• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان فروغی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خاندان فروغی که سرسلسله آن‌ها از یهودیان بغداد بودند، بعدها در اصفهان ساکن شده، همگی اهل ادب و علم بوده‌اند. "میرزامحمدحسین فروغی" در دستگاه "ناصرالدین شاه" وارد می‌شود و جایگاه خود را به دست می‌آورد. بعدها فرزندان او "محمدعلی‌فروغی" و "ابوالحسن" که از همه مهم‌تر "محمدعلی‌فروغی" نخست‌وزیر معروف دوران بحرانی سال‌های اشغال و کودتا است، راه پدر خود را به شایستگی ادامه می‌دهند و در دربار و دستگاه به موقعیت‌های برجسته دست پیدا می‌کنند. فرزندان "محمدعلی‌فروغی"، "محمود"، "محسن" و "مسعود" نیز همگی با تحصیلات عالی موقعیت‌های ممتازی به دست می‌آورند.



"میرزا محمدحسین" متخلص به "ادیب" و ملقب به "فروغی" و "ذکاءالملک" و معروف به "میرزافروغی" متولد ۱۲۵۵ (ه. ق) از نویسندگان نامور و روشنفکران عصر خود بوده است. وی پسر"محمدمهدی ارباب‌اصفهانی" می‌باشد. "محمدمهدی" از یهودیان بغداد می‌باشد که بعدها در اصفهان مقیم شدند.
[۱] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۵، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
روزی در سال ۱۲۹۱ (ه. ق) که "ناصرالدین‌شاه" به مناسبت طرح بنای "باغ عشرت‌آباد" چهار درخت در آن‌جا کاشت، "محمدحسین" قصیده‌ای سرود با این مقطع:
شعر ادیب باشد در مدح شاه شاهان چون آفتاب روشن مانند آب جاری
شاه این شعر را شنید و او را ملقب به "فروغی" کرد.
[۲] اعتماد‌السلطنه، محمد حسن بن علی، تاریخ منتظم ناصری، ص۳۳۶، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷.

بعدها کلمه "فروغی" لقب و تخلص برای اولاد و اعقاب "میرزامحمدحسین" نام خانوادگی شد. میرزامحمدحسین در جوانی مشغول به تجارت شد و چون متضرر گردید و سرمایه خود را به کلی از دست داد. مدتی در "بندر لنگه"و "جهرم" و مدتی نیز در "فسا" و "یزد" بود. از یزد به کرمان رفته و در دستگاه "محمداسماعیل‌خان" حاکم کرمان وارد شد. در زمانی که "اعتمادالسلطنه" وزیر انطباعات و دارالترجمه بود. محمدحسین در کار مطبوعات با او همکاری می‌کرد و بعد به مدیری دارالترجمه و مترجم زبان عربی و فرانسه با حقوق ماهی ۴۰ تومان رسید.
[۳] موسوی، محمدمهدی، خاطرات احتشام السلطنه، ص۳۲۹، تهران، زوار، ۱۳۶۶.

"محمدحسن‌خان" او را در یادداشت‌های خود به عنوان میرزای شخصی یاد می‌کند: «صبح دارالترجمه رفتم از آن‌جا مستقیما با ملیجک اول و میرزا فروغی میرزای خودم و چند نفر دیگر..
[۴] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۶، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
». میرزا فروغی به واسطه دوستی و همراهی با "میرزا‌ملکم خان" و هم‌فکری و هم مسلکی با او درسال ۱۳۰۸ (ه. ق) دچار دردسر می‌شود. چندی بست‌نشین بود تا به وساطت "امین‌السلطان" بخشیده شد.
[۵] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۵، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
میرزا محمدحسین فروغی در سال ۱۳۱۱ (ه. ق) شهرت و عنوانش میرزامحمدحسین، متخلص به "ادیب" و ملقب به "فروغی" شد، در این سال هم خان شد و هم به "ذکاءالملک" ملقب گردید.
[۶] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۸، تهران، زوار، ۱۳۷۳.

