حرز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حِرز، پارهای از آیات، اذکار،
اوراد و ادعیه مأثوری است که برای حفظ جان و
مال از آسیبها یا برای رفع
بلا و آفات میخوانده یا به صورت مکتوب با خود حمل میکردهاند.
کلمه حرز، به کسر حاء و سکون راء (جمع آن اَحْراز) در
لغت حِرز یعنی جاى مطمئن، به عبارت دیگر به جایی میگویند که چنان محصور و محکم باشد که اگر کسی بدان وارد شود از گزندها و خطرها مصون بماند.
حرز به این
مفهوم، به معناى محلّ امن و مطمئن جهت حفظ مال از
دستبرد دیگران است؛ از این رو، هنگامى که چیزى را در جاى مطمئنى مىگذارند و بدین وسیله آن را از دستبرد دیگران محفوظ مىدارند، مىگویند آن را
احراز کردهاند.
حرزِ هر مالى در
عرف متناسب با آن مال است، به عنوان مثال، حرز
طلا و
جواهر، پول و اشیاى قیمتى، صندوق محکم قفل دار؛ حرز لوازم خانه و اجناس درون مغازه، اتاق، کمد و مغازه و حرز چهار پایان محلّ نگهدارى آنها، مانند طویله و اسطبل است.
بنابراین، جاهایى که آمد و شد در آنها همگانى است، مانند حمامها، کاروانسراها، قهوه خانهها، مهمانسراها و
مساجد، حرز محسوب نمىگردند.
دفن کردن مال در زیر زمین حرز آن محسوب مىشود؛ لیکن برخى، آن را به دفن کردن در آبادى مقید کرده و
دفن در
بیابان را حرز ندانستهاند.
قبر براى
کفن نیز حرز محسوب مىشود.
و در اصطلاح، نوشتهاى در بردارندۀ اذکارى خاص براى دفع آفات و بلاها، مشابه با
تعویذ و
عُوذَه یا قسمی از آن است که با آداب
شرع موافق باشد. بنا به گفته زمخشری،
کاربرد حرز در معنای اصطلاحی از باب
مَجاز است.
درباره تفاوت حرز و
تعویذ و
دعا باید گفت اینها مفاهیمی متداخلاند و مرز آنها با یکدیگر چندان مشخص نیست.
در برخی از کتابهای
حدیث حرزها و
تعویذها در یک باب و یک ردیف جمع شدهاند.
شماری از حرزها نیز ذیل عنوان «
عوذاتالائمة علیهمالسلام للحفظ» (تعویذهای
امامان برای حفظ خود از آسیبها) فراهم آمدهاند.
ابن طاووس دعای منسوب به
امام جواد علیهالسلام را که گویند برای مصون ماندن از آسیبها برای
مأمون نوشت، در مُهَجالدعوات
«حرز» و در الامان
«
عوذه» نامیده است.
از مقایسه متون حرزها و
تعویذها نیز به تفاوتی نمیتوان دست یافت. به همین سبب، در ادبیات
محدّثان و اهل دعا، حرز و
تعویذ و تحرّز و تعوّذ غالباً در یک سیاق و به یک معنا به کار رفتهاند.
شاید بتوان گفت
تعویذ تنها خواندنیها و نوشتنیها (از قبیل
اسم اعظم یا اذکار و ادعیه) است، اما حرز افزون بر اینها شامل اشیا هم میگردد.
واژه حرز و مشتقات آن در
قرآن کریم نیامده، اما در احادیث
شیعه و
سنّی و ادعیه
مأثور این واژه فراوان به کار رفته است.
شماری از این حدیثها، از جمله حدیث
انس بن مالک و حدیث منقول از
علی بن ابیطالب،
حاکی از کاربرد حرز، به معنای مصطلح، در صدر
اسلام است به این معنا که
پیامبر ، امامان و برخی از
صحابه و
تابعان و اتباع ایشان برای حفظ خود یا دیگران از گزندها و آسیبها حرز به کار میبرده و نتیجه مطلوب را نیز به دست میآوردهاند.
