حافظ رجب بن محمد برسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُرسی، رضی الدّین حافظ، رجب بن محمّدبُرْسی، رضیالدین حافظ رجب بن محمد بن رجب حلی (د پس از ۸۱۳ق/۱۴۱۰م)،
محدث،
عارف و
عالم شیعی قرن هشتم و نهم است. وی نویسنده آثاری چون مشارق الانوار است. در معرفی خویش، خود را «رجب الحافظ» خوانده،
و در سرودههایش «حافظ برسی» یا «حافظ» تخلص کرده است.
و این نشان میدهد که حافظ را شهرتی برای خود، و نه لقبی ستایشآمیز میشمرده است. شهرت وی بیشتر در
علوم غریبه است.
تا چند
قرن پس از مرگش، در هیچیک از تذکرهها ترجمه یا شرح حالی از او نیامده است.
براساس این
بیت او: وفی المولِدِ والمَحْتِدِ / بُرسیّاً و حِلِّیاً،
اصلش را میتوان از حِلّه و زادگاهش را بُرس دانست.
اما
خوانساری و
امین او را برسی الاصل و ساکن
حله گفته اند. اطلاق نام برس بر نقاط متعدد، از جمله محلی در نزدیکی حله و نیز روستایی در
خراسان ، ایجاد شبهه کرده است.
بعضی،
با توجه به نزدیک بودن برس به حله، احتمالاً او را از برس حله میدانند، در حالی که بعضی ویژگیها در آثارش از جمله استفاده از نام
های ایرانی، چون انوش و کیومرث و افراسیاب و لهراسب و ضحاک در مشارق انوار الیقین
و همچنین نامش، که در اعلام عربی نادر است، احتمال ایرانی بودن وی را تقویت میکند.
از سوی دیگر اختیار تخلص، که رسم شاعران پارسیگوی است، از ایرانی بودن یا اقامت طولانی او در
ایران و یا علاقه او به ادب پارسی حکایت میکند.
درباره نسبت او به برس، بیشتر احتمال داده شده که اشاره به برس قریهای میان
کوفه و حله بوده است،
اما گاه نیز آن را نسبت به روستایی در
خراسان دانستهاند.
شیبی در تحقیق خود، تلاش داشته است تا با تمسک به قراینی، ایرانی تبار بودن او را تقویت کند.
براساس بیتی از او،
گفته شده که وی در برس دیده به جهان گشود و روزگارش را در حله گذرانید.
در شرحاحوالی که
حر عاملی و
افندی
از وی به دست دادهاند، براساس برداشت از نوشتهها و سرودههایش، وی را
محدث،
فقیه،
ادیب و
صوفی دانستهاند و شیخ حر به خصوص در یادکردهایش از وی در الجواهر،
بارها او را «عارف» خوانده است. درباره
عرفان او باید یادآور شد که زمینهای قوی از
عرفان نظری در سراسر نوشتههایش وجود دارد.
براساس پاره ای قراین، از علمای اواخر
قرن هشتم و اوایل قرن نهم و میتوان گفت در طبقه شاگردان
شهید اول (۷۳۴ـ۷۸۶) بوده است:
۱) در آغازِ
نسخه ای خطی از مشارق الامان، این کتاب تألیف رجب بن محمّدالبُرسی و تاریخ تألیف آن ۸۱۱ اعلام شده است.
۲) در
نسخه ای از مشارق الانوار،
تاریخ نگارش آن
ذیحجه ۸۱۳ ثبت شده است؛ با استناد به برخی
نسخه های این کتاب، تاریخ تألیف آن را ۸۱۳ احتمال داده است.
بنابراین، برسی تا ۸۱۳ زنده بوده است.
۳) به نوشته
حُرّ عاملی ،
برسی در
مشارق الانوار میگوید که بین تاریخ تألیف کتابش و تولّد
حضرت مهدی (علیهالسّلام) ۵۱۸ سال فاصله است که به این حساب میبایست در ۷۷۳ یا ۷۷۸ مشغول تألیف آن بوده باشد.