وی در سال ۱۳۱۴ (ه. ق) سال اول سلطنت "مظفرالدین‌شاه" امتیاز روزنامه "تربیت" را گرفت و موسس و نویسنده آن شد. هر چند که تمام مخارج آن با دولت بود؛ اما بهترین روزنامه آن دوران بود که تا سال ۱۳۲۵ (ه. ق) منتشر می‌شد
[۷] هاشمی، محمد صدر، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج۶، ص۱۱۶.
که بسیاری از کتب معروف نیز با همت و نگارش و تصحیح فروغی به چاپ رسید. کتاب‌هایی مثل "تاریخ ملل شرق" "تاریخ ساسانیان راولینسون"، "سفر هشتاد روز دور دنیا"، "عشق و عفت"، "بوسه عذرا" و... میرزا محمدحسین فروغی ذکاءالملک در سال ۱۳۲۵ (ه. ق) در سن ۷۰ سالگی در تهران درگذشت و در "ابن‌بابویه" به خاک سپرده شد.
[۸] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۸، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
وی دو فرزند ذکور داشت که یکی "محمدعلی فروغی" نخست‌وزیر شد و دیگری از مفاخر علمی‌ آینده بود.
[۹] عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۳۸، تهران، نامک، ۱۳۸۶.



ملقب به ذکاءالملک از سیاستمدارن و دولتمردان و ادیبان مشهور ایران بود. وی فرزند محمدحسین فروغی و متولد ۱۲۵۴ (ه. ش) در قلهک تهران بود. محمدعلی فروغی تحت حضانت پدر، تحصیلات خود را از پنج سالگی آغاز کرد و ظرف مدت هفت سال زبان‌های فارسی، عربی و فرانسه را آموخت و از علوم ریاضیات، فیزیک و شیمی‌ و طبیعیات بهره گرفت. آنگاه به استدعای "اعتمادالسلطنه" وزیر انطباعات وقت و تصویب ناصرالدین‌شاه وارد مدرسه دارالفنون شد. ابتدا به تحصیل فن پزشکی و داروسازی مشغول شد و بعد از مدتی به تحصیل فلسفه و ادبیات پرداخت. محمدعلی پس از اخذ لقب ذکاالملک و ریاست مدرسه علوم سیاسی به گروه فراماسون‌ها پیوست و وارد لژ "بیداری" شد و در این لژ عده زیادی از شخصیت‌های سیاسی و علمی‌ و ادبی عضویت یافتند.
[۱۰] رائین، اسماعیل، فرامومشخانه و فراماسونری در ایران، ج۲، ص۴۴۸، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷.
فروغی چندی نیز در کابینه سوم سردار سپه در سال ۱۳۰۳ (ه. ش) به وزارت امور خارجه رسید.
[۱۱] دلدم، اسکندر، زندگی پرماجرای رضاشاه، ص۴۷۲، تهران، گلفام، ۱۳۷۰.
و در سال ۱۳۰۴ برای اولین بار به نخست وزیری رسید.
[۱۲] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۵، ص۴۳۵، تهران، علمی، ۱۳۷۴.
وی چندی نیز معلم مدرسه علوم سیاسی شد و در دوره اول مجلس شورای ملی رییس دفتر مجلس شد. در دوره دوم نماینده تهران شد و در سال ۱۳۲۷ (ه. ق) به ریاست مجلس رسید. بعد از خلع قاجار و تاسیس پهلوی اولین رییس‌الوزرای کابینه هفت نفری شد.
[۱۳] عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۳۹، تهران، نامک، ۱۳۸۶.



