جهانگردی در ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به نظر می رسد جهانگردی پس از
پیروزی انقلاب اسلامی، مورد بی مهری قرار گرفته است. این پدیده که می توانسته به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارها در خدمت
اسلام و انقلاب اسلامی قرار گیرد، از سوی طرفداران و دوستداران انقلاب با نگاهی بدبینانه، ارزش گذاری شده و به همین جهت، تاکنون حرکتی جدی و اساسی در جهت راه اندازی و گسترش آن انجام نشده است. شاید مهم ترین عامل در پدید آمدن چنین برداشتی از سوی مسؤولان آن بوده که این مسأله هم بد مطرح شده و هم بد از آن دفاع شده است.
بیش تر وقتی سخن از پذیرش جهانگرد می رود، می بینیم مردم ما بر این انگار و پندارند که می خواهیم افرادی عیاش، لاابالی و خوش گذران را به کشورمان بیاوریم و در جهت آماده سازی ساز وبرگ خوش گذرانی آنان تلاش کنیم و ارزشهای اسلامی جامعه خود را بر سر راه آنان قربانی کنیم. و آن گاه که کسانی از گسترش دادن این صنعت به دفاع بر میخیزند پیش از همه بر درآمدها و دلارهای به دست آمده از این صنعت در جهان امروز تکیه می کنند و به ضرورت دست یابی جامعه ما به سهم خود از این بازار پرسود پای می فشارند، نتیجه این می شود که مردم معتقد، اصیل، مؤمن و مسلمان جامعه ما با یک حساب ساده به این نتیجه می رسند که ما حاضر نیستیم ارزشهای اسلامی و انقلابی خود را با هیچ چیز دیگری عوض کنیم و عطای سود سرشار این صنعت را هم به لقایش می بخشیم.
به نظرنگارنده، باید این پدیده را از دیدگاهی دیگر به بوته بحث و بررسی قرار داد. حقیقت این است که امت اسلامی ما، پس از قرنها تحمل سلطههای طاغوتی، مردانه به میدان آمده، همه هستی خود را در کفه اخلاص نهاده و با ایثار سرمایههای ارزشمندی، همچون جوانان برومند و مسلمان، یک نظام چند هزار ساله را از بیخ و بن برکنده و آن را به زباله دان تاریخ سپرده است. این ملت می خواهد بازگشت به
فطرت انسانی را در جهان بشری فریاد کند و تمامی دین باوران جهان را به یگانگی و
اتحاد در برابر شیطان ها و شیطان پرستان فراخواند و بدین گونه
مستضعفان و محرومان را به رهایی از زنجیر بردگی ستم پیشگان نوید دهد و تشنگان فضیلت و معرفت را که از چپ گرایی و راست گرایی خسته و سرخورده شده، در آستانه نومیدی قرار گرفته اند، از زلال گوارای آموزه های آسمانی مکتب
وحی سیراب سازد. البته آشکار است که شب پرستان نیز ساکت ننشته اند و در دو دهه گذشته تمامی توان و ابزار خود را به کار گرفتند تا این فریاد را در گلو خفه کنند؛ از این روی، با تمام قدرت و توان در بوقهای تبلیغاتی خود دمیدند و آنچه از
دروغ و
تهمت و
بهتان و
افترا در کیسه داشتند، به این حرکت نسبت دادند، تا شاید بتوانند از صدور این بینش جلوگیری کنند و البته تا اندازه ای هم به خواسته های خود دست یافته و ذهن و اندیشه ساده دلان را بازیچه خواسته ها و هوسهای خود ساخته اند.
از سوی دیگر، بارها و بارها سخنان دلنواز معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام راحل
خمینی کبیر را به گوش جان شنیدیم که تأکید می کرد:
(مقصود ما از صدور انقلاب برخورد قهرآمیز و کاربرد سلاح و اقدام نظامی نیست. منظور ما انتشار شعاعهای نورانی این تفکر است که ادیان الهی و تعالیم آسمانی توان ایجاد و اداره یک جامعه سالم و متکامل انسانی را دارند.)
بنابراین، صدور انقلاب اسلامی، یک مقوله فرهنگی است و به طور طبیعی ابزارهای ویژه خود را می طلبد و جهانگردی و پذیرش افرادی از دیگر ملتها به عنوان میهمان، اگر با شرایط مورد نظر انجام گیرد، می تواند به عنوان یکی از کاراترین ابزارها در خدمت این هدف مقدس قرار گیرد.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بارها شاهد کارایی و خوش آیندی دیدار خارجیان از ایران اسلامی بوده ایم. آنان که در این سالها از
ایران دیدن کرده اند، جامعه ما را به طور کامل جدای از تصویری یافته اند که ازکشور ما در رسانه های خارجی ترسیم می شود و بازتاب می یابد. بیش تر آنان پس از بازگشت به بیان حقایق پرداخته اند و شماری خود مبلّغ توانمندی ارزشهای انقلابی و اسلامی جامعه ما شده اند و پرده تزویر و
دروغ دشمن ساخته را از چهره تابناک این حقیقت برداشته اند. همه به یاد دارند که خبرنگار آمریکایی پس از شرح کمالات عارفانه و زندگی زاهدانه امام راحل در گزارش از شبهای تاریک
تهران در
جنگ شهرها نوشته بود:
(امنیت شبهای تاریک تهران از روزهای روشن نیویورگ بیش تر است.)
هزاران نمونه از این تجربه در سالهای گذشته، می تواند جایگاه واقعی مسأله جهانگردی را به خوبی روشن کند، تا به خوبی دریابیم که وقتی سخن از جهانگردی می گوییم، هدفهای فرهنگی والایی را در نظر داریم که سرلوحه برنامه تمامی انبیاء و مصلحان تاریخ بوده است. سخن از آشنا کردن انسان خود باخته امروز با فطرت الهی خویش است. سخن از صدور فرهنگ و تعالیم عالیه اسلامی است؛ نه ماجرای سود و بهره و درآمد و دلار. اگر چه سودها و بهره های مادّی جامعه اسلامی نیز امری مهم و ارزشمند است و تلاش برای دستیابی به درآمد بیش تر نیز تلاشی ستودنی، ولی در فرهنگ متعالی اسلام، مسائل مالی و اقتصادی آن درجه از اعتبار را ندارندکه بتوانند هدف جامعه اسلامی قرار گیرند.