ثقة الاسلام تبریزی براساس عبارتی که از برسی نقل کرده، تاریخ تألیف مشارق الانوار را ۷۷۸ دانسته است؛ ولی رقم اخیر ظاهراً تاریخ تألیف کتاب دیگری است که احتمالاً با مشارق یک جا تجلید شده بوده است.
ظاهراً
حسن بن محمّد دیلمی و
اعلام الدین، که دوران زندگی او را بین ۷۲۶ تا ۸۴۱ تخمین زده اند (مقدمه مصحّح اعلام الدین)، نخستین کسی است که از برسی مطلبی نقل کرده است.
دیلمی در پایان جلد دوم
ارشاد القلوب که در انتسابش به او تردید است، قصیده ای از برسی در مدح
امام علی (علیهالسّلام) نقل کرده است.
پس از او
کفعمی در
المصباح که در ۸۹۵ به پایان آمده و در رساله
المقام الاسنی فی تفسیر الاسماء الحسنی،
از آثار برسی مطالبی آورده است بی آنکه اندک اشاره ای به شرح حال او کرده باشد.
پس از وی
فیض در کلمات مکنونه،
مجلسی در
بِحار ، و
جزایری در
الانوار النعمانیه مطالبی از برسی نقل کرده اند.
برسی به
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) تعلّق خاطر زیاد داشته و
روایات بسیاری در مقامات معنوی ایشان نقل و شرح کرده و اشعار فراوانی در این زمینه سروده است.
به همین سبب برخی او را سرزنش کرده و به وی نسبتِ
غلوّ داده اند. حُرّ عاملی او را افراطی دانسته است.
علامه مجلسی مشارق الانوار و الفین او را حاوی مطالبی موهم، اشتباه و خلط صحیح و سقیم و غلوآمیز دانسته و گفته است که از
روایات او تنها آنچه را که با کتب معتبر مطابق است نقل کرده است.
هاشم معروف حسنی معتقد است که در کتاب مشارق الانوار، صدها حدیث
دروغ نقل شده است. او میگوید که برسی در میان
شیخیّه و
کشفیه و
غُلات طرفداران بسیار دارد.
در مقابل،
علامه امینی،
در عین آنکه به اعتماد برسی بر
علم حروف و
اعداد به دیده انکار نگریسته، از او دفاع کرده و مقاماتی را که برسی برای ائمه ثابت دانسته پایینتر از مرتبه غلوّ و نسبت
نبوّت خوانده است.
برسی بر علم اسرار حروف و اعداد نیز آگاهی داشت
و این امر در سراسر آثارش، به خصوص مشارق، در شرح اخبار به یاریش آمده است. وی از ذوق ادبی نیز بهره داشت و افزون بر توانایی در
نثر، در سرودن
شعر نیز چیره دست بود.
برسی در مرور کوتاه خود بر عقاید
امامیه، پایبندی خود به اعتقادات مشهور این
مذهب را نشان داده است
و ضمن معرفی دو گروه اهل
افراط و
تفریط ، خود را از «نمط اوسط» دانسته که آنان را «عارفون» خوانده است.
برسی با اینکه بارها از
غلات انتقاد کرده،
بازتاب برخی اندیشهها در نوشته
های وی موجب گمانهایی درباره عقاید خاص مذهبی او شده است. باید دانست که او خود متوجه ویژگی توهم زای کتابش بوده، و بارها این نکته را که برخی معاصرانش این تعالیم را برنخواهند تافت، گوشزد کرده است.
به
عقیده برخی، برسی به دلیل تبحّر در
حکمت و
عرفان و پی بردن به بعضی از مقامات
ائمه و نقل آنها، به غلوّ در حق آنان
متّهم شده است. ظاهراً برسی در عصر خویش نیز نکوهش میشده، چنانکه خود در چند جای مشارق الانوار به این مطلب اشاره کرده است.
به هر حال، حر عاملی بر وجود «افراط» در کتاب او صحه گذارده، و بدون اشاره به ناقدان، یادآور شده است که برخی او را به «
غلو» منتسب ساختهاند
مجلسی نیز در یادکردی از او، با تعبیری محتاطانه از وجود مطالبی «موهم خبط و خلط و ارتفاع» در کتاب وی سخن آورده است
در عین حال، برخی به صراحت او را از غلو بری دانسته، و مسأله او را در حد شذوذ و غرابت شمردهاند
همین انتقادها موجب گشته است تا در نقد رجالی، حر عاملی از عدم علم به وثوق برسی سخن به میان آورد
و مجلسی روایاتی را که وی بدان متفرد بوده است، در خور
اعتماد نشمرد
گفتنی است که هم مذهب و هم وثاقت برسی در نقل، در آثار معاصران نیز موضوع بحث و گفت و گوست.