دومین کابینه فروغی در سال ۱۳۱۲ (ه. ش) با "تیمورتاش" "داور" "نصره‌الدوله"، تکمیل شد. مهم‌ترین اقدام فروغی در کابینه دوم ترتیب سفر رضاشاه به ترکیه بود و از حوادث خونین و مهم این دوران واقعه مسجد گوهرشاد بود. از مرحوم فروغی در خانه‌اش یادادشتی دیده می‌شود که متضمن این بیت بود:
در کف شیر نر خونخواره‌ای غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای
نامه مزبور به سمع و نظر رضاشاه رسید و باعث خانه‌نشینی فروغی را به وجود آورد؛ اما بعد در دوران بحرانی شهریور ۲۰ محمدعلی فروغی دوباره از طرف رضاشاه به خدمت خوانده شد و سومین کابینه‌اش را تشکیل داد.
[۱۴] نجمی، ناصر، بازیگران عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۲۷۹، تهران، انیشتین، ۱۳۷۳.
او ضمن نطقی دستور ترک مقاومت نظامی‌ ایران را به آگاهی همگی رساند و گفت: به استحضار نمایندگان محترم می‌رساند که دولت با نهایت جدیت در حفظ مناسبات حسنه با دول خارجه و تعقیب اصلاحاتی که منظور نظر اعلی‌حضرت همایونی و عموم ملت است، خواهد کوشید. در این موقع که از جانب دو کشور روس و انگلیس اقدام به عملیاتی شده که ممکن است موجب اختلال صلح و سلامت گردد، دولت به پیروی از نیات صلح‌خواهانه اعلی‌حضرت به قوای نظامی‌ دستور می‌دهد که از هرگونه مقاومتی خودداری نمایند.
[۱۵] مجلس پنچم به روایت اسناد، ص۷۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره ۵۲.



وقتی انگلیسی‌ها در این سال بهانه آوردند که شاه علیه ما تحریکات زیادی انجام می‌دهد، خواستار عزل رضاشاه و سلطنت ولیعهد شدند فروغی باید با لطایف‌الحیل این موضوع را به عرض شاه می‌رساند. او به شاه گفت: «اعلی‌حضرت خسته شده‌اند و باید استراحت کنند. بعد از جنگ ملت ایران استدعا خواهد کرد که اعلی‌حضرت دوباره به وطن برگردند». رضا شاه با سردرگمی‌ و نگرانی می‌پرسد: «ما باید به کجا برویم» فروغی در جواب می‌گوید: "به یکی از کشورهای آمریکای جنوبی" و بعد یکی را پیشنهاد می‌کند که آب و هوای خوبی دارد و نماینده سیاسی هم در آن‌جا داریم این گونه رضاشاه به جزیره "موریس" تبعید می‌شود.
[۱۶] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۴۵۲، تهران، زوار، ۱۳۷۳.



فروغی هنگام اشغال ایران در شرایط بسیار سختی قبول مسئولیت کرد. او تدریجا آرامش را به کشور بازگرداند. وی پس از امضای اتحاد با متفقین از مجلس تقاضای رای اعتماد کرد و با این‌که ۶۵ نفر از نمایندگان به او رای اعتماد دادند حاضر به ادامه کار نشد و از سمت نخست‌وزیری استعفا داد. فروغی سرانجام در پنجم آذر ۱۳۲۱ در سن ۶۷ سالگی درگذشت.
[۱۷] موتی، مصطفی، بازیگران سیاسی، ج۱، ص۳۹۵، لندن، بی‌نا.



