حکم استقامت در تبلیغ (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم در موارد مختلفی
انسان را امر
و دعوت به
استقامت می فرماید، از جمله استقامت بر تبلیغ، استقامت در
جهاد ، استقامت در
ایمان ، استقامت بر
توحید .
قرآن کریم در مورد لزوم استقامت، در راه تبلیغ دین
و انجام دادن رسالت دینی می فرماید: «فاستقم کما امرت ومن تاب معک ولا تطغوا انه بما تعملون بصیر؛
بنابراین همانگونه که فرمان یافتهای
استقامت کن همچنین کسانی که با تو به سوی
خدا آمدهاند
و طغیان نکنید که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند.»
«واضرب لهم مثلا اصحـب القریة اذ جاءها المرسلون• اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا الیکم مرسلون• قالوا ما انتم الا بشر مثلنا وما انزل الرحمـن من شیء ان انتم الا تکذبون• قالوا ربنا یعلم انا الیکم لمرسلون• وما علینا الا البلـغ المبین• قالوا انا تطیرنا بکم لـئن لم تنتهوا لنرجمنکم ولیمسنکم منا عذاب الیم• قالوا طـئرکم معکم ائن ذکرتم بل انتم قوم مسرفون؛
برای آنها «
اصحاب قریه » را مثال بزن، هنگامی که فرستادگان
خدا به سوی آنها آمدند• نگامی که دو نفر از رسولان را به سوی آنها فرستادیم، اما آنها رسولان (ما) را
تکذیب کردند، لذا برای تقویت آن دو، شخص سومی فرستادیم، آنها همگی گفتند ما فرستادگان (
خدا) به سوی شما هستیم• اما آنها (در جواب) گفتند: شما جز بشری همانند ما نیستید،
و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ میگوئید! • آنها گفتند پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوی شما هستیم•
و بر عهده ما چیزی جز
ابلاغ آشکار نیست• آنها گفتند ما شما را به
فال بد گرفتهایم (
و وجود شما شوم است)
و اگر از این سخنان دست برندارید شما را
سنگسار خواهیم کرد،
و مجازات دردناکی از ما به شما خواهد رسید• گفتند شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید! بلکه شما گروهی
اسراف کارید.»
«فلذلک فادع واستقم کما امرت ولا تتبع اهواءهم وقل ءامنت بما انزل الله من کتـب وامرت لاعدل بینکم الله ربنا وربکم لنا اعمــلنا ولکم اعمــلکم لا حجة بیننا وبینکم الله یجمع بیننا والیه المصیر؛
تو نیز آنها را به سوی این آئین واحد الهی دعوت کن،
و آنچنان که مامور شدهای استقامت نما،
و از
هوا و هوسهای آنان پیروی مکن،
و بگو: به هر کتابی که از سوی
خدا نازل شده ایمان آوردهام،
و مأمورم در میان شما عدالت کنم، خداوند پروردگار ما
و شما است، نتیجه اعمال ما از آن ما است
و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست،
و خداوند ما
و شما را در یکجا جمع میکند،
و بازگشت همه به سوی او است.»