او برای خود گناهی جز حُبّ
علی (علیهالسّلام) و نشر و
تبلیغ اسرار او نشناخته و خود را از
غلوّ و
تفویض مبرّا دانسته و بصراحت کسانی را غالی شمرده که برای
بندگان خدا مقام ربوبی قائل شده و فرایض دینی را ترک کرده اند.
با اینهمه، تحلیل درستِ آنچه برسی گفته بر بررسی مفهوم غلوّ در کلام شیعی متوقّف است.
برسی در راه تبلیغ عقیده خود از اندیشهها و اصطلاحات و تعبیرات فلسفی و عرفانی (مانند عقل فعّال، فیض اول) بهره میجُسته و به سخنان بزرگان
تصوف و
عرفان ، از جمله
حلاج و
محیی الدین ابن عربی استناد میکرده و تحت تأثیر اشعار صوفیانه کسانی چون
ابن فارض بوده است. همچنانکه شیوه
های حروفیه را نیز در رسیدن به مقصود به کار میگرفته است.
در واقع، آنچه از غرابت در آثار برسی، به خصوص مشارق دیده میشود، بخشی ناشی از اخبار متفرد اوست که در دیگر متون حدیثی
شیعه یافت نمیشود و بخشی دیگر ناشی از شروحی است که وی بر اخبار گوناگون به دست داده است. درباره تفرد او در نقل
روایات، از جمله روایاتی بلند چون
خطبه افتخار و
خطبه تطنجیه، باید توجه داشت که وی به طیف درخور توجهی از منابع متقدم شیعه، از جمله الواحده
ابن جمهور دسترسی داشته است
نیز کلبرگ، و درباره شروح او باید به مشربش در عرفان و اسرار حروف توجه داشت.
الف) اسرارالائمه که در مشارق الانوار نیز درج شده است.
ب) انشاءالتوحید والصلوات علی النبی و آله الائمة الهُداة (علیهمالسلام).
ج) الالفین فی وصف سادة الکونین که
نسخه ای خطی از آن در کتابخانه حسینیه شوشتریها در
نجف (ش ۲/۳۱۶) موجود بوده است.
و در اختیار
مجلسی قرار داشته،
و
آقابزرگ تهرانی به
نسخهای از آن اشاره کرده است
د) الدُرّالثمین فی ذکر خمسمائة آیة نزلت من کلام رب العالمین فی فضایل امیرالمرجوع کنید به منین علیهالسلام
نسخه ای خطی تقریباً با همین نام و محتوا در کتابخانة مدرسه عالی شهید مطهری
وجود دارد که احتمالاً همین اثر برسی است.
ه) مشارق الامان و لباب حقائق الایمان.با مضمونی نزدیک به مشارق الانوار که از آخرین نوشته
های برسی است
و
نسخی از آن برجای مانده است.
این کتاب خلاصه مشارق انوارالیقین است و در فهرست کتابخانة آستان قدس رضوی
اشتباهاً تفسیر
سوره فاتحه دانسته شده است.
و) کتابی درباره مولد
نبی (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) و
فاطمه و
امیرالمؤمنین علیهماالسلام و فضایل آنها.
الف) مشارق انوارالیقین فی حقائق اسرار امیرالمؤمنین (علیهالسّلام). این کتاب، که
نسخه های خطی فراوانی از آن موجود است، بارها در هند، ایران و لبنان به صورت پر غلط و غیر انتقادی چاپ شده است.
ب) لوامع انوارالتمجید و جوامع اسرارالتوحید؛ متنی است کوتاه مشتمل بر اعتقادات مؤلف که به عنوان مقدمهای بر مشارق بدان الحاق شده،
و در
نسخ
چاپی نیز در آغاز مشارق همو
جای گرفته است. این رساله، که
نسخه های خطی فراوانی دارد، به مثابة مقدمه یا ذیل مشارق الانوار است و در آغاز مشارق در ده صفحه چاپ شده است.