باری، بایسته است مسأله جهانگردی را در ضمن بحثهای زیر مورد بررسی قرار دهیم.
۱. آثار و بهره های جهانگردی برای
جمهوری اسلامی ایران
۲. تواناییها، ابزارها، کششها و گیراییهای ما برای جذب جهانگرد
۳. نارساییها، دشواریها و بازدارندها.
۴. راهکارهای پیشنهادی.
جهانگردی نیز همانند هر پدیده دیگری دارای آثار و بهره های خوش آیند و ناخوش آیند است. این آثار هم بر جهانگرد و هم نسبت به جامعه میزبان در زمینه های گوناگون خود را نشان می دهند. در این مبحث، با توجه به هدف همایش، ما بیش تر، به آثار و بهره های جهانگردی نسبت به جامعه میزبان می پردازیم و تلاش داریم حتی الامکان به آثار مهم بپردازیم، تا رعایت اختصار هم شده باشد. در ضمن، در این مبحث تنها به بررسی آثار و بهره های خوش آیند و درست می نشینیم و بهره های ناخوش آیند و ناساز را در مبحث سوم تحت عنوان (نارساییها، دشواریها و بازدارنده ها) یاد خواهیم کرد.
انتقال مفاهیم عالی اسلامی به بازدیدکنندگان از ایران اسلامی:امروزه کشور ما پرچمدار اسلام انقلابی و
تشیع در جهان است. مردم ما با انگیزه های مذهبی در میدان سیاست حضور یافته، طومار نظام ریشه دار ستم شاهی را در هم پیچیده و در تمام مدت پس از
پیروزی انقلاب اسلامی، در برابر قدرتمندان دنیا سینه سپر کرده اند. ما بحق بر این باوریم که دین می تواند جامعه را به خوبی اداره کند. مردم را با هم متحد و منسجم نماید، آن گونه که بتوانند به صورت یکپارچه در برابر دشمنان ایمان، عقیده و کشورشان ایستادگی کنند. البته در تمام این سالها، بنگاههای تبلیغاتی شرق و غرب هم بیکار ننشسته اند و تبلیغات زیادی علیه اسلام و انقلاب اسلامی درجهان مطرح کرده اند.
بنابراین، ما در کشورمان گفتنیهای بسیار برای مردم جهان داریم:
• می توانیم نشان دهیم که مردمی با ویژگیهای اعتقادی و احکام دینی خود قادرند کشورشان را در سطحی درخور پذیرش اداره کنند.
• نشان دهیم که یک جامعه می تواند بدون گرایش به عوامل فساد، زندگی شرافتمندانه ای داشته باشد.
• بگوییم که زنان می توانند با حفظ ارزشهای والای خود و بدون این که وسیله شهوترانی هرزگان باشند، در اداره جامعه و ارائه خدمات ارزشمند علمی، فرهنگی و تربیتی نقش والای خود را ایفا کنند.
• بگوییم که یک ملت با تکیه به تواناییهای خود و بدون دریوزگی از مستکبران جهان و باج دادن به این و آن و حتی با همه
تحریمها و محاصره های سیاسی، اقتصادی و… می تواند گامهای بلندی در مسیر سازندگی بردارد.
• بگوییم که آیین حیات بخش اسلام می تواند استعدادهای درونی و بیرونی پیروان خویش را شکوفا سازد و هم در مسائل مادی و هم در امور معنوی، ارزشمندترین گامها را در مسیر تکامل، پیش پای حق جویان قرار دهد.
و ناگفته پیداست که این خود دستاورد بزرگی است و نقش جهانگردی را در گسترش فرهنگ اسلامی و خنثی کردن توطئه های شیطانی دشمنان
اسلام و انقلاب اسلامی به خوبی نشان می دهد.
اگر هر ساله گروههایی از برادران
مسلمان ما به ایران بیایند، گرایشهای مذهبی مردم ما را ببینند، شاهد برپایی
نمازهای جماعت در
مساجد باشند، شدت علاقه مردم را به
پیامبر صلیاللهعلیهوآله و
اهل بیت علیهمالسلام و
قرآن کریم ببینند، آیا باز هم تبلیغات استکبارجهانی و ایادی آن غلبه پیروان اهل بیت علیهمالسلام تأثیری خواهد داشت؟
در واقع ما می توانیم با گسترش جهانگردی حقایق را در مورد اسلام به غیرمسلمان و در مورد
تشیع به برادران
اهل سنت نشان دهیم و بدین وسیله، تمامی توطئه های دشمنان اسلام و تشیع را نقش بر آب کنیم.
در طول تاریخ نیز، می بینیم که یکی از انگیزه های بسیارکارا در گسترش اسلام، عملکرد مسلمانان و اثرگذاری جاذبه های آن در علاقه مند کردن دیگران به اسلام بوده است. شاید یکی از مصادیق اصلی کلام
امام زین العابدین علیهالسلام که فرمود:(کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم) همین باشد.
همان گونه که
سفر به جوامع دیگر و آشنایی با نقاط ضعف و قوت فرهنگها حاکم بر دیگر جامعه ها، سبب ایجاد روشن بینی و دانایی و گسترش دید و بینش در شخص جهانگرد می گردد و به همین جهت در آموزه های اسلام سیر و سفر مورد
تشویق و سفارش قرار گرفته است، تا آن جا که قرآن کریم، بارها مسلمانان را تشویق می کند تا به سیروسیاحت بپردازند، با فرهنگها ی مختلف و برداشتهای گوناگون از زندگی در اقوام و ملل دیگر آشنا شوند، به فرجام شوم کژاندیشان بدکردار پی ببرند و از بهره های ناساز و کجرویهای آنان عبرت بگیرند و
پند بیاموزند و در برابر، از نقطه قوتهای زندگی آنان بهره مند شوند و دستاوردهای علمی آنان را ببینند و فراگیر و بدین سان به داد و ستد فرهنگی، که می تواند پدیده ای والا و ارزشمند در جهت تکامل فرهنگ بشری به شمار آید، ارج نهاده است. به همان گونه حضور جهانگردان خارجی از ملتها و قومهای دیگر با فرهنگهای گونه گون می تواند سبب حرکت و پویائی در فرهنگ جامعه میزبان باشد.