ابوالحسن فروغی فرزند محمدحسین ذکاءالمک در ۱۲۶۳ در تهران متولد شد. در سن ۶ سالگی تحصیلات مقدماتی را تحت نظر پدر و برادرش محمدعلی فروغی آغاز کرد و سپس تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس دارالفنون و فرانسه ادامه داد. آن‌گاه به زبان و ادبیات فارسی پرداخت و چون شوق و علاقه‌ای به فلسفه و عرفان داشت، بیشتر وقت خود را صرف فلسفه قدیم و جدید نمود و با مکتب‌های فلسفی آشنا شد و در مدرسه سپهسالار قدیم آن را تکمیل نمود. فروغی در سن ۱۸ سالگی به روزنامه "تربیت" که پدرش منتشر می‌کرد، پیوست و مدیریت داخلی و توزیع روزنامه مزبور را به عهده گرفت. پس از تعطیلی روزنامه تربیت که مقارن با دوران مشروطه بود در مدرسه علمیه و دارالفنون به تدریس پرداخت. فروغی با کمک برادرش در سال ۱۲۹۸ (ه. ش) که ریاست عالی کشور را به عهده داشت با تاسیس مدرسه‌ای به نام "دارالمعلمین مرکزی" پرداخت و برنامه آن مدرسه عینا از مدارس متوسطه فرانسه اقتباس شده بود و دوره آن شش سال کامل بود و مدرک تحصیلی آن دیپلم کامل متوسطه بود. همزمان با تاسیس دارالمعلمین مرکزی "نصیرالدوله‌بدر" وزیر معارف، مدیریت مجله "اصول تعلیم" را که از طرف اداره بازرسی وزارت معارف منتشر می‌شد به ابوالحسن فروغی واگذار کرد که با کمک مدرسین و معلمین مدرسه مزبور، مجله را منتشر می‌کردند. این مجله که هزینه آن را وزارت معارف تامین می‌کرد یک مجله فلسفی، علمی، تربیتی، تاریخی و ادبی بود. البته با تمام کوششی که برای ادامه کار صورت گرفت؛ اما بیشتر از ۶ شماره منتشر نشد. پس از تعطیلی مجله "اصول تعلیم"، فروغی در سال ۱۳۰۰مجله "فروغ‌تربیت" را انتشار داد که آن هم دوام زیادی نکرد. در سال ۱۳۰۷ (ه. ش) دارالمعلمین عالی از طرف وزارت فرهنگ تاسیس شد و ابوالحسن فروغی به استادی آن‌جا منصوب شد. ابوالحسن در سال ۱۳۲۱ به سمت وزیر مختاری ایران در "سوییس" انتخاب شد و یک سال در این ماموریت بود و بعد نمایندگی ایران را در سازمان ملل برعهده گرفت و سرانجام در سال ۱۳۱۴ به ایران بازگشت و به استادی دانشگاه تهران و عضویت پیوسته فرهنگستان آن‌جا منصوب شد و تا پایان عمر در مشاغل فرهنگی بود. وفات او در ۶بهمن ۱۳۳۸ (ه. ش) اتفاق افتاد. ابوالحسن فروغی تالیفاتی به زبان فرانسه و فارسی دارد که عبارتند از "اصول حکمت و فلسفه" به زبان فرانسه در دو جلد، "سرمایه سعادت"و "اوراق مشوش. " وی طبع شعر نیز داشت و قسمتی از اشعار خود را چاپ نمود.
[۱۸] عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۶ـ۴۶۷، تهران، نامک، ۱۳۸۶.



"محمود فروغی" فرزند محمدعلی‌فروغی در سال ۱۲۹۰ (ه. ش) در تهران بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران انجام داد و از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. پس از دو سال آموزش در دانشکده افسری در اول فروردین ۱۳۱۹ وارد خدمت در وزارت خارجه شد. او در طول سی سال مشاغل گوناگونی به عهده داشت، از جمله کفیل وزارت خارجه، سفیر ایران در آمریکا، افغانستان، مکزیک و ونزوئلا. در سال ۱۳۵۰ از وزارت خارجه بازنشسته شد. دو سال بعد به ریاست موسسه روابط بین‌الملل وابسته به وزارت خارجه منصوب شد و تا سال ۱۳۵۷ در آن موسسه خدمت کرد. پس از انقلاب، فروغی به آمریکا رفت و عضو هیئت علمی‌دانشگاه "جرج‌تاون" در شهر واشنگتن شد. فروغی اهل تحقیق و تتبع در متون فارسی و عربی بود. او بیش از تمام فرزندان محمدحسین فروغی از لحاظ علمی‌ و ادبی از پدر خود استفاده نمود. مخصوصا دوران شش ساله خانه‌نشینی پدرش موجب گردید که او با مکاتب فلسفی هم آشنا شود. وی به چند زبان تکلم می‌کرد و کتابی هم از زبان پرتقالی به فارسی ترجمه نمود.
[۱۹] عاقلی، باقر، شرح حال رجال نظامی‌و سیاسی معاصر، ج۲، ص۱۱۲۰ـ۱۱۲۱، تهران، گفتار.

