جبیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُبَیل،شهری بندری است که در مغرب
لبنان واقع شده است.
در قسمت شمالیِ مُحافظة (استان) جَبَلِلبنان واقع است. از شمال به قضای بَتْرون (به مرکزیت شهر بندری بترون)، از مشرق به قضای بَعْلَبَک (در استان بِقاع )، از جنوب به قضای کَسْرَوان (به مرکزیت شهر بندری جُونیه) و از مغرب به دریای مدیترانه محدود میشود. مرکز آن شهر جبیل است.
قسمتی از رشته
کوه المُنَیطَره (در امتداد رشته کوه جبل لبنان) در مشرق شهرستان امتداد دارد. در قضای جبیل، ارتفاع از مغرب به مشرق افزایش مییابد و در بعضی مناطق شرقی به بیش از دو هزار متر میرسد. در مغرب این قضا، دشتهای حاصلخیز ساحلی گسترده شده است. رود پرآب ابراهیم (نام قدیم آن: وادی آدونیس) با جهت عمومی شرقی ـ غربی، سرشاخه های نهر جوز (مسیر اصلی در شهرستان بترون) و چند رود کوچک، زمینهای قضای جبیل را آبیاری میکنند.
قضای جبیل از لحاظ
آب و
هوا به سه بخش تقسیم میشود: قسمت غربی با میانگین دمای بیش از ْ۲۰ در سال، قسمت میانی با میانگین دمای ْ۱۵ تا ْ۲۰، و قسمت شرقی با میانگین دمای ْ۱۰ تا ْ۱۵ در سال (متناسب با اقلیم مدیترانه ای). میانگین رطوبت سالانة این قضا از ۶۰% تا ۷۰% در مشرق، ۶۰% تا ۶۵% در قسمت میانی، و کمتر از ۶۵% در مغرب، متغیر است.
همچنین، میانگین بارش سالانة آنجا در مغرب بیش از ۲۰۰، ۱ میلیمتر، در قسمت میانی هزار تا ۲۰۰، ۱ میلیمتر، و در مشرق کمتر از هزار میلیمتر است.
پوشش گیاهی در مناطق کوهستانیِ جبیل (در ارتفاعات بالاتر از ۸۰۰، ۱ متر)، درختان مخروطی شکل، در قسمت میانی عمدتاً گیاهان مقاوم در برابر خشکی، و در نواحی ساحلی درختان متناسب با اقلیم مدیترانه ای، به ویژه زیتون و موز و انجیر، است.
بیشتر اراضی این قضا حاصلخیز است و حبوبات و فرآورده های باغی (عمدتاً مرکّبات) از محصولات اصلی آنجاست.
.کارخانه های مواد غذایی، نساجی و شیمیایی در آنجا فعال است. از
معادن آهن آن، از جمله در قُرطبا و اَهْمَج، بهره برداری میشود.
با استفاده از نهر ابراهیم،
برق تولید میگردد.
در امتداد ساحل نیز از آب
دریا نمک به دست میآید.
قضای جبیل در مسیر اصلی (راه ساحلی)
بیروت ـ طرابلس قرار دارد. راه آهن سراسری از آنجا میگذرد.
از مهم ترین شهرهای این قضاست: لَحْفَد، در حدود پانزده کیلومتری شمال شرقی شهر جبیل؛ اَلْعاقُوره، در حدود ۲۲ کیلومتری مشرق شهر جبیل؛ قُرطَبا، در حدود نوزده کیلومتری مشرق شهر جبیل؛ و حالات، در حدود هفت کیلومتری جنوب شهر جبیل.
از اماکن دیدنی آن، آبگیرهای نزدیک شهرِحالات و قسمتهایی از شهرهای باستانی قرطَبا و اَفْقا (در حدود پنج کیلومتری جنوب شرقی قرطبا) است.
در حدود ۳۶ کیلومتری شمال بیروت، کنار دریای مدیترانه قرار دارد. مصب نهر ابراهیم در حدود شش کیلومتری جنوب آن است. آب
شهر از
چاهها و چشمهها تأمین میشود. راه اصلی و راه آهن بیروت ـ طرابلس از این شهر میگذرد. شهر عَمْشیت، که در حدود سه کیلومتری شمال جبیل قرار دارد، نزدیک ترین شهر به آنجاست. شهر جبیل با راه اصلی با شهرهای بترون (در حدود پانزده کیلومتری) و طرابلس (در حدود ۴۵ کیلومتری) در شمال، و شهر جونیه (در حدود بیست کیلومتری) در جنوب پیوند مییابد.
این شهر دارای چند آبگیر، مراکز گردشگری و آثاری از
دوره های پیش از
تاریخ،
دورة اسلامی و جنگهای صلیبی است.
جبیل هفت هزار سال قدمت دارد و قدیم ترین شهر لبنان به شمار میآید. این شهر پیش از میلاد مسیح، یکی از مهم ترین مراکز تجاری، فرهنگی و دینی مشرق زمین بود.
نام جبیل در منابع به صورتهای گوناگون آمده است. در یونانی باستانی، نام آن بیبلوس، مُحَرَّف لفظ پاپیروس به معنای
کاغذ ، است.
در عهدعتیق، لفظ جبیل ( حزقیال نبی ۲۷:۹) و جِبْلیان (به معنای پیروان یوشع؛ صحیفة یوشع، ۱۳: ۵)، آمده که با نام جبیل در ارتباط است.
شهر جبیل در میان رومیها نیز به بیبلوس مشهور بود
. آشوریها به آن گوبْلی (جوبلی) و مصریها به آن کوپْنه (کُبْنه) می گفتند. در زمان فنیقیها (در هزارة سوم پیش از میلاد)، جُبَله نامیده میشد و نام سامی آن تاکنون باقیمانده است
.
شهر جبیل در پنج هزار سال پیش از میلاد بنا شده
و در آن آثاری از سکونت،
کشاورزی و
دفن جسد انسانها به دست آمده است.
بطلمیوس، مقر شهر را میان دو رود بترون و آدونیس ذکر کرده است.
در
دورة فنیقیها، جبیل یکی از مهم ترین شهرهای منطقه در فنیقیة اولی ' (به مرکزیت شهر صور) به شمار میرفت و به صورت خودمختار محلی اداره میشد.
آثار به جا مانده از این
دوره، حاکی از موقعیت تجاری، فرهنگی و مرکزیت دینی این شهر و نیز رونق صنایع فلزی در حومة آن و کشاورزی و پرورش
حیوانات در آنجاست.
در حدود ۳۸۰۰ تا ۲۸۰۰ ق م، موقعیت ممتاز این شهر و نواحی آن موجب
مهاجرت بسیار به این شهر شد. در این سده ها، شهر از نظر آبادانی و وسعت (تا پنج هکتار) رشد کرد و در آن، دیوار سنگی برای محافظت از شهر و بناهای سنگی، به جای بناهای خشتی، احداث شد و شهر را با خیابانهای پرپیچ و خم به قلعهها مرتبط ساختند تا محافظ مردم در برابر هجوم بیگانگان باشد. در بارة تهیه و استفاده از ادوات نظامی، پرورش طیور و ماهیگیری در این قرنها، گزارشهایی موجود است.
جبیل مرکز پرستش اوزیریس (از خدایان باستانی مصریها، همسر ایزیس) و آدونیس (از خدایان باستانی فنیقیها، برادر اوزیریس) بود و مراسم یادبود
مرگ آدونیس (از مهم ترین مراسم مذهبی فنیقیان) در تابستانها نزدیک جبیل، هم زمان با یادبود مرگ اوزیریس در اسکندریة مصر، برگزار میشد. جبیل از نخستین شهرهایی بود که با وادی نیل مبادلات تجاری و مناسبات دینی و سیاسی داشت و در این مناسبات، باورهای اساطیری آنها نیز به یکدیگر منتقل شده است
شهر جبیل از مراکز کشتی سازی بود. این شهر قبل از صادرات پاپیروس، مرکز صدور چوب صنوبر مرغوب به وادی نیل بود. در گزارشی آمده است که در ۲۷۵۰ ق م، فرعون، سَنْفُرو، محموله ای متشکل از چوب صنوبر و مواد دیگر را که با چهل کشتی حمل میشد، برای آبادانی وادی نیل از جبیل وارد کرد
. از آثار به جا مانده از فراعنه در جبیل، لوحهای منقوش و ظروفی متعلق به ۲۹۰۰ ق م و ۲۴۰۰ ق م است که حاکی از انتشار
عقاید دینی در آنجاست.
در زمان کنعانیان (هزارة سوم پیش از میلاد)، این شهر مقرّ حاکم کنعانی، و سرآمد شهرهای منطقه بود.
در این شهر بناهایی به جامانده است که قدمت بعضی از آنها به ۳۲۰۰ ق م میرسد و از قدیم ترین بناهای مشرق زمین به شمار میروند. نقشهایی با حروف هیروگلیف و مقبرههایی متعلق به ۳۵۰۰ ق م نیز در آنجا کشف شده است.
در هزارة دوم پیش از میلاد، اهمیت تجاری و دینی شهر حفظ شد، به طوری که از لحاظ اقتصادی، دروازة گشوده ای به روی بازارهای آسیا و سرزمینهای عرب به شمار میآمد. در این
دوره، دریانوردان از جبیل چوب و نقره و برنز و چیزهای دیگر را به کشورهای آسیایی و سرزمینهای حاشیة دریای مدیترانه میبردند.
مجسمه های کوچکی متعلق به ۲۵۰۰ ق م در جبیل یافته شده است که نشان میدهد برای حمل بار از شتر استفاده میکردند.
براساس آثار به دست آمده،
مشروبات و
روغن زیتون مرغوب و انواع صمغ از جبیل صادر و
طلا و فلزات و کاغذ پاپیروس به آنجا وارد میشده است. از صنایع ساخت سلاحهای مسی و ادوات نقره ای، نیز آثاری به دست آمده است.
در اواخر هزارة سوم پیش از میلاد، تغییراتی در تشکیلات عمرانی جبیل صورت گرفت ولی معابد به همان شکل باقی ماند، گرچه آثاری از ویرانی و آتش سوزی در قسمتهایی از این معابد دیده میشود.
در حدود ۲۰۰۰ تا ۱۸۰۰ ق م، جبیل تابع مصر بود و حاکمان مصری در آنجا حکومت میکردند.
در۱۳۰۰ـ۱۲۳۵ ق م روابط حاکم جبیل (اَحیرام) با رامسس دوم گسترده شد.
در حدود ۱۰۹۴ ق م، اهالی جبیل به حاکمان آشوری نوعی
جزیه میپرداختند.
در پی سقوط دولت بابل، ایرانیان از ۵۳۹ تا ۳۲۲ ق م این شهر را اداره میکردند.
در
دورة رومیها (۶۳ ق م ـ ۳۳۰ میلادی)، این شهر کرسی اسقف نشین و محل ضرب سکه بود و برای آب رسانی به شهر، از آبراهه (کانال) استفاده میشد. در این
دوره، جبیل مرکز دینی بزرگ و محل پرستش آدونیس بود و هر سال مردم شهرهای دیگر به آنجا میرفتند. همچنین در همین
دوره، شهر بر اساس شهرسازی جدید آن زمان بازسازی شد و چون مرکز آدونیس بود، اگرچه از شهرهای انطاکیه و
بیروت کوچک تر بود، اهمیت بیشتری داشت.
در
دورة امپراتوری روم شرقی (۳۳۰ـ۶۳۷ میلادی)، که با انتشار دین مسیح در جبیل همراه بود، ویرانه های قدیمی شهر ترمیم و جبیل شکوفا شد. در این
دوره، کلیساهای متعددی (از جمله مار یعقوب، مارتقلا و ماریوحنا) در جبیل و نواحی آن احداث گردید و این شهر اسقف نشین شد.
در نخستین دهه های پس از
اسلام ، جبیل که جزو شهرهای ساحلیِ وابسته به دمشق بود، در بلاد
اسلامی قرار گرفت. به نوشته
ابن اثیر ،
یزیدبن ابی سفیان در سال ۱۳ جبیل را گشود. یعقوبی فتح جبیل را در سال ۱۴، زمان خلافت عمربن خطّاب و به وسیلة ابوعُبَیدة بن جَرّاح دانسته
و از انتقال عده ای از ایرانیان (ظاهراً برای دفاع از جبیل در برابر روم شرقی)
به این شهر در زمان معاویة بن ابی سفیان خبر داده است.
به گزارش
بلاذری ،
یزید در زمان فتوحات ابوعبیده جرّاح در شام، جبیل را فتح کرد و بسیاری از اهالی جبیل، آنجا را ترک کردند. بنا بر مطالب جغرافیانویسان
مسلمان ، جبیل در سده های نخستین
اسلامی کوره ای میان طرابلس و بیروت و همچنان تابع دمشق بوده است.
در قرن چهارم نیز،
ابن حوقل در ذکر شام، از جبیل میان جونیه و ماحوز و بترون نام برده است. در اواخر همین قرن، مقدسی
جبیل نواحی ساحلی دمشق (جُند دمشق) را با جبله در ناحیة حِمْص مترادف خوانده است. در ۴۳۸، ناصرخسرو در سفرنامه اش
نوشته است که از طرابلس به شهر جبیل رسیدیم و آن شهری است مثلث، که یک گوشة آن به دریاست و در اطراف آن دیواری بسیار بلند و محکم کشیده شده است و گِرد شهر درختان
خرما و دیگر درختان گرمسیری وجود دارد.
از نیمة دوم قرن پنجم، شهر جبیل با منازعات فراوانی رو به رو شد. در ۴۸۲، مصریها پس از فتح شهرهای صور و عَکّا، به جبیل لشکر کشیدند.
در ۴۹۷، میان اهالی جبیل و مهاجمان صلیبی (متشکل از تاجران، زائران و سربازان) ــ که پس از ناکامی در شهر لاذقیه با کشتیهایی به جبیل آمده بودند ــ نبرد سختی درگرفت و وقتی اهالی جبیل امان خواستند، صلیبیها شهر را تصرف کردند و به غارت اموال و آزار مردم پرداختند.
در ۵۰۳، طَنْکَری (حاکم انطاکیه) جبیل را محاصره کرد و پس از اینکه اهالی، ظاهراً به سبب کمی آذوقه، از او امان خواستند، شهر را فتح نمود.
در همین سال، برتران (فرزند رمون دوسن ژیل، سپهسالار و شاهزادة انطاکیه ای) که در پیمان میان امیران فرنگیِ (قوم فرانْک، ساکن در اروپا) منطقه مقرر شده بود به حکومت جبیل برسد، پس از تصرف جبیل، دوسوم شهر و قلعه ای در نزدیکی آن را به جنوواییان سپرد و آنان جبیل را به دریاسالار هوک امبریاکو، از بزرگان فرنگی، واگذار کردند.
در ۵۸۳، صلاح الدین ایوبی، پس از تصرف بیروت، به جبیل حمله کرد. در این زمان، حاکم جبیل (هوک امبریاکو) که در
دمشق اسیر بود،
تسلیم جبیل را مشروط به آزادی خود اعلام کرد و صلاح الدین، پس از تصرف قلعة جبیل، او را آزاد نمود.
به نوشته عمادالدین کاتب،
در این فتح کلیساها ویران و مدارس آباد شدند و هرکس به قلعة جبیل میرفت، در امان بود. یاقوت حموی (ذیل مادّه) نیز از باقی ماندن گروهی از کُردها، برای محافظت از شهر، تا ۵۹۳ خبر داده است.
در ۵۸۵، صلاح الدین باروی شهر را ویران و اهالی آنجا را به
بیروت منتقل کرد.
در اواخر قرن ششم/ دوازدهم، استفانی، که سابقة تجارت با مسلمانان داشت، با کمک امیر کُردِ آنجا، جبیل را بدون منازعه تصرف و به
پسر خود واگذار کرد.
به نظر رانسیمان،
این تصرف از اختلافات مسلمانان و
مسیحیان ، که جنگهای متعددی داشتند، کاست. پس از این تصرف، قلمرو دولت مسیحی
بیت المقدّس تا
طرابلس گسترش یافت و بدین ترتیب، جبیل نیز جزو قلمرو آنان شد.
در ۲۴ شعبان ۵۹۴/اول ژوئیة ۱۱۹۸، در پی دخالت نیروهای آلمانی در میان مسلمانان و مسیحیان، عهدنامه ای به امضا رسید که بر اساس آن، شهر یافا به ملک عادل ــ که برای تصرف سراسر منطقة ایوبیان، از جنوب به قسمت میانی
لبنان لشکر کشیده بود ــ و بیروت و جبیل به فرنگیها سپرده شد و شهر صیدا هم میان آنها تقسیم شد. این عهدنامه، که به سود ملک عادل بود، ۵۸ ماه اعتبار داشت.
.در اوایل قرن هفتم/ سیزدهم، گی امبریاکو مدتی حاکم جبیل شد و با ژان یبنایی، از بزرگان صلیبیان که در همین
دوره مدتی حاکم بیروت بود، به مخالفت برخاست.
در همین
دوران، یاقوت حموی جبیل را شهری مشهور در هشت فرسخی بیروت ذکر کرده که تا آمدن صَنْجیل فرنگی (رمون دوسن ژیل) در دست مسلمانان بود. در ۶۳۵/ ۱۲۳۷، لشکر جبیل در نبرد ویلیام مونفرایی (سرکردة نگهبانان معابد در انطاکیه) با سواران معبد قلعة بَغراس (در کشور
سوریه ) ــ که متعاقب صلح و معاهدة بوهموند پنجم و سواران بغراسی بود ــ به کمک مونفرایی رفت که نشان دهندة حمایت مسلمانان از مسیحیان است.
در اواسط این قرن، هانری، از یاران بوهموند و حاکم جبیل، علم خودمختاری بر افراشت. هم زمان با او، برتران، از خویشاوندان هانری و سرکردة خاندان امبریاکو، در طرابلس به بوهموند حمله کرد. در این
دوره، اقوام برتران، در داخل و خارج جبیل، املاک پهناوری داشتند.
پس از حملة مغول به شام، که بَیبَرس اول (حک: ۶۵۸ـ ۶۷۶) به حکومت رسید، قلمرو فرنگیها به چند شهر ساحلی از عکا تا لاذقیه، مشتمل بر شهرهایی چون صور و صیدا و جبیل و طرابلس در کنارة ساحل مدیترانه، محدود شد.
پس از فوت بیبرس، فرزندش ناصرالدین جانشین او شد. در زمان وی، در نبرد بوهموند هفتم با گی امبریاکو، که نیرومندترین امیر او و حاکم جبیل بود، بوهموند شکست سختی خورد.
.در نیمة دوم قرن هفتم،
ابن شدّاد . جبیل را شهری در جُند دمشق معرفی کرده است که از فتح
مسلمین تا زمان فاطمیان در دست والی دمشق بود. به نوشته او
، جبیل شهری نیکو و دارای بارویی استوار است و آب آن از چاهها تأمین میشود. در نیمة اول قرن هشتم،
ابوالفداء جبیل را دارای بندر و بازار و مسجدجامع ذکر کرده است. ابن وَردی (متوفی ۷۴۹) نیز در همین
دوره به اسارت حاکم جبیل در جنگ حِطّین (در ۵۸۳) اشاره کرده است.
از قرن نهم تا دوازدهم، جبیل در حاکمیت بنوحماده، که حکومت لبنان را در اختیار داشتند، قرار گرفت. در قرن نهم/ پانزدهم، مارونیها، که تا حدود نهر ابراهیم اسکان داشتند، در نواحی بترون و جبیل همراه با شیعیان و ترکمانها زندگی میکردند.
در ۹۷۴، جبیل به دست یوحنای اول (ملقب به شِمشقیق/ زیمیسکس، امپراتور روم شرقی، حک: ۹۶۹ـ۹۷۶) افتاد.
در ۹۸۰،
عثمانیها برای مقابله با ممالیک، جبیل را به امرای بنوعَسّاف (قبیلة ترکمان که حاکم کسروان و جبیل بودند) واگذار کردند و بدین ترتیب، قلمرو منصور عسّاف، حاکم بنوعسّاف، تا نزدیک لاذقیه گسترش یافت.
در حدود ۱۰۲۷/ ۱۶۱۸، پس از نبرد فخرالدین مَعْنیِ دوم (حاکم معنیها، حک: ح ۱۰۰۰ـ ۱۰۴۵) با یوسف پاشا سَیْفا (حاکم طرابلس)، ناحیة جبیل و بترون به فخرالدین واگذار شد.
در ۱۲۴۷، زین العابدین شیروانی
جبیل را ناحیه ای از نواحی شام، در چهار فرسخی لاذقیه و شش فرسخی طرابلس ذکر کرده است. مطالب او در بارهشهر جَبَله است. در ۱۲۵۶/ ۱۸۴۰، لشکر انگلیسی ـ عثمانی، به کمک شورشیانی از لبنانیها به رهبری بشیر قاسم شهاب (یا بشیر شهاب سوم)، جبیل و بترون و صیدا را اشغال کردند.
دو سال بعد، هنگامی که در نظام قائمّقامتَیْن (۱۲۵۸ـ۱۲۷۵/ ۱۸۴۲ـ ۱۸۵۸) بیشتر سرزمین لبنان به دو قسمت (دروزی نشین و مسیحی نشین) تقسیم شد، اسعدپاشا مقرر کرد که جبیل مستقیماً از سوی باب عالی اداره شود. در ۱۲۷۵ جنبش کشاورزان لبنان به جبیل نیز رسید.
در ۱۲۷۶، بلاد جبیل، از لحاظ تقسیمات اداری، یکی از هشت قسمت منطقة طرابلس در جبل لبنان به شمار میرفت. طِنوس شِدْیاق (مورخ لبنانی قرن نوزدهم) از کلیساهای بزرگ و کهن جبیل یاد نموده و جمعیت آنجا را مشتمل بر پنج هزار نصرانی و هزار
مسلمان ذکر کرده است.
.در زمان متصرفیه (۱۲۷۸ـ۱۳۳۷/ ۱۸۶۱ـ ۱۹۱۸) ــ که حاکم مسیحی از سوی باب عالی امور اداری جبل لبنان را برعهده داشت ــ جبل لبنان به هفت قضا تقسیم شد و جبیل به همراه نواحی آن به نام قضای شمال
بیروت (مشتمل بر نُه مدیریه، از جمله جبیل سفلا و جبیل علیا)، یکی از هفت قضای جبل لبنان بود.
در زمان استقلال لبنان (۲ آذر ۱۳۲۲/ ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳) و در پی تغییرات در تقسیمات کشوری، جبیل از قضای کسروان جدا و مستقل شد.
در نیمة اول قرن چهاردهم/ بیستم، باستان شناسان فرانسوی، از جمله مونته و دونان، در این شهر و پیرامون آن حفاری کردند. این شهر هنگام جنگهای داخلی لبنان، به ویژه در ۱۳۵۳ و ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۷۵ و ۱۹۹۱، که با ناامن شدن بیروت همراه بود، اهمیت بیشتری یافت و بر جمعیت آن افزوده شد.
جمعیت شهر در ۱۳۸۴ ش/ ۲۰۰۵، ۷۸۴، ۲۰ تن ذکر شده است.
در جبیل و پیرامون آن آثار قدیمی بسیاری به جا مانده که از مهم ترین آنهاست: بت سنگی و سفالهای منقش، متعلق به هزارة سوم قبل از میلاد؛ تصاویر، لوحها، ظروف و سلاحهایی متعلق به
دورة تجارت جبیل و
مصر ، نیز مجسمة انسان از مرمر سفید به ارتفاع دو متر متعلق به همین
دوره؛ مقبره ای از
دورة فنیقیها و ظروف برنزی و نقره ای، سلاحها و زیورآلات و نیز معابدی از این
دوره، از جمله معبد بَعْلَه جبیل، رَشَف، مَشْنَقة و اَفْقا؛ تصاویر سنگی از
حیوانات مربوط به
دورة حاکمیت ایرانیان؛ مجسمه های الاههها و خدایان متعدد، از جمله آدونیس، و تصویر ژوپیتر از
دورة رومانیها؛ سکه ها، سنگ نوشتهها و مجسمههایی از
دورة یونانیان؛ سکه ها، سنگ نوشته ها، ادوات نظامی مانند شمشیر، خرابه های قلعه و برجی متعلق به
دورة اسلامی؛ چند کلیسا از جمله ماریوحنا و مارشربل، و قلعة جبیل ــ که مرکز دفاعی شهر بود و به صورت چهارگوش با خندقی
دور آن احداث شده بود ــ متعلق به
دورة صلیبیها
.
(۱) علاوه بر کتاب مقدّس . عهد عتیق.
(۲) «آثار جبیل »، المقتطف ، ج ۶۳، ش ۴ (ربیع الثانی ۱۳۴۲).
(۳) «آثار مدینة جبیل »، مجلة المجمع العلمی العربی ، ج ۳، ش ۱۱ (ربیع الاول و الثانی ۱۳۴۲).
(۴) ابن اثیر،الکامل فی
التاریخ.
(۵) ابن حوقل،صوره الارض.
(۶) ابن خرداذبه، المسالك والممالك.
(۷) ابن خلدون،
تاریخ ابن خلدون.
(۸) ابن شداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراءالشام و الجزیرة ، ج ۲، قسم ۲، چاپ سامی دهان ، دمشق ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
(۹) ابن فقیه،البلدان لابن الفقيه.
(۱۰) ابن واصل ، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب ، ج ۳، چاپ جمال الدین شیال ، قاهره ?( ۱۳۷۹/۱۹۶۰ ).
(۱۱) ابن وردی ،
تاریخ ابن الوردی ، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۱۲) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رنو و دسلان ، پاریس ۱۸۴۰.
(۱۳) نجلا م . ابوعزالدین ، الدروز فی
التاریخ ، بیروت ۱۹۹۰.
(۱۴) اطلس لبنان و العالم ، بیروت : جیو پروجکتس ، ۱۹۸۷.
(۱۵) بلاذری (بیروت ).
(۱۶) جواد بولس ،
تاریخ لبنان ، نقله الی العربیة جورج حاج ، بیروت ۱۹۷۲.
(۱۷) «التمثال المکتشف حدیثاً فی جبیل »، المشرق ، سال ۶، ش ۱۹ (تشرین الاول ۱۹۰۳).
(۱۸) جمیل جبر، جبیل فی
التاریخ ، جبیل ?( ۲۰۰۱ ).
(۱۹) جوده حسنین جوده ، جغرافیة لبنان الاقلیمیة ، اسکندریه ۱۹۸۵.
(۲۰) فیلیپ خوری حتّی ،
تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین ، ج ۱، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق ، ج ۲، ترجمة کمال یازجی ، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
(۲۱) فیلیپ خوری حتّی،
تاریخ لبنان : منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر ، ترجمة انیس فریحه ، چاپ جبرائیل جبور، بیروت ?( ۱۹۷۲ ).
(۲۲) محمدبن احمد ذهبی ،
تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات ۵۸۱ ـ۵۹۰ ه ، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۲۳) استیون رانسیمان ،
تاریخ جنگهای صلیبی ، ترجمة منوچهر کاشف ، تهران ۱۳۵۱ـ ۱۳۵۸ ش.
(۲۴) طنوس بن یوسف شدیاق ، کتاب اخبار الاعیان فی جبل لبنان ، ج ۱، چاپ فؤاد افرام بستانی ، بیروت ۱۹۷۰.
(۲۵) زین العابدین بن اسکندر شیروانی ، بستان السیاحه ، یا، سیاحت نامه ، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست ( بی تا. ).
(۲۶) محمدبن محمد عمادالدین کاتب ، الفتح القسی فی فتح القدسی ، چاپ محمد محمود صبح ، ( قاهره ۱۹۶۵ ).
(۲۷) انیس فریحه ، معجم اسماء المدن و القری اللبنانیة و تفسیر معانیها ، بیروت ۱۹۸۵.
(۲۸) قدامة بن جعفر.
(۲۹) لبنان فی
تاریخه و تراثه ، بیروت : مرکز الحریری الثقافی ، ۱۹۹۳.
(۳۰) «مدینة جبیل : آثارها و علاقتها بمصر»، المقتطف ، ج ۶۴، ش ۳ (رجب ۱۳۴۲)؛
(۳۱) «مدینة جبیل و علاقتها بمصر»، همان ، ج ۶۴، ش ۲ (جمادی الثانیه ۱۳۴۲)؛
(۳۲) مقدسی.
(۳۳) احمدبن علی مقریزی ، اتعاظ الحنفا باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا ، چاپ جمال الدین شیال ، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
(۳۴) احمد نادری سمیرمی ، لبنان ، تهران : وزارت امور خارجه ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، ۱۳۷۶ ش.
(۳۵) ناصرخسرو، سفرنامة ناصرخسرو علوی ، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۳۶) جیمز هاکس ، قاموس کتاب مقدس ، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ ش.
(۳۷) یاقوت حموی.
(۳۸) یعقوبی ، البلدان.
(۳۹) EI ۲ , s.v. "Djubayl" (by D. Sourdel)؛
(۴۰) The Times atlas of the world , London: Times Books, ۱۹۸۵؛
World gazetteer ,
June ۲۰۰۵.(Online(. Available: http://www.world- gazetteer. com/wg. php? x... )۲۷ June ۲۰۰۵).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جبیل لبنان»، شماره۴۵۰۸.