مدتهاست که متفکران غربی به پوچی فرهنگی در جامعه های صنعتی اعتقاد یافته امیدوارانه در انتظار گذر به دوران فرا صنعتی به سر می برند. آنان در آرزوهای خود جهانی را تصویر می کنند که در آن مردم به فرهنگی یگانه و یکسان رسیده اند و فرهنگهای ملی و منطقه ای آنان را از یکدیگر جدا نمی کند. جهانی که در آن تمامی همّ و غمّ انسانها صرف تولید بیش تر نشود و به جای آن به بالا بردن زندگی و میزان آسایش انسانها توجه شود. جهانی که در آن هر روزه شاهد جنگها و برادرکشیها نباشیم و تمامی گروهها و اقوام و اقشارجامعه در کنار هم با مسالمت و برادری زندگی کنند. جهانی که در ان دانش بشری جایگاه خود را داشته باشد و در خدمت انسان به کار رود و نه این که علم تبدیل به بتی بزرگ گردد و انسانیت انسان، بر در معبد علم قربانی شود.
با کمال افتخار باید گفت:ایران اسلامی که امروزه پرچمدار اجرای آموزه های آسمانی این دین مبین شده است، گام بلندی در مسیر محقق ساختن این هدف والا برداشته است.
آیا در جامعه ما همه قومها و گروهها، تحت لوای فرهنگ اسلامی به وحدت کلمه نرسیده اند؟
آیا در آموزه های اسلام، به کمال و رفاه معنوی انسان بیش از نیازهای مادی و اقتصادی او توجه نشده است؟
آیا این اسلام نیست که مرزهای موجود بین جامعه های اسلامی را به رسمیت نمی شناسد و نوید ایجاد یک جامعه جهانی را به انسان ها می دهد؟
آیا در فرهنگ عالیه اسلامی ایجاد جامعه ای سرشار از عدل و برابری و زندگی انسانها همراه با صلح و صفا نوید داده نشده است؟
آیا در دیدگاه این مکتب الهی نیست که
انسان جایگاه خلیفة اللهی را به خود اختصاص داده و اشرف آفریده ها به شمار آمده و تاج کرّمنا بر سرنهاده است و دانش را چون دیگر ابزارها مسخّر خویش ساخته است؟
جهانگردانی که پای بر خاک ایران اسلامی می نهند، می توانند با چشمانی تیزبین و نکته سنج کعبه آمال متفکران غربی را در ایران و اسلام بیابند. بازتاب و انتقال این حقایق به دنیای سرگشته امروز، می تواند به مانند آخرین ضربه، فرهنگ پست غربی را در هم بکوبد و فجر صادق صبح امید را به جامعه بشری نوید دهد.
همان گونه که پیش از این گذشت، اگرچه بهره های اقتصادی جهانگردی از دیدگاه اسلام نمی تواند به عنوان هدف مورد توجه قرار گیرد، ولی به عنوان انگیزه و سببی کار را به سود جامعه اسلامی نقش مهمی ایفا می کند، از این روی، به این امر نیز اشاره ای خواهیم داشت:
گردشگری در اشکال گوناگون:ایرانگردی و جهانگردی به معنای کشاندن جهانگردان به ایران، آثار ارزنده اقتصادی نیز به همراه دارد.
امروزه جهانگردی می تواند به عنوان منبع درآمد بسیار مهمی، حتی بیش از منابع نفت، در اقتصاد کشورها ایفای نقش کند. درآمدهای بالای ارزی کشورهایی مانند
فرانسه ،
انگلیس ،
یونان و… از
صنعت جهانگردی نشان می دهد که ما هم می توانیم روی این صنعت به عنوان یک منبع درآمد جدی، حساب کرده در راه رسیدن به هدف (
اقتصاد بدون نفت) از آن بهره برداری کنیم.
ما نمی توانیم این حقایق را از نظر دور بداریم:
نخست آن که، چاههای نفت کشور ما هچون دهه های پیش غنا و فشار کافی را ندارند.
دو دیگر، اقتصاد متکی به نفت کشور ما، در نتیجه دسیسه ها و توطئه های استکبار جهانی و نوسانات موجود در بازار نفت، اقتصادی لرزان و بی ثبات خواهد بود.
جهانگردی با پایین ترین درآمد، پانصد دلاری برای هر جهانگردی، به خوبی می تواند به عنوان یک منبع غنی برای کشور ما به حساب آید. ایجاد اشتغال و گسترش شغلهای جانبی و ازدیاد درآمد ناخالص ملی از اثر ارزشمند اقتصادی جهانگردی خواهد بود.
حقیقت این است که ما تا کنون از این منبع بزرگ اقتصادی بهره برداری شایسته ای نکرده ایم. از مجموع حدود چهارصد میلیارد دلار درآمد جهانگرد در جهان، درآمد کشور ما (با همه مبالغه ای که در ارقام می شود) تنها حدود دویست و پنجاه (۲۵۰) میلیون دلار یعنی به نسبت ۱۶۰۰/۱ بوده است
، در حالی که درآمد فرانسه حدود سی (۳۰) میلیارد دلار و چین حدود ده (۱۰) میلیارد دلار بوده است.
اینک برای آن که روشن شود چه تواناییها و استعدادهایی درکشور ما برای کشش جهانگرد وجود دارد و تا چه حد از این سرمایه ها استفاده کرده ایم، بد نیست نگاهی گذرا به گیراییها و جاذبه های جهانگردی کشورمان داشته باشیم.