استعمال حرز برای مصونیت از آزار
شیاطین و
جنّیان و نوشتن یا
املا کردن حرز برای
شفای بیماران، نزد
صوفیان نیز متداول بوده است، چنانکه
ابوسعید ابوالخیر یک
رباعی سروده و بر آن شرحهایی به نام «حورائیه» نوشته شده است.
این رباعی حرزی بوده که ابوسعید برای شفای استاد خود، که در بستر افتاده بوده، املا کرده است.
ابن عربی نیز حرزی را به
سلیمان بن
داود نبی نسبت داده است.
با این حال حرز در
فرهنگ شیعی از فرهنگ سایر
مسلمانان متداولتر بوده است. وجود انبوهی از حرزها و
عوذهها و دعاهای حفظ، که در کتب ادعیه و حدیث
امامیه ثبت شده، شاهد این مدعاست.
از واژه حرز در
شعر فارسی هم استفاده شده است.
حرزها از نظر کوتاهی و بلندی با هم تفاوت دارند. برخی، مانند حرزی به نام «حرز خدیجه»، از چند کلمه تجاوز نمیکنند،
اما برخی مرکّب از چند سطر و بعضی نیز چون حرز منسوب به
امام سجاد علیهالسلام
و حرز منسوب به
امام صادق علیهالسلام
مفصّل و طولانیاند.
درونمایه حرزها نیز با هم متفاوتاند.
برخی حرزها آیاتی از قرآناند، مانند
آیةالکرسی و
آیه «وَ اِنْ یکاد». این آیات را «آیاتالحرز» خواندهاند،
زیرا از
رسول خدا صلیاللّهعلیه وآله وسلم منقول است که هر کس ۳۳
آیه از قرآن را در شبی بخواند، در آن
شب دزد یا درندهای به وی آسیب نمیرساند و خود و خانوادهاش و اموالش تا
صبح در
امان و
عافیت خواهند بود.
امام جعفرصادق نیز آیاتی از قرآن را حرزِ فرزندش
موسی علیهالسلام قرار داده بود و آن حضرت نیز آنها را میخواند و خود را بدان
تعویذ میکرد.
شماری از حرزها نیز اذکار متداول در میان مسلماناناند، از قبیل
تهلیل و
تسبیح و
تحمید.
حرزهایی هم که مستقیماً از قرآن اقتباس نشدهاند، غالباً دارای مدلولی روشن و همسو با قرآن و حاوی مضامین بلند توحیدی و مشتمل بر
توکل بر
خدا و تکیه بر قدرت لایزال الهی و پرهیز از پناه جستن به شیاطین و جنّیان و
ارواحاند.
شمار اندکی از حرزها مشتمل بر حروف و کلمات و عبارات مرموز و نامأنوساند و درنتیجه مدلول آنها ناشناخته است.
افزون بر آنچه گفته شد، در احادیث کارهایی نیز حرز معرفی شده است، از جمله همراه داشتن
تربت امام حسین علیهالسلام به ویژه در سفر،
تدهین با
روغن درختبان،
همراه داشتن
عصایی از درخت
بادام تلخ در سفر،
حک کردن برخی اذکار بر نگین
انگشتری،
در دست کردن
خاتم عقیق و به همراه داشتن انگشتری با نگین عقیق زرد.
کثرت حرزها نیز چشمگیر است. به پیامبر و همسرش
خدیجه و دخترش
فاطمه زهرا و هریک از امامان معصوم حرزهایی منسوب است.
نامدارترین حرزها عبارتاند از: حرز
ابی دَجانَه انصاری برای دفع جن و
سحر. این حرز که راویان
اهل سنّت آن را نقل کردهاند
در سدههای اخیر به مجموعههای حدیثی شیعه نیز راه یافته است،
اما حدیثشناسان اهل سنّت متفقا این حدیث را برساخته ارزیابی کرده و
موسی انصاری،
راوی حدیث مزبور، را صحابی ساختگی معرفی کردهاند.
حرز یمانی ، مشهور به دعای سَیفی، یکی از حرزهای منسوب به علی بن ابیطالب علیهالسلام است. این حرز، که از آن با عنوان «دعای یمانی» هم یاد شده،
با اسانید و متون متفاوت روایت شده است.