«ولقد ارسلنا
نوحـا الی قومه انی لکم نذیر مبین• ان لا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم الیم• قال یـقوم ارءیتم ان کنت علی بینة من ربی
وءاتـنی رحمة من عنده فعمیت علیکم انلزمکموها وانتم لها کـرهون• ویـقوم لا اسـلکم علیه مالا ان اجری الا علی الله وما انا بطارد الذین ءامنوا انهم ملـقوا ربهم ولـکنی ارکم قومـا تجهلون• ویـقوم من ینصرنی من الله ان طردتهم افلا تذکرون• ولا اقول لکم عندی
خزائن الله ولا اعلم الغیب ولا اقول انی ملک ولا اقول للذین تزدری اعینکم لن یؤتیهم الله خیرا الله اعلم بما فی انفسهم انی اذا لمن الظــلمین• قال انما یاتیکم به الله ان شاء وما انتم بمعجزین• ولا ینفعکم نصحی ان اردت ان انصح لکم ان کان الله یرید ان یغویکم هو ربکم والیه ترجعون• ام یقولون افتره قل ان افتریته فعلی اجرامی وانا بریء مما تجرمون؛
ما
نوح را به سوی قومش فرستادیم (نخستین بار به آنها گفت: ) من برای شما بیم دهندهای آشکارم• (دعوت من این است که) جز الله (خدای واحد یکتا) را نپرستید که بر شما از
عذاب روز دردناکی میترسم! • ... • (
نوح) گفت: اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم
و از نزد خود رحمتی به من داده باشد که بر شما مخفی مانده (آیا باز هم
رسالت مرا انکار میکنید؟). آیا من میتوانم شما را به پذیرش این بینه مجبور سازم با اینکه شما آمادگی ندارید؟• ای قوم: من در برابر این دعوت اجر
و پاداشی از شما نمیطلبم، اجر من تنها بر الله است،
و من آنها را که ایمان آوردهاند (بخاطر شما) از خود طرد نمیکنم چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد (
و در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود) ولی شما را قوم جاهلی میبینم• ای قوم! چه کسی مرا در برابر (
مجازات خدا) یاری میدهد اگر آنها را طرد کنم! آیا اندیشه نمیکنید؟• من هرگز به شما نمیگویم
خزائن الهی نزد من است
و نمیگویم غیب میدانم
و نمیگویم من فرشتهام
و (نیز) نمیگویم آنها که در نظر شما خوار میآیند خداوند خیری به آنها نخواهد داد،
خدا از دل آنها آگاهتر است (من اگر با اینحال آنها را برانم) در این صورت از ستمکاران خواهم بود•... • (
نوح) گفت اگر
خدا اراده کند خواهد آورد
و شما قدرت فرار نخواهید داشت! • (اما چه سود که) هر گاه
خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان)
گمراه سازد
و من بخواهم شما را اندرز دهم اندرز من فایدهای بحالتان نخواهد داشت، او پروردگار شماست
و به سوی او بازگشت خواهید نمود• (مشرکان) میگویند او (محمد) این سخنان را به
دروغ بخدا نسبت داده بگو اگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم
و به او نسبت دهم گناهش بر عهده من است ولی من از گناهان شما بیزارم.»
«انا ارسلنا
نوحـا الی قومه ان انذر قومک من قبل ان یاتیهم عذاب الیم• قال یـقوم انی لکم نذیر مبین• قال رب انی دعوت قومی لیلا ونهارا• فلم یزدهم دعاءی الا فرارا• ثم انی دعوتهم جهارا؛
ما
نوح را به سوی قومش فرستادیم،
و گفتیم: قوم خود را
انذار کن پیش از آنکه
عذاب دردناک به سراغشان آید• گفت: ای قوم! من برای شما بیم دهنده آشکاری هستم•... • (
نوح) گفت پروردگارا! من قوم خود را شب
و روز (به سوی تو) دعوت کردم• اما دعوت من چیزی جز فرار از
حق بر آنها نیفزود! • ... • سپس من آنها را آشکارا (به
توحید و بندگی تو) دعوت کردم.»
«واتل علیهم نبا
نوح اذ قال لقومه یـقوم ان کان کبر علیکم مقامی وتذکیری بـایـت الله فعلی الله توکلت فاجمعوا امرکم وشرکاءکم ثم لا یکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الی ولا تنظرون؛
بخوان بر آنها سرگذشت
نوح را، آن هنگام که به قوم خود گفتای قوم من اگر موقعیت
و یادآوری من نسبت به آیات الهی بر شما سنگین (
و غیر قابل تحمل) است (هر کار از دستتان ساخته است بکنید) من بر
خدا توکل کردهام فکر خود
و قدرت معبودهایتان را جمع کنید
و هیچ چیز بر شما مستور نماند سپس به حیات من پایان دهید (
و لحظهای) مهلتم ندهید! (اما توانائی ندارید).»
«واوحینا الی موسی واخیه ان تبوءا لقومکما بمصر بیوتـا واجعلوا بیوتکم قبلة...؛
و به موسی
و برادرش وحی کردیم که برای
قوم خود خانه هائی در سرزمین مصر انتخاب کنید،
و خانه هایتان را مقابل یکدیگر (
و متمرکز) قرار دهید...»
«قال قد اجیبت دعوتکما فاستقیما ولا تتبعان سبیل الذین لا یعلمون؛
فرمود: دعای شما پذیرفته شد، استقامت بخرج دهید
و از راه (
و رسم) کسانی که نمیدانند تبعیت نکنید.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۱۴۵، برگرفته از مقاله «حکم استقامت».