کشور ما جزء ده کشور اول جهان از نظر تواناییها، گیراییها و جهانگردی شناخته شده است. گونه های گونه گون تواناییهای ما برای کششش و ربایش جهانگرد عبارتند از:
ایران از دهه های آغازین ظهور اسلام، جایگاه ویژه ای را در میان کشورهای اسلامی به خود اختصاص داد و به دلیل عشق و ارادتی که ایرانیان نسبت به خاندان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از خود بروز دادند، این سرزمین به پناهگاهی امن برای سلاله نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله و دوستداران
ائمه هدی و دیگر کسانی که از جور و ستم خلفا ناچار به ترک خانه و خانواده خود می گشتند، تبدیل شد؛ از این روی، امروزه شاهد برپایی صدها بقعه متبرکه در جای جای میهن اسلامی مان هستیم. این مراکز هر ساله مورد
زیارت بسیاری از پیروان
اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام قرارمی گیرند.
حرم مطهر
حضرت رضا علیهالسلام در
مشهد ، آستانه مقدس
حضرت معصومه سلاماللهعلیها در شهر مقدس
قم ، بارگاه
حضرت شاه چراغ در
شیراز ، حرم مطهر
حضرت عبدالعظیم در
تهران و بقعه
سید جلال الدین اشرف در
آستانه اشرفیه گیلان ،
مهم ترین این مشاهد مشرفه به شمار می آید.
این گونه جاذبه ها اختصاص به پیروان مذهب تشیع ندارد، بلکه دیگر مذاهب، فرق و اقلیتهای دینی نیز مراکز زیارتی ویژه خود را در این مرز و بوم دارند. از باب نمونه می توان به مقبره
شیخ جام در
خراسان ،
مسجد جامع سنندج ،
کلیساهای ارامنه در
آذربایجان و
اصفهان و بعضی مراکز مذهبی
زردشتیان اشاره کرد.
در کشور ما، قومها و طایفه های گوناگونی زندگی می کنند و هر یک دارای آداب و رسوم و فرهنگی ویژه خود هستند. اقوام مختلف همانند فارس، ترک، بلوچ، لر، ترکمن و قبیله های عرب هر یک مراسم ویژه خود را به مناسبتهای مختلف دارند که البته مهم ترین آنها مراسم مذهبی،
ازدواج ، ورزشهای محلی و… بوده و می توانند دوستداران فرهنگ ملل را به خود جذب کنند.
افزون بر آن، وقوع انقلاب اسلامی و اداره جامعه بر مبنای فرهنگ متعالی اسلام و برقراری آیینها، ترازها و معیارهای ویژه این مکتب در زوایای جامعه اسلامی ما، خود می تواند علاقه مندان فراوانی را برای دیدار از این کشور و باهدف آگاهی از چند و چون این دگردیسی بزرگ و شگفت قرن، به خود جلب کند.
ایران مرکز یکی از تمدنهای باستانی بشری است و آثار باستانی موجود در آن، به عنوان روشن کننده بخش عظیمی از تاریخ تمدن بشری، جاذبه های ارزشمندی را برای جهانگردان تشکیل می دهند.
از آن جمله می توان به
تخت جمشید ،
پاسارگاد ،
بیستون ،
بیشاپور ،
طاق بستان و
کتیبه های موجود در جای جای این سرزمین اشاره کرد. بناهای تاریخی پس از اسلام نیز همچون بناهای موجود در
اصفهان ، مانند
چهلستون ،
عالی قاپو ، مسجد و
مدرسه شیخ لطف اللّه ،
منارجنبان ، مسجد امام و دیگر بناهای تاریخی همچون
گنبد سلطانیه ،
گنبد کاووس ، بازار و
مسجد وکیل و… همه وهمه، جاذبه های بسیار قوی برای جهانگردان محسوب می شود.
وضعیت جغرافیایی کشور ما و گوناگونی آن از نظر اقلیمی، خود گیراییهای درخور توجه به شمار می آید. در بیش تر فصلهای سال می توان در این کشور انواع مختلف شرایط اقلیمی را شاهد بود. مناطق سر سبز شمال برای گروهی و کویرهای خشک و بی آب و علف برای گروهی دیگر گیرا و با کشش هستند. در بیش تر فصلهای سال شرایط آب و هوایی گوناگون را در کشور داریم. در همان زمان که گروهی در بلندیهای البرز و زاگرس و الوند به ورزشهای زمستانی مشغولند، گروهی دیگر می توانند در سرزمینهای جنوب به شنا و ورزشهای آبی بپردازند.
کوهها و دره های زیبا، آبشارها، آبهای معدنی، دریاچه ها، گونه های فراوان جانوری و حیات وحش و… نیزجزء این گونه جاذبه ها بشمارند.
فرهنگ و ادب پارسی در برهه هایی از تاریخ در جای جای مشرق زمین نفوذ داشته و با تاریخ و فرهنگ اقوام بسیاری عجین شده است؛ از این روی، بسیارند کسانی که آرزوی زیارت بزرگ مردان تاریخ و ادب این مرز و بوم را در دل دارند. چه دلهای شیفته ای که آرزو دارند آرامگاه
سعدی را زیارت کنند و بر مقبره
فردوسی ، یاد حماسه های
شاهنامه را گرامی دارند و یا بر تربت حافظ اشعار عارفانه او را زیر لب زمزمه کنند و یا بر بقعه بزرگانی چون
خیام ،
ابن سینا ،
باباطاهر و… یاد آنان را زنده کنند.
دانشگاهها،
حوزه های علمیه ، موزه ها، مراکز تحقیقاتی، کتابخانه ها و دیگر مراکز علمی نیز گیراییهایی برای شیفتگان دانش به شمار می آیند.
اینک با توجه به آثار و بهره های بسیار سودمند فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی که برای جهانگردی برشمردیم و نقش مهمی که از زوایای گوناگون برای آن قائل شدیم و جاذبه های بسیاری که یاد کردیم، ضروری به نظر می رسد به این مسأله بپردازیم که:
چگونه است که تا امروز نتوانسته ایم در این زمینه به گونه خوش آیند حرکت کنیم و از آثار شایسته و سودمند جهانگردی بهره مند شویم؟ چه بازدارنده هایی در این راه وجود داشته است؟ آیا می توان این بازدارنده ها را از سر راه برداشت؟
البته می توان بازدارنده ها و دشواریهای بسیاری را در این زمینه نام برد. از جمله:
•تبلیغات ناشایستی که پس از
پیروزی انقلاب اسلامی، در سطح بین المللی علیه
ایران و انقلاب اسلامی جریان داشته است.