بر این حرز، که نام آن همواره بر زبان
ایرانیان به ویژه شاعران فارسیگو جاری بوده است،
شرحهایی هم نگاشتهاند. در این شرحها شارحان درباره مقدمات و آداب به کار بستن دعای مزبور و سند و متن آن سخن گفتهاند.
«رُقْعَةُالجَیب» نیز حرزی منسوب به امام
علی بن موسیالرضا علیهالسلام است، که چون کنیزک
حُمَید بن قحطبه به هنگام شستن جامه امام آن را در جیب وی یافته، به این نام خوانده شده است.
حرز دیگری هم با همین عنوان به امام رضا علیهالسلام منسوب است.
به همراه داشتن حرز جواد، منسوب به
امام محمدتقی علیهالسلام، نیز در میان شیعیان و ایرانیان چندان متداول بوده که «حرز جواد کسی بودن» و «حرز جواد خود کردن»، به معنای «پیوسته با او بودن» و «همیشه کسی را همراه خود کردن»،
مَثَل شده است.
در کتب ادعیه و حدیث درباره این حرز، که گویند نخستینبار امام علیهالسلام آن را برای مأمون عباسی نوشته، حکایت شگفتانگیزی نقل شده است.
محمد بن حسنعلی شوشتری ، یکی از عالمان سده دوازدهم و نواده
عبداللّه بن حسین تستری، نیز رسالهای به نام آداب حرزالجواد برای
شاه سلطانحسین صفوی نوشته است.
داوری درباره حرزها و درستی و نادرستی انتساب آنها به معصومان علیهمالسلام، به بررسی دقیق حدیثشناختی یکیک آنها از حیث اتصال و انقطاع اسانید و
وثاقت و عدم وثاقت راویان نیاز دارد. از پارهای از احادیث متضمن حرزها، از نظر
سند، انتقاد شده است.
گفتنی است که گاهی یک حرز و سبب ورود آن، به دو امام نسبت داده شده است. مثلاً، حرزی از امام موسی بن جعفر علیهالسلام نقل شده و گفته شده است که امام وقتی آن را خواند که او را در گودالی پیش درندگان انداخته بودند،
اما همان حرز و سبب ورود آن، به امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام هم نسبت داده شده است،
ولی نسبت این روایت به امام رضا علیهالسلام با واقعیات تاریخی تطبیق نمیکند زیرا موسی بن جعفر علیهالسلام در حبس
هارون بوده است نه فرزندش علی بن موسی.
حرزهایی هم وجود دارد که نه تنها فاقد اِسنادند، بلکه به هیچیک از پیشوایان معصوم علیهمالسلام منسوب نیستند. این قبیل حرزها صرفاً به خط یکی از عالمان دینیاند و در بخش ادعیه جوامع حدیثی چون
بحارالانوار و احیاناً در دیگر کتابهای ادعیه به ثبت رسیدهاند؛ بنابراین، اعتماد بر اغلب این حرزها از باب عمل به
قاعده «تسامح در ادّله سنن» و عمل به مضمون
«اخبارُ مَنْ بَلغَ» خواهد بود.
درباره
جواز و عدم جواز آویختن حرز، از روایات منقول از پیشوایان معصوم مستفاد میشود که آویختن چیزهایی که در آن قرآن یا
ذکر خدا باشد و از آنها بوی
شرک به مشام نرسد
مباح است؛
بنابراین، اینکه
سنّت آویختن حرز از رسوم
جاهلیت و درنتیجه
حرام دانسته شده،
قاعدتاً ناظر به رفتارهایی شبیه به آویختن تَمیمه و امثال آن است.
به جز حرزها، آیات و ادعیه و اذکاری نیز در کتابهای حدیث و ادعیه آمده است که آنها را «حُجُب» (جمعِ حجاب) یا «ادعیه حُجُب» یا «اَحْجِبه» و «احتجابات» خواندهاند.
این عناوین از آیات ۴۵ و ۴۶
سوره اسراء و نیز از متون برخی از همین ادعیه گرفته شدهاند.
این حجابها دقیقاً کارکرد حرز را دارند و از اینرو، به خواندن آنها، هنگامی که بیم خطری برود، سفارش شده است.