ج) اشعار که عمدتاً در مدح و رثای ائمة اطهار علیهم السّلام بوده و مبیّن آرا و عقاید برسی است.
علامة امینی
۵۴ بیت از این اشعار را نقل کرده و در کتاب شعراءالحِلّه
حدود پانصد بیت از آن ذکر شده است. شیخ محمّدبن طاهر سماوی نیز حدود هفتصد بیت از اشعار او را در مجموعه ای گرد آورده است.
د) تفسیر سورة الاخلاص (رساله ای کوتاه تقریباً در ۱۵۰ سطر). این رساله در آخر کتاب وحدت از دیدگاه
عارف و
حکیم چاپ شده و از آن
نسخه های خطی متعددی موجود است. در فهرست کتابخانه ملی
کتابی به نام خفی الاسرار به برسی نسبت داده شده که همان مشارق الانوار است.
و) از سروده
های برسی نیز قطعههایی برجای مانده که همگی در باب
فضایل اهل بیت (علیهمالسلام) است.
فخرالدین احمد بن محمد سبعی احسایی (د پس از ۹۶۰ق)، قصیدهای از وی در مدح
امام علی (علیهالسلام) را تخمیس کرده است.
مدفن برسی بهطور قطع معلوم نیست. معصوم علیشاه
محل آن را بی ذکر مأخذ و دلیل، قبرستان قتلگاه
مشهد ذکر میکند که مدفن
طبرسی، صاحب
مجمع البیان، نیز در آنجاست.
شیخ عباس قمی نیز به گفته شیرازی اشاره کرده است؛ هر چند شیبی
در فهم مقصود وی اشتباه کرده و برداشتهایی نادرست داشته است.
خوانساری
شنیده است که
قبر او در وسط باغی در اردستان واقع است. مدرس تبریزی
نیز همین گفته را تکرار کرده است.
به قولی، بنای مشهور به بقعه حافظ رجب که امروز روبه ویرانی است و مقدمات تجدید بنای آن فراهم میشود، در شمال زواره است و تا چند سال پیش، از مراکز مهم زیارتی و تفریحی مردم اردستان زواره و توابع بوده است.
مهمترین اثر برسی کتاب مشارق الانوار الیقین فی حقائق اسرار امیرالمؤمنین، به صورت مجموعهای از نقل و شرح در باب
ولایت امیرالمؤمنین و دیگر ائمه (علیهمالسلام) است که بارها، از جمله در
بمبئی (۱۳۰۳ و ۱۳۱۸ق) و
بیروت (۱۳۷۹ق)، و نیز به کوشش علی عاشور در همانجا (۱۴۱۹ق) به چاپ رسیده است. گفتنی است که برخی
نسخه
های شناخته شده از کتاب، کاملتر از متن
چاپی بوده است (مثلاً
نسخه مکتوب در
کاشان،
و از همین روست که شماری از
احادیث منقول در کتب
محدثان امامیه در
نسخه
های چاپی دست نایافتنی است.
تقیالدین عبدالله حلبی گزیدهای از این کتاب را با عنوان الدر الثمین فراهم آورده که گاه به شخص برسی نسبت داده شده است.
محمدزمان عارف متخلص به ساقی (د ۱۲۸۶ق/ ۱۸۶۹م) نیز خلاصهای از مشارق را ساخته است (برای
نسخه خطی آن، رجوع کنید به اینجا
). حسن خطیب کرمانی نیز در ۱۰۹۰ق ترجمهای شرح گونه به
فارسی بر کتاب با عنوان مطالع الاسرار به دستور شاه سلیمان صفوی پرداخته است.
نیز قصیدهای در مدح مشارق از سنجاری.
برخی از
نسخ موجود در کتابخانهها، با عناوینی چون اسرار الحروف، خفی الاسرار و نیز اسرار الائمه به چشم میخورد که ظاهراً همان مشارقالانوار است.