• سیاست گذاری درست و فراگیر نکردن
• سخت گیری وقانونهای دست و پاگیر در دادن ویزا به مشتاقان دیدار از ایران، تا آن جا که حتی عاشقان انقلاب اسلامی و دوستداران زیارت مشاهد مشرفه توفیق ورود به ایران را پیدا نمی کنند و یا طول مدت دادن ویزا، حتی برای موارد ضروری، آنچنان است که خواستاران را ناامید و منصرف می سازد.
• برخوردهای غیرمنطقی و نامتوازن که در فرودگاه ها و سایر مبادی ورودی از سوی پلیس، گمرک انجام گرفته و برای همه مسافران، چه از داخلی و خارجی، زمینه های ناخشنودی و بدبینی را فراهم کرده است.
• احساس
امنیت کامل اجتماعی و قضائی نکردن جهانگردان
. این امر از بعضی برخوردهای غیرمسوؤلانه و در بعضی موارد، از تخلفات آشکار ناشی می گردد و نقش بسیار مهمی در جلوگیری از گسترش جهانگردی در ایران دارد.
• نارساییهای موجود در زمینه گسترش و تجهیز تأسیسات، اقامتگاهها، هتلها، راهنمایان آشنا به زبان های خارجی و…
• بدبین بودن مردم نسبت به خارجیان، که خود نابسامانی و دشواری فرهنگی به شمار می آید و در بسیاری از موارد سبب ایجاد دیگر دشواریها و بازدارنده ها می گردد.
این برداشت نادرست از جهانگرد و جهانگردی، متأسفانه در ذهن بیش تر مردم ما وجود دارد و سبب شده است بیش تر مسوؤلان به خاطر رویارو نشدن با افکار عمومی جامعه، گامی در راه گسترش این صنعت برندارند.
این برداشت عبارت است از:
بیش تر جهانگردان از جامعه های غربی و افرادی هستند که به بی بند و باری و خوشگذرانی عادت کرده اند. از این روی، حضور آنان آسیبهای جبران ناپذیری بر ارزشها، فرهنگ،
عفت و نظم حاکم بر جامعه ما وارد خواهد آورد.تلاش برای گسترش جهانگردی در کشور ما، بستگی دارد با سکوت در برابر انحرافهای فکری و اخلاقی جهانگردان، آماده کردن وسائل عیش و نوش آنان، دم بر نیاوردن در برابر خواسته های مردان هوسران، شرابخوار، مست و زنان عریان ایشان. وجود چنین افرادی و ظهور چنان مناظری آثار ناشایست و جبران ناپذیری بر روحیه و طرز تفکر مردان، زنان و جوانان ما خواهد داشت و جامعه ما را به سراشیبی سقوط و انحراف خواهد کشید.
همین برداشت است که سبب شده هیچ یک از مسوؤلین به فکر اقدام عملی جدی در جهت گسترش جهانگردی نباشند و برنامه همه جانبه و فراگیری در این زمینه تدوین نگردد. حتی در برنامه های دولت کوچک ترین توجه واشاره ای به این امر مهم دیده نشود. افکار عمومی موضعی شدید و سخت علیه جهانگردی در ایران اسلامی بگیرد. جوانهای متدین و پایبند هر حرکتی را برای راه انداختن چرخ جهانگردی در کشور، حرکتی انحرافی و مخالف اصول و ارزشهای اسلامی بینگارد و خود را در هرگونه برخورد و رویارویی با جهانگردی و جهانگردان مجاز و بلکه مأجور بدانند.
تمامی این عوامل به عنوان بازدارنده های جهانگردی ایفای نقش کرده اند و نتیجه این شده است که ما با داشتن بهترین و پرجاذبه ترین تواناییهای جهانگردی، هیچ گونه بهره ای از آن نبرده ایم، نه فرهنگی و نه اقتصادی و نه… همین سبب شده است با وجود تهاجم تبلیغاتی دشمن از این تواناییها هیچ استفاده ای نکنیم. از نظر اقتصادی هم از کم درآمدترین کشورها دراین صنعت باشیم، هنوز به طور کامل به
نفت وابسته باشیم و در نتیجه اقتصادمان بازیچه سیاستهای استکبار جهانی باشد. سرمایه های تاریخی و فرهنگی مان نه تنها سود و بهره ای نداشته باشند، بلکه تبدیل به مراکزی پر هزینه و در حال ویرانی گردند. سرمایه گذاریهای پیشین بدون استفاده بمانند و رو به نابودی بروند. تمامی تلاشهایی که در بعضی منطقه ها، همچون:منطقه های آزاد
کیش و
قشم و… شده است بی نتیجه بماند.
اینک بایسته است مقداری به بررسی بازدارنده های یاد شده بپردازیم تا ببینیم موارد یاد شده تا چه اندازه واقع بینانه هستند و آیا می توان درمان و راه چاره ای برای این مقوله اندیشید، یا نه؟
بد نیست که از کارآمدترین این بازدارنده ها آغاز کنیم، همان که در شمارش بازدارنده ها پس از همه یاد شد:دراین دیدگاه گفتاری یاد شد که به بررسی هر یک می پردازیم:
بیش تر جهانگردان افرادی عیّاش و خوشگذران هستند و…
اگر چه در ابتدای امر از کلمه جهانگرد، مرد یا زنی چشم آبی با موهای بلند و ژولیده بور و شلوارهای کوتاه و مندرس یا پاره پاره چنین به ذهن می زند (شاید به خاطر فرنگی بودن لفظ توریست یا چشم گیر تر بودن مصادیق توریست غربی) ولی با اندکی دقت می توان دریافت:
نخست آن که، بسیاری از مردم برای آرامش اعصاب، رفع خستگی، آشنایی با دیگر کشورها و ملل، دیدن و لذت بردن از چشم اندازهای طبیعی، آشنایی با پیشینه تاریخ بشری، مطالعات علمی و باستان شناسی و… سفر می کنند.
