• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خدایان ایران باستان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وقتی از ایران باستان صحبت می‌شود یعنی تقریبا قبل از سلطنت مادها بر قسمتی از ایران. ایرانیان باستان دارای الهه‌ها و یا به تعبیر ما فرشته‌های بسیاری بودند دقیقا مانند عقاید دین‌های مختلف امروزی که به فرشته مرگ و یا فرشته پیغام‌رسان و غیره اعتقاد دارند. و هر الهه یا فرشته با نامی خاص شناخته می شد و تقریبا شبیه به خدایان یونانی با این تفاوت که ایرانیان به خدای یگانه که معمولا به اسم اهورا مزدا از آن یاد می شد اعتقاد داشتند.



پیش از ظهور زرتشت آریائیان در قالب زروانی‌گری، مهرپرستی نیز اختیار کرده بودند. کلمهٔ مهر را "دارمستتر" به معنی دوستی و محبت می‌داند. یوستی می‌گوید که مهر واسطه و رابطهٔ فروغ محدث و فروغ ازلی و به عبارت دیگر واسطهٔ بین آفریدگار و آفریدگان است. در گات‌ها کلمهٔ میترا به معنی عهد و پیمان آمده است. مهر در اوستا از آفریدگان اهورامزدا محسوب شده و ایزد محافظ عهد و پیمان است و از این‌رو فرشتهٔ فروغ و روشنائی است تا هیچ چیز بر او پوشیده نماند. ماه هفتم سال و روز شانزدهم هر ماه و یشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص او است. کیش مهر از ایران به بابل و آسیای صغیر رفت و سپس پرستیده شد و به این‌گونه آئین مهرپرستی پدیدار گشت. در کتیبه‌های هخامنشی میثر (Mithra) آمده که تلفظ اوستائی مهر است.
در سانسکریت میترا (Mitra) و در پهلوی میتر (Mitr) و در پارسی مصطلح امروز مهر خوانده می‌شود. کهن‌ترین سند نوشته شده الواح گلینی است متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح که در کاپاتوکا (Kapatuka) از شهرهای آسیای صغیر، در محلی به نام بغازکوی پیدا شد.
در کنار نام این دو خدا، نام دو خدای کهن هند و ایرانی ایندرا (Indra) نساتی (Nasatya) نیز آمده است. در اوستا میترا مقام شامخی دارد و در زمان پیش از اوستا و رستاخیز زرتشتی، بزرگ‌ترین خدا به حساب می‌آمد. وقتی از ایران باستان صحبت می‌شود یعنی ایران قبل از تاریخ نوشته شده یعنی تقریبا قبل از سلطنت مادها بر قسمتی از ایران. ایرانیان باستان دارای الهه‌ها و یا به تعبیر ما فرشته‌های بسیاری بودند دقیقا مانند عقاید دین‌های مختلف امروزی که به فرشته مرگ و یا فرشته پیغام‌رسان و غیره اعتقاد دارند. و هر الهه یا فرشته با نامی خاص شناخته می‌شد و تقریبا شبیه به خدایان یونانی با این تفاوت که ایرانیان به خدای یگانه که معمولا به اسم اهورا مزدا از آن یاد می‌شد اعتقاد داشتند.


بعضی از الهه‌های ایران باستان عبارتند از:
میترا (الهه مهر)؛
آناهیتا (الهه باران)؛
خشاتریا (الهه جنگ)؛
آذر (الهه حرارت و گرمی آفرین)؛
ایندرا (الهه خشم و قهر)؛
وایو (الهه طوفان).
بزرگ‌ترین و قدرتمندترین الهه‌ها در ایران باستان میترا بود میترا یا مهر به همان معنایی به کار می‌رفت که امروزه به کار می‌رود واژه مهربان به معنای شخصی که نگهدار مهر است امروزه نیز به کار می‌رود. آناهیتا الهه بارندگی و رویش و زایندگی بود که به اراده و تدبیرش باران فرو می‌آمد رودها به جریان می‌آمدند گیاهان می‌روییدند و حیوانات و انسان‌ها زاد و ولد می‌کردند رحمت آناهیتا شامل تمام موجودات زنده می‌شد و از این جهت یک ذات مقدس برای تمام ایرانیان بود. خشاتریا خدای جنگ‌آور بود به ایرانیان فنون نبرد و ساخت جنگ‌افزار را یاد می‌داد و به آنها می‌آموخت در برابر مهاجمان چگونه از خود دفاع کنند. آذر حرارت و گرمی آفرین بود چون انسان‌ها را دوست می‌داشت با حرارتش خانه‌های آنان را گرم می‌کرد گوشت را میپخت و اهریمن‌ها و حیوانات موذی را از آنها دور می‌کرد.