مشارق الانوار برسی از همان سده ۹ق/۱۵م در برخی محافل
امامیه کتابی شناخته شده بود، چنانکه نخستین نقلها از آن به حدود سال ۸۹۵ق، یعنی به نوشته
های کفعمی باز میگردد
و در سده
های بعد نیز
سیدولیالله رضوی در
کنز المطالب (تألیف:۹۸۰-۹۸۱ق) و
فیضکاشانی (د ۱۰۹۰ق/۱۶۷۹م) در کلمات مکنونه از این کتاب بهره گرفتهاند
و در سده ۱۲ق، استفاده از آن گسترش بیشتری یافته است. با اینهمه، نام برسی تا ۳ قرن پس از وفاتش به
کتب رجال امامیه راه نیافت و نخستین توجهات رجال شناختی به او از سوی
حر عاملی (د ۱۱۰۴ق/۱۶۹۳م) و
افندی (د ۱۱۳۰ق، ۱۷۱۸م)، بوده است.
(۱) آستان قدس رضوی کتابخانة مرکزی، فهرست کتب خطی کتابخانة آستان قدس رضوی، تألیف مهدی ولائی، مشهد ۱۳۴۶ ش.
(۲) محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۴) محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۶) علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مرآة الکتب، (بی جا) ۱۳۶۳ ش.
(۷) رجب بن محمد حافظ برسی، مشارق الانوار، چاپ افست تهران (بی تا).
(۸) هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الا´ ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
(۹) علی خاقانی، شعراء الحلّه نجف، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
(۱۰) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۱۱) محمدتقی دانش پژوه، اسماعیل حاکمی،
نسخه های خطی، دفتر یازده و دوازده، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۲) محمدبن حسن دیلمی، ارشادالقلوب، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۱۳) محمدبن حسن دیلمی، اعلام الدین فی صفات المرجوع کنید به منین، قم.
(۱۴) کامل مصطفی شیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سدة دوازدهم هجری، ترجمة علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۱۵) کتابخانه ملی ایران، فهرست
نسخ خطی کتابخانه ملی، ایران، ج ۹، گردآوری عبدالله انوار، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۶) ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۱۷) ابراهیم بن علی کفعمی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماء الحسنی، قم ۱۴۱۲.
(۱۸) غلامرضا گلی زواره، «شیخ حافظ رجب برسی درّ گرانبهایی در کویر زواره»، جمهوری اسلامی، ش ۳۲۳۱، پنج شنبه ۴ مرداد ۱۳۶۹.
(۱۹) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۰) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۱) مدرسة عالی سپهسالار کتابخانه، فهرست کتابخانة مدرسة عالی سپهسالار، ج ۵، تألیف محمدتقی دانش پژوه و علینقی منزوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۲۲) هاشم بحرانی، حلیة الابرار، به کوشش غلامرضا مولانا بحرانی، قم، ۱۴۱۱ق.
(۲۳) هاشم بحرانی، مدینه معاجز، به کوشش عزتالله مولایی همدانی، قم، ۱۴۱۳ق.
(۲۴) علی بروجردی، طرائف المقال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۰ق.
(۲۵) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین.
(۲۶) محمد حر عاملی، امل الامل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۲۷) محمد حر عاملی، الجواهر، قم، مکتبة المفید.
(۲۸) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، به کوشش محمدرضا حسینی جلالی، قم، ۱۴۱۴ق.
(۲۹) محمدمحسن فیض کاشانی، کلمات مکنونة، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۳۰) قاموس.
(۳۱) شیخ عباس قمی، الفوائد الرضویة، تهران، ۱۳۲۷ش.
(۳۲) شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ق.
(۳۳) اعجاز حسین کنتوری، کشف الحجب و الاستار، قم، ۱۴۰۹ق.
(۳۴) لغتنامه دهخدا.
(۳۵) سیدشهابالدین مرعشی، خطی.
(۳۶) مرکزی، خطی.
(۳۷) محمدمعصوم معصومعلیشاه، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۳۸) GAL , S.
(۳۹) Kohleberg E A Medieval Muslim Scholar at Work: Ibn T w = s and his Library, Leiden, ۱۹۹۲.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برسی»، شماره۴۷۵۰. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بُرسی»، شماره۹۶۴.