این گونه نیست که همه جهانگردان برای عیاشی و خوشگذرانی
سفر کنند. درصدی درخور توجه از جهانگردان را جهانگردان فرهنگی تشکیل می دهند و ما اگر بتوانیم بخشی از این گروه عظیم را به ایران جذب کنیم، خود برای رسیدن به هدفهای فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ما کافی است.
جهانگردانی که برای عیاشی و خوشگذرانی مسافرت می کنند، هیچ گاه ایران اسلامی را برای این کار بر نمی گزینند. آنان می دانند که در ایران مراکز عیاشی و خوشگذرانی مثل کافه، کاباره، کازینو و… وجود ندارد. می دانند که در ایران نمی توانند مشروب الکلی و… بیابند، بویژه آن که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تمامی بوقهای
استکباری تلاش خود را بر این امر به کار بسته اند که جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی را به عنوان یک نظام سخت گیر با مجازاتهای سخت و خشن به دنیا معرفی کنند. در ذهن مردم دنیا، این گونه انگاشته می شود که اگر کسی درایران
خمر بنوشد، یا
زنا و حتی ارتباطی ساده، در حد گفت وگوی دوستانه، با جنس مخالف داشته باشد، مورد بدترین و کشنده ترین مجازاتها قرارمی گیرد. به چهره زنان بی حجاب اسید پاشیده می شود و پستان زنهای بی چادر بریده می شود و… بنابراین جهانگردانی که برای خوشگذرانی به سفر می پردازند ایران را برابر خواست و سلیقه خود نمی بینند و به ایران سفر نمی کنند. تا آن زمان که در بعضی از کشورها بهترین وسایل عیاشی و لذت جویی را در اختیار جهانگردان می گذارند، برای آنان مستهجن ترین
رقصها و مبتذل ترین
آهنگ ها و
موسیقی ها و مدرن ترین فاحشه خانه ها و… را فراهم می کنند، آیا باز هم می توان انگاشت و پنداشت که جهانگردی برای خوشگذرانی ایران را برگزیند و به ایران بیاید؟ بی گمان، پاسخ این پرسش منفی است و بلکه به طور کامل قضیه عکس این پندار است؛ یعنی گروهی از جهانگردان برای دیدن جامعه ای که در آن به گونه آشکار از
شراب و
قمار و مواد مخدر و… فحشا و… خبری نیست به ایران می آیند و در مدت اقامتشان در ایران توقع چنین خوشگذرانیهایی را هم ندارند.
ما می توانیم با کارهای گوناگونی که می کنیم جهانگردانی را که می خواهیم از بین این خیل جهانگرد جدا کنیم، در مثل وقتی برای دیدار از ایران تبلیغات می کنیم، برخلاف کشورهایی که بر روی جلد بروشورها یا تصاویر فیلمهای تبلیغاتی شان نمایشی از فضای کاباره ها یا بدن نیمه عریان رقاصه ها و… دارند، ما بر فضای عرفانی و اسلامی کشورمان تأکید کنیم. تصویر بارگاه
امام رضا علیهالسلام، عکسهای پرکشش فرهنگی و تاریخی کشور، عکسهای زنان متین وباحجاب که با فرزند شیرخواری در کالسکه یا در آغوش به تظاهرات آمده است، همه وهمه، این را به ذهن بیننده القاء می کند که در این کشورهر چه هست، سخن از فرهنگ و علم و دین و عرفان است، نه آن لودگیها و بیهودگیها و از همین مرحله است که ما به غربال کردن جهانگردان می پردازیم و آنان که در پی عیاشی و خوشگذرانی هستند، سرخود می گیرند و راه خود می روند و زحمت ما نمی دارند.
روشهای دیگر هم برای برگزیدن جهانگردان وجود دارد که یکی دو مورد از آنها در زیر می آید:
• تشکیل شرکتها و مؤسسات جهانگردی در هر کشور توسط مردم همان کشور:ما می توانیم در هر کشور شرکت جهانگردی با مشارکت مردم همان کشور تأسیس کنیم. در این شرکت مدیر یا کارکنان برای مشتریان خود شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران را بازگو می کنند و تنها آنها را که می خواهند با انگیزه های فرهنگی یا علمی… و نه برای عیاشی به ایران سفر کنند، برگزینند.
• گزینش جهانگرد در سفارتخانه ها و به هنگام دادن ویزا نیز، یکی دیگر از مراحل انتخاب جهانگردان است.
در جهان امروز نزدیک ۱/۵ میلیارد مسلمان داریم که حدود ۱۷۰ میلیون آنان
شیعه هستند. اگر ما بتوانیم چند درصد از شیعیان را در هر سال برای یک سفر زیارتی به ایران جذب کنیم، برای ما کافی است. بیش تر مسلمانان و بویژه شیعیان، از نظر فرهنگی به ما نزدیک ترند و آمدوشد آنان به جامعه ما با آفتها و آسیبهای کم تر همراه خواهد بود. این بدان معناست که حتی اگر همه جهانگردان غیرمسلمان را افرادی عیاش و خوشگذران بینگاریم، باز هم می توانیم به شمار کافی از بین مسلمانان، جهانگرد داشته باشیم.
از آنچه در این بخش گذشت، روشن شد که ما نباید گمان کنیم همه جهانگردان برای عیاشی و خوشگذرانی به سفر می پردازند؛ بلکه شماری از آنان باهدفهای علمی و فرهنگی به جهانگردی می پردازند و حتی بعضی برای
عبادت و
زیارت به
ایران می آیند و ما می توانیم از این فرصت استفاده کنیم و به گونه ای خردمندانه و منطقی (و البته نامحسوس) حقایق دینی، ارزشهای مذهبی، مظلومیت شیعه و فشارهای ظالمانه ای که به انقلاب اسلامی آمده است و… را برای آنان بیان کنیم و تبلیغات استکباری ملحدان ضد دین را افشا کنیم.
