جابلقا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جابُلْقا و جابُلْسا (یا جابُلق و جابُرس/ جابُرسا/ جابُلص/ جابُلصا)، نام دو
شهر تمثیلی در جغرافیای قدیم به ترتیب در سرحد مشرق و مغرب عالم میباشد.
خلیل بن احمد فَراهیدی نام این دو شهر را جابَلَق و جابَلَص ضبط کرده و طبری
صورت
سریانی آنها را مِرْقیسیا و بِرْجیسیا دانسته است، به نوشته
مرتضی زَبیدی این دو نام عربی نیستند، زیرا در عربی دو حرف «ج» و «ق» و نیز «ج» و «ص» در یک کلمه جمع نمیشوند، در کتاب
مجمل التواریخ و القصص در ذکر «شارستان زرین و شارستان رویین» از جابلقا و جابلسا سخن رفته است.
به روایت
طبری رسول اکرم فرموده اند:
خداوند دو شهر خلق کرده که یکی در مشرق و دیگری در مغرب است، مردمان شهر مشرق از
قوم عاد و از مؤمناناند و مردمان شهر مغرب، از
قوم ثمود و از ایمان آوردگان به
صالح پیامبرند، به گفته قزوینی
پیامبر اکرم در شب
معراج به جابلسا رفت و مردم آنجا
دین اسلام را پذیرفتند.
جغرافی نویسان
مسلمان درباره این دو شهر اطلاع دیگری، جز نقل این قبیل اقوال، نیاوردهاند.
در وصف این دو شهر عبارات مشابهی در منابع آمده که از آن جمله است: هریک هزار یا ده هزار در دارد، مخلوقات آنها غیرقابل شمارش اند، ساکنان آنها از
ابلیس و
حضرت آدم علیهالسلام بی اطلاعاند و هریک هفت هزار سال
عمر میکنند،
خورشید و
ماه را نمیبینند و از نور دیگری استفاده میکنند.
معصوم علیشاه نوشته است از جغرافی دانان و سیاحان کسی این شهرها را ندیده اما
امام علی علیهالسلام آنها را به چند تن از خواص خود نموده است.
برخی از جابلقا و جابلسا
تأویلهایی کرده و آنها را در
عالم مثال یا
کنایه از منازل اول و آخر سالک دانستهاند.
شمس الدین لاهیجی در این باره دو تعبیر را راجح دانسته است:
اول اینکه جابلقا عالم مثال و در جانب مشرقِ ارواح قرار دارد و
برزخِ میان
غیب و شهادت و مشتمل بر صور عالم است و جابلسا نیز عالم مثال و برزخی است در مغرب اجسام، که ارواح پس از مفارقت از بدنها به آنجا میروند و صُوَر همه مکتسباتِ آنان در
دنیا، در آنجا خواهد بود.
به
عقیده او ساکنان جابلقا «اَلْطَف و اَصْفا» هستند، در حالی که ساکنان جابلسا به سبب اعمال و اخلاق ناپسندشان، بیشتر «مُصوَّر به صُوَرِ مظلمه»اند.
تعبیر دوم این است که جابلقا مرتبه الاهیت و مجمع
وجوب و
امکان است که صُوَرِ اعیانِ همه اشیا در آن است و جابلسا
نشئه انسانی و محل تجلی همه حقایق اسمای الاهیه و حقایق کونیه است.
در احادیث
شیعه نیز به جابلقا و جابلسا اشاره شده است، محمدبن حسن صفّار قمی (متوفی ۲۹۰)، در
بصائرالدرجات بابی گشوده و در آن روایاتی را آورده است، در باره آفریدگانی ماورای مغرب و مشرق که از پیروان
اهل بیتاند .
در برخی از این روایات، نام جابلقا و جابرسا نیز آمده است،
قطب راوندی نیز حدیث بلندی را از
جابربن یزید جعفی از
امام باقر علیهالسلام با استناد به امام علی
روایت کرده که موضوع آن همین جابلقا و جابرسا و مشتمل است بر مطالب غریب و نامأنوس.
محمدباقر مجلسی نیز روایات متضمن نام و وصف این دو شهر را ذیل عنوان «العوالم» گرد آورده و دو شهرِ مورد اشاره را بر پایه مطالب روایات، خارج از عوالم چهارگانه دانسته است که ساکنان آن دو همه موحدند، از جمله این روایات، همان روایت جابر جعفی است.
مجلسی با اذعان به احتوای آن بر غرائب و مطالب ضعیف، به مروری تفصیلی بر آرای
متکلمان و
فیلسوفان در این باره پرداخته و تأویلات آنان را نپسندیده و آنها را مبتنی بر تخمین و
حدس خوانده است، چرا که علم این گونه مطالب را تنها
پیامبران و
امامان می دانند.
جابلقا و جابلسا در
شعر فارسی نیز به کار رفته و تقریباً در همه موارد، منظور از آنها صرفاً دو شهر در مشرق و مغرب عالم است
.
آقابزرگ طهرانی کتابی را با عنوان جابلقا و جابلسا و بیان ماوَرَدَفیهما از
محمدباقر بهاری همدانی (متوفی ۱۳۳۳) معرفی کرده است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۲) محمدبن محمد بلعمی، تاریخ بلعمی: تکمله و ترجمه تاریخ طبری، به تصحیح محمدتقی بهار، چاپ محمد پروین گنابادی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۳) علی بن محمد ترکه اصفهانی، شرح گلشن راز، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۴) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۵) منوچهر دانش پژوه، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۶) مجدود بن آدم سنایی، دیوان، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۷) محمدبن حسن صفّار قمی، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن، کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
(۸) طبری، تاریخ (لیدن).
(۹) محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۱۰) علی بن جولوغ فرخی سیستانی، دیوان، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۳۵ ش.
(۱۱) زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۸، چاپ افست ویسبادن ۱۹۶۷.
(۱۲) محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق سهروردی، چاپ عبداللّه نورانی و مهدی محقق، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۳) سعیدبن هبة اللّه قطب راوندی، قصص الانبیاء، چاپ غلامرضا عرفانیان یزدی، مشهد، ۱۴۰۹.
(۱۴) ابومنصور قطران تبریزی، دیوان، چاپ محمد نخجوانی، تبریز ۱۳۳۳ ش.
(۱۵) داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۶) محمدبن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۷) مجلسی، بحارالانوار.
(۱۸) مجمل التواریخ و القصص، چاپ محمدتقی بهار، تهران: کلاله خاور، ۱۳۱۸ ش.
(۱۹) محمدبن محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ سنگی (قاهره) ۱۳۰۶ـ۱۳۰۷.
(۲۰) محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۵ ش.
(۲۱) ناصر خسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران (۱۳۶۵ ش).
(۲۲) محمدجعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲۳) یاقوت حموی، معجم البلدان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جابلقا »، شماره۴۲۹۷.