حرکت قسری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حرکت قسری یا
حرکت غریبه -که یکی از اقسام
حرکت ذاتی است و عارض بر ذات
جسم میشود
-
حرکتی است که مخالف میل طبیعی
متحرک میباشد و مبدا میل آن از خارج بدست آمده باشد. در این
حرکت که به نام خرکت
قهری یا
حرکت غریبه نیز مطرح است،
محرک، خارج از ذات
متحرک است و یا به عبارتی دیگر به قول
شیخ الرئیس ، مبدا میل آن مستفاد از
محرک خارجی است.
مانند سنگی که به طرف بالا پرتاب میشود.
فلاسفه معتقدند که حتی در
حرکات قسری نیز فاعل قریب، خود
طبیعت جسم است. این مساله در زمان
ارسطو نیز مطرح بوده است. بحثی که در اینجا مطرح است این است که وقتی سنگی به طرف بالا پرتاب میشود، چگونه میشود که سنگ به طرف بالا میرود و آیا
محرک آن همراهش نیست و با این حال به سمت بالا میرود.
یکی از نظریات قدیم در توجیه
حرکت سنگ به طرف بالا نظریه دفع است که میگوید در این
حرکت هوا به طرف پایین
حرکت میکند و امواجی در هوا پیدا میشود که این سنگ را به سمت بالا میراند همانطور که میتوان به کمک امواج آب، چوبی را بر روی آب
حرکت داد.
نظر دیگر میگوید که ضربه شخصی که سنگ را پرتاب کرده است، هم سنگ را دفع میکند و هم هوا را. ولی چون هوا از نظر جسمی لطیف تر است، زودتر دفع میشود و به همین علت سنگ به طرف بالا میرود.
نظر سوم میگوید که شخص با این کارش
حرکتی را
ایجاد میکند و این
حرکت در مسیر حرکتش،
حرکت دیگری را تولید میکند و این سیر ادامه پیدا میکند.
ابوعلی سینا میگوید که
محرک (شخص پرتاب کننده سنگ) برای
متحرک نیروی
محرکی به سمت خاصی را ایجاد میکند ولی این نیرو تا زمانی باقی است که به مانعی برخورد کند.
این نظریه بر خلاق نظر متداول که بر طبق نظریه ارسطو بوده، میباشد و میگوید وقتی ضربهای بر سنگ وارد میشود این ضربه علت بعید
حرکت است و علت قریب
حرکت ضربهای که به سنگ وارد شده است و یا هوا نیست بلکه این ضربه، تغییری در طبیعت سنگ به وجود میآورد که به "میل" معروف است و
متکلمین به آن "اعتماد " میگویند.
مسئله میل و مبدا میل که از ابتکارات فلسفه بوعلی سینا است میگوید در اثر ضربه، یک مبدا میل در شیء پیدا میشود و آن مبدا میل است که سنگ را به بالا میبرد و اگر این ضربه در خلا بود و فضا نیز لایتناهی بود
حرکت سنگ تا ابد ادامه پیدا میکرد.
به نظر طرفداران این مسلک علت
احتیاج حرکت به میل این است که
حرکت نسبت به شدت و کندی و ضعف دارای مراتب است و
حرکت از این امور خالی نیست و از سوی دیگر، طبیعت که مبدا
حرکت است شیئی است که قابل شدت و ضعف نیست و نسبت جمیع
حرکات شدید و ضعیف نسبت یه آن یکسان است. پس طبیعت باید چیزی داشته باشد که آن، منشا
حرکت باشد.
ملاصدرا نیز در این زمینه میگوید که چون نفس مدافعه، در
حرکت قسری کفایت نمیکند و ضربهای که از شخص پرتاب کننده (قاسر) صادر شده است باقی نمانده است پس نظر بوعلی سینا درست نیست بلکه چون آنچه در طول
حرکت، پی در پی از طبیعت به دست آمده است بازگشتش به این است که مبدا همان طبیعت است. بدین صورت که صورت شیئی که با
حرکت قسری
متحرک شده است
جوهر ذاتش متحول میشود و به صوردت دیگری در میآید.
بنابراین
حرکت قسری نیز مانند
حرکت طبیعی ناشی از طبیعت خود جسم است. مثلا همانگونه که
حرکت سنگ از بالا به پایین به مقتضای طبیعت آن انجام میگیرد
حرکت آن از پایین به بالا نیز به مقتضای طبع سنگ انجام میگیرد با این تفاوت که در این حال، تحت تاثیر ضربهای که بر او وارد نموده است این کار انجام میگیرد و در نتیجه طبیعت در مورد
حرکت سنگ از پایین به بالا هم بیکار نیست و همان است که عامل حدوث و ادامه آن
حرکت است و نمیتوان عامل
حرکت را ضربهای که بر سنگ وارد شده است، دانست؛ زیرا ضربه در یک "آن" حادث شده است و از بین رفته است. پس باید گفت که طبیعت در اثر ضربه، طبیعت اولی خود را از دست داده است و تاثیر دیگری پیدا نموده است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حرکت قسری».