ولی هنوز قضیه خاتمه نیافته و مساله حل نشده است؛ چرا که حتی اگر فرض کنیم جهانگردان برای عیاشی به کشور ما نمی آیند و بلکه از بین آنان ما تنها جهانگردان فرهنگی و حتی جهانگردان مسلمان و شیعه را انتخاب می کنیم؛ ولی باز هم مشکلی دیگر رخ می نماید و آن این که به هر حال، آنان که در جامعه های بی قیدوبند با بی مبالاتی و لا ابالی گری زندگی کرده اند، افرادی لاابالی و بی بندوبار هستند. حتی اگر برای عیاشی هم نیایند، ولی رفتارهایشان برای جامعه ما زیان دارد و نظم و امنیت عمومی و اخلاق خانواده ها و جوانان ما را به فساد می کشد.
در این جا بایسته است به دو دیدگاه اشاره ای داشته باشیم.
دیدگاه اول
برای پدید آوردن جامعه اسلامی سالم، بایستی تمامی مظاهر و انگیزه های فساد و زمینه ها و ابزار انجام گناه از سراسر جامعه به چشم نخورد، زنان با پوشش کامل در جامعه حضور داشته باشند، رسانه ها به طور کامل کنترل شوند و به هیچ روی نتوانند فساد و
انحراف را به جامعه تزریق کنند و… در این صورت، جامعه ای سالم و به دور از فساد خواهیم داشت.
دیدگاه دوم
اگر چه حذف زمینه های گناه می تواند تا اندازه زیادی آمار فساد و انحراف را در جامعه کاهش دهد، ولی حقیقت این است که راه حل نهایی به شمار نمی آید.
کسانی که در جامعه اسلامی در اثر کنترلهای جدی و بازدارنده ها از انجام گناه باز می مانند، اگر این گونه زندگی را خود بر نگزینند و در واقع گونه ای تحمیل در شیوه زندگی آنان وجود داشته باشد، در نخستین لحظه احساس آزادی همه رشته ها را پنبه می کنند و همه قیدوبندها را کنار می گذارند. باید به گونه جدی، در پی ساختن افرادی باورمند و مسلمان باشیم و از برخورد فرهنگهای فاسد و منحرف نیز خیلی هراس نداشته باشیم.
تجربه بیست ساله جامعه، ما نشان می دهد، حذف شرایط
گناه و کنترل ظواهر آن در جامعه، به تنهایی نمی تواند در به وجود آوردن جامعه ای سالم توفیق کاملی داشته باشد. ما هنوز در جامعه خود شاهد موارد فراوانی از قاچاق و
اعتیاد به مواد مخدر هستیم.
مشروبات الکلی اگر چه به گونه پنهانی و غیرعلنی، در جامعه ما ریشه کن نشده است. ارتباطات نامشروع به گونه پنهانی در جامعه وجود دارد….
بنابراین، اگر اصلاح جامعه تنها مبتنی برحذف شرایط گناه و بسته نگهداشتن جامعه باشد، نباید منتظر توفیق چشمگیری بود. بویژه آن که دستهای پیدا و ناپیدا، در تلاشند که از راه گسترش فساد و توسط فیلمهای ویدیوئی و برنامه های ماهواره ای و… جوانان ما را منحرف کنند. دربرابر، ما به
تربیت و
ارشاد و ساختن روحیه های قوی و شخصیتهای پایبند و استوار کم تر توجه کرده و بیش تر به حفظ ظواهر اندیشیده ایم.
با توجه به موارد بالا است که به نظر می رسد اگر توانستیم از بین جهانگردان، جهانگردان فرهنگی را برگزینیم، به طرف جذب جهانگردان مسلمان، بویژه شیعیان حرکت کنیم، درتبلیغات جهانگردی جو فرهنگی و اسلامی جامعه خود را نمایش بگذاریم و در شرکتهای جلب توریست و سفارتخانه ها در زمان دادن ویزا، ارزشهای اسلامی و بایستگی توجه به آنها را به جهانگرد یادآور شدیم، در این صورت، می توان امیدوار بود که شاهد لاابالی گری جهانگردان نخواهیم بود و اگر گاه گاهی هم مواردی به چشم بخورد، همانند مواردی خواهد بود که در بین افراد لاابالی مردم خودمان وجود دارد و می بینیم و با توجه به ضرورت برخورد منطقی و خردمندانه دست اندرکاران و جلوگیری از این موارد، شاید جایی برای نگرانی زیاد وجود نداشته باشد.
بدبینی مردم ما در زمینه پذیرش جهانگرد، جنبه دیگری همbr / دارد و آن همان موردی است که درهمه کشورها به عنوان یکی از آثار ناشایست جهانگردی شمرده می شود و آن عبارت است از این که:با پذیرش جهانگرد، ملت میزبان به خدمتگزاری حقیر در مقابل جهانگردان تبدیل می شود.
بیش تر، درآمد خدمت به جهانگردان، بیش از درآمد معمول در زمینه تولید یا خدمات دیگر اجتماعی است، در مثل، مبلغی که جوان خدمتگزاری برای برداشتن چمدان یک جهانگرد به عنوان انعام دریافت می کند، درحدود مبلغی است که پدر او برای یک روزکار در مزرعه دریافت می کند. به همین جهت یک بُعد از بدبینی جامعه ما نسبت به جهانگردی، متوجه حفظ عزت و حیثیت اسلامی مردم است.
در بررسی این دیدگاه به نظر می رسد اگر هدف اصلی جهانگرد درایران مسائل اقتصادی باشد، کم کم همه چیز و حتی حیثیت و عزت اسلامی خود را فدای درآمدهای ارزی خواهیم کرد و این مشکل به گونه جدی در جامعه ما رخ خواهد نمود. اما اگر راهها و وسائل دیگر را در جهت ورود میهمانانی فراهم کنیم، تا پیام رسان حق بودن مکتب ما و مظلومیت امت ما به جهان باشند، هر حرکتی دراین مسیر نه درخدمت عیاشی آنان، که عملی ستودنی در خدمت هدفی مقدس خواهد بود.
فرهنگ اسلامی ما جایگاه ارزشمندی برای پذیرایی از میهمان قائل شده است
و مردم ما در این صورت میزبان جهانگردان خواهند بود و بسیار کریمانه به معیارها و ترازهای میهمان نوازی معمول ایرانیان عمل خواهند کرد و این بر عزت و شکوه و بزرگی آنان خواهد افزود. این را نیز ناگفته نباید گذاشت که میهمان تا زمانی عزیز است که به ارزشهای مورد توجه میزبان، احترام بگذارد و مقدسات او را لگدمال نکند.