میترا که به معنای رفیق و همدم و یکدل و یاری‌کننده است، خدای نگهبان آفتاب و نام یکی از ده آتش (دریسناهات ۱۷ فقره ۱۱ چند قسم آتش تشخیص داده شده و به هر یک جداگانه درود فرستاده شده است.) و نیز نام یکی از اپ سرها است که دسته‌ای از فرشتگان مونث آسمانی هستند که همسران گنده‌رو هستند که آنان نیز گروهی از موجودات فوق طبیعی و افسانه‌ای به حساب می‌آیند و بالاخره نام یکی از آدیتی‌هاست که گروهی از خدایان آسمانی هستند.
آدیت‌ها فرزندان آدیت بوده و جزو هفت خدایانی هستند که در آسمان زندگی کرده‌اند و مافوق آنها وارونه است. که برشش خدا سروری دارد و آدیت خوانده می‌شود، و میترا بلافاصله پس از او قرار دارد. میترا خدای روشنایی و نور و خدای موکل روز است. برای این دو خدای شب و روز، مراسم مشترکی برپا می‌کنند. میترا خداوند آب‌ها و دریاها نیز هست و یکی از صفاتش اود دام یعنی محاصره کننده است و همسرش وارونی الهه شراب است و در اساطیر گاهی با نام‌های چون سورا یا ماد نیز خوانده می‌شود. میثر دارنده دشت‌های فراخ، از تمیزکارهایی که مردمان انجم می‌دهند به خوبی آگاه است، هزار گوش برای شنیدن و هزار چشم برای دیدن دارد و از فراز نای آسمان، همواره بیدار و ناظر اعمال مردمان است.
مهر تنها ایزد روشنائی و پیمان نیست، بلکه ایزد جنگ و پیروزی نیز هست. میثر در هیات خورشید نمایان نمی‌شود و بر خلاف آنچه می‌پنداریم خورشید نیست، بلکه روشنائی و انوار زرین خورشید است. پیش از آنکه خورشید از پس کوه هرا سر برکشد، وی با جامه زرین و زینت‌هایش از آن بلندی کوه به نگرش همه کشورهای آریائی می‌پردازد. این ایزد نیرومند، بزرگی و شکوه می‌بخشد، شهریاری و سلطنت و پیروزی می‌بخشد، البته به کسانی که از روی خلوص اهورامزدا را بستایند.
میثر یا مهر در اوستا، نموداری از خلق و خوی ایرانی مزدائی را نشان می‌دهد. وی دشمن بی‌امان دروغ و دروغگویان است. هیچ کس، اعم از رئیس خانواده، کدخدا و شاه و گدا دروغ نباید بگوید، چون مهر بیش از هر چیز و هر خلافی از دروغ آزرده می‌شود، به‌ همین جهت هرجا که دروغ باشد وی به تندی بدان سو فرود آمده و دروغگویان را به سختی کیفر می‌دهد.
او را باید ستایش کرد که بخشنده سود و ثروت و پیکرش تجسم کلام مقدس مهر ایزدی است که شکوه و حشمت می‌بخشد. آنچه جلب توجه می‌کند و مسلم می‌نماید این است که میثر یا مهر نیز در اوایل بهار زندگی جدیدی به خود می‌گیرد. کشته‌شدن گاو به دست او منجر به تجدید حیاط در طبیعت می‌شود و سپس در آغاز زمستان ناگهان ناپدید شده سوار بر ارابه‌اش با آسمان بالا می‌رود. موردی که جای بسی شگفتی است، زایش مهر است، چون وی از پاره سنگی متولد می‌شود. لیکن لوحی یافت شده که میترا را در حال زایش از یک درخت نشان می‌دهد. او ابتدا در شکم درخت جای دارد اما بعد شاخه‌ای شکفته میترا مانند گلی از آن متولد می‌شود.