محمود فروغی در ۲۹ دی ۱۳۷۰ در سن ۷۷ سالگی در شهر "پالم‌پیچ" درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. همسر او "ماری‌شیدانی" هم چندی بعد در همان شهر درگذشت. فرزندان آن‌ها عبارت بودند از نسرین، خسرو، پروانه، فیروزه و جمشید.
[۲۰] لاجوردی، حبیب، خاطرات محمود فروغی، ص۱ـ۳، تهران، نادر، ۱۳۸۳.



"محسن فروغی" دومین فرزند محمدعلی فروغی معروف به ذکاءالملک در سال ۱۲۸۶ (ه. ش) در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی به دارالمعلمین مرکزی که عموی او ابوالحسن فروغی تاسیس کرده بود وارد شد و هفت سال در آن مدرسه درس خواند. در اوایل سال ۱۳۰۶ (ه. ش) جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت. ابتدا در رشته ریاضیات ثبت‌نام کرد. سپس وارد مدرسه عالی "بوزار" شد. در سال ۱۳۱۲ (ه. ش) در رشته معماری از این مدرسه فارغ‌التحصیل شد. چندی در پاریس نزد استادان خویش کارآموزی کرد تا این‌که در سال ۱۳۱۷ (ه. ش) به ایران بازگشت. ابتدا در دانشسرای عالی و بعد در دانشکده فنی به تدریس تاریخ هنر و تاریخ معماری پرداخت. وی در سال ۱۳۱۹ (ه. ش) با همکاری "آندره‌گدار" دانشکده معماری و هنرهای زیبای دانشگاه تهران را طراحی و بنا نمود. فروغی معاون و رییس کارگاه معماری آن دانشکده و پس از چندی از سوی شورای استادان به ریاست دانشکده برگزیده شد و قریب ۱۵سال در آن سمت خدمت کرد.
[۲۱] امیربانی، مسعود، معماری معاصرایران، ص۲۲۸، تهران، نشر هنر معماری قرن، ۱۳۸۸.
فروغی در دوره نوزدهم مجلس شورای ملی از تهران نماینده شد؛ ولی قبل از اتمام دوره به علت داشتن شغل آزاد و مقاطعه کاری از نمایندگی کناره‌گیری نمود.
[۲۲] عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۸، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
فروغی تبحر خاصی در شناخت عتیقه داشت. او یکی از عتیقه شناسان به نام ایران بود و دو سال قبل از مرگش مجموعه نفیس بی‌نظیر عتیقه‌های خود را به اداره باستان‌شناسی ایران اهدا نمود. از مهم‌ترین کارهای او در زمینه معماری به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: دانشکده حقوق دانشگاه تهران، آرامگاه رضاشاه در سال ۱۳۲۹، آرامگاه سعدی و باباطاهر در همدان در سال ۱۳۴۶ و ساختمان‌های متعدد بانک ملی.
[۲۳] امیربانی، مسعود، معماری معاصرایران، ص۲۲۸، تهران، نشر هنر معماری قرن، ۱۳۸۸.
ساختمان سنا نیز از کارهای او بود در زمان صدارت دکتر امینی پرونده‌ای برای مهندسین این ساختمان به جرم تخلف تشکیل شد و فروغی متهم شناخته شد و چند ماهی را در زندان به سر برد. وی در سال ۴۲ در دوره چهارم مجلس سنا به سناتوری رسید وی چهار دوره نماینده مجلس سنا بود. مدت کوتاهی هم در سال ۵۷ وزارت فرهنگ و هنر را در کابینه شریف امامی‌ به عهده داشت.
[۲۴] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۷۶۹، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
وی از همسر فرانسوی خود دارای دو پسر شد که یکی در جوانی بر اثر سقوط از اسب درگذشت. خود وی در سال ۶۲ در تهران درگذشت.
[۲۵] عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۸، تهران، نامک، ۱۳۸۶.