اینک که با شرح بازدارنده ها و دشواریهای گسترش جهانگردی را بررسی کردیم، وقت آن رسیده است پیشنهادهایی را برای از بین بردن و زدودن نارساییها و آسان کردن مقدمات گسترش این صنعت مورد بحث قرار دهیم.
به نظر می رسد یکی از راه های عملی، تشکیل کمیسیونی است برای پی گیری کارهای ضروری اجرائی، با حضور نمایندگانی از ارگانهای دست اندرکار، از جمله دفتر مقام معظم رهبری، مجلس شورای اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، استانداران استانهای جهانگردپذیر، گمرک، نیروی انتظامی، وزارت امور خارجه، مناطق آزاد، سازمانهای فرهنگی و تبلیغی، حوزه های علمیه، صدا و سیما و شرکتهای خدمات جهانگردی و…
این کمیسیون می تواند با پی گیری اجرایی، عهده دار راهکارهای پیشنهادی زیر باشد:
چنانچه گذشت اساسی ترین مشکل جهانگردی در جامعه امروزی ما، بدبینی و نگاه بدبینانه مردم و مسوؤلان نسبت به این قضیه است که می توان از راههای زیر گامهایی ارزشمند در جهت حل آن برداشت:
• استفاده از رهنمودهای مقام معظم رهبری
سخنان مقام معظیم رهبری تأثیری شگرف در مسؤولان و مردم مسلمان و متعهدمان خواهد داشت.
• دعوت از روحانیان، ائمه جمعه و جماعات و درخواست از ایشان برای طرح موضوع در سطح جامعه.
علما و روحانیان معظم می توانند با بیان حقایق موجود در آموزه های عالیه اسلامی، نقش بسیار مهمی در تصحیح برداشت و عملکرد جامعه دراین زمینه داشته باشند. به عنوان نمونه، به چند عنوان در این زمینه اشاره می شود:
۱. بخشش و گذشت نسبت به
کافران .
۲. پرهیز از ستم و تعدی به کافران.
۳. نیکی و
احسان به کافران.
۴. نگهداشت حقوق انسانی و رفتار با کافران برابر موازین اخلاق اسلامی.
۵.
خیرخواهی برای کافران.
• تهیه و پخش برنامه هایی، اعم از میزگرد و…، از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برای روشن کردن افکار عمومی در این زمینه.
• انتشار مقاله هایی در جراید
همان گونه که گذشت، برخورد با جهانگردان باید کریمانه و همراه با موازین میهمان نوازی باشد. این امر از طرق زیر عملی خواهد شد:
• ایجاد هماهنگی بین مسؤولان اجرایی در ارشاد، وزارت خارجه، گمرک، نیروی انتظامی و… و تلاش در جهت رفع بازدارنده ها و آسان سازی ورود و خروج و حذف قانونهای دست و پاگیر که پاره ای چندان هم ضروری نیستند.
• تهیه
فتاوا و دیدگاههای فقها و بزرگان در مورد احکام جهانگردان.
در بسیاری از موارد، حدود برخورد با خارجیان، بویژه کافران به گونه دقیق روشن نشده است و این خود سبب بعضی ناهماهنگیها در برخورد با غیرمسلمانان است.
• جلوگیری از اعمال فشار و سخت گیریهای بی مورد به جهانگردان.
در بسیاری از موارد سلیقه های شخصی، فشارها و سخت گیریهایی را در جهانگردان اعمال می کند که بسیار بیش از میزانی است که در احکام شرع یا قوانین، مورد انتظار بوده است.
• تهیه و تدوین ضوابطی که باید توسط جهانگردان در جوامع اسلامی و
جمهوری اسلامی ایران رعایت شود.
این ضوابط را می توان از طریق سازمانهای بین المللی جهانگردی در اختیار جهانگردان گذاشت.
• برنامه ریزی و پی گیری برای برآوردن قانونهای لازم.
اگر چه در بسیاری از موارد قوانین ضروری، که امنیت اجتماعی و قضایی جهانگردان را برآورد، وجود دارد و مشکل بیش تر، ناشی از توجه نداشتن قانونها است؛ ولی به هر حال، این کمیسیون می تواند در موارد لزوم پی گیریهای لازم را برای تامین و تصویب قانونهای لازم داشته باشد.
راههای زیر در این زمینه کارساز خواهد بود:
• دادن تسهیلات بانکی و حمایت لازم برای تأسیس هتل، سالن غذاخواری، ابزار و وسائل تفریحی و سازوبرگهای ضروری در مراکز جهانگردی توسط بخش خصوصی.
• تاسیس و کمک به تأسیس شرکتهای پذیرش جهانگرد، خدمات جهانگردی، تورهای ایرانگردی و….
• تربیت راهنمایان آشنا به زبانهای خارجی و دانستنیهای ضروری در این زمینه.
شاید این مرحله پس از برآوردن سه مرحله پیشین درخور اجراتر باشد.
راهکارهای ذیل در این زمینه پیشنهاد می گردند:
•
تبلیغ گیراییها و کششهای جهانگردی ایران در کشورهای خارجی از راه جراید، تلویزیون و شبکه های کامپیوتری.
• ایجاد مؤسسات جذب جهانگرد. اگر این مؤسسات توسط افراد محلی و باحمایت مالی جمهوری اسلامی تشکیل و فعالیت کند، بسیار موفق تر خواهد بود.
• ایجاد مؤسسه جهانگردی در سازمان کنفرانس اسلامی
این امر با توجه به استقبال کشورهای اسلامی و ضمن مدت سه ساله ریاست جمهوری اسلامی ایران اقدامی عملی و کارا به نظر می رسد.
• الغای ویزا بین کشورهای اسلامی
• در نظر گرفتن تسهیلات و تخفیف در بعضی عوارض گمرکی و… برای جهانگردان
• استفاده از تجارب کشورهای موفق در این زمینه.
برگرفته از مقاله جهانگردی در جمهوری اسلامی ایران مسائل و نارساییها -مجله فقه- دفتر تبلیغات اسلامی، شماره ۱۴. p