از این عنوان در باب
حدود سخن گفتهاند.
از شرایط ثبوت حدّ
سرقت دزدیدن مال از حرز است. بنابر این، دزدیدن از غیر حرز، همچون معابر عمومى موجب ثبوت
حد نمىگردد.
برخى، مراقب بودن صاحب مال نسبت به مال خود را در اماکن عمومى، حرز آن مال دانستهاند.
در مقابل، برخى گفتهاند: مراقبت، حراست از مال است نه حرز آن؛ زیرا حرز چیزى است که فى نفسه براى نگهدارى اموال درست شده باشد، مانند صندوق و کمد.
برخى گفتهاند: دزدیدن درِ حرز، مانند درِ خانه یا چیزى از خود ساختمان، همچون قفل و نیز از منزلى که درهاى آن باز است، لیکن انسانى بیدار در آن است، سرقت از حرز به شمار مىرود؛ لیکن در مورد اخیر، در صورتى که انسان موجود در خانه خوابیده باشد، سرقت از حرز نخواهد بود.
در اینکه دزدیدن پردۀ
کعبه، سرقت از حرز به شمار مىرود یا نه، اختلاف است.
بنابر قول
مشهور، دزدیدن چیزى از جیب و آستین
لباس رویین، سرقت از حرز محسوب نمىشود؛ برخلاف جیب و آستین لباس زیرین و نیز بنابر تصریح برخى، جیب درونى لباس رویین.
بعضى، جیب بیرونى زیپدار و مانند آن را نیز حرز دانستهاند.
سرقت
میوه از
درخت بنابر مشهور، سرقت از حرز به شمار نمىرود، مگر آنکه درخت در داخل حرز همچون
باغ دربسته باشد، که در این صورت، برخى آن را سرقت از حرز شمردهاند. بعضى نیز سرقت میوه از درخت را مطلقا موجب ثبوت حد سرقت ندانستهاند.
حد سارق و شرایط وجوب و اسباب سقوط و دیگر احکام آن با استفاده از آیات و روایات و دیگر ادله احکام در فقه مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. از جمله شرایط وجوب حد سارق، از حرز بودن سرقت است.
امام خمینی درباره مشروط بودن حد سرقت به از حرز بودن مینویسد: «در آنچه که دزدیده میشود، شرط است که در حرز باشد، مثل اینکه در جای قفل شده یا بستهای باشد یا
مدفون باشد یا
مالک آن را از نظرها زیرفرشی یا داخل کتابی یا مانند اینها از آنچه که
عرفاً حرز حساب میشود، پنهان نماید. و آنچه که چنین نباشد به سبب آن قطع نمیشود، اگرچه داخل شدن به آن جایز نباشد مگر به اذن مالکش؛ پس اگر چیزی از چیزهای ظاهر را در دکانی که باز است سرقت کند، قطع نمیشود؛ اگرچه دخول در آن جایز نباشد مگر به اذن مالک آن.»
و «ازآنجاییکه در عرف مردم، اشیاء در حرز با یکدیگر مختلف میباشند، پس اگر جایی، برای چیزی از چیزها حرز باشد آیا آن حرز، حرز هر چیزی میباشد، پس اگر از جیب مالک، دیناری به اصطبل بیفتد و دزد قفل آن را بشکند و جهت سرقت اسب مثلاً، داخل آن شود و دینار را ببیند و آن را سرقت نماید، در لزوم قطع کفایت میکند یا چنین نیست؛ زیرا آن را از حرزش بیرون نیاورده است؟ اشبه و احوط دومی است. البته اگر مالک دینارش را در اصطبل پنهان کند و دزد آن را بیرون بیاورد قطع میشود.»
از شرایط وجوب حد سارق این است که «دزد، حرز (محل نگهداری) را باز کند یا بشکند؛ چه بهتنهایی باز کند یا شریک داشته باشد؛ پس اگر غیر دزد حرز را باز کند و او بدون اینکه حرزی باشد بدزدد هیچکدام آنها مورد قطع واقع نمیشوند، اگرچه هر دو با هم برای دزدی و کمک به همدیگر در دزدی، آمده باشند. و شخصی که آن را باز کرده، آنچه را که
تلف نموده و دزد آنچه را که دزدیده،
ضامن میباشند.»
