خَيْر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَيْر (به فتح خاء و سکون یاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای دلپسند و مرغوب است. مشتقات
خیر که در آیات
قرآن آمده عبارتند از:
أخْیار، جمع
خير است به معنای نيكان،
خِيَره (به كسر خاء و فتح یاء) به معناى
اختيار و
تَخَيُّر به معناى
اختيار بعد از
اختيار است.
خَيْر به معنای دلپسند و مرغوب است.
راغب میويد:
خير آن است كه همه بدان رغبت كنند مثل
عقل ... مقابل آن
شرّ است.
در
قاموس گفته «
الْخَيْرُ مَا يَرْغَبُ فِيهِ الكُلُّ كَالْعَقْلِ وَ العَدْلِ مَثَلًا.»
ناگفته نماند معنى كامل
خير همين است و در تمام موارد آن معتبر میباشد.
به
مال دنيا از آن جهت
خير گويند كه مرغوب و مورد ميل است. مثل
(إِنْ تَرَكَ خَيْراً) يعنى «اگر مالى بگذارد.»
به چيز خوب
خير گويند زيرا دلپسند است و آدمى بدان ميل میكند. نظير
(وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً) (و به هر كس دانش داده شود،
خير فراوانى داده شده است.)
چون
حکمت مرغوب و دلپسند است لذا بدان
خير اطلاق شده است.
در آيه
(وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ) (هر كس را بخواهى،
عزّت مىدهى؛ و هر كه را بخواهى خوار مىكنى. تمام خوبیها به دست توست.)
ظاهرا
خير به معنى
اختيار است يعنى «
اختيار اين كارها در دست تو است.»
بر گزيدن و انتخاب را
اختيار گوئيم زيرا شىء برگزيده نسبت به برگزيننده دلپسند و مرغوب است نحو
(وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ) «روى علمی كه داريم آنان را بر مردم برگزيديم.»
(وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى) (و من تو را براى مقام
رسالت برگزيدم؛ اكنون به آنچه بر تو
وحی مىشود، گوش فرا ده.)
اخيار، جمع
خير است يعنى نيكان.
(وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ) «آنها در نزد ما از برگزيدگان و نيكاناند.»
خِيَره (به كسر اوّل و فتح دوّم)
اسم مصدر است به معنى
اختيار. مثل
(وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ) يعنى «پروردگارت آنچه كه ميخواهد میافريند و آنچه كه میخواهد در مقام تشريع حكم
اختيار میكند براى مردم حق
اختيار در مقابل خدا نيست.»
آيه شريفه به مضمون آيه ذيل شبيه است.
(وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ) (هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش فرمانى صادر كنند،
اختيارى در برابر فرمان خدا در كار خود داشته باشد!)
و گاهى
خيره به معنى برگزيده آيد. مثل «مُحَمَّدٌ (صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ)
خِيَرَةُ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ.»
خَيْرَة (به فتح اوّل و سكون دوّم و فتح سوّم) يعنى كثير
الخير و برتر هر چيز، جمع آن
خيرات است.
(وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ) (
امر به معروف و
نهی از منکر مىكنند؛ و در انجام كارهاى نيک، بر يكديگر پيشى مىگيرند.)
منظور از
خيرات كارهاى پر فائده است.
(فِيهِنَ خَيْراتٌ حِسانٌ) (و در آن باغهاى بهشتى زنانى نيكوخلق و زيبايند.)
مراد از
خيرات زنان فاضله بهشتىاند بعضى گفتهاند اصل آن مشدّد بوده مخفف شده است.
تَخَيُّر، فكر میكنم به معنى
اختيار بعد از
اختيار باشد مثل تجرّع كه جرعه جرعه نوشيدن است. على هذا معنى آيه
(وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ) آن است كه «براى آنهاست ميوه از آنچه پى در پى
اختيار و ميل میكنند.»
همچنين است
(إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ) (كه در آن آمده است هر چه را بخواهيد مىتوانيد انتخاب كنيد؟!)
ناگفته نماند:
خير هم
اسم تفضیل و هم
اسم به كار رفته است. در
قرآن مجيد بيشتر اسم استعمال شده و گاهى اسم تفضيل بكار رفته است. مثل
(ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها) (هر حكم و آيهاى را
نسخ كنيم، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مىآوريم.)
و نحو
(وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى) (و زاد و توشه تهيه كنيد، و بهترين زاد و توشه،
پرهیزگاری است.)
بايد ميان آن دو با بودن «
مِنْ» تفضيل فرق گذاشت.
باز ناگفته نماند كه راغب از بعضى علماء نقل كرده: به مال آن وقت
خير اطلاق میشود كه بسيار و پاک باشد. از
علی (علیهالسّلام) نقل است كه به منزل يكى از موالى خود رفت او گفت: يا اميرالمؤمنين آيا
وصیّت نكنم؟ فرمود نه چون خدا فرموده
(إِنْ تَرَكَ خَيْراً) (اگر چيز ارزشمندى
[مالى
] از خود به جاى گذارده.)
و تو مال زياد ندارى و بر همين قول است آيه
(وَ إِنَّهُ لِحُبِ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ) (و به يقين او علاقه شديد به مال دارد.)
بشر در دوستى مال كثير محكم است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خیر»، ج۲، ص۳۱۷.