میترا معروف‌ترین ایزد در میان ایزدان ایرانی است. و دلیلش هم تا‌اندازه‌ای به گسترش و محبوبیت میترائیسم در امپراتوری روم است. واژه ی اوستایی میژه به معنی: پیمان، قرارداد، قول و قرار است. در یشت ۱۰، مهر یشت، میترا ناظر بر انسان‌ها و اعمال، توافق‌ها و قراردادهای آنهاست. او انسانها را به راه راست (اشه) هدایت می‌کند و آنها را از حمله در امان نگاه می‌دارد. در مقام ایزد کنترل کننده نظم کیهان (یعنی شب و روز و تغییرفصول) با آتش و خورشید در پیوند است و سرانجام هم در ایران و هم در هند به عنوان ایزد خورشید شناخته شده. نخستین ایزمینوی که پیش از خورشید فناناپذیر تیز اسب در بالای کوه هرا کوه‌های البرز برآید، از آنجا (مهر) بسیار توانا تمام منزلگاه‌هان آریایی را بنگرد.
[۱] اوستا، یشت ۱۰، ۱۳.

یکی از خصوصیات متعدد میترا مفهوم داوری است: او وفاداران را حفاظت و پیمان‌شکنان را مجازات می‌کند. او در این زمینه با جنگجویان پیوند دارد، و سوار برگردونه‌ای است که اسبان سفیدی آن را به حرکت در می‌آورند. او نیزه‌ای سیمین دارد، زره زرین می‌پوشد و مسلحبه تبرها و خنجرهای زرین است. دارای دشت‌های پهن است. کسی که از کلام راستین آگاه است، زبان آوری که دارای هزار گوش است، خوش‌اندامی که دارای هزار چشم است.
بلندبالایی که در بالای برج پهن ایستاده، زورمندی که بی‌خواب پاسبان است.
[۲] اوستا، یشت ۱۰، ۷.
تا به امروز موبدان زرتشتی جدید، گرز میترا را دریافت می‌کنند تا در مبارزه با شر یار آنها باشد. جشن میترا، میتراکانا (مهرگان جدید) به منظور بزرگداشت اعتدال پاییزی برگزار می‌شود. ماه کنونی مهر به نام خدای میترا نام گذاری شده است. یکی از مهم‌ترین وظایف میترا، حفاظت از خورنه یا فره است که اپام نپات یا ایزد آب او را یاری می‌دهد.


تیشتر، ایزد باران، در قالب ستاره ی شعرای یمانی تجسم پیدا می‌کند. دشمنان او جادوگران دژیائیریا (محصول بد) و از آن بدتر اپوشه یا خشکسالی هستند. وی همچون ایزدی تصویر شده که از سرچشمه همه آب‌ها، دریای وروکشه، بر می‌خیزد و آب‌ها را میان کشورها تقسیم می‌کند. آن‌گاه آب اسپنتمان زردشت! تشتر رایومند فرهمند به پیکر اسب سفید زیبایی با گوش‌های زرین و لگام زرنشان به دریای راخ کرت فرود آید؛ به ضد او دیو اپوش به پیکر اسب سیاهی به درآید. یک (اسب کل) با گوش‌ای کل، یک (اسب) کل با گردن کل، یک (اسب) کل با دم کل، یک گر مهیب. هر دو‌ای اسپنتمان زردشت! تشتر رایومند فرهمند و دیواپوش به هم درآویزند.
[۳] اوستا، یشت ۸، ۲۲-۲۰.
ایزد باران‌ها موفق می‌شود دشت‌های سراسر جهان را سیراب سازد و و بخاری که از دریا بر می‌خیزد، با نیروی باد به شکل ابرها به پیش حرکت می‌کند. چهارمین ماه تقویم ایرانی به نام خدای تیشتر، تیر نامیده می‌شود و جشن تیرگان در گرامی داشت جشن باران است. در این جا می‌توان به باران آور بودن خدای تیشتر (تیر) و تقارن آن با آغاز گرما توجه نمود.