شرط دیگر وجوب حد سارق این است که «سارق خودش یا با مشارکت دیگری،
متاع را از حرز خارج سازد، و
اخراج آن، با
مباشرت، تحقق پیدا میکند مانند اینکه آن را روی شانهاش قرار دهد و خارج سازد و با
تسبیب هم تحقق پیدا میکند، مانند اینکه آن را با طنابی ببندد سپس از بیرون حرز آن را بکشد یا بر بال پرندهای بگذارد که به طور معمول بهسوی او برمیگردد، یا به دیوانه یا بچه غیر ممیز دستور دهد که از حرز بیرون آورد. و اما اگر بچه ممیز باشد، در قطع ید دزد، اشکال بلکه منع است.»
آنچه که در حرز نیست
سارق آن قطع نمیشود، مانند دزدی در کاروانسراها و حمامها و خانههایی که دربهای آنها به روی عموم یا گروهی، باز است و مانند
مساجد و مدرسهها و زیارتگاههای مشرفه و مؤسسات عمومی و خلاصه هر جایی که برای
عموم یا گروهی اذن داده شده است. و آیا مراعات مالک و مانند او و
مراقبت او برای مال، حرز میباشد، پس اگر چهارپایش در صحرا باشد و چوپان داشته باشد بهواسطه سرقت آن قطع میشود یا نه؟ اقوی دومی است. و آیا دزد پرده کعبه قطع میشود؟ بعضی گفتهاند: بلی. ولی اقوی عدم آن است. و همچنین است دزد آنچه که در زیارتگاههای مشرفه از حرم مطهر یا
رواق و صحن است.
۱- اگر از
جیب انسان
دزدی شود چنانچه آنچه که دزدیده شده در حرز باشد مثل اینکه در جیبی باشد که زیر
لباس است یا سر جیبش وسیلهای مانند وسائل جدید (مثلاً زیپ) باشد که آن را در حرز قرار میدهد، ظاهراً
قطع ثابت است. و اگر در جیب او که باز و روی لباس است باشد قطع نمیشود. و اگر جیب در طرف داخل لباس رویی باشد، ظاهراً قطع میشود؛ پس معیار این است که
صدق کند که حرز است.
۲- میوه درختان بعد از آنکه چیده شوند و در حرز قرار بگیرند، اشکالی در ثبوت قطع در آنها نیست. و همچنین اگر روی درختها باشد، درصورتیکه درختها در حرز نباشند، اشکالی در عدم قطع نمیباشد. و اما اگر درختها در
حرز باشند مثل اینکه در باغ قفلشدهای باشند آیا با سرقت میوههای آنها قطع میشود یا نه؟ احوط بلکه اقوی عدم قطع است.
۳- اگر مثلاً خانهای را
عاریه بدهد پس عاریه دهنده حرز آن را بشکند و مالی را که مال
مستعیر است از آن سرقت نماید، قطع میشود. و اگر مثلاً خانهای را
اجاره دهد و مالی را که مال
مستاجر است از آن بدزدد قطع میشود. و اگر حرز
مغصوب باشد با سرقت
مالک آن، قطع نمیشود. و اگر مال کسی در حرز باشد پس آن را بشکند و مالش را خارج کند اگرچه مالش با مال غاصب
مخلوط باشد، پس به مقدار مالش یا بیشتر از آن به مقدار کمتر از نصاب، بردارد قطع نمیشود.
۴-
درب حرز و همچنین آنچه که بر درب و دیوار از بیرون ساخته میشود، داخل در حرز نمیباشد، پس به سبب دزدی آنها قطعی در کار نمیباشد. البته
درب داخلی که پشت درب حرز است، ظاهراً بهواسطه درب حرز، حرز شده میباشد پس بهواسطه آن قطع میشود. و همچنین است آنچه که در دیوار داخلی آن میباشد، پس اگر درب را بشکند و داخل حرز شده و چیزی را از اجزای دیوار داخلی بیرون بیاورد، قطع میشود.