فرزند دیگر محمدعلی فروغی در سال ۱۲۹۲ (ه. ش) به دنیا آمد. پس از تحصیل در ایران به اروپا رفت و در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفت و به ایران بازگشت. چندی در سازمان برنامه و مدتی در وزارت امور خارجه کار کرد. چند بار به مسافرت‌های سیاسی رفت. مدتی سفیر ایران در "مراکش" بود و چندی هم معاون نخست‌وزیر شد. در کابینه "علی‌امینی" به وزارت مشاور منصوب شد. بعد داخل شرکت نفت شد و مشاغل مهمی‌ را در آن‌جا تصدی کرد: قائم مقامی‌ مدیرعامل در خوزستان و رییس هیئت بازرسی. مسعود فروغی در سن ۶۰ سالگی بیمار شد و از نظر مالی نیز در مضیقه بود. بالاخره نیز با بیماری در سن ۶۸ سالگی در تهران درگذشت. او با یک زن اروپایی ازدواج کرد و یک فرزند به نام "ایرج" از او باقی ماند.
[۲۶] عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۹، تهران، نامک، ۱۳۸۶



۱. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۵، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
۲. اعتماد‌السلطنه، محمد حسن بن علی، تاریخ منتظم ناصری، ص۳۳۶، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷.
۳. موسوی، محمدمهدی، خاطرات احتشام السلطنه، ص۳۲۹، تهران، زوار، ۱۳۶۶.
۴. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۶، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
۵. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۵، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
۶. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۸، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
۷. هاشمی، محمد صدر، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج۶، ص۱۱۶.
۸. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۳۸۸، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
۹. عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۳۸، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
۱۰. رائین، اسماعیل، فرامومشخانه و فراماسونری در ایران، ج۲، ص۴۴۸، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷.
۱۱. دلدم، اسکندر، زندگی پرماجرای رضاشاه، ص۴۷۲، تهران، گلفام، ۱۳۷۰.
۱۲. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۵، ص۴۳۵، تهران، علمی، ۱۳۷۴.
۱۳. عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۳۹، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
۱۴. نجمی، ناصر، بازیگران عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۲۷۹، تهران، انیشتین، ۱۳۷۳.
۱۵. مجلس پنچم به روایت اسناد، ص۷۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره ۵۲.
۱۶. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۴۵۲، تهران، زوار، ۱۳۷۳.
۱۷. موتی، مصطفی، بازیگران سیاسی، ج۱، ص۳۹۵، لندن، بی‌نا.
۱۸. عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۶ـ۴۶۷، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
۱۹. عاقلی، باقر، شرح حال رجال نظامی‌و سیاسی معاصر، ج۲، ص۱۱۲۰ـ۱۱۲۱، تهران، گفتار.
۲۰. لاجوردی، حبیب، خاطرات محمود فروغی، ص۱ـ۳، تهران، نادر، ۱۳۸۳.
۲۱. امیربانی، مسعود، معماری معاصرایران، ص۲۲۸، تهران، نشر هنر معماری قرن، ۱۳۸۸.
۲۲. عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۸، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
۲۳. امیربانی، مسعود، معماری معاصرایران، ص۲۲۸، تهران، نشر هنر معماری قرن، ۱۳۸۸.
۲۴. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۷۶۹، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
۲۵. عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۸، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
۲۶. عاقلی، باقر، خاندانهای حکومتگر ایران، ص۴۶۹، تهران، نامک، ۱۳۸۶



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان فروغی» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۲۲.    






جعبه ابزار