هومه (هوم) (سومه ودایی) ایزدی است که تندرستی و قوت می‌دهد و به محصولات و فرزندان برکت ارزانی می‌دارد. هوم نام گیاهی است که توانایی شفابخشی دارد، و باور بر این است که از جنس افدرا است. شیره این گیاه قدرت‌های ماورا طبیعی اعطا می‌کند و تاثیر مسمومیت زداینده دارد. گمان می‌رفت که این ایزد قدرت کافی برای غلبه بر هر دشمنی را اعطا می‌کند. در واقع هنگامی که کوی هوسروه (کی خسرو) پادشاه تورانی فرانرسین (افراسیاب) را شکست داد، از یاری مادی هوم برخوردار بود.


این نشانه א که صلیب (چلیپا) شکسته نامیده شده است، در حقیقت صلیب شکسته نیست. این نشانه آریائی است، زیرا در ایران و هند هزاران سال پیشینه دارد. این نشانه א نخستین بار در حدود خوزستان یافت شده و مربوط به هفت هزار سال پیش از میلاد می‌باشد به این ترتیب پیشینه تاریخی آن در ایران بسی کهن‌تر از پیشینه آن نزد آریائی‌های هند است و هرتسفلد (Herzfeld) آن را گردونه خورشید نامیده است. در گرمی (Germi) مغان آذربایجان گورهای خمره‌ای از دوره اشکانی به دست آمده که در میان آنها پارچهای بسیار زیبا یافت شده است که دارای این نقش می‌باشد. همچنین این نگاره بر دهانهٔ پاره‌ای از خمره‌های سفالین که مرده‌ها را در آن می‌گذاشته‌اند دیده شده است در مواردی دیگری چون جام تپه حسنلو، جام زر کلاردشت، گردنبند عقیق مربوط به دورهٔ اشکانی، گردنبند زرینی مربوط به ۷ هزار سال ق م در رودبار گیلان این نگاره به چشم می‌خورد.
گردونه خورشید نخست به این شکل א بوده و کم کم خطوط منحنی از بین رفته گاهی به صورت + و گاهی با خطوط شکسته ولی با زاویه‌های ۹۰ درجه ترسیم شده و شکل هندسی و ترکیب کامل یافته است. اقوام باستانی بسیاری از جانوران را می‌پرستیده‌اند و از همین جا توتمیسم (Totemisme) پیدا شده است. یکی از این حیوانات بز کوهی است که مظهر سود رسان طبیعت، یعنی خورشید بوده است این نقش بر ظروف بازمانده از سده‌های پیش از میلاد دیده شده و مهم‌تر از همه رابطه‌ای است که مردم باستانی میان هلال ماه و خورشید و شاخ بز کوهی قرار داده بودند. در بسیاری از سفال‌ها در میان انحنای شاخ این جانور و نیز بر پشت آن نشانه + یا א دیده می‌شود. مثلا بر لیوان سفالین مربوط به ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد که در سیلک کاشان به دست آمده نگاره + در زیر انحنای شاخ گوزن پیدا است.


در کتاب مذاهب بزرگ جهان تصویری است که از کف پای بودا و بر آن نگاره‌هائی است که شناساننده و باورها و آئین و سمبول‌های او است از جمله بر چهار انگشت پای وی نشانه گردونه مهر دیده می‌شود. شمال و شمال باختری ایران مرکز مهرپرستان بوده است. پلوتارک (پلوتاریک یا پلوتارخوس - Plutarkus = در سال ۴۶ پس از میلاد زاده شده و در سال ۱۲۰ در گذشته) می‌گوید: «هرمزد در عالم معنوی به نور همانند است و اهریمن به تاریکی و میان این دو مهر قرار دارد. زرتشت برای گسترش مزداپرستی از اهمیت ایزدان دیگر کاست و مهر را که پایهٔ خدائی گرفته بود یکی از ایزدان کیش خود به شمار آورد.»
با نگرش به اینکه نشانه گردونه مهر به شاهین و فروهر هم بسیار نزدیک است می‌توان پنداشت در زمانی که از اهمیت مهر کاسته شده نشانه مقدس میترائیسم رفته رفته به شاهین مبدل شده و این شاهین و نگاره فروهر تمام جاذبه معنوی و روحانی این نشانه را گرفته و مظهر فر و شکوه مینوی گردیده است.
هم اکنون این نقش را به گونه‌ای دیگر بر کاشی کاری سر درب خاوری آرامگاه با یزید در بسطام می‌توان دید. میترا به معنای رفیق و همدم یکدل و یاری کننده است. آدیت‌ها فرزندان آدیت (Adit) بوده و جزء هفت خدایانی هستند که در آسمان زندگی کرده‌اند و مافوق آنها وارونا است. (Varunan) که بر شش خدا سروری دارد و آدیت خوانده می‌شود، و میترا بلافاصله پس از او قرار دارد. در کتب هندوئی، میترا در شکل و هیئت خداوند خورشید کمتر ظاهر می‌شود، که مشهورترین آنها سوری (Surya) یا سویتری (Savitri) است که خود هفتمین آدیتی نیز هست. وارونا، خدای آسمان و رب‌النوع شب نیز هست. میترا خدای روشنائی و نور و خدای موکل روز است. برای این دو خدای شب و روز، مراسم مشترکی برپا می‌کنند.


میترا و وارونا از خدایان کهن هندوها هستند و گاهی آنها را بزرگ‌ترین خدایان خوانده با اورانوس (Uranos) یونانیان برابر می‌دانند. میترا، خداوند آب‌ها و دریاها نیز هست و یکی از صفات او اود دام (Ud-dama) یعنی محاصره کننده است و همسر او وارونی (Varuni) الهه شراب است و در اساطیر گاهی با نام‌های چون سورا (Sura) یا ماد (Mada) نیز خوانده می‌شود.


در تاویلات اساطیری، به‌ویژه با وجود مشابهاتی در اوستا و منابع پهلوی و آئین مهر بین میترا و گاوکشی رابطه‌ای می‌توان دید. خدایان در صدد برآمدند گاو مقدس را که و هجرگا آفریده بود از بین ببرند و سرانجام همین کار را کردند. کشته شدن گاو مقدس و جاری شدن خون او بر روی زمین موجب رستاخیز طبیعت و به وجود آمدن انواع جانوران و گیاهان شد. بعدها در پرده‌های نقاشی در مهراب (مهرآب، دریا پنجرهای که به طرف آفتاب باز می‌شد و مؤمنان به طرف خورشید اهورامزدا را پرستش می‌کردند (به معنای مکانی به طرف خورشید) همهٔ مهرابه‌ها با تغییراتی جزئی، قربانی‌کردن گاو را ترسیم کردند.
غار با سقف نیلگون و تزئین ستاره‌ای، کنایه از آسمان و کل جهان بود و به همین جهت محل ورود و حواشی غار را با گل و گیاه تزئین می‌کردند و جریان آبی را به داخل مهرابه جهت شستشو بر می‌گرداندند. همین امر باعث شد که در فصل بهار قربانی گاو انجام شود و چنین تفسیر گردید که اگر خون گاو بر روی مزارع و دشت‌ها و بیشه زارها بریزد، طراوت و فراوانی در طبیعت از سر گرفته می‌شود. دم گام دارای نقش موثری است، زیرا خوشه‌های گندم از آن تولید می‌شود.
پس از رستاخیز بهار و گذر تابستان و پائیز، ناگهان زمستان همه چیز را تباه می‌کرد، سبزی و طراوت و شادابی و زندگی طبیعت خاموش و راکد می‌ماند، اما با طلیعهٔ بهار، قتل گاو منجر به آفرینش دوبارهٔ زندگی بر روی زمین می‌شد. در بابل، سومر، چین، ژاپن، سوریه، روم، یونان، مصر، هند و جاهائی دیگر این روایت و همانند آن موجود بود. و به تدریج کشتن گوسفند و بز و خروس باب شد. به موجب بندهش و برخی دیگر از منابع پهلوی چون زمینه خرد، جاماسپنامه و دینکرد، اهریمن به نخستین آفریدهٔ اهورامزدا در نبرد میان خیر و شر دست یافت و گاو کشته شد، آنگاه از خون و پیکر آن انواع گیاهان و جانوران در پهنهٔ زمین به وجود آمد و آنگاه که اهریمن در صدد برآمد که نطفهٔ گاو را از بین ببرد، نطفه به کرهٔ ماه انتقال یافت، به همین سبب رویش گیاه و ازدیاد نسل جانوران با ماه پیوند یافت.
این روایات از ایران به اروپا رفت و رازها و ابهامات تازه‌ای بر آن افزوده گشته گاوکشی و گوسفندکشی در آنجا رونق گرفت. میثر یا مهر نیز در اوایل بهار زندگی جدیدی به خود می‌گیرد. کشته شدن گاو به دست او منجر به تجدید حیات در طبیعت می‌شود و سپس در آغاز زمستان ناگهان ناپدید شده سوار بر ارابه خود به آسمان بالا می‌رود. موردی که جای بسی شگفتی است، زایش میترا است، چون وی از پاره سنگی زاده می‌شود. لیکن لوحی یافت شده که میترا را در حال زایش از یک درخت نشان می‌دهد. او ابتدا در شکم درخت جای دارد اما بعد شاخه‌ای شکفته میترا مانند گلی از آن تولد می‌شود.


افسانه‌های آتتیس (Attis) و آدونیس (Adonis) و ازیریس (Osiris) شباهت تامی با اسطورهٔ میترا دارند. غسل تعمید مسیحیان، ظرف آب متبرک در کلیسا، سقاخانه‌ها و حوضچه‌هائی که در مدخل مساجد و تکیه‌ها برپا می‌کردند همه از یادگارهای کیش میترا است، زیرا که در مهر یشت به روشنی از غسل و شستشو در آئین میترا یاد شده است. آئین مسیحیت از کیش میترا متولد شد. همانطوری که در مهرابه‌ها چشمه آب جاری بود، مسیحیان نیز روی بدنهٔ تابوت‌های آنها صحنهٔ جاری شدن آب از چشمه به وسیلهٔ موسی کلیم را حک می‌کردند. (در سفر خروج باب هفده آیه‌های ۷-۳ چنین آمده که یهودیان پس از خروج از مصر دچار بی آبی شده و با موسی معارضه کردند. موسی به خدا متوسل شد که این قوم مرا سنگسار خواهند کرد،‌ اندیشه‌ای بساز. خدا گفت عصایت را به صخرهٔ هوریب (Horib) بزن تا آب روان شود و موسی چنین کرد. بعد قدیسان ادیان رواتی در معجزهٔ بیرون آوردن آب از زمین یا سنگ ساختند و این کار از معجزات به شمار آمد.)
[۴] انجیل، خروج، ۳-۷.

در نقش‌ها و تابلوهائی که یافت شده، مرشد مهری، یا مغان میترا، در حال تعمید مؤمنان مشاهده می‌شود. علت اصلی اهمیت فوق‌العاده‌ای که برای شستشو در رم قایل می‌شدند همین اعتقاد به میترا بود. ماهی نیز یکی از نشانه‌های مسیحی بود که در قرون ابتدائی برای شناسائی همچون رمزی از آن بهره می‌جستند. این نیز چون غسل تعمید، نشان و رسمی بوده از کیش میترا. در یکی از مهرابه‌های اروپا، برابر پای میترا یک ماهی نقش شده و این رمز و نشان مسیحیت، نشانه‌ای است از کیش میترا. بسیاری از رموز و اسرار میترا بر خلاف آنچه مشهور شده، اصل و بنیان ایرانی خود را حفظ کرده است. آنچه امروزه به نام غسل تعمید میان مسیحیان متداول است مانند بسیاری از مراسم و آداب دیگر، از آریاها اقتباس شده است.
ناگفته نماند که این عمل در زمان اقتباس در میان اقوام آریا بسیار کهنه و زمان گرفته بود. در هند، تبت، روم، یونان و مصر نیز که بعدها غسل تعمید رایج شد، این آئین را از ایرانی‌ها گرفته بودند. در تبت، چون چند سالی از تولد کودک می‌گذشت، طی مراسمی در معبد و در برابر آتش به غسل تعمید او اقدام می‌شد. به نام نامی خورشید کودک را در حالی که سرودهای مقدس می‌خواندند سه بار زیر آب فرو برده بر او اسمی می‌نهادند و علامت صلیب را بر سینهٔ تعمید یافتگان نقش می‌کردند. نکتهٔ مشترک آن بود که در این مراسم به نام خورشید، به خدای خورشید متوسل می‌شدند.
غسل تعمید فقط در ایام کودکی انجام نمی‌شد، بلکه در سنین بلوغ نیز جوانان را غسل تعمید می‌دادند تا از گناهان و آلودگی‌ها بری شوند و این غسل حکم آن را داشت که تولید مجدد یافته باشند. میان زرتشتی‌های قدیم و ایرانیان پیش از اشوزرتشت نیز غسل تعمید کودکان در مهرابه‌ها و آتشکده‌ها مرسوم بود. در مهرابه‌ها برابر آتش، به نام خدای خورشید، کودکان توسط مغان در آب فرو برده شده پس از آن نامگذاری می‌گردیدند. اساس تثلیث مسیحیت نیز مبتنی است بر تثلیث‌هائی که از هندوان و ایرانیان گرفته شده است.


تثلیث میترائی عبارت است از: میترا و کوتس (Kotes) و کوتوپاتس (Kotopates). کوتوس و کوتوپاتس که به اسم کوت (Kot) و کوتوپات (Kotopat۰ نامیده می‌شوند نقش دو جوانی که هنگام تولد میترا از صخره در آنجا حضور دارند. مهرپرستان این دو جوان را دو شبان می‌دانند. در بیشتر نقش‌هائی که از میترا یافت شده این دو شبان حضور دارند که یکی از آنها در طرف راست میترا و دیگری طرف چپ او است و هر کدام مشعلی در دست دارند. مشعل کوت به سوی آسمان افراشته شده و کنایه از طلوع آفتاب است و مشعل کوتوپات به سوی زمین سرازیر است که کنایه از غروب آفتاب می‌باشد و خود میترا در میان خورشید به هنگامی که میان آسمان می‌درخشد. در متون اوستائی و منابع پهلوی، میترا ایزدی است که در رویداد قیامت و مساله سنجش اعمال در روز واپسین و داوری در کار ارواح دخالت دارد. چنانکه در مهر یشت وی داور ارواح مردگان خوانده شده است.
در اوستا، میترا و خورشید به هم بسیار نزدیک هستند. وظیفهٔ میترا پس از قربانی‌کردن گاو در روی زمین تمام شده آمادهٔ معراج و بالا رفتن به آسمان می‌شود. اما پیش از آنکه به معراج برود مجلسی برای شام ترتیب می‌دهد که شام آخر نامیده شده و در واقع به شکرانهٔ پیروزی میترا و تودیع او با یاران انجام گرفته است. مسیحیان به طور کلی همهٔ مراسم و آداب میترائیسم را به خود منتسب ساختند. مراسم عشاء ربانی و شام مقدس، که در آن عیسی مسیح با حواریون خود شام خورد و پس از آن به صلیب کشیده شد و به آسمان صعود فرمود، همه و همه از مراسم میترائیسم گرفته شده است.


هفت مقام روحانی به ترتیب عبارتند از: نخست مقام کلاغ (Corax) که آن را پیک نیز می‌گویند، دوم مقام کریفیوس (Cryfios) یا کریپتوس (Cryptus) که به معنای پنهان و پوشیده است، سوم مقام سرباز (Miles)، چهارم مقام شیر (Leo) پنجم مقام پارسی (Persis-Perses)، ششم مقام خورشید (Heloodromus)، هفتم مقام پدر (Pater) یا پدر پدران (Pater - Patrum). چون پیروان میترا از زبان یونانی هم استفاده می‌کردند در نامگذاری این هفت مقام نیز زبان یونانی را به کار گرفته‌اند. میترا پس از کشتن گاو و ضیافت مقدس، با گردونهٔ آفتاب به آسمان صعود کرد که به زعم آریائیان هنگام رستاخیز به عنوان یک ناجی یا سوشیانت به زمین باز خواهد گشت.
در کیش مانی نیز میترا نجات بخش جهان در رستاخیز پیش از اشتعال جهان معرفی شده است. میترا در آسمان‌هادی ارواح مؤمنان است. ارواح بایستی از هفت سپهر بگذرند تا سرانجام در فلک هشتم منزه و پاک به وسیلهٔ اهورامزدا وارد نور محض شوند. برای مؤمنان رسیدن به مقام والا مستلزم آن بود تا هفت دورهٔ تصفیه و تزکیه را بگذرانند. کسانی که از مرحلهٔ ششم گذشته به مقام هفتم می‌رسیدند بسیار‌ اندک بودند، ولی اینان بودند که به وسیلهٔ خود اهورامزدا و میترا در فروغ جاودانی و آخرین پایهٔ آسمانی جای می‌گرفتند.
مقام اول، مقام خدمت‌کاران مهرابه بوده است. کسانی که می‌خواستند در زمرهٔ پیروان درآیند، زیر نظر پدر مقدس به جرگهٔ مؤمنان پذیرفته می‌شدند.
مقام دوم، کریفیوس بود که برخی از پژوهندگان آن را مقام کرکس معرفی کرده‌اند. باید این مقام را مقام پوشیدگان دانست. در تصوف و عرفان اسلامی ایران، این مرحله یکی از درجات سلوک است که به اتحاد خالق و مخلوق اسلامی ایران، این مرحله یکی از زنان را در آئین راهی نیست.
سومین مقام، منصب سرباز است. در متن اوستائی مهر یشت، میترا خدای شکست‌ناپذیر جنگ است و سربازان و جنگاوران در آوردگاه از او یاری می‌جویند و میترا نیز به سرعت به یاری آنها می‌شتابد. جنگاوران مهر آئین، همواره پیروزی را از آن خود می‌دانستند. در بندهای اولیه مهر یشت می‌توان به مقام سرباز و روابط او با میترا و چگونگی حمایت میترا از وی پی برد. علامت و نشان سرباز، کوله‌پشتی و کلاه خود و نیزه است. سربازان میترا در دو جبهه مشغول جنگ بودند. اول جنگ‌های معمولی بود که برای نگهداری کشور و گسترش آن صورت می‌گرفت. آنچه مهمتر بود جنگ و ستیز با نیروهای شر و اهریمنی بود.
چهارمین مقام، منصب شیر بود. در پرده‌ه‌ای نقاشی و سنگ برجسته‌های منقوش، نقش شیر فراوان است و همین عمل سبب شد که بعد از اسلام، به ویژه در زمان سلجوقیان، علامت شیر و خورشید بر پرچم‌ها نقش بست، در این پرده‌ها کسانی که به مقام چهارم رسیده‌اند گاه در حال خدمت‌گزاری و گاه در حال اهدای هدایا به حضور میترا نشان داده شده‌اند. این طبقه نیز ناگزیر از گذراندن آزمایش‌هائی بودند که البته دیگر تحمل ریاضات و شکنجه‌های بدنی نبود، بلکه باید به ورزیدگی‌های روانی، شایستگی اخلاقی، وحدت ذهنی و خلاصه فهم اسرار دست می‌یافتند. روایات رمزی میترائی، حاکی از آن است که در واپسین روز از عمر جهان، آتش سوزی بزرگی رخ خواهد داد. در این آتش سوزی ناپاکان خواهند سوخت و پاکان مثل اینکه در چشمه‌ای شستشو می‌کنند، آسایش خواهند داشت.
پنجمین مقام، مقام پارسی بوده است که گذشته از وجوه رمزی، کنایه‌ای است که با طبیعت و روئیدن گیاهان پیوند دارد و میان پیروان کیش میترا، نشان آزادی و آزادگی بوده است.
ششمین مقام، منصب خورشید است، سل خدای خورشید در میان رومیان و هلیوس خدای خورشید در اساطیر یونان باستان است.
مقام هفتم، والاترین و عالی‌ترین مرحلهٔ تشرف برای یک سالک میترائی بوده، این مقام را مقام پتر یا پدر و پدرپدران می‌نامیدند. پدران در حقیقت عالی‌ترین مناصب را در آئین میترائی داشتند و همین لقب را عیسویان از مراسم میترائی اقتباس کردند و به خود نسبت دادند. هفت منصب روحانی و هفت مقام برای تکمیل و ارتقاء مدارج در میان فرقه باطنیه یا اسماعیلیان تقلیدی از همین بنیان میترائی بود. میان صوفیه نیز هفت وادی سلوک بر اساس همین هفت مرحلهٔ میترائی بنا شد.


• ابراهیم پورداود، اوستا، یشتها، ص۴۰۱.
• هاشم رضی، آئین مهر میترائیسم، ص۸۰.
• امیرحسین خنجی، پیدایش ایران.


۱. اوستا، یشت ۱۰، ۱۳.
۲. اوستا، یشت ۱۰، ۷.
۳. اوستا، یشت ۸، ۲۲-۲۰.
۴. انجیل، خروج، ۳-۷.



سایت طهور، برگرفته از مقاله «خدایان ایران باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۱۰.    
سایت طهور، برگرفته از مقاله «الهه ها در ایران باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۱۰.    






جعبه ابزار