۵- دزد اگر
نبش قبر کند و
کفن ولو بعضی از قسمتهای مستحب آن را بدزدد به شرطی که به حدّ نصاب برسد، قطع میشود. و اگر نبش قبر کند و کفن را سرقت ننماید، قطع نمیشود ولی
تعزیر میشود. و قبر، حرز غیر کفن نمیباشد؛ پس اگر با میت چیزی در قبر قرار داده شده باشد و سارق نبش کند و آن را بیرون بیاورد بنابر احتیاط (واجب) قطع نمیشود. و اگر کسی نبش قبر را تکرار کند بدون آنکه کفن را بیرون بیاورد و از
سلطان فرار کند، بعضی گفتهاند که کشته میشود، ولی در آن تردّد است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة إلی تصانیفالشیعة.
(۲) ابن بابویه، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، قم ۱۳۶۸ش.
(۳) ابن بابویه، عیونالاخبار الرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
(۴) ابن بابویه، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
(۵) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
(۶) ابن بسطام (حسین بن بسطام) و ابن بسطام (عبداللّه بن بسطام)، طبالائمة علیهمالسلام، نجف (۱۳۸۵)، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۷) ابن جوزی، کتابالموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۸.
(۸) ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۹) ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
(۱۰) ابن طاووس، اقبالالاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
(۱۱) ابن طاووس، الامان من اخطار الاسفار و الازمان، قم ۱۴۰۹.
(۱۲) ابن طاووس، مهجالدعوات و منهجالعبادات، قدم له و علق علیه حسیناعلمی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۳) ابن عربی، العبادلة، و یلیه ساعةالخبر، چاپ عاصم ابراهیم کیالی، بیروت ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
(۱۴) ابن قولویه، کاملالزیارات، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
(۱۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
(۱۶) ابن منظور، لسانالعرب.
(۱۷) ابن نجار، ذیل تاریخ بغداد، در احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او، مدینةالسلام، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، ج ۱۶ـ۲۰، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۸) محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۱۹) احمد بن محمد برقی، کتابالمحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، (قم ۱۳۳۱ش).
(۲۰) محمد بن عیسی ترمذی، سننالترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۱) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۲) شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۳) حرّ عاملی، وسائلالشیعة.
(۲۴) عبداللّه بن جعفر حمیری، قربالاسناد، قم ۱۴۱۳.
(۲۵) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۲۶) خلیل بن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۲۷) دهخدا، لغتنامه.
(۲۸) محمد بن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۲۹) محمد بن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۳۰) محمود بن عمر زمخشری، اساسالبلاغة، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۳۱) سیوطی، الإتقان فی علومالقرآن.
(۳۲) محمد بن حسن طوسی، تهذیبالاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲.
(۳۳) محمد بن حسن طوسی، مصباحالمتهجد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۳۴) محمدطاهر بن علی فتنی، تذکرةالموضوعات، (قاهره ۱۳۴۳/ ۱۹۲۴).
(۳۵) الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهر بفقهالرضا، مشهد: موسسة آلالبیت، ۱۴۰۶.
(۳۶) کلینی، الکافی.
(۳۷) محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفةالاحوذی بشرح جامعالترمذی، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۳۸) علی بن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۳۹) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴۰) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآةالعقول فی شرح اخبار آلالرسول، ج ۸، چاپ هاشم رسولی، ج ۱۲، چاپ جعفر حسینی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴۱) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، ملاذالاخیار فی فهم تهذیبالاخبار، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷.
(۴۲) محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید، چاپ محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۴۳) محمد حسن نجفی جواهری، جواهر الکلام.
(۴۴) شهيد ثانی، الروضة البهیة.
(۴۵) طوسی، النهایة.
(۴۶) طوسی، المبسوط.
(۴۷) إبن إدریس حلّی، کتاب السرائر.
(۴۸) مقدّس اردبیلی، مجمع الفائدة.
(۴۹) امام خمینی، تحریر الوسیلة.
(۵۰) سید عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الأحکام.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حرز»، شماره۶۰۱۷. •
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص ۲۸۲ •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی