• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جرم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جَرْم (به فتح جیم و سکون راء) از واژگان قرآن کریم به معنای قطع است.
جُرم (به ضم جیم) به معنی گناه از همین ماده است.
گناه را به آن سبب جرم گویند که شخص را از سعادت و رحمت خدا قطع می‌کند.
گناهکار را مجرم می‌گوییم زیرا در اثر گناه، خود را از رحمت، سعادت و راه صحیح انسانیّت قطع می‌کند.



جَرْم به معنای قطع است.
مجمع البیان، اقرب الموارد، قاموس، مفردات و صحاح آن را به معنی قطع گفته‌اند.
به عقیده طبرسی ذيل آيه ۱۲۴ سوره انعام گناه را از آن جهت‌ جرم گویند که عمل واجب الوصل را قطع می‌کند. بنابراین قول، گناهکار را از آن مجرم گویند که عمل صالح را قطع می‌کند.
در مفردات گوید: اصل جرم به فتح اوّل به معنی قطع ثمره از درخت است و به طور استعاره به گناه کردن جرم گفته‌اند.
خلاصه آن‌که، در معنای جرم (به فتح اوّل) سه قول هست: قطع، حمل، کسب. ولی قطع معنای اوّلی و مشهور آن است و جرم (به ضمّ اوّل) به معنی گناه از همین مادّه است.



به نظر نگارنده جرم فقط یک معنای دارد و آن قطع است و گناه را به آن سبب جرم گویند که شخص را از سعادت و رحمت خدا قطع می‌کند و گناهکار را مجرم می‌گوییم زیرا در اثر گناه، خود را از رحمت و سعادت و راه صحیح انسانیّت قطع می‌کند و در سه محل از قرآن که‌ «لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌» آمده چون به مفعول دوّم با «علی» متعدی شده لذا معنای حمل (وادار کردن) بر آن اشراب شده است و چنان‌که می‌دانیم «حمل» بر مفعول دوّم با «علی» متعدی می‌شود، گویند: حمله علی الامر. یعنی او را به فلان کار وادار کرد لفظ «علی» در یک آیه مذکور و در دو آیه مستتر است اینک آیات را نقل می‌کنیم.



به مواردی از جَرْم که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۱ - یَجْرِمَنَّکُمْ‌ (آیه ۸ سوره مائده)

(وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی‌ اَلَّا تَعْدِلُوا...)
«وادار نکند شما را کینه قومی بر اینکه عدالت نکنید.»
در این‌جا (عَلی‌ اَلَّا تَعْدِلُوا) مفعول دوّم‌ (لا یَجْرِمَنَّکُمْ) است و «علی» در آن مذکور می‌باشد.


۳.۲ - یَجْرِمَنَّکُمْ‌ (آیه ۲ سوره مائده)

(وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌ شَنَآنُ قَوْمٍ اَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اَنْ تَعْتَدُوا...)
«کینه مردمی که شما را از مسجد الحرام باز داشته‌اند وادار نکند بر این‌که تجاوز کنید.»
طبرسی در ذیل این آیه، (وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌) را از افرادی «یَحْمِلَنَّکُمْ» (وادار نکند) نقل کرده است، و این مطابق نهج البلاغه است که در نامه ۱۲ فرموده‌: «لَا یَحْمِلَنَّکُمُ شَنَئَانُهُمْ عَلَی قِتَالِهِمْ قَبْلَ دُعَائِهِمْ» و خود جرم را در آنجا قطع و کسب معنی می‌کند.
زمخشری در ذیل همین آیه می‌گوید: جرم جاری مجرای کسب است در تعدّی به یک مفعول یا دو مفعول و آنگاه جمله فوق را به معنی کسب و وادار کردن گرفته است.
بعضی از بزرگان در تفسیر خود در ذیل آیه فوق گوید: «یقال جَرَمَهُ یَجْرِمُهُ: ‌ای حمله» علی هذا معنی جرم وادار کردن است. ولی این تعبیر را در کتب مشهور لغت پیدا نکردیم.


۳.۳ - یَجْرِمَنَّکُمْ‌ (آیه ۸۹ سوره هود)

(وَ یا قَوْمِ لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌ شِقاقِی اَنْ یُصِیبَکُمْ مِثْلُ ما اَصابَ قَوْمَ نُوحٍ...)
«ای قوم! مخالفت با من وادارتان نکند بر این‌که نظیر بلای قوم نوح بر شما برسد.»
در این دو آیه‌ (اَنْ تَعْتَدُوا... اَنْ یُصِیبَکُمْ‌) مفعول دوّم‌ (یَجْرِمَنَّکُمْ) است و «علی» در هر دو مقدّر می‌باشد و احتمال دارد که در آیه اخیر معنای کسب به آن اشراب شده باشد و در این صورت احتیاج به تقدیر «علی» نیست.


۳.۴ - اَجْرَمُوا (آیه ۲۹ سوره مطففین)

(اِنَّ الَّذِینَ‌ اَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ‌)
«آنان‌که اقدام به گناه کردند به مؤمنین از روی ریشخند می‌خندیدند.»
در قرآن کریم مادّه جرم غیر از سه آیه فوق، همه از باب افعال به کار رفته است مثل اَجْرَمُوا، اجرامی مجرم و مجرمون فقط در پنج محلّ‌ «لا جَرَمَ‌» آمده که خواهیم گفت. به نظر می‌آید باب افعال در اینجا برای کثرت باشد زیرا کثرت یکی از معنای آن است‌.


۳.۵ - اَجْرَمُوا (آیه ۴۷ سوره روم)

(فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ اَجْرَمُوا)
«از کسانی که پیوسته گناه می‌کردند انتقام کشیدیم.»


۳.۶ - لا جَرَمَ‌ (آیه ۲۲ سوره هود)

(لاجَرَمَ‌ اَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْاَخْسَرُونَ)
«حتما آن‌ها در قیامت خسرانکارترینند.»
در المیزان ذیل آیه فوق از فرّاء نقل شده که لا جرم در اصل به معنی لابدّ و لا محاله است، سپس در اثر کثرت استعمال به معنای قسم آمده و معنای «حقّا» می‌دهد... و گفته شده: جرم به فتح اوّل و دوّم به معنی قطع است و شاید در اصل در نتیجه سخن به کار می‌رفته مثل لا محاله و این معنی را می‌داده که: این سخن را قاطعی قطع نمی‌کند. پس «لا» به معنی نفی و «جرم» به معنی قطع است «لا جرم» یعنی این گفته را قطع کردن و از بین بردن نیست و حتمی است علی هذا معنای حتما و حقّا می‌دهد.


۳.۷ - لا جَرَمَ‌ (آیه ۲۳ سوره نحل)

(لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ)
(بى‌ترديد خداوند از آن‌چه پنهان مى‌دارند و آن‌چه آشكار مى‌سازند باخبر است؛ او مستكبران را دوست نمى‌دارد.)


۳.۸ - لا جَرَمَ‌ (آیه ۶۲ سوره نحل)

(وَ يَجْعَلُونَ لِلّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَىلاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ الْنَّارَ وَ أَنَّهُم مُّفْرَطُونَ)
(و آن‌ها برای خدا چیزهایی [دخترانی‌] قرار می‌دهند که خودشان از آن کراهت دارند؛ با این حال زبانشان به دروغ می‌گوید که برای آن‌ها پاداش نیک است! بی‌تردید برای آنان آتش است؛ و آن‌ها از پیشگامان دوزخ‌اند.)


۳.۹ - لا جَرَمَ‌ (آیه ۱۰۹ سوره نحل)

(لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرونَ)
(بى‌ترديد آن‌ها در آخرت زيانكارند.)


۳.۱۰ - لا جَرَمَ‌ (آیه ۴۳ سوره غافر)

(لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَ لَا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ)
(به يقين آن‌چه مرا به سوى آن مى‌خوانيد، نه دعوت و حاكميتى در دنيا دارد و نه در آخرت؛ و به يقين بازگشت ما در قيامت به سوى خداست؛ و اسرافكاران اهل آتشند. )


کلمه‌ «لا جَرَمَ» چنان‌که گفتیم پنج بار در قرآن مجید آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ۲۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۹۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۲۷.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع الببان، ج۵، ص۲۵۴.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۴۲۳.    
۶. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۸۸.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۲.    
۸. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۵، ص۱۸۸۵.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۱۲۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع الببان، ج۴، ص۱۵۴.    
۱۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۲.    
۱۲. مائده/سوره۵، آیه۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۳۸۳.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۳۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۱.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۳۳.    
۱۷. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۶۵.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۶۲.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۹۴.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۳۹.    
۲۲. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۲۳. سید رضی، نهج البلاغه، نامه۱۲، ص۳۷۲.    
۲۴. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۰۲.    
۲۵. هود/سوره۱۱، آیه۸۹.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۵۵۸.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۷۳.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۱۲.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۷.    
۳۰. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۹.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۹۵.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۳۹.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۷۹.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۳.    
۳۵. روم/سوره۳۰، آیه۴۷.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۹۹.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۹۹.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۴۶.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۸۴.    
۴۰. هود/سوره۱۱، آیه۲۲.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۵.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۲.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۵۹.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۸.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۲.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۵.    
۴۷. نحل/سوره۱۶، آیه۲۳.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۶۹.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۳۴.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۲۸.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۴۲.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۴۷.    
۵۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۲.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۳.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۰۹.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۸۳.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۸۵.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۷۱.    
۵۹. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۹.    
۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۷۹.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۵۱۱.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۵۵.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۵۹.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۸.    
۶۵. غافر/سوره۴۰، آیه۴۳.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۷۲.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،، ج۱۷، ص۵۰۶.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۳.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۷۴.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۱۷.    
۷۱. هود/سوره۱۱، آیه۲۲.    
۷۲. نحل/سوره۱۶، آیه۲۳.    
۷۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۲.    
۷۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۹.    
۷۵. غافر/سوره۴۰، آیه۴۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جرم»، ج۲، ص۲۷-۳۰.    






جعبه ابزار