) و از آنجا كه جهاد غالبا با مسئله غنايم آميخته است تناسب با
ذکر حكم غنايم دارد (اما چنان كه خواهيم گفت
قرآن در اين جا حكم را از مسئله غنايم جنگى نيز فراتر برده و به همۀ درآمدها
اشاره كرده است).
موضوع مهمّى كه در اين آيه بايد مورد بررسى دقيق قرار گيرد اين است كه آيا
لفظ «غنيمت» كه در آيه آمده است تنها شامل غنايم جنگى مىشود يا هرگونه در امدى را در بر مىگيرد؟
از مجموع آنچه گفته شده چنين نتيجه گرفته مىشود كه: آيه غنيمت معنى وسيعى دارد و هرگونه در آمد و
سود و منفعتى را شامل مىشود، زيرا معنى لغوى اين لفظ عموميت دارد و
دلیل روشنى بر تخصيص آن در
دست نيست.
تنها چيزى كه جمعى از مفسران
اهل تسنّن روى آن تكيه كردهاند اين است كه آيات قبل و بعد در زمينۀ جهاد وارد شده است و همين موضوع قرينه مىشود كه آيه غنيمت نيز اشاره به غنايم جنگى باشد، در حالى كه مىدانيم شأن نزولها و سياق عموميّت آيه را تخصيص نمىزنند و به عبارت روشنتر هيچ مانعى ندارد كه مفهوم آيه يک معنى كلّى و عمومى باشد و در عين حال مورد نزول آيه غنايم جنگى كه يكى از موارد اين حكم كلى است بوده باشد و اين گونه احكام در
قرآن و
سنّت فراوان است كه حكم كلى است و مصداق جزئى است.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خمس»، ج۱، ص ۷۴۲.