نخستین زن هاشمی بود که با مردی هاشمی، یعنی ابوطالب، ازدواج کرد و به ترتیب چهار پسر به نامهای طالب، عقیل، جعفر و علی به دنیا آورد که فاصله زمانی میان هر کدام ده سال بود.
هنگامی که در مکه خشکسالی شد و ابوطالب دچار مضیقه مالی گردید، به پیشنهاد پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، عباس بن عبدالمطلب نزد برادرش ابوطالب رفت و جعفر را به خانه خود برد و کفالتش را برعهده گرفت. جعفر همچنان نزد عمویش ماند تا اینکه اسلام آورد و بعد از وی بی نیاز شد.
اسلام آورد. روایت شده است که ابوطالب وقتی دید حضرت علی (علیهالسلام) در سمت راست پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به نماز ایستاده، به جعفر گفت برو و در سمت چپ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بایست و نماز بگزار و او نیز چنین کرد و این نخستین نماز جماعتی بود که در اسلام بر پا گردید. بر اساس برخی روایات، جعفربن ابی طالب سومین یا بیست و ششمین یا سی و دومین نفر
[۱۲]ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۱۲۶- ۱۲۷.
بر اثر افزایش فشار و شکنجهکفارقریش و توصیه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به مسلمانان برای مهاجرت از مکه به حبشه، جعفربن ابی طالب در سال پنجم بعثت
، نامهای خطاب به نجاشی، پادشاه آن سرزمین، فرستاد و در آن، ضمن دعوت وی به اسلام، از او خواست تا به اوضاع جعفر و دیگر مسلمانان مهاجر و پناهنده به وی، رسیدگی کند.
وقتی کفار قریش، عمرو بن عاص و عبدالله بن مسعود بن ابی ربیعه مخزومی و به روایتی عماره بن ولید را با هدایایی نزد نجاشی فرستادند تا شاید بتوانند مسلمانان مهاجر را به مکه بازگردانند،
سخنگوی مسلمانان پناهنده به حبشه، جعفربن ابی طالب بود. او در جلسات مناظره به خوبی مواضع و دیدگاه اسلام را بیان کرد تا جایی که نجاشی و اسقفهایش را متقاعد ساخت و فرستادگان قریش ناامید به مکه بازگشتند.
جعفربن ابی طالب در حبشه از همسرش اسماء بنت عمیس صاحب سه فرزند، به نامهای عبدالله و محمد و عون، شد که عبدالله نخستین مولود مسلمان در حبشه
به روایتی، دو فرزند دیگر وی در کربلا و به روایتی دیگر، در جنگ صفینشهید شدند. روایتی نیز حاکی از آن است که عون و محمد در زمان خلافت عمر در شوشتر به شهادت رسیدند؛ اما، بلاذری این را نادرست دانسته است.
؛ اما، با توجه به اینکه جعفربن ابی طالب در آن زمان در حبشه اقامت داشته است، این خبر نمیتواند صحیح باشد مگر آنکه این پیمان غیابا بسته شده باشد.
جایگاه و منزلت جعفربن ابی طالب چنان والا بود که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای وی سهمی از غنایم نبرد بدر را، با اینکه در آن حضور نداشت، در نظر گرفت.
در اواخر سال ششم هجرت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سفیرش، عمرو بن امیه ضمری، را نزد نجاشی فرستاد و از وی خواست مسلمانان را بازگرداند. نجاشی نیز دو کشتی در اختیار جعفربن ابی طالب و مسلمانان و گروهی از حبشیان مسلمان شده قرار داد و آنان را راهی مدینه کرد.
[۶۶]خطاب، محمود شیت، مجلة المجمع العلمی العربی، ص۱۳۴.
وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جعفر را دید میان دو چشمش را بوسید و او را دربرگرفت و با شادی بسیار گفت: «به خدا قسم نمیدانم به کدام یک شادتر شوم از آمدن جعفر یا از فتح خیبر»
با آمدن جعفر و دیگر مهاجران حبشه به مدینه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وی و همراهانش را صاحب الهجرتین (دو هجرت، یکی به حبشه و دیگری به مدینه) نامید.
، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بسیار غمگین شد و سپاهی سه هزار نفری تدارک دید که بعدها به سپاه امرا معروف شد و فرماندهی آن را به ترتیب برعهده سه تن از صحابه، که یکی از آنها جعفربن ابی طالب بود، قرار داد تا در صورت شهادت یکی، دیگری فرماندهی را بر عهده گیرد.
سپاه سه هزار نفری مسلمانان در جمادیالاولی سال هشتم در روستای موته در سرزمین بلقاء به مصاف سپاه دویست هزار (یا صد هزار) نفری رومیان به سرکردگی هرقل و عربهای شام به فرماندهی شرحبیل بن عمرو رفت. در گرماگرم نبرد، جعفربن ابی طالب از اسب سرخ موی خود پیاده شد و آن را کشت و آنگاه پیاده جنگید تا به شهادت رسید.
در همان روز شهادت جعفرطیار، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از طریق وحی از شهادت ایشان آگاه شد و بسیار اندوهگین گشت. مردم مدینه را فرا خواند و واقعه موته و چگونگی شهادت ایشان را به اطلاع رسانید و ایشان را شهید خواند. ایشان در هنگام شهادت چهل و یک سال داشت.
در این نبرد هر دو دست جعفربن ابی طالب قطع شد، ولی نگذاشت پرچم روی زمین بیفتد؛ از اینرو، پیامبر فرمود که خداوند به جعفر، به جای دستهایش، دو بال از یاقوت داده است و او با فرشتگان در بهشت به هر جا که میخواهد پرواز میکند
و دارای عقل و درایت و هوش سرشار و اراده راسخ بود و شخصیتی نافذ داشت و سرداری برجسته و آگاه به مسائل دینی و آشنا به فنون و اصول جنگ بود.
[۱۱۹]خطاب، محمود شیت، مجلة المجمع العلمی العربی، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.
بر اساس روایاتی که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده، جعفر جزو بهترین مردم بوده و با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از یک طینت و سرشت و از یک درخت خلقشده و از نظر خلق و خوی شبیهترین افراد به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بوده است.
بهشمار آوردهاند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به جعفربن ابی طالب لقب ابوالمساکین (پدر بینوایان) اعطا کرد، زیرا او به مستمندان و فقیران بسیار رسیدگی میکرد، با آنها نشست و برخاست داشت و به ایشان خدمت میکرد و اموالش را میان آنان تقسیم مینمود.
ارادت و علاقهمندی حضرت علی (علیهالسلام) به برادرش جعفربن ابی طالب تا جایی بود که هیچگاه درخواستی از درخواستهای عبدالله بنجعفر را، چنانچه حضرت را به جان جعفرقسم میداد، رد نمیکرد.
مزارجعفرطیار و سایر شهدای موته در منطقهای معروف به شهر مزار در اطراف موته (شهرستانی در استان کرک در اردن) قرار دارد. هر چند بر اساس برخی روایات، سه فرمانده شهید موته را در یک قبردفن و آن قبر را پنهان کردند، ولی امروزه مدفن آنان شناخته شده و زیارتگاه است
گفته میشود ظاهر بیبرس اول، چهارمین سلطان از ممالیک مصر (متوفی ۶۷۶)، مزار جعفر را تجدید بنا کرد و اوقاف بسیاری به آن اختصاص داد. در ۱۳۷۵ ش/ ۱۹۹۶ بر روی بقعهجعفرگنبد و بارگاهی بناشده است.