حَماء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَماء (به فتح حاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای لجن سیاه بدبو است.
این کلمه سه بار در
قرآن آمده است.
حَماء به معنی لجن سیاه بدبو است.
مفردات گوید:
«طین اسود منتن» صحاح و
اقرب الموارد گل سیاه گفتهاند،
کشّاف گل سیاه متغیر،
مجمع البیان آن را جمع حماة و گل متغیر به سیاهی
و در ذیل آیه ۸۶
کهف گل سیاه بدبو گفته است.
مجموع این کلمات در کلمه «لجن سیاه بدبو» خلاصه میشود.
به مواردی از
حَماء که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنُونٍ.) «انسان را از گل خشک از گل سیاه بدبو آفریدیم.»
راجع به تفصیل بیشتر به «آدم» رجوع شود.
(وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ.) (و به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشكيدهاى كه از گل بدبوى تيره رنگى گرفته شده، مىآفرينم.)
(قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ) (گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيدهاى كهاز گل بدبويى آفريدهاى، سجده نخواهم كرد.)
(حَتَّی اِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ.) (تا هنگامى كه به غروبگاه آفتاب رسيد؛ در آنجا چنان به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى
غروب مىكند.)
(عَیْنٍ حَمِئَةٍ) یعنی چشمهای که در آن گل سیاه هست.
ناگفته نماند: کسی که در خشکی است چنان میداند که آفتاب از زمین
طلوع و در زمین غروب میکند و کسی که در دریاست چنان میبیند که آن از دریا طلوع و در دریا فرو میرود، از آیه شریفه به دست میآید که
ذوالقرنین به آخرین آبادی در مغرب رسید که پس از آن دریا بود و آفتاب در نظر بیننده در آبی که در اثر لجن، سیاه به نظر میآمد و یا در آبی که روی لجن را پوشانده بود، غروب میکرد لذا فرموده
(وَجَدَها تَغْرُبُ) یعنی او چنان یافت نه اینکه واقع از آن قرار بود.
طبق تحقیقات
ابوالکلام آزاد محقق هندی کتاب ذوالقرنین (به نظر او
کوروش کبیر) در سفر اوّل خود برای سرکوبی دولت لیدی به طرف غرب (
آسیای صغیر) حرکت کرد و آفتاب را چنان دید. میگوید: اکنون نقشه سواحل غربی آسیای صغیر را برابر خود بگذاریم، در این نقشه میبینیم که بیشتر ساحل به خلیجهای کوچک منتهی میشود مخصوصا در نواحی حدود «ازمیر» که دریا تقریبا صورت یک چشمه بزرگ به خود میگیرد. سارد (پایتخت کشور لیدی) در نزدیکی ساحل غربی قرار داشت و چندان از شهر ازمیر فعلی فاصله نداشت، در اینجا میتوانیم بگوییم
کوروش بعد از استیلاء بر سارد به نقطهای از سواحل دریای اژه نزدیک ازمیر میرسد و در آنجا متوجّه میگردد که دریا صورت چشمهای به خود گرفته و آب نیز از گل و لای ساحل تیره رنگ به نظر میرسد. در حوالی غروب اگر کسی اینجا ایستاده باشد خواهد دید که قرص خورشید چنان مینماید که در آب محو میشود، این آن چیزی است که قرآن از آن تعبیر به این جمله مینماید:
(وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ) یعنی چنین دید که خورشید در محلی که آب آن تیره رنگ بود فرو میرفت. مسلم است که خورشید در محلی معیّن غروب نمیکند ولی اگر در سواحل دریا ایستاده باشیم، در نتیجه کروی بودن زمین و انحنای سطح آب خواهیم دید که خورشید هنگام غروب کمکم و آرام آرام در سینه دریا جای میگیرد.
}}
این کلمه سه بار در قرآن آمده است:
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حماء»، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۲.